جستجو در مقالات منتشر شده
۶ نتیجه برای افسری
دوره ۵، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده
چکیده
منابع آبی با توجه به ماهیت خود، علاوه بر بخشیدن حیات به یک سرزمین و موجودات آن، میتواند سرمنشا اختلاف بین کشورها و ملتهای دارای منابع مشترک و ایجاد خسرانهای بزرگی شود. در این راستا زمینه تحقیقاتی جدیدی به نام هیدروپلیتیک به وجود آمده است که به بررسی این مسائل میپردازد. با توجه به وضعیت اقلیمی خاورمیانه و محدودیت گسترده منابع آبی در این منطقه، هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت هیدروپلیتیک حوضههای آبریز مشترک ایران با کشورهای همسایه با تاکید بر دجله و فرات و به ویژه اروندرود است. با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی ابتدا مرور منابع به صورت سیستماتیک انجام شد و سپس با استفاده از تحلیل فضایی وضعیت منابع آبی منطقه شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. بررسیها در سه مقیاس کلان در سطح حوضه دجله و فرات، مقیاس میانی در سطح حوضه کرخه و کارون و مقیاس محلی در سطح محدوده مشترک اروندرود انجام گرفت. بررسیها نشان داد که با مهار آبها توسط کشورهای بالادست و با توجه به رشد خیلی زیاد جمعیت و مصرف آب در عراق، وضعیت هیدروپلیتیک این منطقه بیش از پیش تنشزاتر خواهد شد. همچنین با توجه به محدودیت عراق در دسترسی به آبهای آزاد و در اختیار داشتن خط ساحلی بسیار کم و نامناسب در راستای حملونقل دریایی، زمینه تنش در این منطقه در آینده وجود دارد.
محمدمهدی افسری، سید علی میربزرگی،
دوره ۱۲، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
بررسی جریان در ریزمجراها اخیراً شتاب قابل توجهی گرفته است. در مقاله حاضر، حل عددی اثرات گرمای ژول در جریان الکترواسمتیک درون یک ریزمجرا با سطح مقطع ذوزنقه¬ای شکل و دیواره دما ثابت ارائه شده است. معادله انرژی برای توزیع دما، معادله ناویر استوکس برای توزیع سرعت و یک معادله پواسون برای توزیع پتانسیل الکتریکی به روش حجم محدود در مختصات عمومی حل شده است. در عین حال خواص ترموفیزیکی سیال نظیر لزجت دینامیکی و رسانندگی الکتریکی تابع تغییرات دما در نظر گرفته شده است. نتایج نشان می¬دهد که افزایش عدد ژول موجب افزایش دما، سرعت و دبی در هر مقطع کانال می¬شود. در صورت در نظر نگرفتن اثرات گرمای ژول، افزایش عدد ای-دی¬ال موجب افزایش دبی می¬شود اما با نظر گرفتن اثرات گرمای ژول، تا عدد ای¬دی¬ال ۱۵ این افزایش ادامه دارد اما پس از آن دبی کاهش می¬یابد. افزایش نسبت منظری موجب کاهش سطح مقطع ریزمجرا می¬شود و با توجه به ثابت بودن عدد ژول، دمای میانگین سیال کاهش می¬یابد.
محمدامین رعنائی، احمد افسری، سید یوسف احمدی بروغنی، محمد محسن مشکسار،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
یکی از معضلات اساسی ماشینکاری تخلیه الکتریکی (EDM)، سایش الکترود ابزار طی فرآیند ماشینکاری است. در این تحقیق به منظور بهبود عملکرد و افزایش مقاومت مس خالص در برابر سایش الکتریکی طی فرآیند EDM، از ساختار بسیار ریز (در حد نانو و چند صد نانومتر) استفاده گردید. لذا در ابتدا کوشش شده تا این نوع ساختار در درون ماده ایجاد شود. برای این منظور از روش اکستروژن در کانال های هم مقطع زاویه دار (ECAP) استفاده گردید. مس خالص طی هشت مرحله تحت فرآیند ECAP قرار گرفت. تاثیر اندازه ساختار کریستالی الکترود، شدت جریان و زمان ماشین کاری بر نرخ براده برداری و سایش الکتریکی الکترودهای مسی طی فرآیند EDM بررسی گردید. علاوه بر این ریز ساختار و هدایت الکتریکی الکترودها نیز مطالعه شد. نتایج حاصله نشان دادند که پس از اعمال فرآیند ECAP، اندازه دانه ساختار کریستالی مس به شدت کاهش یافته به طوری که پس از هشت مرحله، ساختار کریستالی نسبتاً همگن با دانه های بسیار ریز در محدوده ۵۰ تا ۲۰۰ نانومتر درون ماده ایجاد گردید. از طرفی با ریز شدن ساختار کریستالی الکترود مسی، سایش الکتریکی آن کاهش یافته اما نرخ برداشت مواد تقریباً ثابت مانده و تغییر چندانی نکرده است.
محمدمحسن مشکسار، محمدامین رعنائی، احمد افسری، سید یوسف احمدی بروغنی،
دوره ۱۴، شماره ۱۵ - ( ويژهنامه سوم ۱۳۹۳ )
چکیده
در این تحقیق، مس خالص تجاری به وسیلهی فرآیند اکستروژن در کانالهای هم مقطع زاویه دار (ECAP) طی هشت مرحله در دمای محیط تحت تغییر شکل پلاستیک شدید قرار گرفت. تاثیر تغییر شکل پلاستیک شدید بر ریز ساختار، خواص مکانیکی، هدایت الکتریکی و سایش الکتریکی مس خالص بررسی شد. بعلاوه، تاثیر کرنش اعمالی بر خواص مکانیکی مس اکسترود شده در هر مرحله نیز مطالعه گردید. نتایج حاصل از بررسی ریز ساختار ماده توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی نشان دادند که ساختار کریستالی ماده بهطور قابل ملاحظهای تغییر شکل یافته و پس از ۴ تا ۸ مرحله فرآیند ECAP طیف گستردهای از دانههای بسیار ریز در محدودهی نانو و چند صد ناومتر دیده میشوند. خواص مکانیکی پس از هر مرحله انجام فرآیند ECAP توسط آزمون سختی و فشار در دمای محیط اندازه گیری و تغییرات آنها گزارش شده است. با شکل گیری دانههای بسیار ریز (در حدود چند صد نانومتر) درون ساختار کریستالی مس خالص استحکام آن به میزان قابل ملاحظهای افزایش یافته در حالی که هدایت الکتریکی آن به واسطه ایجاد مرزدانههای بسیار زیاد اندکی کاهش مییابد. از این رو، با استفاده از فرآیند ECAP میتوان به مس خالص بسیار ریز دانه با قابلیت استحکام و هدایت الکتریکی بالا دست یافت. علاوه براین نیز با کاهش کرنش اعمالی به میزان ۲۵ درصد در هر مرحله از فرآیند ECAP میتوان به استحکامهای بالاتر در مس خالص تجاری دست یافت. مقاومت در برابر سایش الکتریکی مس خالص تجاری توسط فرآیند الکتریکی- حرارتی تخلیهی الکتریکی تعیین شد.
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
هدف: با توجه به اهمیت متابولیسم آهن و نقش هپسیدین در این فرآیند، پژوهش حاضر تأثیر یک جلسه فعالیت ورزشی زیر بیشینه را بر غلظت هپسیدین پلاسما در مردان دونده بررسی کرد. مواد و روشها: برای این منظور ۸ دونده عضو تیم دو و میدانی دانشکده تربیت بدنی دانشگاه مازندران با میانگین سن ۳۴/۱±۷/۲۱ سال، قد ۸۸/۵±۶/۱۷۵ سانتیمتر، وزن ۱۳/۱۱±۷/۷۱ کیلوگرم و شاخص توده بدنی ۹۵/۲±۲/۲۳ کیلوگرم بر متر مربع بهطور هدفمند انتخاب شدند. آزمودنیها با شدت ۶۵ درصد ذخیره ضربان قلب روی نوارگردان بهمدت ۶۰ دقیقه دویدند و نمونههای خونی برای سنجش غلظت هپسیدین، اینترلوکین- ۶، آهن و فریتین پلاسما در دورههای زمانی پیش، بلافاصله، ۳ ساعت و ۲۴ ساعت پس از فعالیت ورزشی گرفته شد. برای تعیین تفاوتهای بین مراحل خونگیری از آزمون ANOVA با اندازههای تکراری و در صورت وجود اختلاف معنیدار از آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که غلظت هپسیدین پلاسما ۲۴ ساعت پس از فعالیت نسبت به بلافاصله پس از فعالیت کاهش معنیدار داشت (۰۵/۰P<) که میتواند ناشی از کاهش معنیدار در غلظت اینترلوکین- ۶ سه ساعت پس از فعالیت (۷۹۴/۰r=، ۰۵/۰P<) باشد، از سوی دیگر؛ میزان تغییرات آهن پلاسما پس از فعالیت ورزشی زیر بیشینه از نظر آماری معنیدار نبود (۰۵/۰P>) ولی افزایش معنیداری در غلظت فریتین در بلافاصله، ۳ ساعت و ۲۴ ساعت پس از فعالیت نسبت به پیش از فعالیت مشاهده شد (۰۵/۰P<). نتیجهگیری: با توجه به عدم همبستگی بین غلظت هپسیدین با میزان آهن پلاسما میتوان نتیجه گرفت که یک جلسه فعالیت ورزشی زیر بیشینه تغییرات معنیداری را در غلظت هپسیدین پلاسما بلافاصله پس از فعالیت و به دنبال آن هیچ تغییری در تنظیم سوخت و ساز آهن ایجاد نمیکند که ممکن است به مدت و شدت فعالیت ورزشی وابسته باشد.
شاهین حیدری، یونس بخشان، جمشید خورشیدی مال احمدی، احمد افسری،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( اردیبهشت ۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از رویکردهای جدید برای تولید مواد با دانههای بسیار ریز، اعمال تغییر شکل پلاستیک شدید روی نمونه اولیه با دانههای درشت است. در این روش با اعمال چندین مرحله کرنشهای شدید روی نمونه، اندازه دانهها تا مقیاس نانومتری کاهش مییابد و منجر به بهبود خواص مکانیکی و فیزیکی در فلز میشود. یکی از مهمترین روشها برای این منظور، فرآیند CGPشده است. بهدلیل نیاز به وزن کم بالَک سازههای فضایی، ورقهایی از جنس آلیاژهای آلومینیوم، آلومینیوم ۷۰۷۵-T۶ و فولاد ۴۱۳۰ انتخاب شدند. رفتار مکانیکی ورقها برای ساخت بالَک بهصورت تجربی مورد مطالعه قرار گرفت. شبیهسازی برهمکنش میان سیال و سازه برای مدل بالَک خمیده با سه آلیاژ مختلف انجام شد و میزان تغییر شکل بهوجودآمده برای موشک در حال پرواز با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج نشان میدهد که اندازه ذرات بالَک آلومینیوم ۷۰۷۵-T۶، با افزایش مراحل پرسکاری از ۶۰میکرون به ۲۷۰نانومتر کاهش داشته است، در حالی که استحکام تسلیم در عبور چهارم نسبت به نمونه آنیلشده ۳۸% افزایش مییابد. مقدار استحکام کششی نیز با ۳۴% افزایش، بهبود یافته و درصد ازدیاد طولی در عبور چهارم به پایینترین مقدار خود، یعنی ۴۰% کاهش پیدا کرده است. مجموع تغییر شکل در بالَک با جنس آلومینیوم ۷۰۷۵-T۶ با فرآیند CGPشده با ۹۹/۹% بهبودی همراه بوده، لیکن مقدار تغییر شکل در بالَک فولاد ۴۱۳۰، با ۰/۱% مجموع تغییر شکل نسبت به جنس آلومینیوم ۷۰۷۵-T۶ کمتر است.