جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای شاملی


دوره ۳، شماره ۶ - ( پاییز و زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده

چشم، مهم­ترین اندام­ جسمانی به­شمار می­رود که کاربرد آن، دریافت داده­های گوناگون از محیط بیرونی، ذخیره آن در لایه­های سه­گانه ذهن (تخیل، توهم و تعقل) و شکل­گیری شناخت است. فعل «رأی» (دیدن)، به­­عنوان کار اصلی چشم، در ترکیب­های هم­نشینیِ گوناگون می­تواند گستره معنایی خود را وسعت ­بخشد و علاوه بر دیدنِ بیرونی، بر دیدن درونی مانند دانستن نیزدلالت­ کند. بر همین اصل، در برگردان فارسی و تفسیر آیات باید به شبکه معنایی و بافت زبانی توجه نمود. در قرآن‌کریم، بنابر اهمیت توانایی بینایی انسان در مسیر رسیدن به شناخت مفاهیم پیچیده ذهنی و غیر مادی، فعل مذکور کاربرد وسیعی داشته­است. زین رو، جُستار حاضر سعی خود را برآن گذاشته­است تا با رویکرد زبان­شناسی شناختی و با استناد به روش وصفی ـ تحلیلی، قالب­های معنایی فعل «رأی» را بر پایه نظریه معناشناسی قالبیِ چارلز فیلمور، در آیات قرآن‌کریم و برگردان فارسی آن (مکارم‌شیرازی، ارفع، پورجوادی، خرم­دل، الهی‌قمشه­ای و صفارزاده) بررسی و تحلیل ­نماید. در نمونه­های قرآنی مورد بررسی، فعل «رأی» دارای یک قالب معنایی دیداری ـ ادراکی به­عنوان قالب معنایی مرکزی و چهار قالب شناختیِ باورداشتن، شناختن و دانستن، مشاهده­کردن و درک­کردناست که پایه ابتدایی آن، همان دیدنِ ظاهری با چشم سر می­باشد.دستاورد پژوهش، بیان­گر آن است که مترجمین در برگردان فارسی قالب معناییِ مناسب با بافت زبانی آیات به ­خوبی عمل نکرده‌اند؛ ضمن آن‌که به تفاوت معنایی میان معادل­های فارسی هم­معنا مانند دیدن و مشاهده­کردن، نیز دقت لازم را مبذول نداشته و گاهی به‌جای یکدیگر به­کار برده­اند.

دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۶ )
چکیده

یتناول موضوع البحث النسق الإیقاعی الذی تشتمل علیه مقاطع وجمل وآیات القرآن الکریم ودورها فی استحداث وتشکیل أوزان الشعر العربی التی ظهرت بعد الإسلام ، حیث کان الشعر الجاهلی یفتقر إلى أربعه أوزان من البحور السته عشر التی اکتشفها الخلیل بن أحمد الفراهیدی فی أوائل القرن الثانی الهجری ، والأوزان التی لا نکاد نجد لها أثراً فی العصر الجاهلی هی: المضارع والمقتضب والمجتث والمتدارک. ومن خلال إیراد مقاطع وعبارات قرآنیه تتسم بإیقاعات نغمیه متعدده تتوافق وتتناغم مع جمیع أشکال الشعر العربی فی إیقاعاته وأنغامه، وخاصه البحور الأربعه أعلاه حاول البحث إثبات مدى تأثر الشعراء بالنمط الإیقاعی للقرآن الکریم فی توصلهم إلى هذه البحور واستکشافها، وإضافتها إلى عروض الشعر العربی.

دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۷ )
چکیده

الشعر الخمری کفنّ غنائی وصفی وجدانی کان دائراً بین المادّه والمعنی عند العرب وأشهر شعرائهم فى هذا المضمار الشعری؛ الأعشی، والأخطل وأبونواس وابن الفارض. أمّا الخمر فى الشعر الفارسی فلم یکن فنّاً مستقلاً، بل أخذها شعراء الفرس من الشعر العربی فوصفوها کالعرب مادّه ومعنیً، بعد أن ابتکروا فى مضامینها المتعدّده وأسالیبها المتنوعه، ویعدّ رودکی السمرقندی ومنوچهری الدامغانی وسنائی الغزنوی و عطار النیشابوری و مولانا جلال الدین الرومی والحافظ الشیرازی، عظماء هذا الشعر فى الأدب الفارسی. والخلاصه أنّ البحث فى هذه المقاله یدور حول محورین أساسیین؛ أوّلها: جوله عابره فى تطور الشعر الخمری للأدبین العربی والفارسی. وثانیهما؛ دراسه تحلیلیّه و تطبیقیّه - فى البواعث، والمضامین، والأسالیب - فى شعر الأعشی وأبی نواس ثمّ رودکی السمرقندی ومنوچهری الدامغانی کزعماء الخمر المادی فى الشعر العربی والفارسی.

دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۲۸ )
چکیده

الهجاء طبیعه فی نفس البشریه وهو مستمر فی کل عصر وفی کل مکان مادام الناس یتفاوتون جمالاً وقبحاً وکمالاً، وهو أثر من آثار حب الانتقام والأخذ بالثأر فی القرون الأول فی حیاه الناس، وقد دخل التراشق بالسباب والألفاظ محل التراشق بالسهام والنبال. هذه المقاله تبحث عن مقارنه بواعث العامه للهجاء فی الأدبین العربی والفارسی، وتشیر إلی البواعث المشترکه فیهما والمنفرده لکل منهما. تترک هذه المقاله المقارنه الزمنیه للهجاء لأن الهجاء قدیم فی الشعر العربی منذ الجاهلیه فی حین لا نعثر علی الشعر عامه والهجاء خاصه فی الأدب الفارسی إلا فی القرن الرابع الهجری وما بعده.
محرم شاملی، نقدعلی چوپانی، میر کریم رضوی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده

برای شکست نرم، چقرمگی را می‌توان به عنوان یک پارامتر تک مقداری و یا در قالب منحنی مقاومت اندازه‌گیری کرد که اغلب توسط انتگرال J مشخص می‌شود. امروزه انتگرال J و منحنی J-R به‌علت اثربخشی مفیدشان در اندازه‌گیری چقرمگی به مهم‌ترین پارامترهای مواد در مکانیک شکست الاستیک-پلاستیک تبدیل شده‌اند و به‌طور گسترده‌ای در کاربردهای مهندسی استفاده می‌شوند. هدف اصلی در این مقاله، بررسی رفتار شکست مود مرکب I/II پلیمر پلی‌پروپلین با رویکرد انتگرال J و به دست آوردن منحنی J-R با رعایت استانداردهای موجود شکست الاستیک-پلاستیک پلیمرها و نیز تخمین مقدار JIC این ماده می‌باشد. در اجرای پژوهش از فیکسچر بهبودیافته‌ای که معایب روشهای آزمایش قبلی را برطرف کرده و آزمایش حالتهای مختلف بارگذاری مود مرکب داخل صفحه، از حالت مود خالص I (زاویه ۰ درجه) تا مود خالص II (زاویه ۹۰ درجه) و هر حالت ترکیبی بین آنها را امکان‌پذیر می‌سازد بهره گرفته شده است. ضرایب بی‌بعد شدت تنش، ضرایب تاثیر کار و برخی از نتایج با استفاده از روش اجزاء محدود و با به‌کارگیری نرم‌افزار آباکوس به دست آورده شده‌اند. برای تخمین مقادیر انتگرال J و تهیه منحنی‌های J-R از روش چندنمونه‌ای مطابق با استاندارد مختص پلاستیکها، ASTM-D۶۰۶۸ و برای تخمین JIC از استاندارد E۱۸۲۰-۱۳ استفاده شده است. منحنیهای مقاومت مود I، مود II و حالات ترکیبی با گام ۱۵ درجه (۷ حالت) با استفاده از آزمایشهای تجربی تهیه و با یکدیگر مقایسه شده‌اند. نتایج حاصل، رفتار چقرمه‌تر این ماده در حالتهای نزدیک به مود بارگذاری I را نشان می‌دهد

دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۳۲ )
چکیده

تحتوی خطب نهج البلاغه للإمام علی(ع) على أسالیب فنیةٍ جمیلةٍ من حیث شکلها الظاهری و هی تتلاءم مع ما تحوی من معانٍ.هذه الأسالیب أدّت إلى تألیف إیقاع ذی سلالم موسیقیةٍ تستلذّها الأسماع و ترتاح لها النفوس عند قراءتها و تجد متعةً و جمالاً و تجری على الألسنه بخفةٍ و رشاقةٍ لما فی کلمات الإمام من تلاؤم فی الحروف و الحرکات. تناولها فیما یلی موضوع الإیقاع فی خطب نهج البلاغه من خلال سبعه مواضیع: الإیقاع الناتج من التجمعات الصوتیه - الإیقاع الناتج من التکرار- الإیقاع الناتج من تجانس الأصوات - الإیقاع الناتج من التوازن بین الجمل - الإیقاع الناتج من السجع - الإیقاع الناتج من الجناس - الإیقاع الناتج من التقابل .

دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۳۳ )
چکیده

عدیّ بن زید العبادیّ من کبار شعراء العصر الجاهلیّ العربیّ، وبما کان هذا الشاعر یجید اللغتین العربیه والفارسیّه أصبح من مترجمی البلاط الساسانیّ وکتّابه ثم عهدت إلیه السفاره بین کسری وبین قیصر الروم. هذا الاتّصال بالبیئه الحضریّه الساسانیه والثقافه الجدیده زرع الثقه والنموّ فی نفس الشاعر وأبعده عن بعض القیم السلبیه السائده بین العرب الجاهلیّین وأحدث تغیراً ثقافیّاً کبیراً فی سلوک الشاعر وتفکیره من خلال اکتسابه بعض مبادئ وأهداف وعلاقات إجتماعیه ذات قیمه علی المستویات الشخصیّه والإجتماعیّه والمهنیّة. هذا التغیر السلوکی مصداق لِما افترضه إریک إریکسون فی نظریته حول نموّ النفس الإجتماعیّ عند کل فرد یلمس تجارب جدیده من المجتمع وثقافته فی مراحل العمر. أخبار عدیّ بن زید العبادیّ وأشعاره فی کتب الأدب تؤکد علی علاقه واضحه بین مراحل التقدّم فی العمر عند البلاط الساسانیّ وإلتزامه ببعض المعاییر الإجتماعیه الحضاریه وفقاً للتفاعل بین الشاعر وبیئته الثقافیّه کما اعتبره إریکسون فی نظریته المعروفه ویمکن رصد هذه العلاقه من زاویه المعانی، والموضوعات والصوّر الشعریه عند الشاعر حتی ندرک ملامح الحضاره الفارسیه فی أسلوبه الشعریّ الذی قد یختلف عن شعراء العصر الجاهلیّ.

دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۳۳ )
چکیده

تمثّل المفارقة  إحدی المقوّمات الأدبیه والسمات الأسلوبیه للخطاب القرآنی؛ إذ تُخرِج اللغةَ المألوفه إلی المستوی الأدبی بالانزیاح الدلالی، فتعطیها زخماً دلالیاً، ودفقاً جمالیاً، وبُعداً إیحائیاً؛ إذ إنّ المفارقه أسلوب یعبّر عن معنیً ما بشکل یخالف ظاهره السطحیّ ذلک المعنی؛ فالقارئ یجد التباین والخلاف بین السطح والعمق. بعباره أخری  یوجد فی التعبیر الواحد مستویان للمعنی:  مستوی سطحی، ومستوی کامن، والقارئ بإدراک التعارض بینهما یتوصّل إلی  المعنی المنشود. هذه المقاله تستجلی بمنهج وصفی تحلیلی الملامح الجمالیه للمفارقات القرآنیّه التی تصوّر الکفّار فی مواقفهم المختلفة. وتفادیاً لأیّ إساءه فهم، أو سوء تفاهم، نلفت بادئ ذی بدء، انتباه القارئ الکریم إلی أنّنا نرید المفارقه بوصفها إحدی روافد أدبیه الخطاب، وأدوات التصویر الفنّی. تؤدّی المفارقه دورها فی جمالیّه القرآن بمؤثّرات جمالیّة، هی: التغریب، والإیجاز، وإبراز اللفظ والمعنی فی ضدهما، والصدق، والتهویل، والتهکّم.

صفحه ۱ از ۱