جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای ابراهیمی سرست
صالح اکبرزاده، ابوالفضل ابراهیمی سرست،
دوره ۱۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
چرخ¬دندهها یکی از اجزای بسیار مهم در سیستمهای انتقال قدرت میباشند. از بین انواع چرخ¬دندهها، چرخ¬دنده¬های مارپیچ به علت ظرفیت بالای انتقال توان و سروصدای کمتر بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند. هدف از این تحقیق، ارائه مدلی برای تحلیل درگیری یک دندانه چرخ¬دنده مارپیچ با لحاظ نمودن اثرات دما و زبری سطح است. در مدل حاضر هر چرخ¬دنده مارپیچ از تعداد محدودی چرخ¬دنده ساده¬ی باریک تشکیل شده که هر یک نسبت به قبلی به¬میزان زاویه کوچکی دوران داشته است. همچنین از جایگزینی دو استوانه معادل به¬جای هرنقطه از تماس دو چرخ¬دنده استفاده شده است. با توجه به این که رژیم حاکم بر روان¬کاری چرخ¬دنده¬ها رژیم الاستوهیدرودینامیک مخلوط است، بار کلی بین روان¬کار و زبری¬ها تقسیم شده است. تحلیل درگیری و روان¬کاری دو چرخ¬دنده مارپیچ براساس روش تقسیم بار انجام شده است و مشخصههای عملکردی مانند ضخامت لایه روغن، ضریب اصطکاک و افزایش دمای روغن پیشبینی شده است. نتایج حاصل از روش تقسیم بار با نتایج سایر روشها مقایسه شده است. دقت قابل¬ قبول، و زمان اجرای کوتاه از ویژگی¬های مطالعه¬ی پیش¬رو می¬باشد.
ابوالفضل ابراهیمی سرست، صالح اکبرزاده، علیرضا واعظ پور نجف آبادی،
دوره ۱۵، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
انواع مختلف سطوح لغزشی مانند کلاچها و ترمزها ، مستعد نوعی آسیب سطح تحت عنوان ناپایداری ترموالاستیک هستند. ناپایداری اشاره دارد به رشد نامحدود آشفتگی-های دما و فشار که منجر به دماهای موضعی بسیار بالا و سایش آن نقاط میشود. در این پژوهش اثر بافت سطح بر روی ناپایداری ترموالاستیک در رژیم روانکاری مخلوط مورد بررسی قرار میگیرد. بدین منظور از مدلی که شامل یک سطح صیقلی با رسانایی حرارتی بالا و یک سطح زبر با رسانایی حرارتی بسیار پایین است، استفاده میشود. در این تحقیق برای سطوح زبر از یک پروفیل زبری سطح تولیدشده بهروش عددی استفاده شده است. در ادامه به کمک ضرایب جریان که ضرایب اصلاحی معادله رینولدز برای در نظر گرفتن زبری هستند، تأثیر بافت سطح بر روی ناپایداری ترموالاستیک بررسی میشود. برای انجام این کار از الگوریتمی استفاده میشود تا به کمک آن برای سه گونه جهتگیری زبری یعنی طولی، عرضی و همسانگرد، سرعت بحرانی که بیشتر از آن ناپایداری ترموالاستیک اتفاق میافتد و منجر به تشکیل نقاط داغ دیده میشود، بهدست میآید. در نهایت مشخص میشود که سرعت بحرانی که سطح را در آستانهی ناپایداری ترموالاستیک قرار میدهد، برای الگوی سطح طولی حالت بهینه دارد و پس از آن الگوی سطح همسانگرد و در نهایت الگوی سطح عرضی قرار دارد. برای تعیین صحت مدل معرفیشده، تعدادی از نمودارهای ارائهشده توسط محقیقن در مورد تغییرات سرعت بحرانی نسبت به ضخامت فیلم روانکار، بازسازی شده است.