جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای اختراعی طوسی
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
هدف: تمایز سلولهای بنیادی قلب با کمک میکروRNAها، دریچه جدیدی را برای ترمیم انفارکتوس قلبی گشوده است.miR-۱-۲/۱۳۳a-۱ و miR-۲۰۶/۱۳۳b دو خوشه مجزا از خانواده میکروRNAها هستند که به ترتیب در ماهیچههای قلبی و اسکلتی بیان میشود. چون miR-۱۳۳b و miR-۱۳۳a تنها در یک نوکلئوتید اختلاف دارند، احتمالاً مسیرها وmRNA های یکسانی را مورد هدف قرار میدهند. هدف تحقیق حاضر، بررسی بیان احتمالی miR-۱۳۳b در سلولهای در حال تمایز قلبی و نیز تأثیر احتمالی آن بر دو ژن هدف دخیل در تمایزسلولهای قلبی است. مواد و روشها: سلولهای بنیادی قلب انسان از بانک سلولی پژوهشکده رویان (RSCB) تهیه و ابتدا با عامل دمتیلاسیون (۵- azacytidine) به مدت سه روز تیمار و سپس یک روز در میان با اسید آسکوربیک و دو بار در هفته با پروتئین TGF-β۱ تیمار شدند. در نهایت در هفته چهارم، روشهای ایمنوسیتوشیمی، فلوسیتومتری و Real-Time PCR برای برخی عوامل رونویسی قلبی، تمایز سلولهای بنیادی به سلولهای قلبی را تأیید نمود. سپس الگوی بیانی hsa-miR-۱۳۳b و نیز دو ژن هدف عامل پاسخ سرم (SRF) و CCND۲ (از ژنهای کنترل کننده چرخه سلولی) طی مراحل تمایزی این سلولها بررسی شد. نتایج: سه هفته پس از شروع روند تمایز، سطح بیان hsa-miR-۱۳۳b حدود پنج برابر سطح آن در هفته اول بود (۰۵/۰Pنتیجهگیری: با توجه به اینکه در هفته سوم روند تمایزی، سطح بیان hsa-miR-۱۳۳b افزایش و سطح رونوشت ژن عامل پاسخ سرم کاهش یافته است، و از آنجا که عامل پاسخ سرم در تکثیر سلولی دخیل است، افزایش سطح miR-۱۳۳b میتواند منجر به کنترل چرخه سلولهای پیشساز قلبی و تمایز ماهیچه قلبی شود. در نهایت نتایج پیشنهاد میکند که hsa-miR-۱۳۳b به همراه hsa-miR-۱۳۳a میتواند در تمایز سلولهای قلبی دخیل باشد.
حسن بیک محمدلو، حمید اختراعی طوسی،
دوره ۱۶، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
تحلیلهای مهندسی تیر بر حدس یک الگوی مناسب برای میدان جابجایی در مقطع و طول تیر استوار است. تاکنون این نوع تحلیلها بهطور فراگیر در محدودهی رفتار الاستیک ارائه و آزموده شده است. در یک بررسی کاملا جدید در این مقاله به تحلیل مهندسی تیر در محدودهی الاستوپلاستیک پرداخته میشود. بدین منظور در پی معرفی یک میدان تغییر شکل مناسب که بهطور معمول تحت عنوان میدان جابجایی کلاسیک اولر برنولی شناخته میشود، معادلات حاکم بر تیر الاستوپلاستیک با استفاده از اصول حساب تغییرات استخراج شده است. رفتار ماده بر پایه مدل رامبرگ آزگود و تسلیم ماده بر اساس معیار فنمایزز میباشد. پاسخیابی معادلات انتگرالی غیرخطی و پیچیدهی حاصل در مقالات مختلف اغلب به روشهای عددی انجام شده است. در این مقاله حل دقیق یک تیر نازک تحت بار گستردهی یکنواخت با استفاده از دو روش تحلیلی هوموتوپی و ادومیان برای شرایط مرزی دو سر گیردار معرفی میگردد. برای راستیآزمایی تحلیل، تغییر شکل تیر مورد بررسی توسط نرمافزار تجاری آباکوس شبیه سازی شده است. نتایج مختلف پاسخهای تحلیلی و شبیه سازی در قالب تعدادی نمودار ارائه شدهاند. بهکمک نمودارها میزان انطباق جوابهای تیر شبیه سازی شده با نتایج حاصل از دو روش تحلیلی ادومیان و هوموتوپی بررسی شده است. در پایان، درمورد امکان توسعه نظریه مهندسی کلاسیک تیر در انجام تحلیلهای جامع الاستوپلاستیک اظهار نظر شده است.
احسان اکرمی نیا، حمید اختراعی طوسی،
دوره ۱۹، شماره ۱۰ - ( مهر ۱۳۹۸ )
چکیده
میکروتیرها از مهمترین اعضای سیستمهای میکروالکترومکانیکی (MEMS) هستند که تقابل نیروهای الکتریکی و مکانیکی باعث بروز پدیده ناپایداری کشیدگی در آنها میشود. یکی از مکانیزمهای پیشنهادی برای کنترل این ناپایداری و افزایش محدوده کاری سیستم، میکروتیرهای دارای انحنای اولیه هستند. با وجود مطالعه اقسام ناپایداری کشیدگی در میکروتیرهای صاف الاستیک یا ویسکوالاستیک، ناپایداری میکروتیرهای منحنی تنها در محدوده رفتار الاستیک بررسی شده است. بنابراین در پژوهش حاضر با فرض میکروتیر ویسکوالاستیک دارای انحنای اولیه و دو سر گیردار به بررسی اثر رفتار ویسکوالاستیک بر ناپایداریهای موسوم به اسنپ- ترو و کشیدگی پرداخته شده است. به این منظور رفتار ویسکوالاستیک توسط مدل جامد استاندارد غیرالاستیک خطی شبیهسازی شده و براساس تئوری تنش- کوپل بهبود یافته و با استفاده از اصل همیلتون، معادله دیفرانسیل حاکم به دست آمده است. با استفاده از روش تجزیه گالرکین، معادله حاکم به یک معادله دیفرانسیل معمولی غیرخطی تبدیل و به کمک نرمافزار متلب حل شده است. برای بررسی اثر خاصیت ویسکوالاستیک، با رسم نمودارهایی رفتار سازه در دو حالت حدی قبل و بعد از وارهی ویسکوالاستیک، مقایسه شدهاند. نتایج حاصل نشان میدهد هر چه فرصت وارهی سازه بیشتر شود، رفتار ویسکوالاستیک سبب افت بیشتر ولتاژ ناپایداریها میشود، اما اثر آن بر موقعیت ناپایداری وابسته به نیروی محوری خواهد بود. به این ترتیب که در حضور نیروی محوری کششی، رفتار ویسکوالاستیک موجب افزایش موقعیت اسنپ- ترو و کاهش موقعیت ناپایداری کشیدگی میشود. برعکس در حضور نیروی محوری فشاری، اسنپ- ترو در خیز کمتر و ناپایداری کشیدگی در خیز بزرگتر رخ خواهد داد.