۱۰ نتیجه برای توفیق
دوره ۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده
رشد شدید تقاضای جهانی برای پروپیلن، موجب مطالعات و تحقیقات گستردهای جهت یافتن روشهای جایگزین بهصرفهتر و با مصرف کمتر انرژی و بازده مناسب گردیده است. در این پژوهش از گاما آلومینا بهعنوان پایهی کاتالیستهای مولیبدن در فرآیند هیدروژنزدایی اکسایشی پروپان، جهت تولید پروپیلن استفاده شده است. کاتالیستها به روش تلقیح مرطوب تهیه شده است. به منظور ارزیابی و تعیین دقیق مشخصات کاتالیستهای ساختهشده، آنالیزهای FTIR، XRD، BET، SEM و XRF انجام گرفته است. از طراحی آزمایش به روش مرکب مرکزی برای بررسی تأثیر پارامترهای دمای واکنش، درصد بارگذاری مولیبدن، نسبت پروپان به اکسیژن و همچنین بررسی تأثیر برهمکنش بین آنها در تولید پروپیلن طی فرآیند هیدروژنزدایی اکسایشی پروپان استفاده شد. برای این منظور از بارگذاری مولیبدن در محدوده ۱۶-۴ درصد وزنی، نسبت پروپان به اکسیژن در محدوده ۳-۱ و دما در محدودهی ۵۴۰-۳۸۰ درجه سلسیوس بهعنوان متغیرهای ورودی روش مرکب مرکزی استفاده شد. پس از انجام آزمون راکتوری و تحلیل نتایج توسط نرمافزار طراحی آزمایش مشاهده شد، مدلهای پیشبینیشده برای درصد تبدیل پروپان، درصد گزینشپذیری پروپیلن و درصد بازده هیدروژنزدایی اکسایشی با دقت ۹۵% موردقبول است. حالت بیشینه درصد بازده هیدروژنزدایی اکسایشی با مقدار ۰۲/۱۴ درصد در دمای ۴۸۷ درجه سلسیوس، ۲۲/۱۱ درصد بارگذاری مولیبدن و نسبت پروپان به اکسیژن ۵/۱ به دست آمد که در حالت آزمایشگاهی توانست با دقت ۹۴% نسبت به حالت پیشنهادی بهینه مدل طراحی آزمایش حاصل شود.
دوره ۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
در این تحقیق، به منظور تهیه نانو کاتالیست HZSM-۵ از سنتر سونوشیمیایی استفاده شده است. مهمترین متغیرهای موثر در فرآیند فراصوت شامل توان فراصوت، زمان تابش دهی و دمای محلول بررسی شد. برای بررسی تاثیر برهم کنش متغیرها بر روی بلورینگی نسبی و اندازه متوسط کریستال از روش طراحی مرکب مرکزی استفاده شد. نتایج نشان داد که با افزایش توان فراصوت، زمان تابش و دمای صوتدهی، میزان بلورینگی نسبی، افزایش و اندازه کریستال، کاهش پیدا میکند. حداکثر بلورینگی نسبی و حداقل اندازه متوسط کریستالها به ترتیب برابر با ۵۱/۵۵ درصد و
nm ۳۷/۶۲ تحت شرایط بهینهی توان فراصوت برابر با
W ۲۳۱، زمان تابش دهی
min ۱۸/۲۱ و دمای محلول
°C ۶۸/۴۲ به دست آمد. نتایج نشان میدهد که روش سونوشیمیایی به شکل قابل توجهی بلورینگی نسبی را افزایش و اندازهی کریستالهای کاتالیست را در زمانهای سنتز کوتاهتر، کاهش داده است. روش هیدروترمال، کاتالیستی با بلورینگی کامل و اندازه متوسط کریستالی
nm ۸۹۳ در
min ۱۲۰ و
h ۴۸ کریستالیزاسیون تولید میکند، در حالی که کاتالیست سنتز شده به روش فراصوت، با صوت دهی در حدود
min ۲۱ و حدود
h ۴ کریستالیزاسیون دارای ۵۱/۵۵ درصد بلورینگی و اندازه متوسط کریستالی
nm ۳۷/۶۲ میباشد. از سوی دیگر، هیچگونه فاز
HZSM-۵ در روش هیدروترمال با زمان پیرسازی ۱۲۰ دقیقه و
h ۴ کریستالیزاسیون در اتوکلاو تشکیل نمی شود. نتایج این تحقیق نشان میدهد که با استفاده از روش فراصوت به جای استفاده از مرحله پیرسازی می توان نانوکاتالیست با کریستال کوچکتر، بلورینگی و سطح بالاتر در مدت زمان کریستالیزاسیون کمتر به دست آورد.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
در گستره ادبیات تطبیقی، شعر سعدی و متنبّی را از بسیاری جهات قابل مقایسه دانستهاند. یکی از نقاط مشترک در شعر این دو شاعر فارسیزبان سده ۶ ق و عربزبان سده ۴ ق، کاربرد آرایه «اسلوب معادله» در انواع گوناگون شعری است و همین امر بسیاری از منتقدان را بر آن داشته است که سعدی را از نظر مضمون و اسلوب شعری، پیرو متنبّی، شاعر پرآوازه عرب، بدانند. این مقاله بر آن است ضمن تحلیل آماری اسلوب معادله در کلیّات سعدی و دیوان متنبّی، به بسامد مضامین یکسان بین این دو شاعر بپردازد و پس از آن، توانایی دو شاعر را در بهرهگیری از عناصر اصلی شعر (عاطفه، تخیّل، زبان)، مورد سنجش قرار دهد و نیز پشتوانه فرهنگی شعر و تحرّک و پویایی تخیّل هریک را نشان دهد. در راستای این اهداف، به نظر میرسد دایره واژگانی و تخیّل سعدی از متنبّی گستردهتر است و «منِ» شخصیِ سعدی، بهویژه در حکمتهایش، به «منِ» بشری بیشتر نزدیک شده است؛ نیز شعر سعدی از شعر متنبّی، پشتوانه فرهنگی نیرومندتری دارد؛ دو سوی اسلوب معادله از رهگذر تخیّلش دارای ابداع، تنوّع و پویایی هستند و درمجموع، اسلوب معادله، شعر سعدی را از عواطف انسانی سرشار ساخته است. ازاینرو، موضوع پیروی کامل سعدی از متنبّی- دستکم در حوزه اسلوب معادله- چندان درست نمینماید.
دوره ۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۱ )
چکیده
موضوع تحقیق: امروزه تقاضا برای آلکنها (الفینها)، به ویژه اتیلن و پروپیلن، به سرعت رو به افزایش است و انتظار میرود که به طور مداوم رشد کند. آلکانها (پارافینها) به دلیل ارزان بودن و فراوان بودن مواد اولیه شیمیایی محبوبی هستند، به همین دلیل مطالعات زیادی جهت پیدا کردن روش جایگزین مناسب انجام گردیده است. در این کار پژوهشی از چارچوب فلزی آلی CuBTC به عنوان پایه کاتالیست مبتنی بر منگنز در فرآیند هیدروژنزدایی اکسایشی پروپان جهت تولید پروپیلن استفاده شده است.
روش تحقیق: بارگذاری اکسید فلزی منگنز بر روی پایه CuBTC به روش تلقیحتر انجام گرفت. به منظور شناسایی و مشخصهیابی کاتالیست های سنتزشده از آنالیزهای XRD، FTIR، EDX، SEM و BET بهره گرفته شد. همچنین از طراحی آزمایش به روش مرکب مرکزی به منظور بررسی فاکتورهای اساسی دما داخل راکتور، میزان بارگذاری اکسید فلزی منگنز و نسبت پروپان به اکسیژن و تاثیر متقابل این پارامترها با یکدیگر جهت تولید پروپیلن در فرآیند هیدروژن زدایی اکسایشی پروپان استفاده گردید. بنابراین میزان بارگذاری اکسید منگنز در محدوده ۵ -۱ درصد وزنی منگنز، دمای داخل راکتور در بازه ۲۸۰-۱۴۰ درجه سانتیگراد و نسبت پروپان به اکسیژن در محدوده ۳-۱ به عنوان متغیرهای ورودی به طراحی آزمایش وارد شدند.
نتایج اصلی: پس از انجام آزمون های راکتوری و تجزیه و تحلیل نتایج به دستآمده به وسیله نرم افزار طراحی آزمایش مشاهده گردید، مدل های آماری پیشنهادشده توسط نرم افزار برای درصد تبدیل، درصد گزینش پذیری و بازده فرآیند هیدروژن زدایی اکسایشی با دقت قابل قبول ۹۵% مورد تایید قرار گرفت. بهینه سازی بازده فرآیند هیدروژنزدایی اکسایشی با مقدار بیشینه ۹/۴ با درصد تبدیل ۳۸/۲۸، درصد گزینش پذیری ۱۴/۱۸ در دمای ۲۷۸ درجه سانتیگراد، بارگذاری اکسید فلزی ۷۴/۳ درصد و نسبت پروپان به اکسیژن ۵/۱ انجام گرفت که دقت بین داده آزمایشگاهی و داده پیش بینی شده ۹۳% محاسبه گردید.
دوره ۶، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده
موضوع تحقیق : در سالهای اخیر تولید پروپیلن با مقیاس صنعتی مبتنی بر روش اکسایشی هیدروژنزدایی پروپان به دلیل عدم محدودیت های ترمودینامیکی از اهمیت ویژهای برخوردار بودهاست. دراین راستا، بهکارگیری زئولیتهای طبیعی با فراوانی بالا و قیمت پایین از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاست. در این مقاله زئولیت طبیعی پرلیت به عنوان پایه کاتالیستی اصلاحشد و سپس عملکرد کاتالیست های سنتزی با فلز فعال وانادیوم در فرآیند هیدروژنزدایی اکسایشی پروپان در راستای تولید پروپیلن بررسیشد. در این فرایند خوراک مخلوط از پروپان و هوا با دبیh-۱ ۴۰۰۰۰ (GHSV)، تحت فشار اتمسفریک و دمای ۵۰۰ درجه سانتیگراد در یک راکتور کوارتزی بستر ثابت مورد استفاده قرار گرفت.
روش تحقیق: در این پژوهش پایه پرلیت طبیعی به عنوان منبعی از آلومینیوماکسید (Al۲O۳) و سیلیس (SiO۲) توسط محلول یک مولار آمونیوم نیترات (NH۴NO۳) مورد تعویض یونی قرار گرفت(PERLIT-I). در ادامه به منظور بررسی تاثیر آلومنیومزدایی پایه، غلظتهای مختلف اسیدی از اسید نیتریک (HNO۳) برابر با ۰,۷۵، ۱.۵، و ۲.۲۵ مولار، مورد استفاده قرار گرفت (PERLIT-IA). به منظور سنتز کاتالیست های ۸% وزنی، چهار پایه سنتزشده توسط وانادیوم به عنوان فلز فعال به روش تلقیح خشک نشاندهشدند. به منظور تعیین دقیق ساختار و ارزیابی ویژگیهای کاتالیست، آنالیزهای پراش اشعه ایکس(XRD)، میکروسکوپ الکترون روبشی (FE-SEM)، و برنامه دمایی واجذب آمونیاک (NH۳-TPD) مورد استفاده قرار گرفتند.
نتایج اصلی: نتایج نشان داد میزان غلظت اسید مورد استفاده، پارامتری تاثیرگذار بر میزان درصد تبدیل و گزینشپذیری کاتالیستها میباشد. در مقایسه، فعالیت متفاوت قابل توجهی بین عملکرد نمونه V/PERLIT-I نسبت به نمونههای V/PERLIT-IA مشاهدهشد. مقدار بیشینه گزینشپذیری برای V/PERL-IA(۲,۲۵) برابر با ۷۴ درصد نشان دادهشد. با توجه به نتایج، پایه اصلاحشده پرلیت با گزینشپذیری مناسب میتوانند در مطالعات بکارگیری به عنوان پایهصنعتی مورد توجه قرار گیرند.
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
درحال حاضر سدهای مخزنی متعددی در دنیا، به دلیل حجم زیاد رسوبات در مخزن و به خصوص در اطراف آبگیرها، با مشکلات بهرهبرداری روبهرو هستند. در این میان رسوبشویی تحت فشار به عنوان یک روش موثر برای خارج کردن رسوبات انباشته شده در پشت سد که محل جانمایی دریچه ها و توربین ها می باشد برای حل این مشکل مطرح شده است. اما در این نوع رسوبشویی رسوبات مجاور دریچه های تخلیه کننده بصورت موضعی حذف می شوند و میزان گسترش حد تأثیر آن محدود می باشد، از طرفی از آنجاییکه اتلاف آب مخزن در این روش نسبتا پایین است، لذا ارائه یک راهکار مناسب برای افزایش حد تأثیر فرآیند رسوبشویی تحت فشار می تواند گامی برای افزایش عمر سد و همچنین نجات آبگیرها با کمترین اتلاف آب باشد. در این تحقیق، به بررسی آزمایشگاهی تأثیر توسعه مجرای تخلیه کننده در مخزن بر روی ابعاد مخروط رسوبشویی به عنوان یک راهکار پرداخته شده است. آزمایشات با عمق و دبی های مختلف جریان در طولهای مختلف توسعه مجرا، انجام گردید. نتایج تحقیقات اولیه نشان می دهد، که توسعه مجرای تخلیه کننده در مخزن تاثیر مثبت و محسوس بر ابعاد مخروط رسوبشویی دارد، به طوریکه توسعه مجرا به میزان نسبی ۵/۰ ، ۱ و ۵/۱ برابر ارتفاع رسوبات در مخزن باعث افزایش حجم مخروط رسوبشویی به طور متوسط، به میزان ۵۰ ،۷۴ و ۹۶ درصد نسبت به حالت بدون توسعه مجرا می گردد. همچنین با آنالیز ابعادی پارامتر های موثر روابط بدون بعدی برای تخمین ابعاد مخروط رسوبشویی ارائه گردیده است.
محمدعلی توفیق، محمد محجوب، موسی آیتی،
دوره ۱۵، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
در این مقاله یک عمودپرواز بدون سرنشین با پیکربندی جدید شامل پنج روتور بطور کامل مدلسازی و یک سیستم کنترلی تعقیب مسیر، برای آن طراحی و شبیهسازی شده است. عمودپرواز مشابه کوادروتور بوده، با این تفاوت که یک ملخ با دور ثابت و قابلیت ایجاد نیروی تراست بالا، به مرکز آن اضافه گردیده است. ملخ اضافه شده مشکل پایین بودن ظرفیت بار مفید کوادروتور را برطرف نموده و همچنین باعث افزایش پایداری آن در برابر بادهای عرضی میشود. ساختار پیشنهادی کاملاً دارای نوآوری است. به منظور اعتبار سنجی، مدلسازی دینامیکی سیستم هم به روش نیوتن- اویلر و هم به روش لاگرانژ انجام شده است. معادلات بدست آمده غیرخطی، زیرتحریک ، جفت شده و به شدت ناپایدار میباشند، لذا برای حرکت پرنده بطور دلخواه، بایستی سیستم کنترلی مناسب طراحی شود. در این مقاله روش فیدبک خطیساز ورودی- خروجی با در نظر گرفتن مدل دقیق به کار رفته و برای سیستم خطی شده نیز از کنترلکننده بهینه تنظیمکننده خطی مرتبه دو استفاده میگردد. کنترل کننده شامل مشتقگیری مرتبه بالا بوده و نسبت به دینامیکهای مدل نشده حساس است بنابراین نمیتوان از تأثیر عملگرها در مدل صرفنظر کرد. از طرفی اضافه کردن دینامیک عملگرها به دینامیک سیستم باعث افزایش پیچیدگی طراحی و پیادهسازی سیستم کنترلی میشود. لذا به منظور جبران دینامیک عملگرها از یک کنترلکننده ثانویه استفاده شده است. نتایج شبیهسازی نشان میدهد که سیستم کنترلی طراحی شده عملکرد مناسبی در پایدارسازی، تعقیب مسیر مطلوب و کاهش اثر اغتشاش دارد.
محمدعلی توفیق، محمد محجوب، سید موسی آیتی،
دوره ۱۵، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
در این مقاله یک عمودپرواز بدون سرنشین با پیکربندی جدید بطور کامل مدلسازی و دو سیستم کنترل غیرخطی با هدف تعقیب مسیر، برای آن طراحی و مقایسه شده است. امروزه کوادروتورها به دلیل ساختار مکانیکی ساده و قابلیت مانوردهی بالا، یکی از پراستفادهترین پرندههای بدون سرنشین هستند ولی به دلیل ظرفیت حمل بار پایین، در برخی کاربردهای عملیاتی با محدودیت مواجه میباشند. در مدل پیشنهادی که دارای نوآوری بوده با اضافه شدن یک ملخ به مرکز کوادروتور، ظرفیت حمل بار آن بهبود یافته است. مدلسازی دینامیکی پرنده به روش نیوتن- اویلر انجام شده و معادلات بدست آمده غیرخطی، زیرتحریک ، جفت شده و به شدت ناپایدار میباشند، لذا برای حرکت پرنده بطور دلخواه، بایستی سیستم کنترلی مناسب طراحی گردد. دو نوع کنترلکننده برای پرنده ارائه شده است، یکی به روش خطیسازی پسخوراند ورودی- خروجی که شامل مشتقگیری مرتبه بالای خروجی بوده و نسبت به دینامیکهای مدل نشده و نویز حسگرها حساس میباشد و دیگری به روش بکاستپینگ و با استفاده از رویکرد کنترل آبشاری که برای ویژگی زیرتحریک بودن پرنده مناسب بوده و دارای حجم محاسبات پایینی میباشد. نتایج شبیهسازی نشان میدهد که سیستم کنترلی طراحیشده به روش بکاستپینگ عملکرد مطلوبی در پایدارسازی پرنده و تعقیب مسیر مرجع داشته و در برابر دینامیکهای مدلنشده و اغتشاش مقاوم میباشد.
محمد علی توفیق، محمد محجوب، موسی آیتی،
دوره ۱۵، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
در این مقاله یک عمودپرواز شش-ملخه با پیکربندی جدید، مدلسازی شده و به منظور تعقیب مسیر مطلوب، از روش فیدبک خطیساز با دو رویکرد، استفاده گردیده است. امروزه کوادروتورها به دلیل ساختار مکانیکی ساده و قابلیت مانوردهی بالا، یکی از پراستفادهترین پرندههای بدون سرنشین هستند ولی به دلیل ظرفیت حمل بار پایین، در برخی کاربردها با محدودیت مواجه میباشند. در مدل پیشنهادی که دارای نوآوری بوده، دو ملخ هممحور با دور ثابت و با جهت چرخش مخالف به مرکز کوادروتور اضافه گردیده تا علاوه بر افزایش ظرفیت حمل بار، باعث افزایش پایداری آن در برابر بادهای عرضی شده و در عین حال دینامیک و نحوه هدایت آن بدون تغییر بماند. مدلسازی دینامیکی پرنده به روش نیوتن- اویلر انجام شده و معادلات بدست آمده غیرخطی، زیرتحریک ، جفت شده و ناپایدار میباشند. برای کنترل عمودپرواز، روش فیدبک خطی-ساز به دو صورت ارائه گردیده است. در رویکرد اول، از فیدبک خطیساز به صورت متداول استفاده شده که کنترلکنندهای با حجم محاسبات بالا و شامل مشتق مرتبه سوم خروجی حاصل میگردد که به نویز حسگرها بسیار حساس میباشد. در رویکرد دوم، با تفکیک دینامیک پرنده به دو زیرسیستم انتقالی و دورانی، کنترلکننده سلسله مراتبی به روش فیدبک خطیساز طراحی میگردد که به مراتب سادهتر و پیادهسازی آن نیز آسانتر میباشد. همچنین، برای جبران دینامیک عملگرها از الگوریتم فیدبک خطیساز دو مرحلهای استفاده شده است. نتایج شبیهسازی نشان میدهد که سیستم کنترلی طراحیشده با رویکرد دوم، عملکرد بهتری در ردیابی مسیر مطلوب و کاهش اثر اغتشاش دارد.
دوره ۳۰، شماره ۳ - ( الخریف ۱۴۴۵ )
چکیده
یعد مفهوم النسق من المفاهیم الأساسیه التی یرتکز علیها النقد الثقافی، إذ یهتم هذا النقد بالوظیفه النسقیه فی النصوص والخطابات، ویستقصی اللاوعی النصی مقوّضاً اللغه البلاغیه التی تتراوح بین تفکیک المشاکل الاجتماعیه بلغه أکادیمیه متعالیه عن الواقع وبعیده عن المشارکه فی حلحلتها، وبین الانغلاق علی بنیه النص دون تجاوزها. وهذا النسق قد یکون فی الأغانی أو فی الأزیاء أو الحکایات والأمثال مثلما هو فی الأشعار والقصص والروایات والألحان الشعبیّه المسجّعه وغیرها من الفنون. فکل هذه العناصر ینطوی تحتها نسق ثقافی ثاوٍ فی المضمر یستقبله السامع أو الناظر أو القارئ لتوافقه الخفی مع نسق قدیم مترسخ فیه.
حاولت هذه الدراسه، بالاعتماد علی المنهج التحلیلی – الوصفی وعلی ضوء النقد الثقافی الذی یبحث فی الأنساق الثقافیه المضمره، رصد وتحلیل نسق الفحوله المضمر فی روایه تشرین للروائیه العراقیه وفاء عبدالرزاق، والذی ساهم فی ترسیخ سلبیات شارکت فی بناء الشخصیّه العربیّه إذ تتجلی هذه الشخصیه فی السلوک الاجتماعی والثقافی عامه، وأیضاً لتناول بعض الأفکار والمفاهیم وطرح بعض التأمّلات. ولقد درسنا فی المحاور الفرعیه تمثلات نسق الفحوله فی روایه تشرین التی أخذت صوراً عدّه مثل: الحب، والرغبه فی التحکم، والإقصاء، وتستر الفحوله بالدین، والخوف من العار. وقد توصلت الدراسه إلی مجموعه من النتائج؛ أهمها: إنّ وفاء عبدالرزاق بوعی منها حینا، وعلی غفله منها أحیانا، جعلت الصراع القائم بین سلطه الخطاب الذکوری والتمرّد علی هذا الخطاب وراء النسق الجمالی والأدبی، فسعت إلی شحن روایتها بنسق الفحوله المضمر، لذا تعد روایتها تحتفل بالمرکزی فحسب بل صار الهامش محط أنظارها کذلک.