جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای بابابی
دوره ۱۷، شماره ۱۰۷ - ( دی ۱۳۹۹ )
چکیده
تغییر الگوی زندگی و کم شدن تحرک بدنی افراد منجر به بروز مشکلاتی نظیر چاقی، اضافه وزن و فشارخون گردیده است لذا تلاش برای تولید موادغذایی با میزان چربی، شکر، نمک کمتر و فیبر بیشتر افزایش یافته است. در همین راستا، امکان سنجی جایگزینی ساکارز با مخلوط ایزومالت و مالتودکسترین در سطوح مختلف (۰، ۲۵، ۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ درصد) و اثر آن بر خواص فیزیکوشیمیایی، رئولوژیکی و حسی کیک روغنی کم کالری مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده با افزایش نسبت جایگزینی ساکارز با مخلوط ایزومالت و مالتودکسترین میزان ویسکوزیته خمیر، فعالیت آبی، رطوبت و تغییرات رنگی نمونه های کیک روغنی افزایش و از ارتفاع و کالری نمونه ها کاسته شد؛ همچنین افزایش سطح جایگزینی ساکارز با مخلوط ایزومالت و مالتودکسترین منجر به نرمتر شدن بافت نمونه ها گردید و بر pH نمونهها تاثیر معنیداری نداشت، در حالیکه افزایش سطح جایگزینی در نسبت های بیشتر از ۵۰ درصد اثر نامطلوبی در میزان پذیرش کلی نمونه های تولیدی داشت. بنابراین با در نظر گرفتن برآیند نتایج به دست آمده می توان چنین بیان نمود که با استفاده از مخلوط ایزومالت و مالتودکسترین (با نسبت ۷۰ به ۳۰) تا سطح ۵۰ درصد میزان ساکارز مصرفی، می توان به محصولی با ویژگیها مطلوب دست یافت.
سید جاوید زکوی، هادی محمدی اصل، داود بابابی،
دوره ۱۹، شماره ۹ - ( شهریور ۱۳۹۸ )
چکیده
در این مقاله، تحلیل المان محدود با مدلهای سختی غیرخطی ترکیبی (مدل سینماتیکی آرمسترانگ- فردریک همراه با قانون سختشوندگی ایزوتروپیکی) و مدل شابوشی برای بررسی رفتار کرنشهای پیشرونده در لولههای سهراهی از جنس فولاد ضدزنگ و تحت بارگذاری ممانهای دینامیکی همراه با تاثیر فشار داخلی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج نشان میدهند که مقدار حداکثر تغییر شکلهای پیشرونده در محل اتصال لولههای سهراهی رخ میدهد. همچنین نرخ تغییر شکلهای پیشرونده با افزایش سطح بارگذاری خمشی در فشار ثابت افزایش مییابد. ملاحظه میشود که هندسه و ابعاد لوله سهراهی بر میزان و نرخ کرنشهای پیشرونده تاثیر بسزایی دارد. مقایسه نشان میدهد نتایج عددی حاصل از کرنشهای پیشرونده در نمونه BSS۱ (نمونه اول لوله سهراهی از جنس فولاد ضدزنگ) با مدل سختی ترکیبی و شابوشی در مقایسه با نتایج حاصل از مدل سختی آرمسترانگ فردریک بهتر بوده و به دادههای تجربی نزدیکتر است. پیشبینی رفتار کرنشهای پیشرونده در BSS۲ براساس مدل ترکیبی در مقایسه با سایر مدلها به نتایج تجربی نزدیکتر است. البته در نمونه BSS۳ این پیشبینی رفتار، توسط مدل شابوشی در مقایسه با سایر مدلها بهتر و به نتایج تجربی نزدیکتر است. همانند نمونههای فولاد کربنی ساده که در مقاله اخیر مورد مطالعه قرار گرفته، هر دو مدل سختی شابوشی و ترکیبی در مقایسه با مدل سختی آرمسترانگ- فردریک پیشبینی مناسب و تا حدودی مشابه هم نسبت به نتایج تجربی در نمونههای فولاد ضدزنگ از خود نشان میدهند.