جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲ نتیجه برای سرائیان

پیام سرائیان، محمد گلزار، سید حسن جعفری امان آبادی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده

هدف این پژوهش، مطالعه رفتار کششی و خمشی پلی آمید در حضور نانو خاک رس برای تصحیح کننده های مختلف در شرایط واقعی است. در بسیاری از پژوهش های پیشین، مدول خمشی و مدول کششی در شرایط استاندارد یا پس از خشک شدن نمونه ها مطالعه شده است. بنابراین موارد گزارش شده قابل استناد برای کاربردهای طراحی و کاربردی نیست. در این تحقیق ابتدا پلی آمید با سه نوع نانو خاک رس کلوزیت ۳۰B، کلوزیت ۲۰A و کلوزیت Na+ به روش درهم رفتگی مذاب با درصدهای ۱، ۳، ۵، ۷ و ۹ درصد مخلوط شد. سپس برای نمونه ها آزمایش تفرق اشعه ایکس برای تعیین ساختار نانوکامپوزیت انجام شد. سپس نمونه های استاندارد برای آزمایش استحکام خمش و استحکام کشش به روش قالبگیری تزریقی تولید و آزمایش کشش و خمش برای آنها انجام شد. نتایج نشان داد که هر نوع نانو خاک رس که به ساختار پلی آمید افزوده شود، می تواند تا اندازه ای خواص مکانیکی را بهبود دهد. با افزایش سازگاری نانو خاک رس با زمینه پلیمری، پخش شدگی در ساختار نانوکامپوزیت به دست آمده بیشتر شده و بهبود بیشتری را نتیجه می دهد. همچنین مدول و استحکام خمشی در تمامی نانوکامپوزیت ها با افزایش درصد نانو خاک رس افزایش می یابد. البته بیشترین افزایش برای نانوکامپوزیت های تقویت شده با کلوزیت ۳۰B دیده شد که ساختاری پخش شده دارد.

دوره ۱۴، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده

در تولید بریکت­های سوختی از افزودنی­های متفاوتی با هدف بهیود پارامترهای فنی استفاده می­شود. در تحقیق حاضر دو نوع بایندر لیگنوسلولزی شامل نانوسلولز و لیگنین استفاده شده است. به دلیل ساختار شیمیایی متفاوت و اختلاف ارزش حرارتی هر یک از این دو ماده (لیگنین و نانوسلولز) و اختلاف مکانیسم عملکرد آنها بر بهبود ویژگی­های حرارتی بریکت­های سوختی، به­منظور بررسی محصول نهایی از آنالیز حرارتی با استفاده از آزمون اندازه گیری ارزش حرارتی  و نمودارهای TGA  و DTA استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان دهنده اثرات مثبت کاربرد بایندرهای سلولزی در بهبود رفتار حرارتی بریکت سوختی می­باشد. آنالیز رفتار حرارتی نشان داد که تیمارهای نانوسلولز ۹% و لیگنین ۹%  به ترتیب با MJ/Kg ۸۵/۱۹ و MJ/Kg ۷۵/۲۵ بیشترین مقدار ارزش حرارتی را  نسبت به نمونه شاهد دارند. منحنی بدست آمده از آنالیز توزین حرارتی (TGA)  نمونه شاهد و نمونه های تیمار شده با لیگنین و نانوسلولز  نشان می دهد که نمونه های تیمار شده دارای نرخ از دست دادن وزن کمتر، نرخ سوختن بیشتر و دمای سوختن بالاتر می­باشند.
آرمان ابطحی، پیام سرائیان، مسعود فرحناکیان،
دوره ۱۵، شماره ۱۳ - ( ویژه‌نامه ۱۳۹۴ )
چکیده


مجید آزاد حسن، احسان شکوری، پیام سرائیان،
دوره ۱۶، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

امروزه کامپوزیت‌ها در مقایسه با فلزها، با توجه به برخورداری از خواص مکانیکی بالا نسبت به وزن و مقاومت به خوردگی خوب، کاربرد گسترده ای در صنایع مختلف از جمله هوا‌فضا، خودرویی و دفاعی پیدا نموده‌اند. ماشینکاری این مواد با توجه به ساختار مرکب آنها، از پیچیدگی خاصی برخوردار است. دستیابی به شرایط بهینه ماشینکاری، بسته به نوع نیاز، با توجه به نوع الیاف و رزین مصرف شده در کامپوزیت‌ها، به بررسی دقیق و تحلیل‌های مناسب نیاز دارد. در تحقیق حاضر، لوله‌های کامپوزیتی از جنس شیشه-اپوکسی به ضخامت ۵ میلیمتر، که اغلب در بدنه سازه‌های هوا‌فضایی کاربرد دارند، با لایه چینی دستی تولید شده اند و زبری سطح آنها پس از فرآیند تراشکاری اندازه گیری شده است. بدین منظور، جهت بدست آوردن حداقل زبری در فرایند تراشکاری، نوع ابزار در دو حالت، و سرعت برشی، نرخ پیشروی و عمق برشی، در سه سطح مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. پس از طراحی آزمایش با روش تاگوچی و انجام آزمایش بر روی نمونه‌های از پیش ساخته شده، زبری سنجی و تحلیل‌های مد نظر انجام پذیرفت. در نهایت نتیجه گیری گردید که حداقل میزان زبری از ابزار با سطوح براده‌شکن، سرعت برشی m/min ۱۰۰، نرخ پیشرویmm/rev ۰,۰۵ و عمق برش mm ۱.۵ بدست خواهد آمد.
حمزه شاهرجبیان، مسعود فرحناکیان، پیام سرائیان،
دوره ۱۷، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

فرآیند پرداختکاری سایشی مغناطیسی به کمک ارتعاشات التراسونیک، استفاده از ارتعاشات التراسونیک و فرایند پرداختکاری سایشی مغناطیسی برای پرداختکاری سطوح در کمترین زمان در حد نانومتر را با همدیگر ترکیب می‌کند. در این کار تجهیزات آزمایشگاهی برای پرداختکاری سایشی مغناطیسی به کمک ارتعاشات التراسونیک برای پرداختکاری قطعات لوله‌ای شکل ساخته شده است. با استفاده از این تجهیزات آزمایشگاهی، تاثیر پارامترهای آزمایشگاهی مانند ارتعاشات التراسونیک، شماره مش ذرات ساینده، نوع ذره ساینده (SiC و الماس) و زمان پرداختکاری روی درصد تغییرات زبری سطح داخلی قطعه‌کار لوله‌ای شکل از جنس آلومنیوم ۶۰۶۱ بررسی شده است. نتایج آزمایشگاهی نشان داد که استفاده از ارتعاشات التراسونیک اثر قابل توجهی بر کاهش زبری سطح قطعه کار داشت. با افزایش شماره مش ذرات SiCاز ۹۰ تا ۸۰۰ و همچنین افزایش زمان پرداختکاری، درصد کاهش زبری سطح افزایش یافت. از بین دو ذره ساینده استفاده شده، الماس کارایی بهتری از خود نشان داد. تصاویر میکروسکوپ نوری نشانگر آن است که مکانیزم پرداختکاری سایشی در حالت بدون التراسونیک، برای ذرات درشت، مکانیزم غالب دوجسمی و برای ذرات ریز، سه‌جسمی است. ولی در حالت استفاده از ارتعاشات التراسونیک برای ذرات ریز و درشت، مکانیزم سه‌جسمی پرداختکاری مشاهده شد.
آرین احترامی، پیام سرائیان، شهرام اعتمادی حقیقی، محمود اعظمی،
دوره ۱۷، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

امروزه هدف اصلی استفاده از داربست ها بازسازی مجدد بافت های بدن است. انتخاب نوع و جنس داربست مهم ترین بخش کار است به طوری که در نهایت جایگزین بافت آسیب دیده می شود. با توجه به این که یکی از مکانیزم‌های پیشنهادی برای تغییر شکل در استخوان بر پایه ی خواص پیزوالکتریک آن است، به نظر میرسد که استفاده از مواد پیزوالکتریک به عنوان گزینه‌ای برای استفاده در بدن، دارای امتیازات منحصر به فردی باشد. بنابراین، سرامیک باریم تیتانات (BaTiO۳) با داشتن خواص پیزوالکتریک مطلوب، دمای کوری حدود ۱۲۵ درجه سانتیگراد و مشاهدات آزمایشگاهی مبنی بر غیر سمی بودن آن در بدن، به عنوان کاندیدی برای جایگزینی و شبیه سازی عملکرد بافت استخوانی، مطرح شده است. در این تحقیق با استفاده از سرامیک باریم تیتانات به عنوان یک سرامیک پیزوالکتریک و تبدیل به داربست استخوانی به روش ریختگری فومی و پوشش دهی ژلاتین هیدروکسی آپاتیت نانو ساختار بر روی آن، کامپوزیتی برای جایگزینی و شبیه سازی عملکرد بافت استخوانی ساخته شد. سپس خواص آن توسط تست های طیف سنجی مادون قرمز، آنالیز پراش اشعه ایکس، میکروسکوپ الکترونی روبشی و خواص مکانیکی مورد بررسی قرار گرفت. در انتها نتیجه گرفته شد که داربست باریم تیتانات با پوشش نانو هیدروکسی ساختار کامپوزیتی مناسبی برای استفاده در مهندسی بافت استخوان است.
حمیدرضا حسین‌پور، پیام سرائیان، احسان شکوری،
دوره ۲۰، شماره ۵ - ( اردیبهشت ۱۳۹۹ )
چکیده

با توجه به ویژگی‌های خاص کامپوزیت چوب پلاست و استقبال روز افزون از این محصول به واسطه سازگاری آن با محیط زیست، دست‌یابی به کیفیت سطح مناسب طی انجام فرآیندهای مختلف ماشین‌کاری روی این دسته از مواد، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش پس از انجام عملیات تراشکاری با ابزار خودچرخان روی نمونه‌ها با تغییر پارامترهای سرعت اسپیندل، نرخ پیشروی و عمق برش، به اندازه‌گیری و مقایسه زبری سطوح تراشکاری شده، بررسی سلامت سطوح توسط میکروسکوپ و همچنین تحلیل عددی فرآیند پرداخته شده است. در نتایج مشاهده شد که طی تراشکاری با ابزار خودچرخان به ازای عمق برش ۱میلی‌متر و نرخ پیشروی ۰/۲۲میلی‌متر بر دور، با افزایش سرعت اسپیندل از ۵۰۰ به ۷۱۰دور بر دقیقه، کیفیت سطح در حدود ۱۷% بهتر شد که این مقدار در مقایسه با تراشکاری معمولی نیز در حدود ۳۷% بهبود یافته است. همچنین به علت افزایش نیروهای ماشین‌کاری، با افزایش نرخ پیشروی از ۰/۲۲ به ۰/۴۴میلی‌متر بر دور، کیفیت سطح در حدود ۲۱% کاهش یافته است. مقایسه مقادیر به دست آمده برای زبری سطح نشان داد که بعد از نرخ پیشروی سرعت اسپیندل بیشترین تاثیر را بر کیفیت و سلامت سطوح تراشکاری شده داشته است. همچنین مقایسه زبری سطوح اندازه‌گیری شده طی روش المان محدود و روش تجربی نیز نشان‌دهنده دقت و سازگاری مناسب این دو روش با یکدیگر بوده است.

هادی امامی، احسان شکوری، پیام سرائیان،
دوره ۲۰، شماره ۷ - ( تیر ۱۳۹۹ )
چکیده

آلیاژهای آلومینیوم، با توجه به تنوع بالا و خواص مکانیکی مطلوب، کاربرد گسترده‌ای در صنایع دارند و در این بین، آلیاژ آلومینیوم ۵۷۵۴-H۱۱۱ به‌دلیل برخورداری از ویژگی‌هایی نظیر نسبت استحکام به وزن بالا، شکل‌پذیری، چقرمگی و مقاومت به خوردگی بالا، در ساخت بدنه خودرو، صنایع دریایی و تجهیزات نفتی فراساحلی کاربرد ویژه‌ای دارند. حضور ۳% منیزیم در ساختار شیمیایی این آلیاژ، سبب حساسیت آن نسبت به حرارت شده و به همین دلیل، اجرای اکثر فرآیندهای ماشین‌کاری سنتی بر روی آن امکان‌پذیر نیست. ماشین‌کاری با جت‌آب به همراه ذرات ساینده (AWJM)، به‌دلیل استفاده از آب و ذرات ساینده به‌عنوان ابزار برشی، می‌تواند روش مناسبی جهت ماشین‌کاری این دسته از مواد باشد. در پژوهش حاضر، به بررسی تاثیر پارامترهای اصلی فرآیند ماشین‌کاری با جت‌آب و ذرات ساینده، از جمله فشار جت‌آب، سرعت گذار و ضریب بارگذاری بر زبری سطح، زاویه انحنای خطوط و شکل‌گیری پلیسه در نمونه‌های آلومینیومی ۵۷۵۴-H۱۱۱ پرداخته شده است. نتایج نشان داد، پس از سرعت گذار، فشار جت‌آب و ضریب بارگذاری به‌ترتیب بیشترین تاثیر را بر مشخصه‌های کیفی سطح دارند. به‌طوری که، به‌ازای ضریب بارگذاری ۴۵% و فشار جت ۳۰۰مگاپاسکال، با افزایش سرعت گذار از ۲۰۰ به ۳۰۰میلی‌متر بر دقیقه، مقدار زبری سطح در ناحیه صاف، در حدود ۵۰%، و زاویه انحنای خطوط در ناحیه زبر، در حدود ۲۵%، افزایش یافته است.

احمد گرجی، پیام سرائیان، عادل مقصودپور، احسان شکوری،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( اسفند ۱۳۹۹ )
چکیده

با توجه به گسترش روزافزون استفاده از محصولات ساخته شده از مواد پلاستیکی، سالیانه درصد بالایی از ضایعات پلاستیکی وارد پسماندها و زبالهها می­شوند که بازیافت این ضایعات پلاستیکی، معمولاً با افت خواص مکانیکی آنها همراه می­باشد. یکی از ساده­ترین و به ­صرفه­ترین راههای غلبه بر افت خواص مکانیکی محصولات بازیافتی و کاهش میزان استفاده از مواد پلیمری نو، دست­یابی به یک ترکیب بهینه جهت ترکیب مواد پلیمری بازیافتی با مواد پلیمری نو، به منظور تولید محصولات با کیفیت بالا و خواص مکانیکی مطلوب خواهد بود که از نظر زیست­ محیطی و اقتصادی بسیار حائز اهمیت می­باشد. در این پژوهش، به منظور بررسی تأثیر درصد وزنی ترکیب پلی­آمید بازیافتی با پلیآمید نو بر خواص مکانیکی نمونهها، نمونههای پلی آمید ۶،۶ بازیافتی و پلی­آمید ۶،۶ نو با درصدهای وزنی مختلف توسط فرآیند قالب­گیری تزریق پلاستیک تهیه شده است. نتایج حاصل از انجام تست­های مکانیکی بر روی نمونههای تزریق شده نشان داد، افزودن بیش از ۵۰% وزنی پلیآمید بازیافتی به مواد نو، افزایش شاخص جریان مذاب، دمای انتقال­ شیشهای و دمای کریستالی را به همراه داشته است. در حالی­که، خواص مکانیکی نمونهها با افزایش درصد وزنی پلیآمید بازیافتی در ترکیب کاهش یافته است. این تغییرات برای برخی خواص مانند استحکام کششی و خمشی ناچیز و برای مقاومت در برابر  ضربه بیشتر بوده است. به طوری­که، استحکام کششی و خمشی نمونه­ها و مقاومت در برابر ضربه، به ازای استفاده از ۵۰% درصد وزنی پلی­آمید بازیافتی در ترکیب، به ترتیب در حدود ۶%، ۹% و ۳۴% نسبت به نمونه پلیآمید نو کاهش یافته است.

مهدی برغمدی، پیام سرائیان، صادق رحمتی، احسان شکوری،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( اسفند ۱۳۹۹ )
چکیده

امروزه انواع ایمپلنت­ ها با کاربرد­های مختلف، جهت جایگزینی و یا حمایت از یک ساختار زیستی آسیب‌دیده مورد استفاده قرار می­گیرند که از رایج­ترین آنها می­توان به ایمپلنت های دندانی و ارتوپدی اشاره نمود. با توجه به کاربرد گسترده فولاد زنگ نزن  L۳۱۶ در ساخت انواع ایمپلنت ­ها و بروز ترک و تنش­ های پسماند طی استفاده از فرآیند ماشین­ کاری تخلیه الکتریکی برای تولید این محصولات، بکارگیری روش­ های پرداخت مؤثر و با صرفه اقتصادی نظیر برنیشینگ، بر افزایش خواص سطحی و سازگاری این محصولات با بافت زنده تأثیرگذار است. در این پژوهش، پس از انجام فرآیند ماشین­کاری تخلیه الکتریکی روی سطح نمونه و ساخت ابزار برنیشینگ ساچمه­ ای، عملیات برنیشینگ با تغییر پارامترهای ورودی و مطابق با آزمایش­ های طراحی شده با استفاده از نرم­ افزار مینی­ تب انجام شد و به این ترتیب، تأثیر متغیرهای نیروی برنیشینگ، سرعت پیشروی و تعداد عبور ابزار، بر خواص زبری سطح، میکروسختی و مقاومت به خوردگی سطح پایانی قطعه­ کار مورد بررسی قرار گرفت. طی بهینه­ سازی انجام شده به روش سطح­ پاسخ، مقدار بهینه برای زبری سطح، میکروسختی و نرخ خوردگی نمونه­ ها، به­ ترتیب، ۰/۱۰۸ میکرومتر، ۴۳۵/۳۴ ویکرز و ۱۰۵×۲/۱۸ اهم، بدست آمد که در مقایسه با نمونه شاهد، زبری سطح نمونه­ ها در حدود ۹۷% کاهش یافته و میکروسختی و مقاومت نمونه­ ها در برابر خوردگی به­ ترتیب، در حدود ۲ و ۱۱ برابر افزایش یافته است.

امیر حسین اکبری چالشتری، پیام سرائیان، شهرام اعتمادی حقیقی، احسان شکوری،
دوره ۲۲، شماره ۵ - ( اردیبهشت ۱۴۰۱ )
چکیده

با توجه به دشواری ها و محدودیت های موجود در سنگ­زنی مواد سخت، استفاده از نانوذرات در روش روانکاری کمینه، می­تواند به عنوان راهکاری مناسب، در بهبود کارآیی سیالات روانکار تأثیرگذار باشد. در این پژوهش، به بررسی تأثیر استفاده از ترکیب نانو لوله کربنی و نانو اکسید مس بر روی کیفیت سطح آلیاژ اینکونل ۷۱۸، طی سنگ­زنی به روش روانکاری کمینه پرداخته شده است.
نتایج نشان داد که در مقایسه با روغن سویا، استفاده از ترکیب نانو ذرات در روغن پایه کلزا، بهبود کیفیت سطح نمونه را در بر داشته است. بهترین توپوگرافی سطح با کمترین میزان حفره و شیار، با افزودن ۳ درصد حجمی از ترکیب نانو ذرات در روغن پایه کلزا حاصل شد. به طوری که زبری سطح نمونه­ها در این حالت، ۲۴۳/۰ میکرومتر گزارش گردید که در مقایسه با کمترین زبری سطح حاصل شده در حالت استفاده از نانو لوله کربنی و نانو اکسید مس به طور مجزا، به­ترتیب در حدود ۱۴% و ۷% کاهش نشان داد. همچنین مقدار زبری سطح طی استفاده از ترکیب نانو ذرات در روانکاری کمینه، نسبت به حالت خشک، سیلابی و روانکاری کمینه با روغن پایه کلزا، به­ترتیب در حدود ۳۵%، ۱۳% و ۱۸% کاهش نشان داد.


صفحه ۱ از ۱