۹۸ نتیجه برای حسین زاده
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
استفاده از روشهای آماری مبتنی بر پیکره ها در پژوهشهای علوم انسانی و ادبیات رو به گسترش است. این روشها در مطالعات سبک شناسی، نقد ادبی و ادبیات تطبیقی قابل استفاده هستند. یافتن الگوی تغییرات زبان در گونه های مختلف زبانی و بررسی وجود تشابه و تفاوت زبان در سیاق های مختلف زبانی از دید دانش زبان شناسی اهمیت زیادی دارد. مسئله اصلی ما در این پژوهش آن است که از جهت واژگانی و نحوی چه تفاوت هایی بین چهارگونه کاربردی(سیاق) زبان فارسی امروز وجود دارد و چگونه می توان آنها را تحلیل و تبیین کرد. برای این کار چهار پیکره از گونه های زبان ادبی، خبری، علمی و اداری ایجاد و برچسب گذاری شد. کار شمارش و آمارگیری به کمک برنامه های نرم افزاری انجام شد و نتایج کَمّی بدست آمد. در انتها این نتایج با کمک بافت موقعیتی، از دیدگاه سیاق بررسی و تحلیل شدند. یافته های این پژوهش، نشان می دهند که برخی ویژگی های زبانی در گونه های مختلف، تفاوت واضحی دارند. بعنوان مثال بسامد وقوع فعلها، ضمایر و قیدها در گونه ادبی و بسامد وقوع صفتها در گونه علمی بوضوح بیشتر از سایر گونه ها هستند. کنار هم قراردادن این ویژگی های شاخص می تواند معیاری برای تمایز گونه های زبانی باشد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۲ )
چکیده
حمدالله مستوفی و دولتشاه سمرقندی کنیه خواجه ابویعقوب یوسف همدانی را به اشتباه ابویوسف نوشتهاند که این اشتباه به سایر آثار پس از آنها نیز راه یافته است؛ به خلاف مشهور ، امروز زادگاه او به نام بیزنی جَرد (نام قدیم: بوزنجرد) در همدان وجود دارد و مدفن وی نیز هماکنون در داخل خرابههای شهر قدیم مرو زیارتگاه مردم است، بنابراین ذکر شهر بایرامعلی به عنوان مدفن اوتسامحی است که در اثر نوشته سعید نفیسی به تمام آثار محققان امروز ایران راه یافته است. در آثار محققان از عبدالله جوینی در شمار مشایخ خواجه نام برده شده که خطاست و باید به ابوعبدالله جوینی اصلاح گردد. اگرچه محققان درباره سمت شاگردی سنایی نسبت به خواجه تردید روا داشتهاند، ولی امکان ملاقات و دیدار آن دو با یکدیگر محتمل است. تاکنون تنها اثر باقیمانده خواجه کتاب رتبـهالحیات بود، ولی اخیراً بخشی از نسخه خطی کتاب «الکشف عن منازل السائرین الی الله عزوجل» خواجه به دست آمده؛ همچنین رساله خطی «انوار حکمت» که در کتابخانه ملی به نام خواجه ثبت شده است، بنا به شواهد موجود دو نسخه متعلق به وی نیست.
دوره ۲، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۲)- ۱۳۹۱ )
چکیده
امروزه جریان توسعه کالبدی شهرها با سرعت بیشتری دنبال می گردد و حاشیه های امروز شهرها جز لاینفک بافت اصلی شهر در آینده نه چندان دور می باشند. رشد فیزیکی نابسامان شهرها در اثر توسعه فیزیکی ناپیوسته و پراکنده و عمدتاً در قالب شکل گیری قطعات منفرد و جدا از هم است؛ لذا تحلیل وضعیت فیزیکی موجود و پیش بینی آینده گسترش شهرها به دلیل تاثیر آن بر سیاست ها و مدیریت منابع شهری و انسانی از اهمیت به سزایی برخوردار است. با توجه به عوامل متعدد موثر برتوسعه فیزیکی پراکنده شهرها، مقاله حاضر میزان رشد افقی کلانشهر تبریز را از دو بعد مساحت و جهت رشد، مورد ارزیابی قرار داده است. روش تحقیق در این مقاله تحلیلی- تطبیقی بوده، و با توجه به سیر تحول الگوی کالبدی- فضایی کلانشهر تبریز در طی دوره زمانی ۱۳۳۵-۱۳۸۵، از مدل انتروپی شانون برای سنجش میزان پراکندگی سطوح افقی شهری و از مدل قطاعی- جغرافیایی جهت تعیین مسیر رشد افقی، استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داده است که پراکنده رویی ۲ در کلانشهر تبریز اتفاق افتاده و بیشترین میزان آن در محدوده سال ۱۳۷۵ بوده است و جهات گسترش افقی با موقعیت کریدورهای اصلی ورودی منطقه شهری تبریز، بیشترین انطباق را دارند.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
منظومه عاشقانه ورقه و گلشاه از نخستین منظومه های داستانی فارسی در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است که موضوع آن داستان، دلدادگی عاشق و معشوق، با زبانی ساده است. مضامین گیرا و جذاب عاشقانه این داستان، حاکی از قوت جنبه عاطفی آن است. هرچند عیوقی اصل این داستان را از اخبار و کتب عربی گرفته و به نظم درآورده است، اما با افزودن جنبه های حماسی و مضامین و تصاویر جدید، آن را از اصل متمایز کرده است. موضوع این مقاله استخراج و بررسی تطبیقی مضامین عاشقانه این داستان و اصل روایت عربی (عروه و عفرا)، بر مبنای مهم ترین ویژگی های عشق عذری (عفیف) است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حضور اندیشه و تفکر خردگرا - که ریشه در فرهنگ و تمدن دیرینه ایران دارد - در انتخاب شخصیت ها و جایگاه آنان و همچنین شیوه پردازش ماجراها بر تمایز متن فارسی نسبت به عربی تأثیر آشکار گذاشته است. به عنوان نمونه، در روایت فارسی، عشق دو عاشق از مکتب آغاز می شود که نشانگر فرهنگ و تمدن است، درحالی که در اصل روایت عربی، این عنصر وجود ندارد؛ به بیان دیگر، «آشنایی در مکتب» را راوی ایرانی افزوده است. بر همین اساس، سایر مضامین این دو روایت، بررسی شده و ضمن ترسیم جدول تطبیقی مضامین عاشقانه، به مقایسه و تحلیل نقش مایه های هر دو روایت، در حوزه شخصیت، زمان، مکان و پیرنگ پرداخته شده است.
دوره ۲، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده
تتولید الیاف در مقیاس نانومتری (نانوالیاف) سطح تماس بسیار زیادی را ایجاد می کند و موجب بهبود خواص آنها نسبت به الیاف معمول میشود. الکتروریسی یک روش نسبتاٌ ساده و موًثر برای سنتز نانوالیاف با قطرهای مختلف است. با تغییر عوامل تاثیرگذار بر فرایند الکتروریسی شامل متغیرهای محیطی، دستگاهی و محلول، میتوان الیافی با مورفولوژی مختلف تولید کرد. پلی وینیل الکل (PVA) به دلیل پایداری حرارتی بالا، زیست سازگاری، غیر سمی بودن و حلالیت در آب مورد توجه واقع شده است. افزودن بنتونیت به PVA باعث بهبود خواص آن می شود. در این پژوهش برای تهیه غشاء نانوالیاف PVA و نانوبنتونیت، مقادیر بهینه سه متغیر مؤثر بر فرایند شامل ولتاژ، نرخ تغذیه و غلظت بنتونیت بر اساس موفولوژی و خواص مکانیکی نانوالیاف تعیین شد. نتایج نشان داد که در شرایط ولتاژ kV ۱۱، نرخ تغذیه mL/h ۵/۰ و غلظت بنتونیت w/w ۳% الیافی با مناسب ترین موفولوژی و بیشترین استحکام بدست می آید. در این شرایط نانوالیاف تولیدی قطری برابر ۲۴۳ نانومتر با انحراف معیار ۰۵۵۱/۰ و تحمل کشش MPa ۶۴/۷را دارند. نتایج این مطالعه نشان داد که افزودن مقدار کمی بتنونیت به PVA باعث استحکام بیشتر نانوالیاف تولیدی می شود. در اثر افزودن بنتونیت قطر نانوالیاف از ۳۰۸ به ۲۴۳ نانومتر کاهش می یابد. بنابراین نانوالیاف کامپوزیتی PVA/نانوبنتونیت تولید شده یک غشا مناسب برای تصفیه آب است.
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
داستان پیامبران، بیان معجزات و سرگذشتِ پرماجرا و آموزنده آنان از دیرباز به عنوان عناصری مؤثر به صفحات شعر و ادب راه یافته و اسباب زیبایی اثر و توجه خواننده را موجب شده است. یکی از زیباترین، مؤثرترین و موردتوجهترین این داستانها، داستان عیسی مسیح (ع) است.
در ادبیات گذشته، بیشتر برداشتهای شاعرانه از ایشان، برگرفته از نگرش اسلامی به این شخصیت الهی بوده و نگرش مسیحی که در موارد مهمی با نگرش اسلامی در تضاد و تقابل است کمتر بروز یافته است. اما در ادبیات جدید و بهویژه شعر معاصر عربی و فارسی، این تلقی از مسیح (ع) با چرخشی قابلملاحظه، سویهای مسیحی به خود گرفته و مفاهیمی همچون رنجهای مسیح (ع)، مصلوبشدن ایشان، قربانیشدن ایشان برای پرداخت کفاره گناهان بشر و رستاخیز مسیح (ع) پس از مرگ، از انجیل به ابیات شاعران راه یافته است. این مفاهیم که امروزه به مفاهیمی اسطورهای و نمادین در هنر مسیحی تبدیل شدهاند، شاعران را در بیان آنچه از اضطرابهای درونی، رنج ملتهای ستمدیده، جور حاکمان و حکومتهای بیدادگر و... میبینند، بسیار یاری میرسانند.
ادونیس و احمد شاملو از شاعران نوپرداز و متجددی هستند که بخشی از اشعار خود را به ترسیمی نمادین و اسطورهای از مسیح (ع) اختصاص دادهاند.
این پژوهش تطبیقی میکوشد با تکیه بر مکتب آمریکایی در ادبیات تطبیقی، به تحلیل و بررسی تطبیقی اشعار ادونیس و شاملو، با موضوع مسیح (ع) بپردازد و جلوههای مسیحی یا اسلامی این شخصیت دینی در شعر دو شاعر، نوع اسلوب دو شاعر در اینگونه شعرها، نقاط اختلاف و اشتراک میان آن دو در برداشتهای نمادین از مسیح (ع) میزان موفقیت یا ناکامی هریک در استخدام این نماد را به بوته تحلیل و بررسی بسپارد.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
هدف اصلی این تحقیق اولویتبندی انواع ریسکهای موجود در بانکداری الکترونیکی در بانکهای خصوصی و دولتیِ ایران است. باوجود منافع مطمئنی که بانکداری الکترونیک به مشتریان ارائه میدهد، ریسکهایی نیز در پی دارد. ریسکهای اصلی شناسایی شده در ارتباط با بانکداری الکتریکی شامل ریسک استراتژیک، ریسک عملیاتی، ریسک شهرت و ریسک قانونی است. مدل مورد استفاده در این تحقیق مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی و دادههای حاصل از پرسشنامهها با استفاده از روشهای آماری تحلیل شدهاند. جامعه آماری تمام مدیران ارشد و معاونان شعب مرکزی بانکهای دولتی و خصوصی شهر تهران و نمونه آماری که با نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند، مدیران ارشد و معاونان شعب مرکزی ۷ بانک خصوصی و ۷ بانک دولتی هستند. درنهایت براساس یافتههای تحقیق و براساس درجه اهمیتی که این ریسکها نسبت به مدیران هریک از بانکها دارند، برای مدیریت بهتر این ریسکها پیشنهادهایی ارائه میشود. واژههای کلیدی: بانکداری الکترونیکی، ریسک استراتژیک، ریسک عملیاتی، ریسک شهرتی، ریسک قانونی.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
م اسید لاکتیک فرآورده نهایی گلیکولیز بی هوازی است و بیشتر لاکتات برداشت شده توسط عضلات اسکلتی به عنوان یک سوخت هوازی مصرف می شود. کوآنزیمQ۱۰ یک ناقل ضروری برای انتقال الکترون در زنجیره تنفسی سطح داخلی غشای میتوکندری برای تولید ATP است.وجود یک شاتل لاکتات درون سلولی پیشنهاد شده است که در آن لاکتات، به منظور شرکت در فسفوریلاسیون اکسیداتیو، از غشایمیتوکندریعبور می کند.این کارآزمایی بالینی قبل و بعد، روی ۲۳ نفر ورزشکار زن ۲۰ تا۳۰ ساله، که سابقه حداقل ۶ ماه متوالی انجام ورزش هوازی با شدت متوسط را داشته اند، انجام شده است. افراد به مدت ده روز ۳۰۰ میلی گرم مکمل کوآنزیم Q۱۰ را روزانه دریافت کردند. ابتدا و انتهای مطالعه، غلظت لاکتات خون با استفاده از خون سرانگشت و عملکرد ورزشی توسط آزمون هوازی بروس اندازه گیری شد. میانگین غلظت لاکتات خون در شروع این دوره ده روزهmmol/L۷۵/۰±۵۶/۱۳بوده است که پس از دریافت روزانه ۳۰۰ میلی گرم مکمل کوآنزیمQ۱۰، غلظت لاکتات خون به طور معنی داری بهmmol/L ۶۷/۰±۱۲/۱۱کاهش یافت. میانگین زمان دویدن تا واماندگی۲۳/۷±۷۴/۴۸ ثانیه افزایش معنی دار نشان داد و بیشینه اکسیژن مصرفی حدود ۳ لیتر در دقیقه به طور معنی داری افزایشیافته است.یافته های این مطالعه نشان داد که دریافت۳۰۰ میلی گرم مکمل کوآنزیمQ۱۰،در یک دوره کوتاه مدت ده روزه باعث کاهش معنی دار غلظت لاکتات خون و افزایش عملکرد ورزشی زنان جوان ورزشکار تمرین کرده و نیمه حرفه ای می شود.
دوره ۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده
بیماری پارکینسون نوعی بیماری تحلیل برنده عصبی است که بدلیل وجود سد- خونی مغز درمان پذیر نمی باشد.عامل درمان این بیماری ملکول دوپامین است که با وجود در دسترس بودن برای پارکینسون قابل استفاده نمی باشد. هدف از این پژوهش تهیه نانوسامانه ی زیست تخریب پذیر حاوی دوپامین برای عبور از سد- خونی مغز است. از روش پلیمریزاسیون یونی و حلال برای ساخت نانوسامانه و بارگذاری دارو در آن استفاده شد. اندازه ، بار سطحی و پراکنش نانوسامانه حاوی دارو همچنین بارگذاری و رهایش دارو از سامانه در pH هفت، بدست آمد. نانوذرات کروی و سطح ناصاف داشتند. پیک ها و ترموگرام های تهیه شده از طیفسنجی زیرقرمز تبدیل فوریه تایید کرد که پلیمریزاسیون رخ داده و دارو در پلیمر به صورت فیزیکی کپسوله شده است. نتایج حاصل از کروماتوگرافی کارکرد بالا برای ، درصد بارگذاری و کپسوله شدن دارو در نانوسامانهی پلیمری به ترتیب ۳۵ و ۵۲ درصد وزنی حجمی گزارش شد. همچنین بررسی رهایش دارو از نانوسامانه نیز نشان داد که پس از ۵۱ ساعت بیش از بیست درصد دارو بارگذاری شده از نانوسامانه رهایش داشت. نتایج ارزیابی اندازهی نانو سامانهی پلیمری حاوی و فاقد دارو با دستگاه های اندازهگیری اندازه و بار ذرات و میکروسکوپ الکترونی پویشی نشان داد که میانگین اندازه ی نانوسامانه فاقد دارو ۹۰ نانومتر و حاوی دارو ۱۲۰ نانومتر است. همچنین بار سطحی نانوسامانه با دستگاه اندازه گیری بار ذرات ۶۱/۷- بهدست آمد که برای عبور نانوسامانه حاوی دارو از مغز مناسب بود. بهطور کلی تمامی ویژگی های ثبت شده برای انتقال دوپامین به عنوان بهترین روش درمانی پارکینسون با نانوسامانه ی پلی مری پلی بوتیل سیانواکریلات مناسب گزارش شد.
دوره ۴، شماره ۱۵ - ( بهار ۱۳۸۶ )
چکیده
معمولا در طول تاریخ نام بعضی از شهرها و مکانهای جغرافیایی تغییر می کند و به تدریج از یادها فراموش می شود، به گونهای که محققان را در تعیین جایگاه اصلی آنها با دشواری مواجه میسازد، و سبب میشود مصححان متون کهن، از جمله متون تاریخی و ادبی، گاهی در تصحیح متون دچار لغزشها و اشتباهاتی بشوند؛ همین سردرگمیها و اشتباهات نیز، خود خطاهای تحقیقی و تحلیلی دیگری را در پی میآورد که بعضاً به استدلالها و استنتاجهای نادرستی میانجامد. در این مقاله به پارهای از این گونه اشتباهات که در خصوص نامهای تاریخی منطقهبلخ در تاریخ بیهقی روی داده، اشاره شده و با استناد به کتب مهم ادبی و تاریخی، و مشاهدات محلی اصلاحاتی برای آنها پیشنهاد شده است. این اصلاحات مربوط است به پیروز(و)نخچیر، منجوران (میخواران)، دستگرد (دشت کتر- دشت کرد) راون (پروان) و رباط کرزوان (کروان).
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( تابستان ۱۳۸۶ )
چکیده
شخصیت یکی از عناصر اصلی داستانپردازی است و انواع مختلفی دارد که یکی از آنها شخصیتهای تاریخی است. در داستانهای مثنوی از اشخاص تاریخی زیادی یاد شده است، اما همانطور که حکایات تاریخی با «گزارشهای تاریخی» و گزارشهای تاریخی با «رویدادهای تاریخی» فرق دارد، شخصیتهای تاریخی مثنوی نیز با شخصیت داستانی آنها متفاوت است. یکی از این اشخاص، ابراهیم بن ادهم، سرسلسله عرفای خراسان است که حکایت ترک امارت او بسیار مشهور است.
اگرچه دربارۀ پیشینه زندگی ابراهیم ادهم اطلاعات تاریخی چندانی در دست نیست در بعضی از داستانهایی که از منطقه آسیای میانه به دست آمده است، حکایاتی دربارۀ سابقه تاریخی زندگی وی میتوان یافت، اما این حکایت بیش از سایر حکایات مربوط به او با خیالپردازیهای راویان در آمیخته است؛ چنانکه درباره حکایت ترک امارت او نیز روایات گوناگونی وجود دارد که خود قابل تقسیم به سه گروه اصلی «اشتر، رباط و صید» هستند. این سلسله روایات اگرچه از نظر حوادث با هم متفاوت است از نظر آغاز و انجام حکایت و خط سیر کلی حوادث آن با هم یکسان است. مولانا از بین این سه روایت، روایت جستن اشتر را برگزیده و در مثنوی نقل کرده است. از بین سایر کسانی که این روایت را نقل کردهاند و از نظر زمانی و فکری به مولانا نزدیکترند، میتوان از عطار و شمس و سلطان ولد یاد کرد. روایات این چهار نفر(۱+۳) اگرچه از نظر شباهت در یک گروه قرار میگیرد در عین حال از نظر چگونگی داستانپردازی و بخصوص چگونگی پیش بردن گفتگوها با هم متفاوت است که نتایج نقد و بررسی آنها نشان میدهد شیوه حکایتپردازی شمس از شیوه روایت سه نفر دیگر قویتر و با اصول داستانپردازی سازگارتر است.
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( تابستان ۱۳۸۶ )
چکیده
مولوی از بزرگترین داستانپردازان عرفانی ادب فارسی است که به قصد بیان نکات تعلیمی و عرفانی به داستانسرایی روی آورده است. تیز هوشی او در درک دغدغهها و زوایای روح آدمی و آشنایی او با رفتارهای اجتماعی مخاطبان و چیرهدستی وی در به کارگیری اصول دقیق فنون داستانپردازی، باعث شده است که مثنوی او به عنوان یک اثر مشهور، در جهان زنده و پایدار بماند. اشراف و تبحر او در هفت قرن پیش بر انواع شگردهای داستانپردازی، که ظرایف و فنون آن به تازگی بر منتقدان مکشوف شده، حیرتآور است. یکی از این شگردها چگونگی بهکار گرفتن عنصر« زمان» در روایت است. یکی ازمحققانی که در چند دهه اخیر به چگونگی زمانمندی در روایت پرداخته، ژنت فرانسوی است که نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده و در این زمینه به شهرت رسیده است.
نگارندگان در این مقاله کوشیدهاند براساس نظریه ژنت، نشان دهند که مولانا عنصر زمان را در روایت «اعرابی فقیر و زنش» چگونه بهکار برده و بهعنوان یک داستانپرداز در مسیر حرکتش از زمان تقویمی به زمان متن، چگونه و تا چه حد در عرصه زمان و کنش به گزینشهای مختلفی دست یازیده است و این گزینشها و نوع خاصی از زمانمندی که مولوی آن را در روایت اعرابی به کار بسته است از نظر اصول داستانپردازی چه ارتباط مستقیم و معناداری با محتوای حکایت دارد.
دوره ۴، شماره ۱۷ - ( پاییز ۱۳۸۶ )
چکیده
کرامات به اعمال خارق عادتی گفته میشود که از اولیا سر میزند. از روزگاران گذشته تا امروز، حکایات فراوانی درباره کرامات از اولیا نقل و شایع شده که یکی از دلایل عمده آن، کرامت خواهی و کرامتجویی کسانی بوده است که داستانهای کرامتی را با آرزوها و خواستههای خود هماهنگ دیدهاند. از دلایل دیگر رواج آن میتوان به بیان کرامات در قالب داستانهای جذاب اعتقادی مردم به مشایخ و بزرگان اهل معنا اشاره کرد. فریدون بن احمد سپهسالار که چهل سال مرید و ملازم مولانا بوده، چهل حکایت از کرامات مولانا در بخش کرامات رساله خود آورده است. نقد و بررسی این حکایات نشان میدهد که هرچند حدود یک چهارم آنها فاقد درونمایههای کرامتی است، دارای ویژگیهای دیگری است که به اهداف کرامت نامهنویسی کمک شایانی میکند. سایر حکایات نیز غالباً از نظر موضوع و ساختار با اصول و معیارهای داستانپردازی و نقد ادبی مطابقت دارد و از ارزش ادبی ویژهای برخوردار است. از سوی دیگر چون در حکایات کرامتی رساله سپهسالار تا حد امکان، اصول واقعگرایی رعایت شده، کرامات نقل شده در این کتاب واقعنما و باورپذیر شده و از نظر اصول و شگردهای داستانپردازانه نیز ارزش و اهمیت ویژهای یافته است. تطبیق بعضی از حکایات سپهسالار با قواعد ریختشناسی داستانهای پریان نشان میدهد که این حکایات با ساختار حکایات پریان نیز سازگار است. همین ویژگیها سبب شده است که مناقبنامهنویسان بعدی مولانا همه از حکایات رساله سپهسالار بهره بجویند.
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
اتوبیوگرافی، بنابر تعریف، روایتی است تکصدایی و اول شخص که در آن، نویسنده زندگی خود را شرح میدهد و پیرو قراردادی ضمنی با خواننده، واقعیتها یا دست کم بخشهایی از آن را بازگو میکند. اما ژرژ پرک و ناتالی ساروت، دو نویسندۀ نامی و نوآور فرانسه در عرصۀ رمان، در اتوبیگرافیشان، روایتی دوصدایی از کودکی خود ارایه میدهند؛ ساروت، در کودکی، راوی اول شخص را وامیدارد تا از خلال گفتوگویی درونی، پرده از روی نقاط تاریک و توهماتی که بازگویی هر خاطره ای با آن آمیخته است بردارد؛ ژرژ پرک، در کتاب W یا خاطرۀ کودکی، که ظاهرا اتوبیوگرافی است، از کودکی خود دو روایت عرضه میکند: نخست واقعی و دوم، سراسر تخیلی؛ ابتدا چنین بنظر میرسد که روایت دوم ارتباطی با کودکی راوی ندارد، اما در ادامه میبینیم که به شکل تمثیلی، بازگوی وقایع زندگی اوست. افزون براین، هر دو کتاب به دروغهایی اشاره دارند که دو راوی در داستان خود میگنجانند؛ این روند با قرارداد ضمنی راستگویی منافات دارد. در این مقاله برآنیم تا با تحلیل تطبیقی این دو اثر، نشان دهیم اتوبیوگرافی که باید اصولا یکصدایی باشد چرا دوصدایی است، کارکرد صدا یا روایت دوم در این دو، به مثابۀ فرامتن (métatexte) چیست و نقش تخیل در فرآیند دشوار بازیابی خاطرات، برای غربال کردن راست و دروغ و همچنین شرح چگونگی شکلگیری نوشتار چیست.
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( بهار ۱۳۸۷ )
چکیده
در فلسفه پدیدارشناسی، کل عالم، فرایندی هستیشناسانه دارد و انسان دارای آگاهی استعلایی است و غایت آن نموداری پدیدهها نسبت به هم و شناخت حسی و عینی از یکدیگر است. نیچه در بررسی دوران اساطیری و تاریخ کهن بشری معتقد است که انسان یونان باستان، نوعی شناخت هستیشناسانه داشته و طبیعت و فرایند آن را چنانکه بوده، میشناخته و زندگی وی با آن هماهنگ بوده و به واسطه آن معنا پیدا میکرده است. او زندگی را تراژدی میداند و با خلق خدایان، الههها و ربالنوعها و انتساب حوادث هولناک به آنها و یاری جستن از آنها، زندگی را تحملپذیر ساخت و در این زمینه از تلفیق دو عنصر بهرهجست: یکی، عنصر دیونوسوسی که به دیونوسوس، خدای بینظمی و آشفتگی، رقص و شادی و شراب و مستی منسوب بوده و دیگری، عنصر آپولونی که به آپولون، خدای نظم و آرامش، عقل و فرهنگ، شعر و موسیقی و زیبایی منسوب بوده است. بنابراین، نیچه هنر تراژدی را به عنوان اولین آفرینش هنری یونانیان باستان،زاده دو عنصرتقابلی دیونوسوسی و آپولونیمیداند و فلسفه هنر و زیباییشناسی خود را بر آن دو بنامینهد. در این مقاله، غزلیاتحافظ براساس این نظریه بررسی، و خوانشی نیچهای، اما متناسب با مقتضیاتهنری، فرهنگی، دینی و آیینی ایرانیان ارائه میشود. عنصر دیونوسوسی در بیتهایی از غزلیات حافظ، که رابطه انسان با دنیا، آشوب زمانه، بیاعتباری و ناامنی کار و بار جهان را تشریح میکند، حضور دارد و عنصر آپولونی در بیتهایی که به تبیین رابطه انسان با خدا و پناه بردن به عشق و عرفان و رندی میپردازد، حافظ را به شادی فرا میخواند و اعتبار یار به عرفان. بدینترتیب، میان آن بینظمی(دیونوسوسی= بیاعتباریدنیا)و این نظم(آپولونی= عاشقی) اعتدال و ارتباط ایجاد میکند.
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( بهار ۱۳۸۷ )
چکیده
ارتباطجملههای هر متن با یکدیگر در دریافت مفهومنهاییآن نقشاساسیدارد. به همین دلیل برخی از نظریههای زبانشناسی بخش مهمی از نظریه خود را به تحلیل این ارتباط اختصاصمیدهند. یکی از ایننظریهها نظریه نقشگرای هالیدی است. وی در این نظریه ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی جملههای هر متن را با یکدیگر انسجام نامیده است. از این دیدگاه انسجام عواملی دارد که عبارت است از: ۱) ارجاع ۲) جایگزینی و حذف ۳) انسجام واژگانی ۴) ربط. به دلیل گستردگی مطلب، نگارندگان این مقاله تنها به بررسی یکی از این عوامل، یعنی ارجاع، میپردازند. ارجاع رابطهای است که طی آن تعبیر یکی از طرفین ارجاع، یعنی عنصر پیشانگار بر اساس ویژگیهای معنایی آن عنصر انجام نمیشود، بلکه برای این منظور به طرف دیگر رابطه، یعنی مرجع، رجوع میشود. ارجاع سه گونه دارد: شخصی، اشارهای و مقایسهای. در این مقاله تنها به انواع شخصی و اشارهای آن پرداخته میشود. ارجاع شخصی به مقولۀ شخص ارجاع میدهد. ارجاع اشارهای به محل و میزان نزدیکی یا دوری اشاره میکند. ارجاع شخصی در زبان فارسی شاملضمایر شخصی و اختصاصی است و ارجاع اشارهای شامل ضمیر اشاره و قیدهای اشارهای است.
دوره ۶، شماره ۲۵ - ( پاییز ۱۳۸۸ )
چکیده
در نظریه زبانی هالیدی یکی از عواملی که سبب پیوند جملههای متن میشود مقایسه است. این عامل در کنار ارجاع شخصی و اشارهای سه نوع ارجاع را در این نظریه شکل میدهد؛ زیرا از نظر هالیدی وقتی دو چیز با هم مقایسه میشود در واقع به هم ارجاع میدهد. ارجاع مقایسهای، ارجاع غیرمستقیمی به یکسانی، تفاوت یا شباهت عوامل ارجاعی است. این نوع ارجاع به دو بخش تقسیم میشود: عام وخاص. ارجاع مقایسهای عام به سه بخش یکسانی، شباهت و تفاوت تقسیم میشود. به دلیل اهمیت و بررسی دقیق تشبیه در زبان فارسی سعی شدهاست در حد امکان به نقاط مشترک این مقوله در ادب فارسی و نظریه هالیدی اشاره شود. هالیدی ارجاع مقایسهای خاص را نیز به شمارشی و وصفی تقسیم میکند. اما نگارندگان به تبع مقایسه عام و امکانات تشبیه در زبان فارسی، نوع تشبیهی را نیز به آنها افزودهاند. در نظریه هالیدی انسجام علاوه بر ارجاع عوامل دیگری نیز دارد که عبارت است از: ۱) جایگزینی و حذف
۲) انسجام واژگانی ۳) ربط. البته نگارندگان به دلیل اینکه زبان ادبی را بررسی میکنند، عامل انسجام دهنده توازن نحوی را نیز به این فهرست اضافه کردهاند. به دلیل گستردگی مطلب، نگارندگان این مقاله تنها به بررسی یکی از این عوامل، یعنی ارجاع مقایسهای، میپردازند.
دوره ۷، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
اندرزنامههای سیاسی، یک مرحله مهم توسعه اندیشه سیاسی و ارائه کارویژههای سنتی دستگاه حکومت در جهان هستند که قرنها نگارش آنها تداوم یافت. ریشه پیدایش اندرزنامههای سیاسی وجود شکل سنتی حکومت، یعنی حکومتهای استبدادی و خودکامه بود، لذا با شکلگیری کشورهای مدرن در جهان، تاریخ مصرف این سبک نگارشی نیز پایان یافت. اندرزنامههای سیاسی متونی در زمینه آیینهای عملیاتی کشورداری و روشهای مطلوب اداره حکومت هستند. در ایران و جهان اسلام این سنت ادبی از محبوبیت ویژهای برخوردار بود. تاکنون مقالات و کتابهای زیادی در ارتباط با این سنت ادبی به ویژه از دیدگاه اندیشه سیاسی به نگارش در آمده است؛ اما مقاله فوق تلاش دارد تا با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای به بررسی تحلیلی این منابع و نیز فلسفه پیدایش و توسعه، ماهیت، اهداف، ویژگیها و کارکردهای اندرزنامههای سیاسی بپردازد. همچنین نشان داده میشود، مهمترین کارویژه اندرزنامههای سیاسی ارائه طرحهای عملیاتی کشورداری به حکومتها بوده است.
دوره ۷، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پاییز و زمستان)- ۱۳۹۴ )
چکیده
جنبش موسوم به اشغال وال استریت اعتراضی نسبت به بحرانهای سرمایهداری در عصر جدید است. این جنبش که از نیویورک آغاز شد، الهامبخش حرکتهای مشابه در سراسر جهان بوده و دامنۀ آن به شهرهای دیگر آمریکا و برخی شهرهای بزرگ اروپا کشیده شد. جنبش شعارهای بهنسبت، پراکندهای دارد که در آن اهداف جنبش منعکس شده است. هدف این مقاله بررسی و تجزیه و تحلیل شعارهای جنبش وال استریت است که در خیابان وال استریت نیویورک و بهدنبال آن در شبکههای اجتماعی مطرح شد. سؤال اصلی پژوهش پاراگراف این است که ماهیت و نوع جنبش چیست و ارزشها و ایدئولوژیهای موجود در شعارها چه ابعادی را دربرمیگیرد؟ این پژوهش با روش تحلیل محتوا انجام شده است، شعارها از شبکههای اجتماعی، سایتهای خبری و رسانههایی جمعآوری شده است که این جنبش را تحت پوشش قرار دادند و به چهاردسته براساس اعتراض به وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تقسیم شدهاند. نتایج نشان میدهد که در میان صد شعار مطرح شده درکل، دویست و شصت مورد مضمون وجود دارد. مضمون صد و پنج (۳۸/۴۰ درصد) شعارها بر تغییر یا اصلاح حوزۀ اقتصادی تأکید دارد. مضمون و انتقاد شصت و هشت (۱۵/۲۶ درصد) متوجه حوزۀ سیاسی است. مضمون ۴۶/۱۸ درصد شعارها به حوزۀ اجتماعی اعتراض دارند و پانزده درصد از مضمونها خواهان بازنگری و تغییر در حوزۀ فرهنگی است. همچنین براساس یافتۀ این تحقیق میتوان گفت این جنبش بیشتر خصلت اصلاحی دارد و واکنشی به بحرانهای اخیر نظام سرمایهداری است.
دوره ۷، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده
در این مقاله به معرفی حماسۀ «سونجاتا یا حماسه ماندینگ» و مقایسه جنبههای حماسی آن با نبرد رستم و اسفندیار در کتاب شاهنامه فردوسی پرداختهشده است. این دو داستان تفاوت و تشابهاتی باهم دارند که در حوزه مشترکات میتوان به ناتوانی از شکست رقیب در نبرد آغازین و پی بردن به راز رویینتنی، خیانت عامل مشترک مرگ دو پهلوان، دلبستگی به قدرت و تخت و تاج ضدقهرمانان، رویینتن بودن آنها، پیشبینی مرگ پهلوان رویینتن، انتخاب فرزندان برای ملاقات با رقیب و کشته شدن بهوسیله تیری از جنس چوب، اشاره کرد. قوم ایرانی و آفریقای غربی، تفاوت فرهنگی و فاصلۀ جغرافیایی با هم دارند. مقایسه داستان رزمی رستم و اسفندیار با سونجاتا و سوماورو، ازلحاظ جنبه حماسی چه شباهت و تفاوت باهم دارند؟ روش تحقیق در این مقاله اسنادی و از نوع توصیفی-تحلیل محتواست.