۱۹ نتیجه برای حاجی خانی
دوره ۱، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده
صنعت التفات به معنای دگرگونی و تغییر خلافِ ظاهر در اسلوب کلام، ازجمله پرکاربردترین صنایع ادبی به کار رفته در قرآن و از ویژگیهای سبکی آن به شمار میآید. دشواری کاربرد این فن سبب شده است تا آن را «شجاعات العربیه» بنامند و در ادبیات عرب پیش از قرآن، کمتر استفاده شود. از این رو کاربرد فراوان آن در قرآن با توجه به فایدههای عام و خاصش، نشان دهندۀ فصاحت و بلاغت بینظیر قرآن است؛ اما بااینوجود ، در ترجمههای قرآن به زبان فارسی، کمتر مورد توجه قرارگرفته شده است. البته از میان گونههای این فن، برخی مانند التفات در ادوات؛ التفات در ساختار نحوی و التفات در معجم به دلیل کاستیهای زبان فارسی نسبت به عربی، در ترجمه قابل انتقال نیستند؛ اما برخی دیگر مانند التفات در ضمایر؛ التفات در عدد و التفات در صیغهها قابلانتقالاند و مترجم قرآن باید تلاش کند اینگونه موارد را منتقل کند تا خواننده ترجمه بتواند از این محسنات معنوی قرآن و فایده آنها بهرهمند شود. این تحقیق بر آن است تا با استفاده از دیدگاههای مفسران و محققان قرآنی درباره آیات التفات و حکمت آنها، برخی از مهمترین ترجمههای فارسی قرآن کریم در دوره معاصر را مورد بررسی و نقد قرار دهد تا پس از بیان نکات ضعف و قوت هر یک، هم شاخصترین آنها را در توجه به التفات و انتقال آن مشخص کند و هم برای مترجمان آینده قرآن راهنما باشد.
دوره ۲، شماره ۴ - ( پاییز و زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده
در برخی آیات کلامی قرآنکریم، تعابیری وجود دارد که در آنها خداوند متعال با لحنی عتابآمیز و هشدارگونه، پیامبر اکرم (ص) را مورد خطاب قرار داده است. از برجستهترین گونههای این عتابها میتوان به نهی از شرک، امر به طلب بخشش از خداوند، نهی از شک، نهی از پیروی خواستههای اهل کتاب، تذکّر به، تقدّم ترس از خدا بر ترس از مردم، تأکید بر حفظ الهی و عتاب بر تحریم حلال الهی اشاره کرد. از آنجا که برگرداندن چنین تعابیری به زبان فارسی یا هر زبان دیگری ممکن است شائبه عدم عصمت پیامبر اکرم (ص) را در ذهن خواننده ایجاد و تقویت کند؛ لذا ترجمه این دسته آیات از جایگاه حساس و خطیری برخوردار بوده و مسئولیت مترجم آن را دو چندان میسازد؛ چرا که انتقال صحیح محتوای این گونه آیات، افزون بر حفظ ساختارهای دستوری و بلاغی و نیز همسانی تأثیر متن مبدأ و مقصد بر مخاطبان، توجه و اشراف ویژه مترجم را به مبانی کلامی طلب میکند. این جستار بر آن است ضمن بهرهگیری از آرای مفسّران و محقّقان قرآنی و با تکیه بر پیشفرضهای کلامی، برخی از مهمترین ترجمههای این آیات را مورد بررسی و نقد قرار داده، تا در این رهگذر، پس از بیان ضعف و قوتهای احتمالی این ترجمهها و ارزیابی روشهای گوناگون بهکار گرفته شده در آنها، اعم از لفظی، وفادار، آزاد و تفسیری به معرفی موفقترین روش در تطبیق مراد واقعی این دسته از آیات مبادرت ورزد.
دوره ۳، شماره ۶ - ( پاییز و زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده
دانشمندان ادبیات عربی در تقسیمبندی انواع فاء و تحلیل معنایی آن با یکدیگر اختلاف دارند، این اختلاف در کنار محدودیتهای زبانی، مترجمان قرآن را در برگردان و انتخاب معادل مناسب برای انواع فاء، با دشواریهایی مواجه ساخته است. این جستار بر آن است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، گونههای استعمال حرف فاء را در قرآن کریم مورد واکاوی قرارداده و برگردان فارسی هریک از آنها را ارزیابی نماید. از مهمترین نتایج این تحقیق، آن است که دوگونه حرف فاءعاطفه و فاء رابطه در قرآن کریم مورد استعمال قرار گرفته است که فاء عاطفه از حیث معنایی به انواع ترتیب (معنوی و ذکری)، تعقیب، سببیت، تفریعو تعلیل و فاء رابطه به انواع جزا و شبه جزا و سببیت تقسیم میشوند. نیز بدست آمد که برگردان فارسی فاء فصیحه، تعلیلیه و سببیه (اگر در جواب نهی باشد)، به نسبت انواع دیگر فاء، با اشکال بیشتری مواجه و برگردان فاء ترتیب و تعقیب، در زبان فارسی با مشکل کمتری روبرو است.
دوره ۴، شماره ۸ - ( پاییز و زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده
یکی از مسائل نو در حوزه قرآنپژوهی، «ترجمه قرآن» است. این نهضت، با وجود نقاط قوت فراوان، دارای نقاط ضعفی نیز هست؛ یکی از این نقاط ضعف، در زمینه معادلیابی واژگان قرآنی است که از میان آنها میتوان به ماده «ظنّ» بهعنوان یکی از لغات پرکاربرد و چالشزا در قرآن اشاره نمود. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی –تحلیلی، با هدف دستیابی یا ابداع دیدگاه صحیح در معناشناسی ماده «ظنّ» و ارائه روش در مفهومشناسی تاریخی واژگان، به گردآوری، تحلیل و ارزیابی دیدگاهای اهل لغت و مفسران پرداخته و به این نتیجه دست یافته که معنای این واژه باید با واکاوی در کتب لغت، تفسیر و بافت آیات استخراج شود. در نهایت، با ارزیابی ترجمههای فارسی معاصر و مشهور قرآنکریم (آیتی، رضایی، صفوی، فولادوند، مجتبوی، مشکینی، معزّی، مصباحزاده و مکارمشیرازی)، موفقیت و عدم موفقیت آنها را در معادلیابی این واژه ارزیابی نموده است.
دوره ۵، شماره ۱۰ - ( پاییز و زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
ترجمه مناسب و صحیح جملات شرط از زبان مبدا به زبان مقصد از ظرافت و اهمیت خاصی برخوردار است و برای تحقق این امر، مترجم نباید صرفاً عین الفاظ را به ز بان مقصد برگرداند، بلکه لازم است مفهوم عبارات شرطی را در زبان مبدأ در نظر گرفته و نزدیکترین ساختاری که در زبان مقصد چنین مفهومی را می رساند، در برگردان جملات شرط و جواب شرط انتخاب نماید. این امر، در برگردان شایسته جملات شرطی قرآن کریم به انگلیسی، با توجه به برخی تفاوتهای موجود در ساختار دو زبان و ظرفیت زبان مقصد، از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و دقت مضاعفی را از سوی مترجم، طلب میکند. در پژوهش حاضر، تلاش شده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی و تبیین انواع جملات شرط در قرآن کریم و معادل دقیق آنها در انگلیسی، به مهمترین لغزشگاههای ترجمه جملات شرط قرآن به انگلیسی از قبیل توجه به زمان افعال، مفهوم امتناع و تبعید در شرط، مفهوم توقف جزاء بر شرط و برخی موارد دیگر پرداخته شود تا براساس آن، پنج ترجمه آربری، رادول، پیکثال، یوسف علی و صحیح مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. از جمله نتایجی که از این تحقیق بدست میآید میتوان به بیان نکات خاص در ترجمه جملات شرط قرآن که باعث بهبود ترجمهها در این موضع میشود و نقد عملکرد پنج مترجم مذکور در ترجمه جملات شرط قرآن به انگلیسی، اشاره کرد.
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
استعارههای مفهومی از جمله نطریات مورد بحث در حوزۀ زبانشناسی شناختی است که نحوۀ ادارک و شناخت مفاهیم مختلف در ذهن را مورد بررسی قرار میدهد. از آنجا که درک این مفاهیم با روابط تجربی انسان ارتباط مستقیمی دارد، استعارههای مفهومی را باید در رفتارهای روزانۀ او، از قبیل گفتار بررسی نمود؛ که البته میتواند در شناخت عقاید، فرهنگ و زبان ملتهای مختلف نیز کارساز باشد. از این رو، بررسی تطبیقی استعارههای مفهومی در زبان اقوام و ملل مختلف، آن هم بر اساس گونههای زبانی آنها نظیر امثال و کنایات ضروری به نظر میرسد. کنایه، بعنوان نمایندۀ گفتاری ملتها میتواند نمونۀ خوبی جهت مقایسه و تطبیق زبان دو یا چند ملت از لحاظ شناختی باشد. در پژوهش حاضر، با بهرهگیری از شیوه تحلیلی- نموداری؛ درصدد بررسی تطبیقی استعارههای مفهومی براساس حوزۀ مبدأ آنها هستیم و پس از آن با تحلیل آنها در سه بخش ۱. مطابقت واژگانی و مفهومی کامل، ۲. مطابقت نسبیِ واژگانی و مفهومی کامل و۳. عدم مطابقت واژگانی همراه با مطابقت مفهومی کامل؛ به کشف ارتباطِ تطابق واژگانِ دو زبان در تعیین حوزههای مفهومی می پردازیم. شایان ذکر است که جامعۀ آماری در این پژوهش ششصد و شصت و پنج کنایۀ مصری است که به صورت تصادفی گزینش شدهاست و در پایان هر بخش نتایج تحلیلها و بررسیهای انجام شده، به صورت جدول و نمودار ترسیم میشوند. به نظر میرسد که بیشترین حوزۀ مفهومی مبدأ در دو زبان به ترتیب شامل حوزۀ «بدن» و «اشیاء» باشد.
دوره ۷، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۳۴)، ویژه نامه پاییز- ۱۳۹۵ )
چکیده
واژه قرآنی علم در معنای دانستن یکی از معانی محوری در زبان قرآن کریم و محور حوزه معنایی ادراک و دانایی است و ازاینرو درک طرز ساخت تاریخی آن نهتنها به لحاظ واژهشناسی قرآن بلکه به لحاظ درک انسانشناختی از فضای نزول قرآن نیز اهمیت داشته و در تفسیر قرآن کارآمد است. این جستار با بهرهگیری از روش تطبیقی- تحلیلی، معانی متعدد ماده علم را در زبان عربی و سایر همخانوادههای سامی آن نظیر سبئی، حبشی، عبری، آرامی، سریانی، اوگاریتی و اکدی مورد مطالعه قرار داده و با تاریخگذاری این معانی و بررسی روابط معنایی محتمل، رابطه معنای قرآنی علم (دانایی) را با معانی دیگر مورد پژوهش قرار میدهد. در طی تحقیق مشخص شد که اولاً معنای پنهان کردن که در زبانهای زیرشاخه شمالی مرکزی حضور پررنگ دارد در تضاد با معنای نشان دادن است که در زیرشاخههای جنوبی نمود یافته و بدین ترتیب این زوج متقابل قدمتی به اندازه زبان سامی باستان دارند. ثانیاً دو معنای نشانه و دانایی با توجه به زیرمجموعههایی مثل نشان دادن از یکسو و یاددادن و متوجه شدن از سوی دیگر معناهای نزدیک به هم محسوب میشوند و با توجه به قدمت بیشتر معنای نشانه، معنای دانایی حاصل از آن است. ثالثاً حضور معناهای نوشتن، مهر زدن و امضاء کردن در زیرشاخه جنوبی حاشیهای؛ معنای پیکرتراشی در زبان اکدی؛ معنای دیدن و نگاه کردن در زبان آفروآسیایی و همچنین نوع مصادیقی که در عربی برای مفهوم نشانه ذیل ماده علم ذکر شده است
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده
در قرآن آیاتی وجود دارد که اسرائیلیات و برساختههای اهلکتاب در برخی منابع تاریخی و تفاسیر نقلی آن به چشم میخورد و خواننده ، هنگام مراجعه به تفاسیری که از منابع غیراسلامی، داستانهای انبیا را اخذ و اقتباس نموده و مجعولات اهلکتاب را نقل کردهاند و نیز ترجمههای برگرفته از آن تفاسیر، دچار شبهه شده و مفهوم متناقض با عصمت انبیا برای او تداعی میشود. تفسیر و ترجمهی صحیح این آیات از زبان مبدا به زبان مقصد و انتقال صحیح محتوای این دست از آیات، افزون بر نگاهداشت ساختارهای دستوری و بلاغی و همسانی تاثیر متن مبدا و مقصد، احاطه و اشراف ویژه به مبانی کلامی صحیح و نیز بازتاب این مبانی در زبان مقصد را طلب میکند تا تلقی عدم عصمت پیامبران را در ذهن خواننده ایجاد ننماید. پژوهش حاضر در صدد بوده تا با بهرهگیری از روش توصیفی – تحلیلی آمیخته با نقد و انتخاب تعدادی از روشهای ترجمه تحت اللفظی، امین، معنایی، تفسیری و آزاد به واکاوی تفسیری و نقد ترجمه آیات ۳۱ تا ۳۳ سوره ص بپردازد و به این نتیجه دست یافته است که تفاسیر برگرفته از برساختههای اهلکتاب نه تنها با مبانی مسلم عقلی و نقلی بلکه با استدلالهای ادبی نیز مغایرت دارد. از این رو تفسیر و ترجمهای از این آیات مقبول میباشد که علاوه بر مبتنی بودن بر قویترین استدلالهای ادبی، دلایل منقح و متقن کلامی مانند مقولهی عصمت را دربر داشته باشد.
دوره ۸، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۳۶)- ۱۳۹۶ )
چکیده
«تجزیه به آحاد واژگان» روشی در معناشناسی است که واژگان متن را تا جایی که ممکن است به آحاد و مؤلفههای معنایی سازنده آن تجزیه میکند تا از کنار هم قرار دادن آنها مفهوم دقیق و کامل واژهها بهدست آید. توجه به آحاد معنایی واژگان و تلاش برای بازسازی آنها در زبان مقصد میتواند به ارائه ترجمهای کامل و دقیقاز متن مبدأ انجامد. بر این اساس، در نوشتار حاضر تلاش شده با روش توصیفی- تحلیلی و رویکردی انتقادی، افعال سوره مبارکه بقره- که ترجمه آنها در یازده ترجمه مشهور معاصر قرآن کریم شامل آیتی، ارفع، الهی قمشهای، سراج، صفارزاده، فولادوند، کاویانپور، گرمارودی، مجتبوی، مشکینی و مکارم شیرازی با چالش همراه بوده است- تجزیه به آحاد شود تا معنای کامل آنها حاصل آید. برایند پژوهش نشان میدهد اولاً مترجمان به مبحث «تجزیه به آحاد واژگان» توجه لازم را نداشته و تقریباً در تمام موارد فقط به معنای اولیه و اساسی اشاره کرده و از مؤلفههای معنایی نهفته در هر واژه صرفنظر کردهاند؛ ثانیاًهرچند هیچکدام از مترجمان در این زمینه بهطور کامل موفق نبودهاند، ترجمه مشکینی، الهی قمشهای و مجتبوی در مقایسه با دیگران از دقت بیشتری برخوردار بوده و ترجمه ارفع نیز در این میان ناموفق بوده است.
واژگان کلیدی: افعال سوره بقره، ترجمههای مشهور معاصر، قرآن کریم، تجزیه به آحاد واژگان.
دوره ۸، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۴۰)- ۱۳۹۶ )
چکیده
آیۀ تطهیر (احزاب/۳۳ / ۳۳) از مهمترین ادلۀ قرآنی درخصوص فضیلت و عصمت اهلبیت(ع) است. مفسران و دانشمندان مذهب اهلبیت (ع) و اهل تسنن در طول تاریخ از جنبههای مختلفی دربارۀ این آیه بحث و گفتوگو کردهاند. یکی از جنبههایی که به آن پرداخته نشده است، ارتباط درونقرآنی آیۀ تطهیر با دیگر آیات امامت، ولایت و فضائل اهلبیت(ع) است.. این جستار درصدد است با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی و با پرداختن به قواعد روابط بینامتنی بین آیات مذکور، به تحلیل ارتباط بینامتنی آیۀ تطهیر با مهمترین آیات امامت، ولایت و فضائل اهلبیت (ع) بپردازد. پس از تحلیل و ارزیابی روابط بینامتنی آیۀ تطهیر با دیگر آیات مذکور، این نتیجه بهدست آمد که مفهوم آیۀ تطهیر- که دلالت بر عصمت اهلبیت (ع) دارد- به شکل پنهان در دیگر آیات امامت، ولایت و فضائل اهلبیت (ع) آمده است و بهنوعی جزء جدانشدنی مفهوم آن آیات است. بر اساس قواعد روابط بینامتنی، این ارتباطها یا از نوع رابطۀ مصداقی است- که آیۀ تطهیر مصداق مشخص دیگر آیات را بیان کرده است- یا زمینهساز و تمهید آیهای دیگر است، یا ارتباط آن سبب و مسببی و لازم و ملزومی است. این موارد و دیگر ارتباطهایی که وجود دارد، همه بیانگر اهمیت آیۀ تطهیر در میان آیات امامت، ولایت و فضائل اهلبیت(ع) است که بهنوعی زیربنای اصلی و قوامدهندۀ دیگر آیات بهشمار میآید.
دوره ۸، شماره ۱۶ - ( پاییز و زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
در منطق قرآن کریم، یگانه راهبرد مؤمنان در مواجهه با دشمنان، «مقاومت» ذکرشده که دارای ابعاد مختلفی است. آراء لغویان، مفسران و حتی ترجمه مترجمان دربارهی برخی ازاینگونهها (مشخصاً «لا ترکنوا الی» در آیه ۱۱۳ سوره هود، «انبذ الی» در آیه ۵۸ سوره انفال، «اشداء» در آیه ۲۹ سوره فتح و «غلظه» در آیه ۱۲۳ سوره برائت) مختلف و متعدد است. مقاله حاضر درصدد است با روش توصیفی-تحلیلی در ارزیابی دادهها، ابتدا مفهوم این واژگان را بر اساس آراء لغویان و مفسران احصاء نموده، سپس با تحلیل و واکاوی، معنایی جامع و دقیق از آنها ارائه دهد. درنهایت بر اساس دستاورد حاصل شده، ترجمههای فارسی معاصر (مشخصاً انصاریان، فولادوند، مکارم، مشکینی، صفوی، رضائی، معزی، مصباحزاده، خرمشاهی، حدادعادل و یزدی) نیز ارزیابی شود. نتایج جستار حاضر حاکی از آن است که برای فهم معنای دقیق این واژگانِ راهبردی، توجه به قرینه سیاق و همراهی آنها با دیگر واژگان، مهمترین نقش را ایفا میکند؛ امری که برخی از لغویان، مفسران و مترجمان نسبت بدان بیتوجه بودهاند. درهرحال، مشکینی و صفوی در انتقال معانی درست این واژگان از باقی مترجمان مناسبتر عمل نمودهاند.
دوره ۹، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
شیوه ترجمه متون به زبان دیگر و حفظ میزان تأثیرگذاری آن، همواره یکی از دغدغههای اصلی مترجمان و منتقدان بودهاست؛ چراکه هیچ متنی بدون ایجاد تغییرات در آن، قابل ترجمه به زبان مقصد نیست. این مهم در ترجمه متون دینی، اهمیت بیشتری مییابد و شاهد ترجمههای متعدد از آنها هستیم. بدون شک، هر ترجمهای از ویژگیهای مثبت و منفی، برخوردار است و کیفیت ترجمه، وابسته به میزان برخورداری آن از این ویژگیهاست. در زمینه تشخیص سطح کیفی متون ترجمه شده، نظریات متعددی وجود دارد و غالبا سعی در رسیدن به ترجمهای کامل و مطلوب داشتهاند. این تلاشها و ارزیابیها سبب پیشرفت در امر ترجمه میشوند. در این پژوهش، الگوی خانم کارمن گارسس که در چهار سطح معنایی- لغوی، نحوی- واژه ساختی، گفتمانی- کارکردی و سبکی- عملی طراحی شدهاست، به دلیل قابلیت تطبیق آن بر متون ادبی، انتخاب شده و به روش توصیفی- تحلیلی و آماری، دو ترجمه آقایان دشتی و شهیدی از حکمتهای نهج البلاغه، مورد مقایسه قرار گرفته تا مشخص شود طبق مؤلفههای این نظریه، کدامیک از ترجمهها مقصدگراتر بوده و از کفایت و مقبولیت بیشتری برخوردار است. نتایج تطبیق نظریه گارسس بر این دو ترجمه، حاکی از آن است که ترجمه شهیدی، مقصدگراتر از ترجمه دشتی است و در سطوح اول، سوم و چهارم، ویژگیهای مثبت بیشتر و ویژگیهای منفی کمتری دارد اما در سطح دوم، ویژگیهای هر دو ترجمه، یکسان هستند؛ لذا ترجمه شهیدی از کفایت و مقبولیت بیشتری برخوردار است. بهعلاوه، هر دو ترجمه، در سطح چهارم، نیازمند بازنگری هستند.
دوره ۹، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۷ )
چکیده
ضربالمثلها در فرهنگ و افکار عمومی مردم ریشه دارند و بررسی طرحوارههای تصوری ضربالمثلهای عربی، سبب آشنایی عمیقتر با زندگی و فرهنگ عربزبانان خواهد شد. پژوهش حاضر به دنبال آن است که با روش توصیفی ـ تحلیلی، انواع طرحوارههای موجود در هزار مورد از ضربالمثلهای فرائدالادب را بر اساس الگوی طرحوارههای تصوری اوانس و گرین در چارچوب معنیشناسی شناختی بررسی کند؛ میزان کارآمدی انواع طرحوارههای مطرحشده از جانب آنان را در تحلیل ضربالمثلهای عربی بسنجد؛ درصد فراوانی انواع طرحوارهها را نشان دهد و برخی از دلایل فراوانی نمودِ برخی طرحوارهها را تبیین کند. نتایج تحقیق نشان میدهد انواع طرحوارههای ارائهشده از جانب اوانس وگرین در فرائدالأدب یافت میشود و طرحواره میزان، بیشترین تعداد فراوانی و طرحواره غیرمادهپنداری، کمترین تعداد فراوانی را در ضربالمثلهای بررسیشده دارد. حیوانات و عناصر طبیعت با توجه به نقش و حضورشان در زندگی اعراب، جایگاه برتر خود را در زبان نیز حفظ کرهاند. فعالیتهای انسانی و همچنین اعضای بدن انسان نیز بخش مهمی از حوزههای مبدأ ضربالمثلها را از آنِ خود کرده و تجارب عینی کاربرد اعضا در زندگی، الگوی انتقال مفاهیم قرار گرفته است. عربزبان موارد ملموس را به امور انتزاعی تسری میدهد و بهندرت، عکس آن اتفاق میافتد. تعدد وجوه طرحوارهها در ضربالمثلهای عربی نسبت به فارسی کمرنگتر است که زندگی و تجربیات سادۀ بادیهنشینان در این امر بیتأثیر نیست.
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۹ )
چکیده
در میان حروف، حروف جر از جایگاه ویژهای برخوردارند؛ زیرا در جمله، به عنوان رابط میان فعلها و اسمها عمل میکنند. درنتیجه، فهم رابطه میان فعل و اسم، منوط بر تعریف دقیق حروف جر و شناخت ماهیت آنها و نوع رابطهای است که میان فعل و اسم ایجاد میکنند. نحویان متقدم، حروف جر را رابط میان فعل و اسم میدانند؛ اما نحویان متأخر، عادتا حروف جر را حروفی معرفی میکنند که اسم پس از خود را مجرور میسازند.
این اختلاف در تعریف، موجب بروز اختلاف فراوانی در تعیین تعداد حروف جر و تحلیل معانی آنها شده است. این جستار، با بررسی تعاریف گوناگون حروف جر، به روش تحلیلی-توصیفی، در صدد یافتن تعریفی دقیق برای حروف جر است که با وضع طبیعی این حروف در کاربرد عرب، به ویژه کارکرد آنها در قرآن منطبق باشد تا با بهرهگیری از آن به عنوان یک شاخص علمی بتوان، آراء نحویان را در ماهیت، تعداد، تقسیمات و معانی حروف جر، ارزیابی کرد.
بر اساس نتایج این پژوهش، تعریف متقدمان از حروف جر به صواب نزدیکتر و مناسبتر است و آن به معنای رساندن یا تعدیه معنای فعل و مانند آن به اسم است و اسمها را به فعلها اضافه میکند پس اصطلاحات «جر» و «اضافه» بر هم منطبقند و اصطلاح «خفض» جنبه عمل اعرابی این حروف را مینمایاند.
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ )
چکیده
نویسندگان معمولاً برای اثرگذاری بهتر بر ذهن خواننده، مناسبترین سبک را برمیگزینند. سبک نقش مهمی را در انتقال محتوی ایفا میکند، زیرا میل و اشتیاق افراد به خواندن یک مطلب، بستگی زیادی به سبک نوشتاری آن دارد. سبک، آینۀ تمامنمای نویسنده است و لذا تغییر آن، نشاندهنده تأثیر عوامل بیرونی و درونی بر صاحب سبک است. سبکشناسی دانشی است که به توصیف ویژگیهای شکلی یک اثر و آنگاه رابطه این ویژگیها با تفسیر اثر میپردازد و یکی از شاخههای آن، سبکشناسی آماری است. این رویکرد، کمّیّت و شمارش پدیدههای لغوی در متن را موردتوجه قرار داده و بر پایه نتیجه این آمارگیری، حکم صادر میکند؛ بهعبارت دیگر، از کمّیّت برای رسیدن به کیفیت، استفاده میکند. این مقاله به سبکشناسی آماری در نامههای نهجالبلاغه پرداخته است. نامههای ۲۳، ۳۰ و ۷۳ بهعنوان نمونه انتخاب شده و تفاوتهای سبک آنها طبق دو نظریه سبکشناسی آماری، یعنی معادله بوزیمان و نظریه جانسون و با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی و آماری، پردازش شده است. نتیجه اجرای این دو نظریه بر نمونههای انتخابی بدینصورت است که طبق معادله بوزیمان، سبک نامه ۳۰ ادبیتر از دو نامه دیگر بوده و سبک نامههای ۲۳ و ۷۳ تقریباً مشابه است. همچنین طبق نظریه جانسون، غنای واژگانی نامه ۷۳، بیش از دو نامه دیگر بوده و نامههای ۲۳ و ۳۰ تقریباً از غنای واژگانی یکسانی برخوردار هستند. نتایج تحقیق حاکی از تأثیر بارز شرایط اجتماعی بر چگونگی انتخاب کلمات توسط امام علی (ع) است.
میلاد سعیدی فر، محمد فتوحی، رضا محمدی، مهدی احمدی نجف آبادی، میلاد حاجی خانی،
دوره ۱۴، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
کامپوزیت¬های ساندویچی به علت سفتی خمشی بالایی که دارند، به وفور در سازه¬های مختلف به کار می¬روند. جدایش بین¬لایه¬ای پوسته و هسته یکی از معمول¬ترین سازوکارهای خرابی در این سازه¬ها می¬باشد. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از روش نشرآوایی، رشد جدایش بین¬لایه¬ای در چندلایه¬های ساندویچی تحت بارگذاری مود I، بررسی شده¬است. ابتدا با توجه به شدت سیگنال¬های نشرآوایی ایجاد¬شده در حین بارگذاری نمونه¬ها، منحنی¬های نیرو- جابجایی به سه ناحیه تقسیم¬ شدند. تفاوت انرژی سیگنال¬های نشرآوایی در نمونه¬ها، حاکی از وجود سازوکارهای مختلف خرابی در کامپوزیت است. بدین منظور مشخصات سیگنال¬های نشرآوایی مربوط به هر سازوکار خرابی، به طور جداگانه مشخص گردید. در ادامه، سیگنال¬های نشرآوایی سازوکارهای مختلف خرابی براساس محدوده فرکانسی آن¬ها، دسته¬بندی شدند و محدوده فرکانسی هر سازوکار خرابی تعیین گردید. سپس، با استفاده از تبدیل موجک، سیگنال¬های نشرآوایی مربوط به هر نمونه، تحلیل شده و با استفاده از آن درصد سازوکارهای مختلف خرابی در نمونه¬ها مشخص گردید. در انتها، با استفاده از تصاویر گرفته شده با میکروسکوپ الکترونی روبشی از سطوح شکست نمونه¬ها ، نتایج بدست آمده از روش نشرآوایی، صحت-سنجی شده¬اند. نتایج پژوهش، عملکرد قابل قبول روش نشرآوایی در تشخیص و دسته¬بندی سازوکارهای خرابی در سازه¬های ساندویچی را نشان می¬دهد.
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۳ )
چکیده
واکاوی میزان رعایت اصل عدم ترادف در الفاظ قرآن در ترجمۀ واژگان مترادفنما، از برجستهترین ملاکهای ارزیابی کار مترجمان است. ازجمله واژگان مترادفنما در آیات الهی، واژگان مرتبط با مفهوم گناه است. دقت در ترجمۀ این واژگان به فهم و درک بهتر معارف والای قرآن در سه حوزۀ عقاید، احکام و اخلاق میانجامد. در همین راستا، این پژوهش میکوشد با روش توصیفی ـ تحلیلی توأم با نقد و با ارزیابی ترجمههای آقایان معزی، فولادوند، آیتی، الهی قمشهای و خانم صفارزاده بهعنوان نمایندگان پنج روش ترجمۀ تحتاللفظی، وفادار، معنایی، تفسیری و آزاد به این مسائل پاسخ دهد؛ بهترین معادل برای واژگان مترادفنمای مرتبط با مفهوم گناه در زبان فارسی چیست؟ موفقترین روش ترجمه درخصوص واژگان یادشده کدام است؟ فرضیۀ تحقیق پیش رو عبارت است از اینکه مترجمان فارسیزبان در ترجمۀ واژگان مرتبط با مفهوم گناه بهمثابۀ دستهای از واژگان مترادفنمای قرآن، اصل عدم ترادف را لحاظ نکردهاند، در حالیکه با عنایت به اصل معنایی واژگان یادشده امکان تبیین وجوه تمایز این الفاظ در ترجمه وجود دارد. نتایج ارزیابیهای صورتگرفته حاکی از آن است که بیان معنای دقیق این الفاظ با عنایت به اصل معنایی واژگان یادشده و در قالب واژگانی مختصر و مفید و یا در قالب توضیحاتی درون پرانتز در روشهای معنایی، آزاد و تفسیری امکانپذیر است، اما بهدلیل محدودیت ناشی از ذات و طبیعت روشهای ترجمۀ تحتاللفظی و وفادار، این دو روش چندان کارآمد نیستند.
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۳۷ )
چکیده
نهج البلاغه من أعظم الکتب الدینیه بعد القرآن الکریم، ولیست الخطب والرسائل والمواعظ والحکم المتوافره فیه إلّا نبراساً، منهاجاً منیراً یستهدی به البشر ویأخذ النور ویهدی به إلی سبیل الرشاد، ذلک لأن ما ورد فیه، خلاصه سنن النبی وقد أبان الإمام عن فصاحته وبلاغته بأجمل وأروع ما یمکن أن یقوله البشر. وبمرور الزمن قام المشککون بطرح بعض الشکوک والشبهات فی مدی أصالته ودقه محتواه. من هذا المنطلق فإن من أهم الشبهات اللفظیه أو الشکلیه الوارده علی نهج البلاغه، هی شبهه السجع وتنمیق الکلام، کما قال بعض المشککین فی نهجالبلاغه إنّ فیه من السجع والتنمیق اللفظی مالم یعهده عصر الإمام علی (ع)، ولاعرفه، وإنما ذلک شیء طرأ علی العربیه بعد العصر الجاهلی وصدر الإسلام. ففی هذا المقال یتناول الباحث هذه الشبهه ویسعی إلی الرد علیها وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، مشیراً إلی مدلول السجع ومدی تواجده فی النثر الجاهلی والإسلامی، و فی القرآن الکریم و فی کلمات الرسول الأعظم (ص) والخلفاء قبل الإمام (ع)، بید أن السجع لم یکن غایه الإمام فی النهج، وأدّی إلی روعه التعبیر وجوده الإلقاء وجلال الشخصیه وسموّ الفکره ولیس ما فی کلام الإمام(ع) من الخطب والرسائل والحکم کلّه مسجوعاً ،بل تأثر الإمام(ع) بأسلوب القرآن الکریم وکلام النبی الکریم (ص) وهما من العوامل المؤثّره الّتی دفعت الإمام أن یسجع فی کلامه أحیاناً ویترکه حیناً آخر.
دوره ۲۹، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۴۳ )
چکیده
تعدّ دراسه أعمال النّاس المکتوبه من أهم ّالطرق لفهم أفکارهم. ویختار کلّ کاتب أسلوباً متناسقاً مع أهدافه المقصوده، لیؤثّر علی ذهن القراء.إنّ الأسلوب یقوم بدور مهم فی نقل المفاهیم للوصول إلی الغرض المقصود من الکتابه؛ لأنّ رغبه القراء فی قراءه النصّ تعتمد کثیراً علی حسن ترکیب الجمله. من أهمّ الاتجاهات الحدیثه فی هذا المجال هی الأسلوبیه ولها مناهج متعدّده، منها: الأسلوبیه الإحصائیه. هذا الاتجاه یهتمّ بالکمّ،ویستفید منه للحصول علی الکیف.یتطرّق هذا البحث إلیدراسه أسلوبیه إحصائیهفی الصحیفه السجادیه. اخترنا عشره أدعیه منهاعلی أساس عدد الکلمات والموضوع، ثمّ تمّت الموازنه بین أسلوبها من حیث الثروه اللفظیه فی النماذج المختاره، وفقاً للنظریتین اللتین تقومان علی أساس تکرار المفردات فی النصّ؛ نظریه «یول» وزملائه، ونظریه «جونسون»، من خلال المنهج الوصفی-التحلیلی والإحصائی. من أهمّ نتائج هذا البحثهی أنّ-وفقاً للنظریتین،-أعلی نسبهللثراء اللفظی للصحیفه السجادیه یتعلق بدعاء ۱۹ (وفقاً لنظریه جونسون) (الفئه الأخلاقیه) وبدعائی ۱۹و ۲۹ (وفقاً لنظریه یول وزملائه)، أمّا النسبه الأدنی فهیمتعلّقه بدعاء ۳۸ (وفقاً لنظریه جونسون) (الفئه التاریخیه) وبدعائی ۳۸ و ۵۴ (وفقاً لنظریه یول وزملائه)،فعلی ضوء هاتین النظریتین:إنّ أعلی نسبهللثروه اللفظیه تتعلّق بالفئه الأخلاقیه وأدناها متعلّقه بالفئه التاریخیه، ولکن لا نشهد اختلافاً ملحوظاًفی الثروه اللفظیه بین العینات المختاره، ویرجع سبب هذا الاختلاف إلی تأثیر الظروف الاجتماعیه والاهتمام بالسیاق ومقتضی حال المخاطب.