جستجو در مقالات منتشر شده


۱۸ نتیجه برای سرابی


دوره ۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده

قالب­گیری مولکولی ازجمله روش­های نوین در تهیه محصولات جاذب با عملکرد اختصاصی است؛ به­صورتی که زمینه پلیمری نهایی دارای مکان­هایی برای اتصال انتخابی به مولکول هدف ­باشد. در این پژوهش سنتز و عملکرد فیلم­های قالب­گیری شده مولکولی(MIM) ، تهیه شده با روش الکتروریسی، به­عنوان جاذبی اختصاصی برای استخراج آفت­کش مکوپروپ (MCPP) مورد بررسی قرار گرفت. سنتز فیلم­ها درحضور متاکریلیک اسید (MAA) به­عنوان مونومر و پلی­اتیلن­ترفتالات (PET) به­عنوان جزء اصلی مورد نیاز برای تشکیل محلول پلیمری و با استفاده از حلال­های دی­کلرومتان (DCM) و تری­فلورواستیک­اسید (TFA) صورت گرفت. فیلم­ها توسط حلال شسته شدند تا مولکول قالب از ساختار آن­ها حذف و نواحی اتصال آزاد شود. سپس قدرت فیلم­های قالب­گیری شده در جذب اختصاصی آفت­کش مکوپروپ بررسی شد. با توجه به نتایج به­دست آمده، محلول با غلظت ۲۰ درصد وزنی حجمی از PET به­عنوان محلول بهینه برای الکتروریسی تعیین شد. بین قدرت جذب فیلم قالب­گیری شده (MIM) و فیلم شاهد (NIM) در نسبت­­های مختلف از MCPP و MAA (۱ به ۲، ۱ به ۴، ۱ به ۶ و ۱ به ۸) اختلاف معنی­داری وجود داشت (۰۵/۰p<) و نسبت ۱ به ۴ بیشترین قدرت جذب را نشان داد. همچنین گزینش­پذیری فیلم­های تولیدی در جداسازی آفت­کش توفوردی به­عنوان ترکیبی با ساختار مشابه مکوپروپ و دیازینون به­عنوان آفت­کش با ساختاری متفاوت مورد سنجش قرار گرفت. قابلیت فیلم­ها در پاک­سازی MCPP از محیط­های آبی (آب معدنی و آب چاه)  نیز بررسی شد که نتایج، نشانگر عملکرد موفق فیلم­های قالب­گیری شده نسبت به انواع NIM بود.

دوره ۱۳، شماره ۶۱ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده
ایمپرینت مولکولی روشی نوین در تهیه مواد بسپاری (پلیمری) است به نحوی که ساختار نهایی دارای مکان­هایی برای شناسایی مولکول هدف می­باشد. امروزه بسپارهای ایمپرینت شده به عنوان جاذب­هایی گزینش کننده و انتخابگر در فرایندهای تجزیه‌ای، تشخیصی و در  سامانه‌های نوین دارورسانی مطرح شده‌اند. به طور کلی، تغلیظ و جداسازی یک ترکیب از نمونه­ی طبیعی یا آزمایشگاهی (به منظور  تجزیه کمی یا کیفی و نیز کاربردهای غذایی یا دارویی) مستلزم حذف سایر ترکیبات شیمیایی موجود در آن نمونه است و روش­های موجود در این زمینه، به ویژه در مورد ترکیبات پیچیده، دارای مزایا و معایبی است که کاربرد آن­ها را محدود می­نماید. استفاده از  بسپارهای ایمپرینت شده در انواع روش­های پیش تغلیظ و جداسازی، به دلیل اختصاصیت، دقت و تکرار پذیری بالا، در حال توسعه بوده و تاکنون در علوم مختلفی همچون صنایع غذایی، دارویی، زیست محیطی، صنعتی، نظامی و برای جداسازی مولکول­های مختلفی همچون داروها، قندها، اسیدهای آمینه، توکسین­ها، آفت کش­ها، عوامل شیمیایی جنگی و نیز به عنوان اجزاء تشخیصی در حسگرها بکار گرفته شده است. با وجود سهولت و قابلیت­های منحصر به فرد این  روش، ایمپرینت مولکولی در ایران به ویژه در حوزه صنایع غذایی چندان شناخته شده نیست و گسترش و تجاری سازی آن نیازمند تحقیقات بیشتر در این زمینه می­باشد. در این مطالعه، مفهوم ایمپرینت مولکولی، روش­های به کارگرفته شده در تولید و بررسی ساختار  بسپارهای ایمپرینت شده و کاربرد این بسپارها در نمونه­های غذایی مورد بررسی قرار گرفته است.

دوره ۱۴، شماره ۶۵ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

امروزه تمایل به استفاده از ضدمیکروب‌های طبیعی در مواد غذایی افزایش یافته است. پوست انار با داشتن ترکیبات فنولی و ضدمیکروبی فراوان یک منبع مهم برای استخراج این ترکیبات به شمار می‌رود. در این پژوهش استخراج عصاره از پوست انار با نسبت‌های مختلفی از حلال اتانول/ آب (۴۰ به ۶۰، ۶۰ به ۴۰ و ۸۰ به ۲۰) در دماهای ۲۵، ۴۰ و ۵۵ درجه سانتی‌گراد و زمان‌های ۲۰، ۲۴ و ۲۸ ساعت انجام شد. بازده استخراج، میزان ترکیبات فنولی، فلاونوئیدها و آنتوسیانین‌ها اندازه‌گیری گردید. قدرت ضدمیکروبی عصاره‌های استخراج شده علیه چند میکروارگانیسم شاخص در مواد غذایی شامل سالمونلا اینتریتیدیس، اشریشیا کلی،  لیستریا مونوسیتوژنز، استافیلوکوکوس اورئوس، آسپرژیلوس نایجر و ساکارومایسس سرویزیه با روش انتشار دیسک و تعیین حداقل غلظت بازدارندگی رشد (MIC) تعیین شد. نتایج نشان داد در نسبت اتانول به آب ۶۰ به ۴۰، دمای ۲۵ درجه سانتی‌گراد و زمان ۲۴ ساعت بیشترین بازدهی استخراج (۱/۵۰%)، میزان ترکیبات فنولی کل (۵۱۸/۳۴۹ میلی‌گرم اسیدگالیک بر گرم عصاره خشک)، فلاونوئیدها (۱۲۴/۲۵۰ میلی‌گرم روتین بر گرم عصاره خشک)، آنتوسیانین‌ها (۰۴۷/۲۵۲ میلی‌گرم سیانیدین ۳ گلوکوزید در ۱۰۰ گرم عصاره) ونیز قویترین خاصیت ضدمیکروبی به دست آمد. تمامی عصاره‌ها خاصیت ضدمیکروبی در مورد میکروارگانیسم‌های مورد مطالعه داشتند. در میان میکروارگانیسم‌های مورد آزمون، استافیلوکوکوس اورئوس بیشترین حساسیت را نسبت به عصاره پوست انار داشت.

دوره ۱۴، شماره ۶۸ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
در این مطالعه زنده­مانی باکتری­های لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس، لاکتوباسیلوس رامنوسوس و بیفیدوباکتریوم بیفیدوم در مدل شبیه­سازی معده و روده بررسی شد. شمارش تعداد باکتری­ها در معده با دو pH مختلف ۵/۱و۵/۲ در زمان­های گرمخانه­گذاری ۳۰، ۶۰، ۹۰ و ۱۲۰ دقیقه در دمای۳۷ درجه سانتی­گراد انجام شد. تعداد اولیه باکتری های مورد نظر ۱۰۹×۳ باکتری زنده در هر میلی­لیتر بود پس از گذشت ۱ ساعت ازگرمخانه­گذاری در محیط شبیه­سازی شده معده، محتویات آن به محیط شبیه­سازی شده روده با pH  معادل ۲۵/۷ منتقل شد و در مدت زمان­های ذکر شده،گرمخانه­گذاری گردید و سپس تعداد باکتری­ها شمارش شد. آنالیز آماری نشان داد که اختلاف معنی­داری بین زنده­مانی پروبیوتیک­های مورد آزمون وجود داشت، به­طوری­که ب. باکتریوم بیفیدوم قابلیت زیستی بالاتری در محیط معده ای و روده ای در مقایسه با دو گونه دیگر نشان داد. تعداد باکتری­ها با گذشت هر نیم ساعت از زمان گرمخانه­گذاری در محیط معده ای کاهش یافت. تفاوت معنی­داری در سرعت کاهش پروبیوتیک­ها در زمان­های مختلف در محیط روده ای مشاهده نشد، به جز در زمان ۳۰ دقیقه که تعداد باکتری­ها بالاتر بود. در بین پروبیوتیک­های مورد آزمون بیفیدوباکتریوم بیفیدوم زنده­مانی بالاتری در هر دو pH معده نشان داد. پس از گذشت ۲ ساعت از حضور باکتری در محیط روده ای، لگاریتم تعداد باکتری­های زنده به ۳۳/۲ برای بیفیدوباکتریوم بیفیدوم ، ۱ برای لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و ۶۵/۰ برای لاکتوباسیلوس رامنوسوس رسید.

دوره ۱۵، شماره ۸۰ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

در این پژوهش، توانایی مخمر ساکارومایسس سرویزیه PTCC۵۰۵۲ در جذب آفلاتوکسین M۱ مورد بررسی قرار گرفت. به منظور افزایش عملکرد مخمر در محیط واکنش، مخمر تحت فرایند تثبیت سلولی بر حامل سرامیکی، از جنس آلوماسیلیکات قرار گرفت و فرایند تثبیت مخمر روی این سرامیک بررسی شد. سپس محلول آفلاتوکسین M۱ با غلظت ۲/۰ میکروگرم در کیلوگرم در زمان های ۵، ۱۰و ۲۰ دقیقه از روی بستر سرامیکی آلوماسیلیکات حاوی مخمر تثبیت شده (به دو روش زنده و غیر زنده) عبور داده شد. نتایج نشان داد، تثبیت مخمر زنده نسبت به مخمر مرده روی سرامیک آلوماسیلیکات در زمان ۴۸ ساعت در مقایسه با مدت زمان ۲۴ ساعت بهتر صورت پذیرفت (p<۰,۰۵) و میزان باقی مانده آفلاتوکسین M۱ در محلول پس از گذشت زمان ۲۰ دقیقه سیرکولاسیون حداقل بوده و حداکثر مقدار این کاهش در میزان آفلاتوکسین M۱ موجود به ۷۰ درصد، رسید. بستر آلوماسیلیکات حاوی مخمر تثبیت شده به صورت زنده در مقایسه با آلوماسیلیکات حاوی مخمر تثبیت شده به صورت غیر زنده، آفلاتوکسین M۱ محلول را به طور معناداری(در سطح اطمینان ۹۵%) کاهش داد. بنابراین نتایج این تحقیق نشان داد سرامیک آلوماسیلیکات می‌تواند به عنوان یک بستر مناسب جهت تثبیت مخمر به منظور حذف آفلاتوکسین مورد استفاده قرار گیرد.

دوره ۱۵، شماره ۸۰ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

درون پوشانی یکی از مؤثرترین روش های افزایش قابلیت زنده مانی باکتری های پروبیوتیک است. در این مطالعه امکان استفاده از پوشش آلژینات-سیلیس به منظور درون پوشانی لاکتوباسیلوس کازئی مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور، فرآیند درون پوشانی با آلژینات سدیم ۱/۵ درصد وسه سطح مختلف از سیلیس (۵، ۱۰ و ۱۵ درصد حجمی/ حجمی) با روش اکستروژن انجام شد. زنده مانی باکتری های آزاد و درون پوشانی شده در دمای ۴ درجه سانتی گراد طی ۲۸ روز بررسی گردید. واکنش شیمیایی و ایجاد پیوند میان ژل آلژینات و سیلیس بوسیله طیف سنجی FT-IR تأیید شد. با اضافه شدن سیلیس، اندازه کپسول ها افزایش یافت ولی تأثیری بر راندمان درون پوشانی نداشت . نتایج نشان داد تعداد سلول های آزاد پس از اتمام زمان نگهداری ۳۲/۳ سیکل لگاریتمی کاهش یافت، درحالی که نمونه ای آلژینات و آلژینات با ۵ درصد سیلیس در قابلیت زنده مانی باکتری در مدت زمان ۱۴ روز مشاهده نگردید. با افزایش غلظت سیلیس، تعداد باکتری های زنده در طی دوران نگهداری کاهش یافت.

دوره ۱۵، شماره ۸۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده

باکتریوسین‌ها‌ به ترکیبات آلی یا پپتیدهای سنتز شده توسط ریبوزوم‌های باکتری‌ها اطلاق می‌گردد که به عنوان سموم ضد رقیب در برابر گونه‌های باکتریایی یکسان و یا میکروارگانیسم‌ها تولید می‌شوند. برخی از باکتریوسین‌ها دچار تغییرات پس از ترجمه نظیر لیپیداسیون، گلیکوزیلاسیون و یا شکسته شدن پیوند پپتیدی (جهت تبدیل به پروتئین بالغ) می‌گردند. اگرچه باکتریوسین‌ها توسط بسیاری از باکتری‌های گرم مثبت و گرم منفی تولید می‌شوند ولی با توجه به اینکه باکتری‌های اسید لاکتیک بی‌ضرر می-باشند، تمایل بیشتری برای استفاده از باکتریوسین‌های این گروه از باکتری‌ها در بین عموم وجود دارد. با توجه به ظهور باکتری-های مقاوم در برابر آنتی‌بیوتیک‌ها و همچنین لزوم امنیت غذایی بیشتر، شناسایی سویه‌های تولید کننده باکتریوسین‌ با طیف میزبانی وسیع یک ضرورت محسوب می‌شود. روی این اصل، در این پژوهش با استفاده از تیمارهای آنزیمی کاتالاز، لیپاز، آلفا آمیلاز، تریپسین و آلفاکیموتریپسین ماهیت ماده آنتی باکتریایی تولید شده توسط پنج سویه لاکتوباسیلوس و پنج سویه انتروکوک بومی ایران تعیین شد. سپس طیف میزبانی باکتریوسین تولید شده توسط سویه‌های بومی با استفاده از آزمون انتشار از دیسک مشخص گردید. بازدارندگی سوپرناتانت خنثی شده‌ی باکتری‌های اسید لاکتیک بعد از تیمار با آنزیم‌های پروتئولیتیک ( تریپسین و آلفاکیموتریپسین) غیر فعال گردید و بازدارندگی سوپرناتانت خنثی شده‌ی این سویه‌ها بعد از تیمار با آنزیم‌های لیپاز، آلفاآمیلاز و کاتالاز از پایداری کامل و یا نسبی برخوردار بود و بیانگر این موضوع است که باکتریوسین تولید شده توسط این سویه‌ها بیشتر ماهیت پپتیدی دارد. همچنین سوپرناتانت خنثی شده‌ی باکتری‌های اسید لاکتیک از طیف بازدارندگی گسترده‌ای علیه باکتری‌های پاتوژن شاخص برخوردار بودند.

دوره ۱۶، شماره ۹۰ - ( مرداد ۱۳۹۸ )
چکیده

این پژوهش  با هدف تعیین منابع آلودگی میکروبی در خط تولید دوغ در مدت یک سال در یک کارخانه فراورده‌های لبنی انجام شد. نمونه‌ها از نقاط کنترلی مختلف از ابتدا تا انتهای خط تولید شامل شیر خام، شیر پاستوریزه، آب فرمولاسیون، آغازگر، ماست دوغ، دوغ پاستوریزه، دوغ نهایی، سطوح و هوای دستگاه پرکن، سالن­ نگهداری دوغ پاستوریزه، سالن پرکن و انبار جمع­آوری شد. آنالیز میکروبی نمونه‌ها برای تعیین شمارش کلی میکروارگانیسم‌ها، کپک و مخمر، کلی‌فرم‌ها، اشریشیا کلی ، میکروارگانیسم­های سرمارا و گرمادوست، باکتری‌های خانواده اسید لاکتیک و استافیلوکوکس­های کوآگولاز مثبت مطابق استانداردهای ملی ایران انجام گردید. نتایج نشان داد کیفیت بهداشتی دوغ به کیفیت شیر خام، کفایت تیمار حرارتی، کیفیت میکروبی اجزای افزوده شده و مواد بسته‌بندی، انجام CIP و ضدعفونی مناسب لوله‌ها، سطوح فرآوری و کارخانه بستگی دارد. نتایج حاکی از آن است که تعیین نقاط کنترل بحرانی و سازماندهی سیستم‌های کنترل خودکار به منظور حذف یا به حداقل رساندن ریسک آلودگی‌ها ضروری می‌باشد.


دوره ۱۷، شماره ۱۰۱ - ( تیر ۱۳۹۹ )
چکیده

به دلیل روند روبه­رشد تقاضا برای ترکیبات طبیعی و با سازگاری زیستی، کاربرد هیدروکلوئیدها در صنایع غذایی درحال افزایش است. غذاهای بازسازی شده یکی از مهمترین جنبه­های صنعت غذاست که شامل ترکیب پیچیده­ای از مواداولیه و اجزاء تشکیل دهنده و نیز فرآیندهای بافت­ساز و ساختارآفرین است. رسیدن به یک فرمول مطلوب برای تشکیل ژلی با بافت الاستیک مناسب می‌تواند کاربرد صنعتی در مغزی محصولات مختلف نظیر زیتون و فرآورده‌های متناظر را میسر سازد. لذا در این پژوهش، ژلاتین به عنوان عامل ژل­دهنده در نسبت­های ۳، ۴ و ۵ درصد وزنی و صمغ گوار به عنوان عامل قوام­دهنده در نسبت­های ۵/۰ و ۵/۱ درصد وزنی در دو شرایط اسید سیتریک و لاکتیک با غلظت ۱ درصد وزنی به عنوان تیمارهای فرمولاسیون پنیر ریکوتای بازسازی شده انتخاب شدند و از نظر خواص بافتی و ماندگاری مورد بررسی قرارگرفتند. آزمون‌های مورد بررسی شامل توانایی ژل مطلوب به همراه ویژگی‌های بافتی، پایداری ژل تولیدشده و نیز ماندگاری پنیر بازسازی­شده بود. به این ترتیب فرمول مناسب پنیر بازسازی­شده که خواص بافتی مناسب داشت انتخاب و از لحاظ ویژگی­های میکروبی مورد بررسی قرارگرفت. با توجه به اهمیت طعم و مزه این محصول بازسازی شده، ویژگی­های حسی آن نیز بررسی شد. شرایط فرآیند حین نگهداری زیتون با مغزی پنیر بازسازی­شده در فرمول محصول نیز در اسید سیتریک و لاکتیک بررسی شد. در نهایت فرمول حاوی ژلاتین ۴ درصد و صمغ گوار ۵/۰ درصد در محلول حاوی ۱ درصد اسید سیتریک به عنوان نمونه مطلوب انتخاب شد.

دوره ۱۷، شماره ۱۰۸ - ( بهمن ۱۳۹۹ )
چکیده

در این پژوهش استخراج عصاره از برگ نوروزک با دو روش استخراج متداول با حلال (دمای استخراج ۷۰ ؛ ۸۰ و ۹۰ درجه سانتی­گراد، زمان استخراج ۳۰، ۷۵ و ۱۲۰ دقیقه و نسبت حلال آب به اتانول  ۵۰ به ۵۰، ۶۰ به ۴۰ و ۷۰ به ۳۰) و استخراج با سیال فوق داغ  (دمای استخراج ۱۳۰، ۱۴۵ و ۱۶۰ درجه سانتی­گراد، زمان استخراج ۱۰ ، ۲۰ و۳۰ دقیقه و نسبت حلال آب به اتانول  ۶۰ به ۴۰، ۸۰ به ۲۰ و ۱۰۰ به ۰)  انجام شد و قدرت ضدمیکروبی عصاره‌های استخراج شده روی چند میکروارگانیسم شاخص در مواد غذایی  با روش تعیین حداقل غلظت بازدارندگی رشد و حداقل غلظت کشندگی میکروارگانیسم­ها ارزیابی گردید. نتایج نشان داد در هر دو روش استخراج، کمترین غلظت جهت جلوگیری از رشد اکثر میکروارگانیسم­های مورد آزمون ۵/۰ میلی­گرم بر میلی­لیتر بود؛ این در حالی است که حداقل غلظت کشندگی، بسته به نوع میکروارگانیسم بین ۵ تا ۵۰۰ میلی­گرم بر میلی­لیتر متغیر بود. در روش استخراج متداول با حلال، تیمار شامل دمای ۸۰ درجه سانتی­گراد، زمان ۷۵ دقیقه و نسبت مساوی از دو حلال و در روش استخراج با سیال فوق داغ تیمار شامل دمای ۱۶۰ درجه سانتی­گراد، زمان ۲۰ دقیقه و نسبت حلال آب به اتانول ۸۰ به ۲۰، بیشترین خاصیت ضدمیکروبی را نشان دادند. با توجه به نتایج بدست آمده می­توان اظهار نمود نوع روش استخراج عصاره ترکیبات گیاهی، تأثیر بسزایی در مهار یا جلوگیری از رشد میکروارگانیسم­های عامل فساد یا بیماری در مواد غذایی داشته و در صورت بهینه­یابی هر یک از روش­های استخراج ، می­توان از عصاره حاصل بیشترین استفاده را جهت افزایش زمان ماندگاری مواد غذایی بکار برد.
 
خلیل خلیلی، سیدعلیرضا ذوالفقاری، آتنا عزتیان سرابی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

تحقیق حاضر باهدف بررسی تأثیر هم‌زمان مشخصه‌های فردی و فیزیولوژیکی افراد بر پاسخ حرارتی ناحیه دست تحت اعمال یک تحریک سرمایی شدید صورت پذیرفته است. بر این اساس، پاسخ حرارتی گذرای دستان ۸۹ نفر از دانشجویان پسر با استفاده از تکنیک تصویربرداری ترموگرافی مورد ارزیابی قرارگرفته است. سپس، با به‌کارگیری روش-های تحلیل آماری روابطی تجربی برای تخمین زمان پاسخ حرارتی افراد دارای شرایط فردی و فیزیولوژیکی مختلف توسعه‌یافته است. نتایج نشان داد که از میان ۹ پارامتر فردی و فیزیولوژیکی موردبررسی (سن، چربی داخلی، درصد ماهیچه، درصد چربی، شاخص توده بدنی، فشارخون سیستولیک، فشارخون دیاستولیک، ضربان قلب و زمان گرسنگی)، زمان پاسخ حرارتی افراد تنها با چهار پارامتر مستقل چربی داخلی، شاخص توده بدنی، فشارخون سیستولیک و زمان گرسنگی رابطه معنی‌داری برقرار می‌کند. همچنین در تحقیق حاضر، با استفاده از رگرسیون خطی چند متغیره، رابطه‌ای برای تخمین زمان پاسخ حرارتی افراد در برابر تحریکات سرمایی توسعه داده‌شده است. این رابطه نشان می‌دهد که زمان پاسخ حرارتی افراد چاق می‌تواند تا حدود ۲۰ درصد نسبت به افراد لاغر بیشتر باشد. علاوه بر این، نتایج حاکی از آن است که به ازای سپری شدن هر یک ساعت از زمان صرف آخرین وعده غذایی، پاسخ حرارتی بدن افراد حدود ۱ درصد کندتر می‌شود.

دوره ۱۸، شماره ۱۱۵ - ( شهریور ۱۴۰۰ )
چکیده

میزان تولید و فسادپذیری بالای گوجه فرنگی، الزام توسعه تحقیقات در زمینه فرآوری و بهبود کیفیت رب گوجه فرنگی را نمایان ساخته است. هدف این مطالعه اعمال پیش تیمار حرارتی بخار آب روی گوجه فرنگی تازه و بررسی اثر آن بر ویژگی­های فیزیکوشیمیایی و ریزساختار رب تولیدی با درجات مختلف بریکس بود. گوجه فرنگی­های تازه پس از یک مرحله شستشو تحت بخار آب قرار گرفته و سپس رب گوجه فرنگی با روش خرد کردن داغ با ۵ درجه بریکس (۱۸، ۲۰، ۲۲، ۲۴ و ۲۶) تولید شد. نتایج نشان داد پیش تیمار بخار توانسته است قوام نمونه­های رب گوجه فرنگی را به طور معنی داری افزایش دهد. از طرف دیگر شاخص­های رنگی، درصد رسوب وزنی، اسیدیته، ویسکوزیته و ریزساختار رب تولیدی به طور معنی­داری تحت تاثیر تیمار حرارتی قرار گرفته­اند. میزان شاخص قرمزی (*a) و زردی (*b) رب با اعمال بخار به طور معنی­داری کاهش پیدا کرد. دلیل این کاهش می­تواند بخاطر اعمال حرارت اولیه و همچنین افزایش کارایی حرارت دهی در مرحله خرد کردن داغ باشد که منجر به تخریب لیکوپن گردیده است. همچنین میزان رسوب وزنی در نمونه­های تیمار شده با بخار به طور معنی داری بالاتر بود. همچنین تصاویر میکروسکپ الکترونی روبشی نشان داد اعمال بخار بواسطه کمک به خروج پکتین محلول از دیواره سلولی، سبب شکل گیری ساختاری آمورف در رب گوجه فرنگی می شود. بهترین ویژگی­های فیزیکوشیمیایی مربوط به نمونه رب گوجه فرنگی با اعمال پیش تیمار بخار و بریکس ۲۶ بود. باتوجه به اینکه رنگ نمونه­های رب گوجه فرنگی در همه نمونه­ها در حد قابل قبول بوده و متعاقباً ویسکوزیته به عنوان یک فاکتور کلیدی بهبود معنی داری داشت، می­توان گفت پیش تیمار حرارتی با بخار می­تواند به عنوان روشی کارآمد در فرآیند تولید رب گوجه فرنگی مدنظر قرار گیرد.

دوره ۱۸، شماره ۱۱۷ - ( آبان ۱۴۰۰ )
چکیده

فساد در محصولات لبنی می­تواند توسط انواع مختلف میکروارگانیسم­ها از جمله باکتری­ها، مخمرها و کپک­ها صورت گیرد. با توجه به تولید مایکوتوکسین­ها توسط برخی از کپک­ها در محصولات لبنی، شناسایی نوع فساد کپکی به منظور اتخاذ روش مناسبی جهت جلوگیری از بروز چنین فسادی بسیار حائز اهمیت است؛ لذا در مطالعه حاضر، ۳۰ نمونه دوغ آلوده با علائم فساد مانند تورم، بوی بد و طعم تلخ از یک کارخانه لبنی در طی یک سال جمع آوری شد. براساس نتایج بدست آمده بر پایه روش­های مبتنی بر کشت، تنها در دو نمونه، آلودگی به کپک مشاهده گردید. در مجموع ۴ جدایه کپکی، پس از خالص­سازی، براساس مشاهدات ماکروسکوپی، مشخصات میکروسکوپی و نیز روش مولکولی PCR شناسایی شدند. ۳ جدایه  آسپرژیلوس فلاووس، و یک جدایه به عنوان پنی‌سیلیوم کریزوژنوم تشخیص داده شدند. با توجه به قابلیت توکسین­زایی گونه­های شناسایی شده، پایش نقاط بحرانی خط تولید دوغ به منظور کنترل فرایند تولید و جلوگیری از آلودگی­های ثانویه به منظور دستیابی به محصولی سالم بسیار حائز اهمیت خواهد بود.

دوره ۱۸، شماره ۱۲۰ - ( بهمن ۱۴۰۰ )
چکیده

گاما آمینوبوتیریک اسید (گابا) یک ترکیب زیست فعال غیر پروتئینی است که در مهار بسیاری از بیماری­ها ازجمله آلزایمر، فشارخون، استرس و ... می­تواند مؤثر واقع شود. محرک اصلی برای تولید گابا، آنزیم گلوتامیک اسید دکربوکسیلاز (GAD) است که این آنزیم در باکتری­های اسیدلاکتیک، فعالیت بالایی دارد. همچنین حضور مونوسدیم گلوتامات(MSG)، می‌تواند برای این آنزیم به‌عنوان سوبسترا عمل کرده و فعالیت آن را تشدید نماید. در این پژوهش پتانسیل تولید گاما آمینوبوتیریک اسید توسط باکتری Lactobacillus brevis PML۱ در محیط کشت MRS بررسی شد. به‌منظور بهینه‌سازی فرآیند تخمیر، محیط کشت حاوی MSG (۱، ۳ و ۵ درصد) در زمان‌های ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت موردبررسی قرار گرفت و پس از تخمیر، جهت شناسایی گابا تولیدشده توسط باکتری از روش کروماتوگرافی لایه‌نازک استفاده شد. برای کمی سازی باندهای موجود در کروماتوگرافی لایه‌نازک، روش اسپکتروفوتومتری موردبررسی قرار گرفت. نتایج بررسی­ها در سطح معنی‌داری ۹۵ درصد نشان داد تیمار بهینه شامل محیط کشت حاوی ۵ درصد مونوسدیم گلوتامات و زمان ۷۲ ساعت در دمای C°۳۷ بوده و در این شرایط میزان تولید گابا تقریباً ppm ۳۰۰ گزارش شد؛ بنابراین سویه موردنظر نه‌تنها در شرایط معمولی (نمونه کنترل) پتانسیل تولید گاما آمینوبوتیریک اسید را دارد بلکه با افزودن درصدهای مختلف مونوسدیم گلوتامات به محیط کشت نیز می­توان مقدار این تولید را افزایش داد.

دوره ۱۹، شماره ۱۲۵ - ( تیر ۱۴۰۱ )
چکیده

رب بعنوان یکی از فراورده­های اصلی گوجه­فرنگی همواره از اهمیت بسزایی در صنایع تبدیلی کشور برخوردار بوده است. حدود ۵درصد از وزن گوجه­فرنگی ورودی به کارخانجات تولید رب با وجود ارزش غذایی و تکنولوژیکی بالا بصورت ضایعات دورریز می­گردد. هدف از این مطالعه بررسی اثر استفاده از سطوح مختلف پوست گوجه­فرنگی و کلرید کلسیم و جایگزینی فرایند هموژنیزاسیون با آسیاب کلوئیدی بر ویژگی­های رب گوجه­فرنگی با استفاده از روش سطح پاسخ بود. نتایج این پژوهش نشان داد استفاده از پوست گوجه­فرنگی سبب افزایش معنی­دار میزان مواد جامد کل، مواد جامد نامحلول، فیبر، قوام و درصد رسوب وزنی شد (۰۵/۰>p). اعمال فرایند هموژنیزاسیون سه­مرحله ای با آسیاب کلوئیدی بخاطر تاثیر بر ویژگی­های ذرات معلق ماتریس رب از جمله کاهش معنی­دار اندازه، تغییر توزیع اندازه ذرات و افزایش مساحت سطحی، سبب بهبود ویسکوزیته محصول گردید. کلریدکلسیم بواسطه واکنش با پکتین موجود در رب و ایجاد شبکه ژلی، قوام محصول را به طور محسوسی افزایش داد. آنالیز میکروسکپی نمونه­ها نشان داد با افزایش تعداد مراحل هموژنیزاسیون از یک تا سه و افزودن پوست، میزان یکنواختی ماتریس افزایش­ یافته و ساختاری متراکم بدست آمد. ایجاد پیک­های جدید و تغییر در شدت پیک­ها در طیف ATR-FTIR اتصال کلرید کلسیم و توزیع فیبر در شبکه رب را تائید نمود. نتایج این پژوهش نشان داد می­توان از پوست گوجه­فرنگی بعنوان یک ترکیب افزایش­دهنده قوام در رب گوجه­فرنگی استفاده نموده و نه­تنها از دورریز بخش عمده­ای از این ترکیب ارزشمند جلوگیری نمود، بلکه ارزش افزوده خوبی نیز برای صنایع تبدیلی کشور ایجاد کرد.

دوره ۱۹، شماره ۱۲۸ - ( مهر ۱۴۰۱ )
چکیده

تبدیل ترکیبات زیست­فعال به مقیاس نانو، به دلیل کاهش اندازه و افزایش سطح، اثرگذاری آن­ها را افزایش خواهد داد؛ استفاده از ترکیبات ضدمیکروبی در مقیاس نانوذرات، می­تواند غلظت مصرفی را کاهش دهد. گیاه هوفاریقون با داشتن متابولیت­های ثانویه از خاصیت ضدمیکروبی برخوردار می­باشد. در تحقیق حاضر، ضمن بررسی امکان تولید نانوکپسول حاوی عصاره هیدروالکلی اندام­های هوایی گیاه هوفاریقون، اثر ضدمیکروبی عصاره و نانوکپسول حاوی عصاره بر ماندگاری پنیر سفید بررسی گردید. جهت تهیه نانوعصاره، از روش تولید امولسیون نانوکپسول­های آلژینات­کلسیم حاوی عصاره استفاده گردید. نسبت عصاره (با غلظت۱۰۰ میلی­گرم بر میلی­لیتر) به آلژینات سدیم، ۱ به ۴ بود. تولید نانوکپسول حاوی عصاره با افزودن نانوذرات کلریدکلسیم به نانوامولسیون آلژینات حاوی عصاره به نسبت ۱ به ۶ به مدت ۴ ساعت صورت گرفت. جهت تهیه پنیر باکتری­های استافیلوکوکوس اورئوس و اشریشیا کلی  و مخمر کاندیدا آلبیکنس  جداگانه به میزان CFU/ml ۱۰۳ به شیر تلقیح سپس افزودن کلرید­کلسیم، آنزیم رنت؛ عصاره و نانوکپسول حاوی عصاره به شیر انجام گرفت سپس قدرت ضدمیکروبی عصاره و نانوکپسول حاوی عصاره، ویژگی­های میکروبی نمونه­های پنیر مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تعیین اندازه ذرات، شاخص­ پراکندگی اندازه ذرات، پتانسیل زتا، کارایی ریزپوشانی و بررسی میکروسکوپی ، تولید نانوذرات با کارایی ریزپوشانی مناسب را تأیید نمود. نتایج آزمون­های میکروبی نمونه­های پنیر نشان داد، نمونه حاوی نانوعصاره قادر به کاهش حدود یک سیکل لگاریتمی از میکروارگانیسم تلقیح شده بوده و در زمان ماندگاری مقادیر باکتری گرم­مثبت، گرم­منفی و مخمر سیر نزولی داشت؛ نمونه حاوی عصاره و نمونه شاهد، میزان میکروارگانیسم­ها بیش از ۳ سیکل لگاریتمی بوده و در زمان ماندگاری سیر صعودی داشتند، در مقایسه با نمونه شاهد، نمونه حاوی عصاره به­طور معنی­داری دارای مقادیر کمتری از میکروارگانیسم­ها بود. استفاده از نانوعصاره اندام­های هوایی گیاه هوفاریقون، به­عنوان جایگزین نگهدارنده­های سنتزی، باعث تولید محصول غذایی سالم­تر با زمان ماندگاری بیشتر می­شود.


مهرداد سرابی، ابراهیم عبدی‌اقدم،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( بهمن ۱۳۹۸ )
چکیده

مزایا و معایب استفاده از بنزین و گاز طبیعی به‌صورت تک‌سوز، از چالش‌های محققان در توسعه موتورهای اشتعال جرقه‌ای است. استفاده از این سوخت‌ها به‌تنهایی مزایا و معایبی را از نظر اقتصادی، ترمودینامیکی، آلایندگی و توسعه‌ای دارند که ترجیح یکی بر دیگری را سخت می‌کند. با این نگاه که استفاده از ترکیب دو سوخت در موتور می‌تواند موجب بهبود در مزایا و کاهش در معایب شود. در کار حاضر ترکیب‌های مختلف ۱۰۰، ۹۰، ۷۵ و ۶۰% بنزین و مابقی گاز طبیعی، نامگذاری شده به‌صورت G۱۰۰، G۹۰، G۷۵ و G۶۰ در یک موتور تک- سیلندر پژوهشی SI در سرعت rpm۱۸۰۰، نسبت تراکم ۹ و نسبت هم‌ارزی استوکیومتری بررسی شد. پس از اخذ داده‌های تجربی درون سیکلی (P-θ) در ترکیب‌ها و آوانس‌های مختلف جرقه و پردازش آنها داده­‌های تجربی سیکل‌به‌سیکل پشت سر هم استخراج شد و به همراه داده‌های خروجی موتور مورد بررسی قرار گرفت. از بررسی اولیه آوانس بهینه هر ترکیب مشخص، و ترکیب‌ها در آوانس‌های مذکور مقایسه شدند. نتایج نشان دادند که با افزایش کسر جرمی گاز طبیعی در حالت ترکیبی‌سوز مقادیر انحراف‌معیار، σ، ضریب تغییرات، COV مربوط به imep کاهش قابل توجهی داشت؛ به‌طوری که کاهش σ و COV در G۶۰ نسبت به G۱۰۰ به ترتیب ۵۱/۶ و ۴۹/۲% بود. با کاهش حضور بنزین در ترکیب مقادیر آلاینده‌های CO۲، NOx و HC، به جز G۹۰ که در آن HC و NOx بیشترین بود، کاهش یافت و مقادیر CO در G۹۰ به کمترین مقدار تقلیل یافت. همچنین در شرایط پژوهش از ترکیب G۹۰ عملکرد رضایت­‌بخشی مشاهده نشد.


دوره ۲۲، شماره ۱۵۸ - ( فروردین ۱۴۰۴ )
چکیده

باکتری Paenibacillus polymyxa از جمله میکروارگانیسم­های است که توانایی تولید اگزوپلی­ساکاریدهای خارج سلولی و نیز آنتی­بیوتیک­ها را دارا می­باشد. عوامل متعددی از جمله محتوای محیط کشت، منبع کربن و نیتروژن، pH، دما، سرعت هوا و شرایط کشت بر رشد و تولید توده سلولی بالاتر و نیز تولید متابولیت­های میکروبی تأثیر دارند. هدف از این مطالعه بررسی میزان رشد باکتری P. polymyxa در محیط کشت حاوی ملاس و همچنین غربالگری ۵ جزء محیط کشت و ۴ فاکتور شرایط تخمیر با استفاده از روش پلاکت-برمن جهت به حداکثر رساندن میزان تولید توده سلولی بود. نتایج نشان داد از بین متغیرهای مورد بررسی بریکس ملاس مورد استفاده، زمان، درصد تلقیح، میزان سولفات آمونیوم، سرعت هم­زدن، میزان گلوکز و اوره به‌صورت معادله درجه اول اثر مثبت معنی‌داری بر رشد باکتری و تولید زیست­توده دارد که از این میان اثر بریکس ملاس مورد استفاده بیش از سایر متغیرها است؛ این درحالی است که pH و میزان عناصر کم مصرف مورد استفاه اثر منفی بر رشد سلولی داشتند. نتایج این مطالعه نشان داد محیط کشت برپایه ملاس می­تواند به عنوان یک گزینه ارزان قیمت و مناسب برای رشد باکتری P. polymyxa مورد استفاده قرار گیرد.

صفحه ۱ از ۱