۱۲ نتیجه برای احمدی فرد
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
در سالهای اخیر استفاده از روتیفرها به عنوان غذای زنده برای پرورش لارو ماهیان و سخت پوستان از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. رشد و تراکم به عنوان فاکتورهای مهم در تولید روتیفرها محسوب می گردد. در مطالعه حاضر اثر ۳ غلظت مختلف(cell/ml۱۰۶×۴/۵، cell/ml ۱۰۶×۳، cell/ml ۱۰۶×۱/۵) جلبک سبز T. suecica بر رشد، تولید مثل، اندازه بدن و تخم روتیفر آب شور B. plicatilis مورد بررسی قرار گرفت. کشت روتیفرها در شرایط استاندارد و در ظروف پلاستیکی ۵۰۰ میلی لیتری با تراکم ۳۰ عدد در میلی صورت گرفت. براساس نتایج بیشترین تراکم (۱۳/۳۲±۳۳۱/۶۷) در روتیفرهای تغذیه شده با غلظت بالا (cell/ml ۱۰۶×۴/۵) بدست آمد که بطور معنی داری (P<۰/۰۵) نسبت به دو تیمار دیگر (غلظت متوسط و پایین جلبک سبز) بیشتر بود. نرخ رشد ویژه در روتیفرهای تغذیه شده با دو غلظت بالا و متوسط بطور معنی داری بیشتر از تیمار سومی بود (P<۰/۰۵) ولیکن بین دو تیمار متوسط و بالا تفاوت معنی داری مشاهده نشد(P>۰/۰۵). بیشترین تعداد تخم و ماده های تخم دار در روزهای چهارم تا هفتم مشاهده شد. میانگین اندازه بدن (مساحت لوریکا) و حجم تخم در روتیفرهای تغذیه شده باغلظت بالا به طور معنی داری بزرگتر از میانگین اندازه بدن با غلظت های متوسط و پایین بود در حالیکه بین دو تیمار پایین(cell/ml ۱۰۶×۱/۵) و متوسط تفاوت معنی داری مشاهده نشد (P>۰/۰۵). مطالعه حاضر نشان داد که جلبک تتراسلمیس سوسیکا قابلیت استفاده در غلظت های مختلف در پرورش روتیفر آب شور را دارد و با تغییر غلظت های مختلف می توان روتیفرهایی با اندازه های متفاوتی تولید کرد.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
تأثیر۳ نوع پروبیوتیک (Lactobacillus plantarum، L.casei و Bacillus subtilis) بر رشد و بقای ناپلی آرتمیا،A. fransiscana، در مواجهه با باکتری بیماریزایVibrio campbellii در شرایط نوتوبیوتیک بررسی شد. تعداد ۱۵۶۰ عدد ناپلیوس بهطورمساویبه ۷۸ لوله فالکون حاوی۳۰ میلیلیتر آب اتوکلاو شده با شوری ppt ۷۰ منتقل شدند. تیمارها شامل یک شاهد (جلبک دونالیلا) و ۱۲ تیمار از ۳ باکتری پروبیوتیکی (هرکدام با جایگزینیهای ۲۵%، ۵۰%، ۷۵%، ۱۰۰%) با ۶ تکرار بود. در روز ششم میزان بقا، طول ناپلیها و شمارش پرگنه باکتریهای موجود در بدن ناپلیها بررسی شدند. مواجهه با باکتری V. campbellii در روز ششم انجام شد. بیشترین طول ناپلی در تیمار ۲۵% باکتری L. plantarum و ۷۵% جلبک دونالیلا مشاهده گردید(۰۵/۰p<). بیشترین میزان بقا در ناپلی پس از ۲۴ و ۴۸ ساعت مواجهه با باکتری V. campbellii در تیمار ۱۰۰% باکتری L. plantarum و کمترین درصد بقا در تیمار ۱۰۰% جلبک دونالیلا مشاهده شد. نتایج حاصل از شمارش پرگنه باکتریها در روز ششم اختلاف معناداری بین تیمارها نشان داد(۰۵/۰p<). بیشترین تعداد پرگنه در تیمارهای ۱۰۰% باکتری B. subtilis و L. casei بود. کمترین تعداد پرگنه باکتریها در تیمارهای ۲۵% باکتری L. plantarum و L. casei ۷۵% جلبک دونالیلا مشاهده شد. نتایج نشان داد که استفاده از باکتری L. plantarum با جایگزینی ۲۵% با جلبک دونالیلا عملکرد بهتری نسبت به باکتریهای L. casei و B. subtilis دارد.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
اثر ۳ تیمار غذایی، شامل جلبک Chlorella vulgaris در ۲ غلظت ۱۰۶ و ۱۰۷ سلول در میلیلیتر و یک تیمار از مخمر Saccharomyces cerevisiae، بر رشد، پروتئین و پروفیل اسیدهای آمینه کل و آزاد روتیفر Brachionus calyciflorus پس از ۱۰ روز تغذیه بررسی شد. نرخ رشد ویژه روتیفر تغذیه شده با جلبک نسبت به مخمر معنیدار بود (۰۵/۰ < P), ولی تفاوت معنیداری بین دو غلظت جلبک مشاهده نشد. حداکثر تراکم روتیفر (۷/۱۰±۱۷۹۰ تعداد در میلیلیتر) در غلظت بالای جلبک بهطور معنیداری (۰۵/۰ < P) بیش از غلظت پایین (۱/۴۱±۵۲۵) و تیمار حاوی مخمر (۱/۲± ۱۱۵) بود. میزان پروتئین در تیمار مخمر نسبت به تیمار غلظت پایین جلبک به طور معنی داری بیشتر بود (۰۵/۰ < P). مقادیر اسیدهای آمینه کل در تیمارهای مخمر، غلظت بالا و غلظت پایین جلبک بهترتیب ۱۶± ۶۶/۲۵۰، ۱۴± ۸۲/۱۹۸ و ۱۰±۱۵/۱۱۲ میلیگرم بر گرم نمونه بود (۰۵/۰ < P). حداکثر و حداقل مقدار اسیدهای آمینه آزاد در روتیفر تغذیه شده با مخمر نانوایی (۱/۱± ۷۷/۸) و غلظت پایین جلبک (۳/۰ ±۰۴/۴) مشاهده شد (۰۵/۰ < P). بر اساس این تحقیق، روتیفر تغذیه شده با جلبک در مقایسه با مخمر میزان رشد بالاتری را نشان داد، ولی میزان پروتئین و اسیدهای آمینه در روتیفر تغذیه شده با مخمر نسبت به جلبک کلرلا بالاتر بود. همچنین در تیمار با غلظت بالای جلبک، میزان اسیدهای آمینه کل بدن افزایش نسبی نشان داد.
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
علیرغم نقش مثبت روتیفر در تغذیه مراحل اولیه لارو ماهیان و سخت پوستان، میزان پایین ماده معدنی روی (Zn) به عنوان یکی از معایب این غذای زنده محسوب میشود. بنابراین افزایش مقادیر روی از طریق غنیسازی ضروری است. بدین منظور، در پژوهش حاضر ترکیب ۲ ریزجلبک Isochrysis aff. galbana وNannochloropsis oculata با سولفات روی به مدت زمانهای ۱ و ۳ ساعت غنی شدند و با توجه به مشاهده نتایج بهتر در مدت زمان ۱ ساعت، اثرات تیمارهای آن بر رشد و غنیسازی روتیفر مورد مطالعه قرار گرفت. ترکیب ۱:۱ ریزجلبکها با سولفات روی (غلظتهای۴۵، ۹۰ و ۱۳۵ میلیگرم در لیتر) غنی شدند. بیشترین میزان روی در مخلوط جلبکی غنی شده با mg/l ۹۰ به مدت ۱ ساعت مشاهده شد و میزان مس آن با گروه شاهد اختلاف معنیداری نداشت، همچنین میزان منگنز آن در مقایسه با بقیه تیمارها به جز گروه شاهد، بیشترین مقدار بود. بعد از تغذیه روتیفرها با جلبکهای غنی شده به مدت ۱ ساعت، بهترین تیمار روتیفر mg/l ۴۵ بود که حاوی سطح دوم روی و سطح اول منگنز، مس، پتاسیم و سدیم نیز بود. از طرف دیگر این تیمار بیشترین تعداد تخم را در روز اوج تولیدمثل تیمارها (روز سوم) داشت و تراکم جمعیت آن در روزهای آخر با گروه شاهد اختلاف معنیداری نداشت (p>۰,۰۵). روتیفرهای غنی شده با Zn می توانند برای تغذیه ماهیان دریایی جهت برآورده کردن نیازهای غذایی لارو آبزیان استفاده شوند.
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده
در مطالعه حاضر تاثیر فیتوهورمون جیبرلین روی برخی فراسنجه های فیزیولوژیک ریزجلبک Tetraselmis suecica بررسی شد. کشت جلبک در شرایط استاندارد با محیط کشت گیلارد، دمای ۲±۲۵ درجه سانتیگراد، شدت نور ۱۶:۸ (روشنایی/ تاریکی)، شوری ۲۵ میلی گرم درلیتر و هوادهی ۲۴ ساعته به مدت ده روز انجام شد. هورمون جیبرلین با غلظت های ۱۰، ۲۰، ۴۰ و ۶۰ میلی گرم در لیتر به محیط کشت جلبکها اضافه گردید سنجش فاکتور رشد، رنگدانهها، فاکتورهای فتوسنتزی و ترکیبات بیوشیمایی در مرحله رشد فاز لگاریتمی انجام گرفت. براساس نتایج بیشترین میزان رشد سلولی در تیمار ۶۰ میلیگرم در لیتر هورمون جیبرلین مشاهده شد اگرچه در سایر تیمارها نیز تفاوت معنیداری با کنترل مشاهده شد(P<۰/۰۵). بیشترین میزان پروتئین و کربوهیدرات در تیمار ۶۰ میلی گرم در لیتر هورمون جیبرلین مشاهده شد(P<۰/۰۵). میزان چربی کل نیز از ۲۳/۱۵ در کنترل به ۵۳/۱۸ در تیمار ۶۰ میلی گرم در لیتر هورمون جیبرلین افزایش یافت(P<۰/۰۵). پتانسیل آنتیاکسیدانی، رنگدانهها، فاکتورهای فتوسنتزی و وزن خشک نیز در غلظت ۶۰ میلی گرم درلیتر هورمون جیبرلین نسبت به کنترل تفاوت معنی داری نشان دادند(P<۰/۰۵). بیشترین میزان کلروفیل a و b در غلظتهای ۶۰ میلی گرم در لیتر هورمون جیبرلین مشاهده گردید. (P<۰/۰۵) با توجه به یافتهها میتوان گفت هورمون جیبرلین پتانسیل بالایی در تقسیم سلولی، تراکم نهایی، پتانسیل آنتیاکسیدانی، اندازه سلول و ترکیبات بیوشیمیایی ریزجلبک Tetraselmis suecica دارد. همچنین جلبک فوق الذکر میتواند نامزد مناسبی برای لارو آبزیان دریایی، داروها، آنتی اکسیدانها و منبع غنی از ترکیبات در سوختهای زیستی مطرح باشد.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
پسابهای کشاورزی حاوی مواد مغذی از جمله فسفات˓ نیترات و آمونیاک میباشد که باعث آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی میشوند. جلبکهای آب شیرین از جمله Spirulina با جذب این مواد مغذی میتواند نقش مهمی در کاهش این نوع آلایندهها را ایفا کند. از طرف دیگر این نوع پسابها با داشتن مواد مغذی میتواند به عنوان بستر جایگزین و ارزان قیمت کشت جلبکها مورد استفاده قرار گیرند.
۵ غلظت از پساب نیشکر (صفر، ۲۵، ۵۰ ، ۷۵ و ۱۰۰ درصد) همراه با محیط کشت زاروک تهیه شد و میزان رشد، رنگدانههای فتوسنتزی، پروتئین، چربی و برخی از مواد معدنی جلبک Spirulina بعد از یک ماه کشت بررسی شد.
در غلظتهای بالای پساب (در تیمار ۷۵ و ۱۰۰ درصد پساب) رشد بسیار خوبی از جلبک Spirulina مشاهده شد. میزان کلروفیلa در تیمار حاوی مقادیر بالای پساب نیشکر افزایش معنیداری نسبت به تیمار شاهد نشان داد (۰۵/۰ > p). مقادیر رنگدانه کل در تیمار ۲۵ درصد پساب نسبت به سایر تیمارها بیشتر بود. حداکثر میزان کاروتنوئید کل در تیمار ۵۰ درصد پساب به میزان ۲۲۶± ۱۵۵۹ میلیگرم بر لیتر بدست آمد که بیش از ۲ برابر مقدار کاروتنوئید کل تیمار کنترل بود.براساس نتایج فوق میتوان بیان کرد که پساب نیشکر به عنوان محیط کشت ارزان قیمت قابلیت استفاده در کشت جلبک Spirulina را دارد. همچنین این جلبک با حذف مواد مغذی موجود در پساب باعث بهبود کیفیت آب و کاهش مخاطرات محیط زیستی آن میشود.علاوه بر آن جلبکهای تولید شده قابلیت استفاده به عنوان غذای دام و آبزیان را دارا می باشد.
دوره ۱۴، شماره ۶۶ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
با توجه به رشد روز افزون نیاز به پروتئین حیوانی تولید محصولات با ارزش افزوده بالا از ضایعات موجودات دریایی بیشتر مورد توجه است. صدف کلم Megapitaria squalid از نظر ارزش غذایی حائز اهمیت می باشد. در تحقیق حاضر با استفاده از تغییر pH (قلیایی و اسیدی) امعاء و احشاء صدف کلم برای استخراج پروتئین و ارزیابی آن از نظر حلالیت، بازیافت پروتئین و ترکیب شیمیایی در شرایط دمای اتاق مورد بررسی قرار گرفت. اساس کار بر استخراج پروتئین در pH های قلیایی و اسیدی و سپس رسوب آن در نقطه ایزوالکتریک بود. بر اساس نتایج در حدود ۹۳% پروتئین اولیه امعاء و احشاء در pHحل شدند. مقدار پروتئین رسوب داده شده و بازیافت پروتئین کل از مواد اولیه به ترتیب برابر با ۸۹% و ۸۴% پروتئین اولیه بود. میزان حلالیت پروتئینهای مواد اولیه خام با استفاده از pH های قلیایی و اسیدی روی ژل پلی آکریل آمید مورد بررسی قرار گرفت. نتایج ژل نیز موید نتایج حلالیت بالای پروتئین در pH های قلیایی بود. مقادیر پروتئین و اسیدهای آمینه کنسانتره پروتئینی حاصل شده به ترتیب به میزان ۷/۷۲% و ۲۳/۶۶۳ میلی گرم بر گرم (بر اساس وزن خشک) بود. تحقیق حاضر نشان داد که استفاده از شرایط قلیایی در pH برابر ۱۱ برای بازیافت پروتئین از ضایعات صدف کلم و تبدیل آن به یک ماده با ارزش افزوده بالا مفید میباشد و در نهایت از محصول تولید شده می توان به مکمل غذایی در دام و غذای انسان استفاده کرد.
سعید احمدی فرد، شهاب کاظمی، اکبر حیدرپور،
دوره ۱۵، شماره ۱۲ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
تولید نانو کامپوزیت یک چالشی بزرگ میباشد، چون توزیع یکنواخت ذرات تقویت کننده با اندازه نانو در زمینه فلزی با روشهای متالوژی پودر و فرآیندهای حالت مایع دشوار میباشد. فرآوری اصطکاکی اغتشاشی یک فرآیند حالت جامد میباشد که برای تغییر و اصلاح ریزساختار، بهبود خواص مکانیکی و تولید کامپوزیت سطحی استفاده میشود. در این پژوهش، با استفاده از فرآوری اصطکاکی اغتشاشی به تولید کامپوزیت سطحی زمینه فلزی بر روی سطح ورق آلومینیم ۵۰۸۳ با ذرات تقویت کننده اکسید تیتانیم در دو نوع ۵ میکرون و ۸۰ نانو استفاده گردید. کامپوزیت تولید شده با فرآوری اصطکاکی اغتشاشی توسط میکروسکوپهای نوری و الکترونی مورد بررسی قرار گرفت. اثر اندازه پودر و تعداد پاس فرآوری اصطکاکی اغتشاشی بر ریزساختار، میکروسختی، استحکام کششی و خواص سایشی کامپوزیت تولید شده، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که تولید لایه نانو کامپوزیتی با ذرات اکسید تیتانیم دارای ساختاری با دانههای ریزتر، سختی، استحکام و ازدیاد طول بالاتری نسبت به کامپوزیت سطحی با ذرات میکرون اکسید تیتانیم دارد. همچنین نتایج نشان میدهد با افزایش تعداد پاس، توزیع ذرات بهتر، سختی، استحکام و ازدیاد طول بالاتر به دست میآید. بهترین نتیجه سختی، رفتار کششی و مقاومت به سایش در مقایسه با فلز پایه، مربوط به نمونه چهار پاسه با تغییر جهت چرخش در هر پاس که با ذرات نانو تقویت شده است، میباشد.
سعید احمدی فرد، مسعود رکنیان، طالب طینتی سرشت، شهاب کاظمی،
دوره ۱۶، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
نسبت ترکیبی هر یک از فازهای تقویت کننده در کامپوزیت ترکیبی میتواند تعیین کننده نسبت حجم کل تقویت کننده از حجم کل کامپوزیت باشد. نسبت ترکیبی، یک فاکتور مهم در کنترل حد مشارکت هر یک از فازهای تقویت کننده از کل خواص کامپوزیت ترکیبی است. بنابراین هدف از انجام این کار، تولید نانو کامپوزیت سطحی ترکیبی آلومینیم ۲۰۲۴ با ذرات زیرکونیا با میانگین اندازه ذرات ۱۵ نانومتر و گرافیت با میانگین اندازه ذرات کمتر از ۱۰۰ میکرون با نسبت ترکیبی متفاوت توسط فرآیند فرآوری اصطکاکی اغتشاشی است. برای تولید نانو کامپوزیت از یک سرعت دورانی و سرعت پیشروی ثابت، به ترتیب ۱۰۰۰ دور بر دقیقه و ۲۰ میلیمتر بر دقیقه و زاویه انحراف ۳ درجه استفاده شد و همچنین به منظور توزیع بهتر ذزات در زمینه، فرآیند در ۲ پاس انجام شد. سپس به بررسی اثر نسبت ترکیبی بر ریزساختار، خواص مکانیکی و سایشی نانو کامپوزیت پرداخته شد. برای بررسی ریزساختار از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی استفاده گردید که تصاویر نشان داد که ذرات به صورت یکنواخت در ناحیه اغتشاشی توزیع شده است. آزمونهای سختی و سایش به صورت پین بر روی دیسک لغزشی خشک به منظور بررسی نسبت ترکیبی، خواص مکانیکی و سایشی نانو کامپوزیت تولید شده، انجام و اندازهگیری شد.
کمال عموری، جمال عموری، سعید احمدی فرد، مهدی کزازی، شهاب کاظمی،
دوره ۱۶، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
در این پژوهش کامپوزیتهای زمینه آلیاژ آلومینیم A۳۵۶ تقویتشده با درصدهای وزنی مختلف از نانوذرات و ذرات میکرومتری SiC به ترتیب با میانگین اندازه ۵۰ نانومتر و ۵ میکرومتر توسط روش ریختهگری گردابی تولید شد. با توجه به نقش عملیات حرارتی T۶ بر روی افزایش استحکام و سختی آلیاژ A۳۵۶، کامپوزیتهای بهدستآمده تحت عملیات حرارتی T۶ قرار داده شدند. سختی و خواص فشاری نمونههای کامپوزیتی مورد بررسی قرار گرفت. میکروساختار نمونهها نیز توسط میکروسکوپهای نوری، الکترونی روبشی و الکترونی گسیل میدانی بررسی شد. بررسی ریزساختاری نشان داد که انجام عملیات حرارتی T۶ باعث تغییر در مورفولوژی سیلیسیم یوتکتیک شده و طی مرحله پیرسازی رسوب مستحکم Mg۲Si در ساختار ایجاد میشود که باعث افزایش سختی و استحکام فشاری آلیاژ شده است. نتایج نشان داد که با افزایش درصد وزنی نانوذرات، سختی و استحکام فشاری افزایش مییابد. نتایج حاصل از ریزساختار نمونهها، توزیع نسبتاً یکنواختی را از ذرات تقویتکننده نشان داد. همچنین استحکام و سختی کامپوزیتهای تقویتشده با نانوذرات بیشتر از کامپوزیت تقویتشده با ذرات میکرومتری با وجود درصد وزنی بالاتر بود. میزان سختی و استحکام فشاری در کرنش ۳۵ درصد کامپوزیت عملیات حرارتی شده و تقویتشده با ۱,۵ درصد وزنی نانوذرات به ترتیب ۶۲ برینل و ۲۵۲ مگاپاسکال نسبت به آلیاژ پایه ریختگی بهبود یافته است.
سعید احمدی فرد، امیر مومنی،
دوره ۱۷، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۶ )
چکیده
در این پژوهش نانو کامپوزیت آلومینیم ۲۰۲۴ و ذرات کاربید بور با میانگین اندازه ۶۰ نانومتر توسط فرآوری اصطکاکی اغتشاشی تولید و ریزساختار و خواص مکانیکی و خوردگی آن بررسی شد. جهت تعیین شرایط بهینه و حصول نمونه بدون عیب، عملیات اصطکاکی اغتشاشی با سرعتهای دورانی مختلف در سرعت پیشروی ثابت ۲۵ میلیمتر بر دقیقه روی نمونههای بدون پودر انجام شد. بر اساس این بررسی ها نمونه بهینه در سرعت دورانی ۸۵۰ دور بر دقیقه و پیشروی ۲۵ میلیمتر بر دقیقه به دست آمد. برای بررسی ریز ساختار از میکروسکوپ نوری و الکترونی استفاده شد. نتایج نشان داد که با اضافه کردن ذرات تقویت کننده و تعداد پاس ها میانگین اندازه دانه در ناحیه اغتشاشی کاهش پیدا می کند. همچنین توزیع یکنواختی از ذرات تقویت کننده پس از ۴ پاس عملیات به دست آمد. برای بررسی خواص مکانیکی آزمونهای میکروسختی و سایش انجام شدند. در تطابق با مشاهدات ریزساختاری، بالاترین سختی و مقاومت در برابر سایش در نمونه چهار پاسه مشاهده شد. بهبود در خواص مکانیکی با افزایش تعداد پاس ها به ریزتر شدن ساختار و توزیع همگن ذرات تقویت کننده نسبت داده شد. در مقابل مشاهده شد که در نمونه بدون ذرات تقویت کننده سختی پس از یک پاس عملیات نسبت به سختی اولیه کاهش پیدا کرد. این مساله به انحلال رسوب های موجود در فلز پایه به علت دمای بالای عملیات نسبت داده شدند. همچنین نتایج آزمون الکتروشیمیایی نشان داد که رفتار خوردگی نمونهها با اضافه کردن ذرات تقویت کننده و افزایش تعداد پاس بهبود پیدا می کند.
سعید احمدی فرد، اکبر حیدرپور، شهاب کاظمی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
در این پژوهش از فرآیند جوشکاری اصطکاکی اغتشاشی برای انجام اتصال لب به لب آلیاژ آلومینیم ۵۰۸۳ و تولید همزمان نانوکامپوزیت Al-ZrO۲ در محل اتصال استفاده شد. ابتدا متغیرهای جوشکاری اصطکاکی اغتشاشی شامل سرعت دورانی، سرعت پیشروی و زاویه انحراف مورد بررسی قرار گرفت تا نمونهای که از نظر ظاهری بیعیب و بیشترین استحکام کششی را داشت، به عنوان نمونه مطلوب انتخاب شود تا با اضافه کردن نانوذرات زیرکونیا به بررسی اثر تعداد پاس بر ریزساختار، خواص مکانیکی و سایش نمونههای جوشکاری شده پرداخته شود. برای بررسی ریزساختار نمونهها از میکروسکوپهای نوری، الکترونی روبشی و نیروی اتمی استفاده شد و نتایج نشان داد که با افزایش تعداد پاس، توزیع ذرات تقویت کننده یکنواختتر شده و اندازه دانه در ناحیه اغتشاشی به شدت کاهش پیدا کرده است. علت این امر به حضور ذرات تقویت کننده مربوط میشود که با ایجاد قفل کنندگی مرزدانهها، کمک به جوانهزنی دانههای تبلورمجدد یافته و تاثیر بر شکسته شدن دانههای اولیه میگردد. بیشینه سختی و استحکام کششی مربوط به نمونه چهار پاس بود که به ترتیب۱۱۱ HV و ۳۲۸,۳ MPa بدست آمد که میزان سختی و کشش به ترتیب حدود ۲۶ و ۲۴ درصد نسبت به نمونه بدون پودر افزایش داشته است. برای ارزیابی مقاومت به سایش نمونهها، از آزمون رفت و برگشتی استفاده شد و نتایج آزمون سایش نشان داد که با افزایش تعداد پاس میزان مقاومت به سایش افزایش مییابد.