جستجو در مقالات منتشر شده
۸ نتیجه برای صانعی
دوره ۱، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده
کشف تفاوتهای نظامهای گوناگون منطق موجهات، از جمله مزایای ابداع معناشناسی کریپکی بود. یکی از نمونههای بارز آن، تعبیر ضرورت به اثباتپذیری در منطقهای اثباتپذیری است و به قول بولوس، با کشف این منطق، میتوان گفت که باب فهم مطالب جدید در زمینه برهان باز شد. در این مقاله با رویکردی فرمال و با روش توصیفی-تحلیلی و مقایسهای، نظامهای اصل موضوعی گزارهای GL، Grz و H و سمانتیک جهان ممکنی آنها بر مبنای سمانتیک کریپکی مورد بررسی قرار گرفته و نیز نظریه برهان حساب رشتهای GL (در حساب پئانو) و GLS (در مدل استاندارد) ارائه و در نهایت، فراقضایای صحت، سازگاری و تمامیت GL تقریر و اثبات شد.
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده
پول از عناصر زندگی بشر است که در زمانهای مختلف شکلهای متفاوتی از آن رایج بوده است. یکی از انواع داراییهای دیجیتال نوظهور که اصطلاح پول به آنها اطلاق شده است، رمزارزها هستند. گسترش فناوری بلاکچین وانواع ارزهای رمزنگاریشده، بسیاری از بانکهای مرکزی را در سراسر دنیا به انجام پژوهشهایی برای صدور ارز دیجیتال سوق داده است. هدف از انجام این پژوهش، تدوین راهبردهای بهکارگیری رمزارز ملی در سیستم بانکی میباشد. جمعآوری دادهها از راه مطالعات کتابخانهای و مصاحبه با خبرگان انجام شده است. براساس نتایج حاصل، پرسشنامهای شامل نقاط قوت و ضعف سیستم بانکی و فرصتها و تهدیدات پیش روی آن تدوین و بهوسیله اعضای نمونه آماری تکمیل شده است. با استفاده از نرمافزار اس پی اس اس۱ هر گروه از این عوامل بهترتیب اهمیت اولویتبندیشده و با استفاده از ماتریس سوات۲ راهبردهای بهکارگیری و توسعه رمزارز ملی استخراج شده است. راهبرد انتشار رمزارز ملی بر بستر بلاکچین داخلی بهوسیله بانک مرکزی با پشتوانه پول ملی، طلا و ذخایر خارجی آن و با مشارکت بانکهای تجاری، مهمترین و انتشار رمزارز مشترک با همسایگان و شرکای تجاری بر بستر بلاکچین مشترک برای آسانسازی مبادلات پولی بین طرفین بهعنوان کماهمیتترین راهبرد انتخاب شده است.
احمد صانعی، علیرضا باصحبت نوین زاده،
دوره ۱۴، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
در مقالاتی که تاکنون در زمینه مدل¬سازی سیستم¬های تراکم¬پذیر به¬روش باندگراف منتشر شده¬، جریان آیزنتروپیک فرض¬ شده¬است. اما در نازل¬های همگرا-واگرا، در محدوده¬ای از نسبت فشارها، در قسمت واگرای نازل شوک عمودی اتفاق می¬افتد که فرض آیزنتروپیک بودن جریان را نامعتبر می¬کند. در این مقاله برای درنظرگرفتن اثرات شوک عمودی، میدان ظرفیتی NIKE معرفی می¬شود. این میدان، علاوه بر درنظر گرفتن انرژی جنبشی سیال و معادلات مومنتوم، قادر است محل ایجاد شوک قائم در قسمت واگرای نازل را مدل¬سازی نماید. چگونگی کاربرد میدان انرژی NIKE در قالب یک مثال ساده توضیح داده خواهدشد و نشان¬داده¬می¬شود نیروی پیشرانش به¬دست آمده از شبیه¬سازی، با روابط تحلیلی مطابقت دارد. از آنجایی میدان معرفی شده جریانهای غیرآیزنتروپیک را مدل می¬کند، این میدان می¬تواند برای مدل¬سازی نیروی پیشرانش راکت موتورها و تراسترها در حالتهای گذرا مورد استفاده قرارگیرد. مزیت دیگر مدل ارائه شده این است که می¬تواند به راحتی در نرم افزارهایی مانند MS۱، ۲۰-sim®, SYMBOLS۲۰۰۰ به¬کار گرفته شود. بنابراین با استفاده از خواص ساختاری باندگراف، معادلات حالت به صورت سیستماتیک استخراج و بااستفاده از روش¬های عددی مناسب حل می ¬شوند و نیاز به استخراج معادلات به¬صورت دستی و حل آنها مرتفع می¬گردد.
دوره ۱۵، شماره ۸۵ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
کپک آبی با عامل Penicillium expansum، یکی از مهمترین بیماری پس از برداشت میوههای سیب میباشد. از این رو کارایی غلظتهای مختلف اسید سالیسیلیک (SA) بهتنهایی یا همراه با Pseudomonas fluorescens بهمنظور کنترل کپک آبی میوه سیب بررسی شد و تاثیر اسید سالیسیک بر القای برخی از واکنشهای دفاعی مورد مطالعه قرار گرفت. SA در غلظت ۱۰۰۰ میکروگرم/ میلیلیتر جوانهزدن اسپور بیمارگر را بهطور قابلتوجهی در محیط درون شیشه کاهش میداد (p≤۰۰۵)، اما در روی سیب قادر به کنترل موثر بیماری نبود. کاربرد توام SA و P. fluorescens بر زخمهای سطح میوه سیب نشان داد که کارایی کنترل بیولوژیک آنتاگونیست Pseudomonas fluorescens علیه کپک آبی میوه سیب بهطور معنیداری توسط SA افزایش مییابد (p≤۰۰۵). در این رابطه، بیشترین تاثیر SA به غلظت ۱۰ میکروگرم/ میلیلیتر مربوط بوده است و در غلظتهای بالاتر و کمتر تاثیر آن کاهش مییافت. میوههای تیمار شده با SA یا P. fluorescens بهتنهایی میزان ترکیبات فنلی و فعالیت پراکسیداز بیشتری نسبت به میوههای شاهد داشتند، اما کاربرد توام P. fluorescens و SA در غلظت ۱۰ میکروگرم/ میلیلیتر تاثیر بیشتری بر القای مقاومت میوه علیه بیماری داشته است.
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده
رسوبگذاری مخازن موجب بوجود آوردن مشکلاتی مانند کاهش حجم و عمر مفید مخازن، کاهش حجم کنترل سیلاب، گرفتگی آبگیرها، تونلها و توربینها و دیگر مسائل مرتبط میشود. علیرغم توسعه چندین روش برای حل این مسئله، نرخ رسوبگذاری مخازن سدهای دنیا بیانگر وجود داشتن این مشکل میباشد. در دهه گذشته روشهای جدیدی ارائه شد که از بین آنها روش هیدروساکشن لوله مکش دفنشونده بیشتر مورد توجه گرفته است. هدف از این تحقیق، بررسی آزمایشگاهی اثر فاصله بین روزنههای تحتانی و چگالی قسمت انحناء لوله مکش بر کارایی روش هیدروساکشن لوله مکش دفنشونده میباشد. در این تحقیق روزنهها به سمت بالادست و پاییندست انحناء امتداد یافتهاند. بهمنظور یافتن ارتباط بین کارایی روش با فاصله بین روزنههای تحتانی و چگالی قسمت انحناء لوله مکش، آزمایشهای متعددی بر لوله مکش با قطر داخلی ۶۱ میلیمتر، نسبت قطر روزنهی تحتانی به قطر لوله مکش برابر ۲۵/۰ و فاصله نسبی ۵/۰، ۷۵/۰ و ۱ بین روزنههای تحتانی انجام شد. نتایج نشان داد، اثر افزایش چگالی قسمت انحناء لوله مکش بر کارایی ابتدا افزایشی و سپس کاهشی است. بطوریکه با افزایش چگالی از ۷۷/۱ به ۱۶/۲ کارایی صعودی است و سپس با بیشتر شدن چگالی کارایی نزولی میشود. همچنین، کاهش فاصله بین روزنهها موجب افزایش کارایی روش هیدروساکش می گردد و در فاصله نسبی ۲ ، بیشترین غلظت متوسط خروجی با مقدار ۵۸/۱ درصد مشاهده شد. بعلاوه نتایج نشان داد، روش هیدروساکشن قادر است تا ۵ برابر حجم رسوباتی که در محل قرارگیری لوله مکش تهنشین شدهاند را تخلیه نماید.
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
سرریز جانبی از جمله مهمترین سازههای مورد استفاده در پروژههای کنترل سیلاب میباشند که طراحی آنها با فرض بستر صلب برای کانال اصلی صورت می-گیرد. در صورتی که کانال اصلی دارای بستر متحرک باشد تغییرات ایجاد شده در بستر، موجب افزایش مقاومت جریان شده و در نتیجه سرریز عملکرد متفاوتی نسبت به شرایط طراحی با بستر صلب خواهد داشت، لذا ضروری است تغییرات ایجاد شده ناشی از عملکرد هیدرولیکی سرریز جانبی در ابعاد فرم بستر و تاثیر آن بر مقاومت جریان شناسایی شوند. هدف از این تحقیق، بررسی تغییرات به وجود آمده در ابعاد هندسی فرم بستر با توجه به اثر عدد فرود و نسبت انحراف جریان در حضور سرریز جانبی میباشد. به همین منظور با استفاده از یک مدل فیزیکی بر روی فلومی به عرض ۶۰ سانتیمتر، ارتفاع ۴۰ سانتیمتر و طول ۱۰ متر تعداد ۱۲ آزمایش انجام شد که در طی آن از ۳ طول تاج سرریز بمنظور بررسی سه نسبت انحراف، سه دبی جریان، شدت جریان مختلف در کانال اصلی استفاده شد. نتایج بدست آمده نشاندهنده اثر افزایشی عدد فرود و نسبت انحراف جریان بر ابعاد هندسی فرم بستر میباشد. همچنین نتایج نشان داد که حضور سرریز جانبی، اثر قابل ملاحظه ای بر تغییرات عرضی ابعاد هندسی فرم بستر داشته بطوریکه در حالت بدون سرریز، فرم بستر در مجاورت سازه شکل نگرفته درحالیکه با وجود سرریز، فرم بستر تشکیل شده و دارای طول وارتفاعی بترتیب برابر۷۰ و ۲ درصد عرض کانال اصلی خواهد شد.
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
چکیده- یدر این مطالعه، میدان جریان روی سرریز اوجی در شرایط قوس محوری به کمک نرمافزار FLOW-۳D شبیهسازی شد. آشفتگی میدان جریان با استفاده از مدلهای آشفتگی استاندارد و RNG شبیهسازی شد. همچنین تغییرات سطح آزاد جریان بهوسیله طرح VOF بازسازی گردید. در مدل عددی، دیواره های متقارن جانبی سرریز در سه حالت مختلف ۶۰، ۹۰ و ۱۲۰ درجه به ترتیب برای دبی های ۳۴، ۳۴ و۶/۲۲ لیتر بر ثانیه مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین، تاثیرات تغیر زاویه دیوارههای جانبی سرریز اوجی و عدد فرود جریان بر روی مشخصات میدان جریان مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج مدلسازی، مدل عددی مقادیر آزمایشگاهی را با دقت قابل قبولی پیشبینی نمود. بهعنوان مثال، مقادیر درصد خطای نسبی نیمرخهای طولی سطح آزاد جریان برای مدلهای سرریز اوجی ۱۲۰، ۹۰ و ۶۰ درجه در شرایط قوس محوری به ترتیب برابر ۸۳/۱۲، ۶۰/۱۳ و ۴۸/۳ محاسبه شد. همچنین دراثر اندرکنش جریان و بدنه قوسی شکل سرریز، جریان فوق بحرانی موجی شکل میگیرد که به آن جریان بالیشکل یا دمخروسی میگویند که با افزایش زاویه همگرایی قوس محوری، ارتفاع پدیده دم خروسی به شکل قابل ملاحظهای افزایش یافت و در مقابل با کاهش زاویه مذکور ارتفاع این پدیده کاهش یافت. از طرفی با افزایش عدد فرود جریان پای سرریز، ارتفاع پدیده دم خروسی با کاهش همراه شد.
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
در حال حاضر مواد زیستی سنتزی تا حد زیادی جایگزین پیوندهای استخوانی در درمان آسیبهای استخوانی شدهاند. این مواد عمدتاً بر اساس خواص مکانیکی- زیستی انتخاب شده و با کمک آنها داربستهایی مهندسی میشوند که زیست فعال و زیست تخریبپذیر بوده و رشد بافتی را افزایش میدهند. همچنین، این داربستهای متخلخل نقش مهمی در تشکیل استخوان جدید و عروقزایی داشته و قابلیت قرارگیری ژنها، داروها، فاکتورهای رشد و سلولهای بنیادی را دارا میباشند.
هدف از نگارش این مقاله مروری بررسی نقش زیر مجموعهای از مواد زیستی در کاربردهای مهندسی بافت، به نام شیشههای زیست فعال برای استخوان میباشد. علیرغم شکنندگی ذاتی، این شیشهها خواص مطلوبی برای به کارگیری در ساخت داربست برای مهندسی بافت استخوان را دارند. شیشههای زیست فعال نوین برپایه بورات و بوروسیلیکات نیز توانایی خوبی برای افزایش تشکیل استخوان جدید در مقایسه با شیشههای سیلیکاتی از خود نشان دادهاند. این شیشهها، همچنین، دارای سرعت تخریب کنترل شدهای نزدیک به سرعت تشکیل استخوان جدید میباشند و میتوانند با فلزاتی چون مس، روی و استرانسیوم که همگی برای رشد استخوان سالم مفید هستند دوپ گردند. اگر چه این شیشهها به طور وسیعی در درمانهای استخوانی مورد مطالعه قرارگرفتهاند، اما تحقیقات کمی در زمینه کاربرد آنها برای بافتهای نرم صورت گرفته است. مطالعات اخیر نقش این شیشهها را در بهبود رگزایی برای زخمهای بافت نرم به اثبات رسانیده است.
هدف عمده این مقاله بررسی تحولات اخیر در زمینه کاربرد شیشههای زیست فعال و تبدیل آنها به داربست میباشد. همچنین، به روشهای دستکاری ساختار مواد و متغیرهای دخیل در عملکرد مواد در مهندسی بافت و عوامل رشد دخیل در بازسازی استخوان نیز اشاره میگردد.