۸ نتیجه برای استاجی
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
سواد ارزشیابی مطالعات بسیاری را بر خود دیده است، اما ارزشیابی مهارت صحبت کردن کمتر مورد توجه بوده است. این کمتوجهی در ارزشیابی تکوینی مهارت صحبت کردن در مطالعات انجامشده مرتبط، به مراتب بیشتر مشاهده میشود. به همین دلیل، در پژوهش پیش رو مطالعهای به دو صورت کیفی و کمی در ارتباط با سواد و اجرای ارزشیابی تکوینی مهارت صحبت کردن مدرسان دو سطح مقدماتی و پیشرفته ارائه شد. بدین منظور، ۲۶ نفر مدرس آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان که عمدتا خانم بودند، در این پژوهش مشارکت کردند و به سه سؤال مصاحبه پاسخ دادند. طراحی سؤالات مصاحبه مبتنی بر چارچوب خو و براون (۲۰۱۶) در ارتباط با سواد ارزشیابی مدرس است. به این ترتیب، سواد مدرسان بر اساس سه مقوله اهداف، محتوا و روشها بررسی شد. نتایج حاصل از تحلیل کیفی دادهها در ارتباط با اهداف ارزشیابی شش مورد درک، یادگیری و پیشرفت، کارآمدی روش تدریس و برنامه آموزشی، نقطه ضعف و قوت، توانش کاربردی و ارتباطی، اعتماد به نفس، و بازخورد را نشان داد. در ارتباط با محتوا صحت دستوری، واژه، تلفظ، روانی بیان، تعامل و ارتباط، کاربردشناسی، محتوا، نوبتگیری و مشارکت، و تفاوت گفتار و نوشتار به دست آمد. همچنین، در بخش روشها، گفتگو و مکالمه کلاسی، فایل صوتی و تصویری، الگوبرداری و حفظ کردن، بازی و مسابقه، خلاصهگویی، پرسش و پاسخ، ایفای نقش، ارائه و سخنرانی تکنفره، حل مسئله و فعالیتهای اصیل مورد اشاره مدرسان دو سطح بود. تحلیل کمی دادهها نیز تفاوت آماری معناداری را بین دو گروه مدرسان نشان داد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱)- ۱۳۹۲ )
چکیده
اسطورهشناسی تطبیقی، از زمینههای پژوهشی نسبتاً جدیدی است که از نیمه دوم قرن نوزدهم، به طور گسترده کاربرد یافته است. ارتباط این رویکرد، از یک سو در زمینه ادبیات تطبیقی و از سوی دیگر، در حوزه نقد اسطورهای پیوستگی و انسجام مییابد. با اینکه ضرورت شناخت اساطیر ملل و اقوام جهان، بهصورت گسترده و تطبیقی، نخست از سوی پژوهندگان اروپایی احساس شد و پژوهشهای گستردهای انجام دادند که بیشتر محدود به اساطیر اقوام اروپایی (یونان و روم) بود، اما گستره کاربرد این رویکرد، در شناختگی اساطیر ملل اسلامی، از کاوشهای جزئی یا موردی برخی مضامین اسطورهای، فراتر نرفت. حسین مجیب المصری، در سال ۲۰۰۰ با شناخت این فقر پژوهشی، با تحقیقی با نام «دراسة مقارنة للأسطورة بین الأدب العربی و الفارسی و الترکی»، نخستین گام را در تطبیق اسطورههای ایرانی، عربی و ترکی برداشت و شگفتا که هنوز پس از گذشت یک دهه، حتی اشارهای نیز بدانها نشده است. مجیب المصری در این پژوهش تطبیقی، هریک از اساطیر ایرانی، عربی و ترکی را در سه بخش جداگانه مورد بررسی قرار میدهد. هرچند این اثر، هماهنگ با رویکرد نقد اسطورهای قرن بیستم نیست، اما در نقد و سنجش اسطورههای ایرانی، دستاوردهای نوینی را در عرصه اسطورهشناسی تطبیقی، ارائه می کند و اسطورههای ناشناختهای از اساطیر عربی و ترکی را، با نمونههای مشابه ایرانی تطبیق می دهد که تاکنون در هیچ پژوهشی، مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این مقاله می کوشیم ارتباط اسطوره و کارکرد اسطورهشناسی در ادبیات تطبیقی را نمایان و سپس دستاوردهای حسین مجیب المصری را معرفی کنیم و در حوزهای محدودتر، بهنقد آرای حسین مجیب المصری در خوانش و دریافتی که از اساطیر ایران داشته است، بپردازیم و در پایان، وجوه اشتراک اساطیر فارسی با اسطورههای تطبیقی عربی و ترکی را، در دو بخش اسطورههای دینی و تاریخی نشان دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن تواناییهای بالقوه اساطیر ملل اسلامی، تأکید بر پژوهش در بستر اسطورهشناسی تطبیقی و ضرورت تغییر توجه یک سویه اسطورهشناسان ایرانی و غیر ایرانی است.
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
بسیاری از زبان شناسان ساختار هجایی زبان فارسی را شامل یک همخوان اجباری به عنوان آغازه هجا، یک واکه در جایگاه هسته و یک یا دو همخوان اختیاری در جایگاه پایانی می دانند. بر این اساس، این امکان که در زبان فارسی دو واکه در دو هجای مجاور در کنار یکدیگر قرار بگیرند وجود ندارد و در این زبان با شیوه های خاصی که مهم ترین آن ها افزایش همخوان میانجی است، از التقای مصوت ها جلوگیری می شود.
در این مقاله، با یک بررسی میدانی و گردآوری داده ها از۵۰ سخنگوی زبان فارسی مذکر و مؤنث، از سنین ۱۸- ۲۵ سال، ویژگی های اکوستیکی انسدادی چاکنایی و چگونگی بروز آن در جایگاه بین واکه ای در گفتار آهسته و گفتار سریع به دقت بررسی شده و نتایج این تحلیل ها در مقابل یکدیگر قرار گرفته است.
به نظر می رسد در گفتار سریع و پیوسته، با حذف انسدادی چاکنایی امکان در کنار هم قرار گرفتن دو واکه وجود دارد و بدین ترتیب نظام هجایی زبان فارسی در گفتار محافظه کارانه و دقیق با نظام هجایی گفتار سریع و پیوسته تفاوت دارد.
دوره ۴، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۱۶)- ۱۳۹۲ )
چکیده
آواشناسی حقوقی، از زیرگرایش های زبان شناسی حقوقی است که در آن از دانش اکوستیک و کاربرد ویژگی های آواشناختی داده های صوتی، برای تکمیل مدارک پرونده های حقوقی استفاده می کنند و یکی از شواهد موجود در آن ها مربوط به داده های صوتی فرد مجرم است. از مهم ترین اموری که آواشناسان حقوقی انجام می دهند، بازشناسی حقوقی سخنگو است. در «بازشناسی حقوقی سخنگو»، از آواشناس خواسته می شود تا میزان مشابهت میان داده صوتی از پیش موجود مربوط به صدای مجرم را با صدای فرد یا افراد مظنون تعیین و مشخص کند که آیا صدای فرد مظنون با صدای مجرم که در حین ارتکاب جرم ضبط شده، هم خوانی دارد یا خیر؟ هدف از این پژوهش که روی داده های صوتی مربوط به ۱۰ سخنگوی مرد و زن فارسی زبان دارای گویش فارسی معیار انجام گرفت، بررسی امکان استفاده از نمودارهای طیف نگاشتی لگاریتمی واکه ها، به عنوان یکی از کلیدهای بازشناسی حقوقی سخنگو است. نتایج بررسی های انجام گرفته در این پژوهش نشان می دهد که این مشخصه می تواند به عنوان یکی از کلیدهای کارآمد با درصد اطمینان بالا در فعالیت های مربوط به بازشناسی حقوقی سخنگو، کاربرد داشته باشد.
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
در میان گونههایی که ما به عنوان ادبیات عامیانه میشناسیم، ضربالمثلها یکی از بهترین زمینههای پژوهش بر روی اندیشههای گویشوران یک زبان به شمار میآیند؛ در حقیقت این گونه، بخشی از ادبیات هر سرزمین است که مردم آن را به عنوان بهترین راه برای بیان اندیشههای رایج میان خویش برگزیدهاند و از آن به عنوان زبان گویای حالات روانی خود بهره میبرند؛ از این رو بررسی تطبیقی ضربالمثلهای پارسی و انگلیسی با تمرکز بر موضوع زن، با اتکا بر امثال و حکم و فرهنگ ضربالمثلهای آکسفورد، میتواند نمایانگر بخشی از ذهنیت گویشوران زبان پارسی و انگلیسی باشد؛ به ویژه زمانی که این بررسی همسنج با بهرهگیری از دیدگاههای روانشناسی اریک برن و آلفرد آدلر صورت گیرد. آموزههایی که تحت عنوان اصطلاح آلودگی در روانشناسی برن و اصطلاح اشتباههای بنیادی در روانشناسی آدلر مطرح شده است، میتواند زمینه را برای تحلیل دقیق ضربالمثلهای این دو مجموعه فراهم سازد؛ بررسی دقیق و آماری ضربالمثلها بر پایۀ دیدگاههای یادشده، رهگشای درک دقیق و واکاوی تطبیقی جایگاه زنان در ضربالمثلهای دو زبان خواهد بود. بررسی تطبیقی دو مجموعۀ ضربالمثل یاد شده، این نکته را بر ما آشکار میسازد که درصد آلودگی و اشتباهات بنیادی در ضربالمثلهایی که در پیوند با موضوع زن هستند، در هر دو زبان بسیار بالاست؛ البته بسامد ضربالمثلهای سالم در فرهنگ ضربالمثلهای آکسفورد به میزان ۱۴,۰۳۵درصد از ضربالمثلهای فارسی امثال و حکم افزونتر است.
دوره ۹، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۷ )
چکیده
برای اجرای فرآیند زبانآموزی مطلوب، توجه به نقش هیجانات و حواس اهمیت ویژهای دارد و مدرسان با ایجاد هیجان مطلوب و تأثیرگذاری بر حواس، توان یادگیری زبانآموزان را ارتقا میدهند. مفهوم «هَیَجامَد» تلفیقی از دو واژۀ (هیجان+ بسامد) است که به تأثیر هیجانات ناشی از استفادۀ حواس در یادگیری مفاهیم گوناگون اشاره میکند و از سه مرحلۀ هیچآگاهی (تهی)، برونآگاهی (شنیداری، دیداری، لمسی- حرکتی) و درونآگاهی (درونی و جامع) تشکیل شده است. در پژوهش حاضر، بهمنظور کیفیتبخشی روش تدریس زبان فارسی به غیرفارسیزبانان، با درنظر گرفتن این مفهوم و مؤلفههای سهگانۀ آن (هیجان، حواس و بسامد) و باتوجه به تأثیر هیجانهای آموزشی بر یادگیری و پیشرفت زبانآموز، الگوی هَیَجامَد را در تدریس زبان فارسی به غیرفارسیزبانان پیشنهاد میدهیم و تأثیر تدریس مبتنیبر این الگو را بر هیجانات زبانآموزان غیرفارسیزبان زن در ایران با استفاده از پرسشنامههای هَیَجامَد و هیجان میسنجیم. بدینمنظور، ۶۰ زبانآموز زن غیرفارسیزبان از ۱۶ کشور را با سطح زبان فارسی یکسان (سطح زبان فارسی کتاب هفتم) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب کردیم و آنها را پس از طی ۲۲ جلسه تدریس برای چهار گروه (هر گروه شامل ۱۵ نفر) و در مدت شش هفته براساس الگوی هَیَجامَد ارزیابی نمودیم. نتایج پژوهش نشان داد که تدریس مبتنیبر الگوی هَیَجامَد بر ارتقای میزان هیجانات زبانآموزان غیرفارسیزبان زن تأثیر معنادار مثبت داشته است. به سخن دیگر، با درگیر کردن تعداد حواس بیشتر در فرآیند آموزش، میزان هَیَجامَد زبانآموز افزایش مییابد و هیجان مثبت تولید میشود. درنتیجه، با کاهش هیجانات منفی، زمینۀ تعامل بیشتر با مدرس فراهم میشود و یادگیری کارآمد رخ میدهد. با برجسته کردن نقش عوامل هیجانی و تعدد حواس در امر یادگیری، بهنظر میرسد که امکان استفاده از این الگو درجهت بالا بردن و ارتقای هیجانات مثبت زبانآموزان در تدریس زبان فارسی وجود دارد و زمینۀ یادگیری موفق زبانآموز فراهم میشود.
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۱ )
چکیده
اجرای ارزشیابی تکوینی عاملی مهم در کنترل کیفیت روش تدریس مدرسان در کلاسهای چندفرهنگی بهشمار میرود. اگرچه تحقیقات متعددی در حوزۀ ارزشیابی تکوینی و راهبردهای مورداستفادۀ مدرسان زبان انگلیسی انجام شده است، درمورد مدرسان آموزش زبان فارسی به فارسیآموزان خارجی تحقیقات اندک است. پژوهش حاضر با تمرکز بر سه هدف ازجمله شناسایی پرکاربردترین و ارزشمندترین راهبردهای ارزشیابی تکوینی در محیط چندفرهنگی کلاسهای آموزش زبان فارسی و سنجش میزان همبستگی ارزش و کاربرد راهبردهای ارزشیابی تکوینی با سطح آموزشی مدرسان آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان انجام گرفته است. بدین منظور، ۳ مدرس آموزش زبان فارسی از سه سطح مقدماتی، میانی و پیشرفته در مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان دانشگاه علامه طباطبائی به سؤالات پرسشنامۀ راهبردهای ارزشیابی تکوینی (Jett, ۲۰۰۹) پاسخ دادند. همچنین برای ارائۀ نتایج قابلاعتمادتر، دادههایی براساس فهرست وارسی مشاهدات کلاسی (Jett, ۲۰۰۹; Stevens, ۲۰۱۲) و مصاحبۀ نیمهساختاریافته گردآوری شد. از نرمافزار اس.پی.اس.اس. نسخۀ ۲۵ برای تحلیل دادههای کمی و انجام آزمون همبستگی پیرسون، و جهت بررسی دادههای مصاحبه از شاخصهای توصیفی و تحلیل مضمونی استفاده شد. ترکیب یافتههای کمی و کیفی حاصل از این پژوهش گویای این است که از دیدگاه مدرسان آموزش زبان فارسی در هر سه سطح مقدماتی، میانی، و پیشرفته پرکاربردترین راهبرد، ارزشیابی خود/ همتاست و بیشترین ارزش نیز به ارزشیابی خود/همتا و مشارکت زبانآموزان در روند یادگیری خود اختصاص دارد. اگرچه براساس نتایج مشاهدات کلاسی، عملکرد مدرسان در کلاسهای چندفرهنگیشان درمورد راهبردهای ارزشیابی تکوینی تا حدودی متفاوت بود، همبستگی معناداری بین سطح آموزشی مدرسان و میزان کاربرد و ارزش راهبردهای ارزشیابی تکوینی وجود داشت. نتایج این پژوهش می تواند در بالا بردن سطح دانش وآگاهی مدرسان و طراحان دورههای تربیت مدرس زبان فارسی به غیرفارسیزبانان در ارائۀ ارزشیابی کلاسمحور با استفاده از راهبردهای مؤثر ارزشیابی تکوینی در محیطهای چندفرهنگی کمک کند.
محرم حبیب نژاد کورایم، محسن استاجی، احمد همایونی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر داروها بر روی ویروسها، اثرات متقابل بین پروتئینها و ایجاد تغییرات مطلوب ژنتیکی بر روی دیانای موجودات، بررسی هرچه دقیقتر این ذرات بیولوژیکی یکی از کلیدیترین نیازهای امروزه است. در این مسیر، شناسایی خواص مکانیکی این ذرات و همچنین نحوهی رفتار مکانیکی آنها در شرایط متفاوت نیز یک ضرورت بهحساب میآید. منیپولیشن ذرات زیستی در ابعاد نانو یکی از فرایندهای مهم در بررسی رفتار نانوذرات بیولوژیکی است؛ زیرا بررسی میزان نیروی وارده، میزان تغییرشکل و بررسی احتمال تخریب در ذره میتواند اطلاعات سودمندی را در اختیار ما قرار دهد. در این مقاله به شبیهسازی دینامیک مولکولی فرآیند نانومنیپولیشن سه ذرهی زیستی مختلف (ویروس، پروتئین و دیانای تکرشتهای) بر پایهی نانو ربات میکروسکوپ نیروی اتمی پرداختهشده است. هدف، یافتن اثر جنس زیرلایه بر روی نیروی وارده بر نانوذره و همچنین بررسی احتمال تخریب آن است. برای این منظور از سه زیرلایهی مختلف با جنسهای سیلیکون، گرافن و طلا استفادهشده است. دلیل انتخاب این زیرلایهها فراوانی استفاده از آنها در فرایندهای آزمایشگاهی و همچنین عدم واکنش با ذرات زیستی است. نتایج نشان میدهد که بیشترین نیروی وارد به ذره، متعلق به فرایند منیپولیشن بر روی زیرلایهی طلایی است و احتمال تخریب نیز در این حالت بسیار زیاد است. در مقایسهی بین زیرلایههای گرافنی و سیلیکونی نیز مشخص میشود که نیروی منیپولیشن و تغییرشکل ذره بر روی زیرلایهی گرافنی بیشتر از زیرلایهی سیلیکونی است.