جستجو در مقالات منتشر شده


۲۷ نتیجه برای صباحی


دوره ۲، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۲)- ۱۳۹۱ )
چکیده

هدف این پژوهش پرداختن به بررسی مفهوم رضایتمندی و عوامل ارتقاء رضایت دانش‌آموزان از مدرسه می​باشد​.  این پژوهش از لحاظ هدف، بنیادی و از نظر ماهیت، کمی- کیفی می‌باشد. در این پژوهش دو روش مورد استفاده قرار گرفته­ اند: الف)روش تحقیق پیمایشی(زمینه یابی)  ب)روش تحقیق همبستگی. برای نمونه‌گیری از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله​ای استفاده شده است. همچنین به منظور سنجش دیدگاه افراد، به تدوین جدول هدف و محتوا بر اساس مطالعات انجام شده و مصاحبه با معماران صاحب نظر، پرداخته شده است. با توجه به این جدول، پرسشنامه ای طراحی شده و میان جامعه توزیع گردیده است. پس از طبقه بندی اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم ­افزار SPSS، به بررسی و تحلیل آنها پرداخته شده و پنج عامل موثر بر رضایتمندی استخراج گردیده است. این عوامل عبارتند از: آسایش کالبدی، ادراک محیطی، امنیت روانی، جذابیت محیطی، احساس تعلق.  عامل‌های حاصله با آزمون T مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید. در نهایت مشخص شد که با اطمینان ۹۵ درصدی میانگین نمونه بزرگتر از میانگین جامعه است. همچنین جامعه آماری حداقل ۷۰ درصد با این عامل توافق داشته​اند.

دوره ۷، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده

  بعد از جنگ جهانی دوم، مفهوم انسانِ دیگر جایگاه تازهای در فلسفهی غرب پیدا کرد. مسئلهی مواجهیِ انسان با انسانی دیگر، منجر به طرح نظریه‌ی "دیگری" به مثابه "غیریت" شده است که سرانجام به امر اخلاقی منتهی می‌شود. در راستایِ این تغییراتِ اخلاقمحور، امانوئل لویناس واقعیتِ هستیِ دیگری را مطرح می‌کند و حضور و جایگاهش را در زندگی، هویت و احساسات ما گریز‌‌‌ناپذیر می‌داند. دراین پژوهش به تحلیل روابط عاطفی میان شخصیت‌های دو رمان «دو منظره» اثر غزاله علیزاده و « مادام بواری» اثر گوستاو فلوبر بر مبنای آرای فلسفی لویناس میپردازیم. این پژوهش را با بررسی مبانی فلسفی- نظری لویناس در باب مسئلهی "دیگری" آغاز میکنیم. در بخشهای بعدی خواهیم دید که یکی از درون‌مایه‌های اصلیِ آثار فلوبر و علیزاده، اهمیتِ جایگاهِ "دیگری" در روابط شخصیت‌هاست. سپس به مطالعهی وجوه مختلف مفهوم "دیگری" همچون "چهره"، "احساس مسئولیت" و "امر زنانگی" خواهیم پرداخت و در آخر با تحلیل این ابعاد در بازخوانی روابط میانِ شخصیت‌ها‎، نوشته‎ی خود را به اتمام میرسانیم. در مجموع، محور اصلی این پژوهش، شرح و بررسی چگونگی مواجهه‌ی شخصیت‌های این دو رمان، هریک در موقعیتِ زیست خود، با امرِ "دیگری" است. 


دوره ۷، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

اثرات چهار حشره­کش آبامکتین (۱۵۰۰و ۷۵۰ میلی­گرم بر لیتر)، امامکتین بنزوات (۱۰۰۰ و ۵۰۰ میلی­گرم بر لیتر)، استامی پرید (۵۰۰ و ۲۵۰ میلی­گرم بر لیتر) و فلوبندیامید (۵۰۰ و ۲۵۰
میلی­گرم بر لیتر) روی مراحل مختلف رشدی دو گونه زنبور
Trichogramma brassicae (Hymenoptera: Trichogrammatidae) و T. evanescens از پارازیتوئیدهای تخم شب­پره مینوز گوجه فرنگی مطالعه شد. تخم­های پارازیته شده بید غلات در مراحل لاروی، پیش­شفیرگی و شفیرگی به­روش غوطه­وری با محلول­های حشره­کش­ها تیمار شد. جهت ارزیابی پایداری حشره­کش­ها غلظت­های توصیه شده مزرعه­ای آنها به­کمک یک سم­پاش دستی روی گیاهان گوجه­فرنگی تا جاری شدن محلول سمّی پاشیده شد. گیاهان گوجه­فرنگی زیر یک پوشش پلاستیکی به­عنوان حفاظ باران نگه­داری شدند.
نمونه­برداری از گیاهان گوجه­فرنگی در روزهای ۳، ۵، ۱۶ و ۳۱ روز پس از تیمار انجام شد. نتایج نشان داد که استامی پرید در کم­تر از پنج روز با ۵/۳۰ و ۶/۳۱ درصد مرگ­ومیر به­ترتیب برای
گونه­های
Trichogramma brassicae و  T. evanescensدر گروه حشره­کش­های بی­دوام قرار گرفت. نتیجه مشابهی برای فلوبندیامید با درصد مرگ­ومیر ۲/۲۷ و ۱/۲۶ به­ترتیب برای دو گونه مذکور حاصل شد. آبامکتین با ۱/۱۶ و ۸/۱۳ درصد مرگ­ومیر به­ترتیب برای دو گونه مذکور در کم­تر از ۱۶ روزکم دوام ارزیابی شد، هر چند در تیمار مراحل نابالغ، زیان بارترین ترکیب مورد آزمایش برای هر دو گونه زنبور تریکوگراما بود. امامکتین بنزوات با ۳/۱۳ و ۵/۱۵ درصد مرگ­ومیر در کم­تر از ۳۰ روز برای دو گونه مذکور در گروه حشره­کش­های بادوام متوسط قرار گرفت. فلوبندیامید و استامیپرید برای دو گونه زنبور بی­زیان ارزیابی شدند و می­توان از آنها در کنار عوامل بیولوژیک جهت کنترل شب­پره مینوز گوجه­فرنگی استفاده نمود. در مقابل آبامکتین و امامکتین بنزوات بایستی با احتیاط بیش­تری مورد استفاده قرار گیرند.

دوره ۹، شماره ۰ - ( Spring ۲۰۰۷- ۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: ویروس هپاتیت C یکی از مهمترین عوامل ایجادکننده هپاتیت حاد ومزمن، سیروز و سرطان کبد در سطح جهان محسوب می‌شود. به دلیل روند رو به رشد ابتلا به HCV در سطح دنیا تحقیقات گسترد‌ه‌ای در نقاط مختلف جهان برای افزایش کیفیت روشهای تشخیصی و تعیین ژنوتیپ ویروس در حال انجام است. روشها: در این تحقیق ناحیه ژنی مربوط به پروتئین نوکلئوکپسید ویروس (ژن core) که یک ناحیه بسیار حفاظت شده درطول ژنوم ویروس است، از سرم یک بیمار ایرانی با روش RT-PCR جدا شده و پس از کلون‌سازی در وکتور ۱۸ pUC با پرایمر‌های یونیورسال تعیین ترادف شد. به منظور تولید پروتئین نوترکیب Coreژن تعیین ترادف شده در وکتور بیانی A ۲۸ PET کلون شد و پلاسمید نوترکیب حاصل به باکتری (۳ DE) ۲۱ BL منتقل گردید. نتایج و بحث: نتیجه تعیین ترادف نشان داد که ژن Core جداشده از یک بیمار ایرانی ۹۶ درصد شباهت با سویه a۱ و ۹۵ درصد شباهت با سویه b۱ ویروس هپاتیت C دارد. این نتیجه با نتایج سایر تحقیقات انجام شده در این زمینه مطابقت دارد. وجود باند ۵/۲۳کیلودالتون در ژل SDS-PAGEو تست وسترن بلات با آنتی‌بادیهای مونوکلونال بیان پروتئین Core را اثبات نمود. با تولید انبوه این پروتئین، می‌توان از آن برای استفاده در کیتهای تشخیصی بهره جست.

دوره ۱۰، شماره ۰ - ( Spring ۲۰۰۸- ۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: ویروس نقص ایمنی اکتسابی نوع یک (HIV-۱)، عامل ایجاد کننده نشانگان نقص ایمنی اکتسابی انسانی (AIDS) می‌باشد و تشخیص ژن ویروس HIV-۱ در نمونه‌های مشکوک مدرکی جهت تشخیص عفونت است. انتقال بیماری از طریق انتقال خون در دوره پنجره در مراکز انتقال خون، یک معضل جهانی محسوب می‌شود. علاوه بر این، نیاز مبرمی برای تشخیص سریع، حساس و دقیق عفونت HIV-۱ قبل از ظهور پادتن در بدن فرد آلوده در بیمارستان ها، مراکز بهداشتی و در نوزادان متولد شده از مادران آلوده وجود دارد. مواد و روش ها: روش سریع و حـساس تراشه ویـژوال DNAبا کمک RT-Nested PCR و روش و سیستم نشانگر آنزیم- سوبسترا بکار گرفته شد. در ابتدا پس از طراحی و راه اندازی روش RT-Nested PCR و اطمینان از به‌دست آمدن محصول مورد نظر، با استفاده از dNTP نشان‌دار شده و با ماده دیگوکسی ژنین، روش یاد شده طراحی گردید. محصول به‌دست آمده بر روی تراشه، که از قبل مراحل آماده سازی آن انجام شده و کاوشگر به آن متصل گردیده بود، تحت شرایط هیبریداسیون قرار گرفت. پس از شستشوی تراشه، با آنتی بادی ضد دیگوکسی ژنین که با آنزیم آلکالین فسفاتاز، کونژوگه شده بود نزدیک کرده و پس از شستشو، در حضور سوبسترای BCIP/NBT واکنش انجام گرفت. تولید رنگ ارغوانی، نشانه بر مثبت بودن آزمایش و حضور ژن ویروسی در آن نمونه می‌باشد و عدم تغییر رنگ مبنی بر منفی بودن آزمایش است. نتایج: ۳۵ نمونه سرمی از مراحل مختلف عفونت (ایدز، علامت دار و بدون علامت) و ۲۰ نمونه سرمی تأیید شده منفی، جمع‌آوری شد و با روش یاد شده مورد بررسی قرار گرفت. در تمام موارد مثبت رنگ ارغوانی مشاهده گردید، ضمن اینکه در هیچ کدام از موارد منفی رنگی مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: در این پژوهش، مشاهده گردید روش طراحی شده، دارای حساسیت و اختصاصیت بالایی برای تشخیص عفونت ویروس HIV-۱ می‌باشد. به نظر می‌رسد که ژن ویروسی را می‌توان حتی قبل از تغییرات سرمی و ظهور پادتن تشخیص داد و از این رو می‌توان دوره پنجره‌ای عفونت را کوتاه‌تر کرد. علاوه بر آن در نوزادان متولد شده از مادران آلوده به دلیل انتقال مادری پادتن‌ها روش های تشخیص پادتن و سرولوژی فاقد ارزش است و بنابراین از این شیوه می‌توان استفاده نمود. همچنین در این روش به دلیل حساسیت بالا، نمونه‌های سرمی مثبت با بار ویروسی خیلی پایین هم قابل تشخیص است.

دوره ۱۰، شماره ۰ - ( Summer ۲۰۰۸- ۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: ویروس هپاتیت Cیکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده هپاتیت ویروسی به شمار می‌رود و تشخیص آن در نمونه‌های مشکوک از اهمیت بالایی برخوردار است. خطر انتقال عفونت ویروسی از طریق تزریق خون و فرآورده‌های آن ناشی از نقص روش‌های غربالگری سرولوژیک در تشخیص اهداکنندگان آلوده‌ای است که در دوره پنجره بیماری هستند. بنابراین تشخیص دقیق و به‌موقع عفونت HCVپیش از ظهور آنتی‌بادی در بدن فرد آلوده از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. تشخیص ژنوم ویروس HCV در نمونه‌های مشکوک، از گسترش بیماری و شیوع روزافزون آن جلوگیری خواهد نمود. با استفاده از این روش که مبتنی بر شناسایی اسید نوکلئیک ویروس است، می‌توان عفونت را در مراحل ابتدایی و قبل از ظهور آنتی‌بادی‌های اختصاصی تشخیص داد. هدف از این پژوهش طراحی روش بسیار حساس و دقیق RT-Nested PCR‌ برای تشخیص عفونت HCV است. مواد و روش‌ها: روش RT-Nested PCR به‌منظور جداسازی توالی حفاظت شده از ناحیه ۵' UTR راه‌اندازی و به کار برده شد. ابتدا با استفاده از روش ترانس کریپتاز معکوس، سنتز cDNA از روی RNAژنوم ویروس صورت گرفت. پس از آن با روش Nested PCR با استفاده دو جفت آغازگر اختصاصی و طی دو مرحله، قطعه مورد نظر تکثیر شد. محـصولات PCR‌ به کـمک روش الـکتروفورز بررسی و همچنین از کیت تجاری RT-PCR یک مرحله‌ای برای مقایسه با نتایج حاصل از روش طراحی شده استفاده شد. نتایج: تعداد ۲۵ نمونه پلاسمای بیماران HCV مثبت که توسط روش‌های الایزا و وسترن بلات مثبت قطعی تشخیص داده شده بودند به‌عنوان نمونه‌های مثبت، رقت های مختلف از یک نمونه بیمار با تیتر بالا به‌عنوان استاندارد و ۲۵ نمونه پلاسمای منفی متعلق به اهداکنندگان خون سالم به‌عنوان کنترل منفی جمع‌آوری شده با این روش بررسی شد. در تمام موارد مثبت، باند مورد نظر روی ژل آگارز مشاهده شد. با توجه به این که در هیچ‌یک از نمونه‌های منفی باند مزبور ملاحظه نشد، مقایسه نتایج حاصل از روش طراحی شده با روش تجاری موجود همبستگی خوبی را نشان داد. نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه، مشخص شد که روش راه‌اندازی شده در تشخیص عفونت HCV‌ از حساسیت و اختصاصیت بالایی برخوردار است. همچنین با توجه به حساسیت این روش، به‌نظر می‌رسد که می‌توان ژنوم ویروس را پیش از تغییرات سرمی و ظهور آنتی‌بادی‌ها تشخیص داد و از این رو می‌توان دوره پنجره را کوتاه‌تر نمود.

دوره ۱۰، شماره ۰ - ( Summer ۲۰۰۸- ۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: در این تحقیق روش Real Time RT-PCRبا استفاده از رنگ سایبرگرین به‌منظور سنجش کمی ویروس نقص سیستم ایمنی انسانی نوع یک (HIV-۱) راه‌اندازی شد. مواد و روش‌ها: ایـن آزمایش بر اســاس تــکثیر ناحیه ژن pol ویروس بوده و از دستگاه ترموسایکلرABI ۷۵۰۰ استفاده شد. ۲۶ بیمار مبتلا به HIV-۱ با این روش مطالعه شدند و سپس نتایج با آزمون تجارتی استاندارد کوباس آمپلی کور مونیتور تست (COBAS Amplicor HIV-۱ Monitor Test)مقایسه شد. نتایج: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که این روش قادر به اندازه‌گیری حداقل ۵۰۰ کپی از HIV-۱ RNA در هر میلی‌ لیتر است. علاوه بر این، آزمایش در محدوده ۵-۱۰۹×۵ کپی از RNA ویروس در هر میکرو لیتر خطی است. از آنجایی که در هیچ کدام از افراد کنترل هیچگونه علامت مثبتی نشان داده نشد، ویژگی این روش ۱۰۰ درصد محاسبه شد. اندازه‌گیری کمی HIV-۱ در بیماران با استفاده از روش راه‌اندازی شده و روش استاندارد نشان داد که همبستگی بسیار خوبی بین دو روش وجود دارد (۹۵/۰=R۲). نتیجه‌گیری: بر اساس آخرین اطلاعات موجود، شیوع HIV در جمهوری اسلامی ایران در یک وضعیت هشدار دهنده در حال افزایش است. از آنجایی که سطح پلاسمایی ویروس، مؤثرترین شاخص برای بررسی درمان بیماری است، اندازه‌گیری سطح پلاسمایی HIV-۱ ابزار بسیار مهمی برای پیگیری فعالیت ویروس در افراد آلوده است. در این راستا راه‌اندازی و توسـعه روش‌های اندازه‌گیری HIV-۱ RNA ابـزار منحصر به فـردی است که به پـزشک برای آگاهی از وضعیت درمان در بیمارانی که تحت درمان ضد رتروویروسی قرار گرفته‌اند کمک می‌کند. در این تحقیق روشSYBR-green Real Time RT-PCR را به‌منظور سنجش کمی HIV-۱ در بیماران آلوده راه‌اندازی شد. از آنجایی که در این روش از RNA استاندارد سنتز شده استفاده شد، محدوده شناسایی بالادست در این روش بسیار بالاتر از روش استاندارد بود (۱۰۹ ×۵ در مقابل ۱۰۵×۵/۷). بنابراین اگر نیازی به محدوده دینامیکی گسترده‌تری باشد- مانند موارد حاد بیماری- این استاندارد مفید خواهد بود. در این تحقیق تکرارپذیری در سطح درون سنجش (Intra assay) و بین سنجش (Inter assay) بررسی شد. ضریب تغییرات Ct به‌دست آمده در آزمون تکرارپذیری درون سنجش و بین سنجش به ترتیب کمتر از ۳ و ۵/۴ درصد بود که نشان می‌دهد این روش تکرارپذیری بالایی دارد. با توجه به نتایج به‌دست آمده روش راه‌اندازی شده، می‌تواند جایگزین مناسبی برای روش استاندارد در سنجش کمی HIV-۱ باشد.

دوره ۱۰، شماره ۰ - ( Autumn & Winner۲۰۰۸- ۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: اپیدمی جهانی ویروس نقص سیستم ایمنی انسان به‌حدی ادامه یافت که از پیش‌بینی‌های قبلی نیز فراتر رفت. امیدوارکننده‌ترین وسیله برای کاهش این اپیدمی، یک واکسن مؤثر است. واکسن‌های DNA پاسخ ایمنی همورال و سلولی را القا می‌نمایند و مشابه واکسن‌های زنده عمل می‌کنند بدون آن‌که پتانسل بیماریزایی آن را داشته باشند. اهمیت ایمنی سلولی در کنترل ویرمی ویروس نقص سیستم ایمنی انسان و ویروس نقص سیستم ایمنی میمون منجر به هدایت تولید یک‌سری از کاندیدهای واکسن شده است که به‌طور مؤثری این پاسخ‌ها را القا می‌نمایند. در حال حاضر اعتقاد بر این است که یک استراتژی واکسن ویروس نقص سیستم ایمنی می‌بایست هر دو پاسخ ایمنی همورال و همین‌طور سلولی را تحریک نماید. p۲۴و gp۴۱ نقش‌های بسیار مهمی را در واکنش متقابل ویروس- میزبان و بیماری‌زایی بازی می‌کنند. این پروتئین‌ها به‌عنوان کاندید قابل توجه واکسن، در نظر گرفته می‌شوند چراکه آثار ایمنی‌زایی و تعدیل ایمنی آن‌ها ثابت شده است. مواد و روش‌ها: در این مطالعه، پاسخ ایمنی سلولی مؤثر علیه یک ناقل بیانی (pcDNA ۳,۱ Hygro) حاوی توالی‌های ایمونوژنیک gp۴۱-p۲۴، به‌عنوان کاندید واکسن DNA در موش‌های Balb/C، ارزیابی شد. برای ایمن‌سازی از دندروزوم استفاده شد که یک خانواده جدید از وسایل انتقال برای ترانسفکشن و درمان است. میزان اینترفرون گاما و آنتی‌بادی کل، با الایزا و تقسیم سلولی لنفوسیتی نیز با MTT سنجش شد. نتایج: آزمایش الایزا و MTT تأیید نمودند که ژن الحاقی gp۴۱- p۲۴ قادر به افزایش پاسخ ایمنی در موش‌ها است. نتیجه‌گیری: ساختاری که در این تحقیق استفاده شده می‌تواند کاندید خوبی برای واکسن DNA علیه ویروس نقص سیستم ایمنی انسان نوع یک باشد اگر آزمایش‌های تکمیلی بعدی نیز همانند آزمایش‌های انجام شده در این تحقیق، ایمن‌زایی این قطعات ملحق شده را تأیید نماید.

دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

هدف: استفاده از واکسن‏های ژنی بر پایه کاربرد پلاسمیدهای باکتریایی به‏منظور القای ایمنی سلولی بر ضد عوامل بیماری‏زا یکی از رویکردهای نوین به‏شمار می‏رود. ساز و کارهایی که توسط آن سلول‏های ایمنی اختصاصی بر ضد آنتی‏ژن عرضه شده توسط واکسن‏های پلاسمیدی شکل می‏گیرند، هنوز به‏طور کامل شناخته شده نیست. از این‏رو، لازم است تا چند راه تزریق واکسن به‏منظور یافتن بهترین راه ایمن‏سازی در مورد هر آنتی‏ژن منحصر به فرد، ارزیابی شود. در این پژوهش روش تزریق عضلانی ناقل ژنی حاوی نوکلئوپروتئین ویروس آنفلوانزا با روش تزریق داخل جلدی مقایسه شد. مواد و روش‏ها: در این مطالعه، توانایی دو روش مختلف ایمن‏سازی (داخل عضلانی و داخل جلدی) در القای پاسخ سلول‏کُشی لنفوسیت‏های T و نیز توانایی این دو روش در پاک‏سازی ویروس آنفلوانزا از ریه موش‏های BALB/c مقایسه شد. به این منظور، موش‏های BALB/c جنس ماده در روزهای ۰، ۱۴ و ۲۸ با پلاسمید بیانی ژن نوکلئوپروتئین ویروس آنفلوانزا ایمن‏سازی شدند. دو هفته پس از تزریق آخر، میزان پاسخ سلول‏کشی لنفوسیت‏های T به روش لاکتات دهیدروژناز ارزیابی شد. همچنین، موش‏های مورد آزمایش با ویروس آنفلوانزا چالش شدند و عیار ویروس آنفلوانزا در ریه موش‏ها ۴ روز پس از چالش سنجش شد. نتایج: آزمایش‏های صورت گرفته نشان داد که ایمن‏سازی موش‏ها به روش تزریق عضلانی پاسخ سلول‏کُشی لنفوسیت‏های T قوی‏تری در مقایسه با روش داخل جلدی القا می‏کند. همچنین موش‏های ایمن شده به روش تزریق عضلانی سطح بالاتری از پاک‏سازی ویروس از ریه را نشان دادند. نتیجه‏گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که تفاوت در روش ایمن‏سازی با استفاده از واکسن ژنی نوکلئوپروتئین ویروس آنفلوانزا منجر به القای متفاوت پاسخ‏های ایمنی سلولی می‏شود.

دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده

هدف: هدف تولید یک سازه بیان کننده توالی یک ناحیه همپوشان از ژن NS۳ از ویروس ایزوله ایرانی است. مواد و روش‏ها: ابتدا بخش میانی ژن NS۳ با روش Nested-RT-PCR و با استفاده از سرم بیمار مبتلا به ژنوتیپ ۱a ویروس هپاتیت C تکثیر شد. بعد از کلون آن درون ناقل کلونینگ TA و غربالگری کلون‏ها براساس روش سفید- آبی و Colony-PCR این کلون‏های منتخب با روش تعیین توالی و هضم آنزیمی با BglII ارزیابی شد. توالی جدید با استفاده از نرم‏افزار با توالی‏های دیگر مرجع مقایسه و درخت تکاملی ترسیم شد. بخش میانی ژن NS۳ تأیید شده و سپس به درون سازه بیانی، کلون شد و کلون‏های مناسب با استفاده از دو نوع Colony-PCR شناسایی شد. ارزیابی نهایی بیان ژن با مشاهده GFP توسط میکروسکوپ فلورسانس، روش RT-PCR و وسترن بلات روی سلول‏های ترانسفکت شده با سازه بیانی تأیید شد. نتایج: توالی میانی NS۳ از روی سرم بیمار تکثیر و نتایج توالی‏یابی و مقایسه ژنی نشان داد که این توالی به توالی‏های مرجع شباهت داشته و در شاخه ژنوتیپ ۱ ویروس هپاتیت C قرار دارد. با روش Colony-PCR وجود و نیز جهت ژن درون پلاسمید بیانی تأیید شد. مشاهده GFP توسط میکروسکوپ فلورسانس، روش RT-PCR و وسترن بلات به‏ترتیب نمایانگر انتقال موفق سازه، بیان ژن و نیز تولید پروتئین در سلول‏های ۲۹۳ بود. نتیجه‏گیری: سازه بیانی حاوی بخش میانی ژن NS۳ که بایستی فاقد فعالیت پروتئازی باشد، نسبت به طول کامل ژن NS۳ می‏تواند در القای بهتر ایمنی توسط سلول‏های عرضه کننده آنتی ژنی در موارد واکسن ویروس هپاتیت C مفیدتر واقع شود.

دوره ۱۳، شماره ۵۳ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده شناخت رفتار رئولوژیک شیره، کنسانتره و قند مایع خرما می تواند به کاربرد صنعتی این محصولات ، بویژه در جایگزینی آنها با شکر، کمک کند. در این پژوهش، رفتار رئولوژیک شیره، کنسانتره و قند مایع خرما و همچنین محلول های شکر با استفاده از ویسکومتر بروکفیلد در غلظت های ۵۰، ۵۵، ۶۰ و ۶۵ درجه بریکس در سطح دمایی ۲۵ درجه سانتی گراد در سرعت برشی s۴۸۰-۸۰ مورد ارزیابی قرار گرفت. متغیر های مورد نظر شامل نوع و غلظت نمونه ها بودند. همچنین برای بررسی بافت نمونه های شیره، کنسانتره و قند مایع خرما و شکر معمولی در غلظت های ۵۰، ۶۰ و ۷۰ درجه بریکس از دستگاه بافت سنج استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر آن بود که در تمام غلظت های مورد بررسی، رفتار رئولوژیک نمونه ها از مدل پاورلا تبعیت می کند. در شیره خرما با افزایش غلظت از ۵۰ به ۶۵ درجه بریکس، شاخص قوام(K) افزایش، ضریب رفتار جریان(n) کاهش و رفتار رقیق شونده با برش، افزایش یافت، اما در نمونه های دیگر، در تمامی غلظت ها، رفتار نیوتنی مشاهده گردید. لذا می توان مشابهت رفتار رئولوژیک این سه محصول را در فرایندهای مختلف در کارخانه های مصرف کننده انتظار داشت. همچنین در بین غلظت های استفاده شده در ویسکومتر، غلظت ۶۵ درجه بریکس، بالاترین شاخص قوام را داشت و در بین تمامی نمونه ها، شیره خرما در همه غلظت ها، دارای بالاترین شاخص قوام بود. این خصوصیت نشان می دهد که با مصرف ماده قوام دهنده کمتری در غذاهای حاوی شیره خرما می توان به قوام مناسب دست یافت. داده های حاصل از دستگاه بافت سنج نیز تائید کننده این نتایج بود.

دوره ۱۳، شماره ۵۴ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده در این پژوهش، روغن دانه نارنج (Citrus aurantium) با روش های استخراج به کمک امواج فراصوت، الکترومنتل و سوکسله استخراج شد و خصوصیات فیزیکی (وزن مخصوص، ضریب شکست، نقطه ذوب، ویسکوزیته و رنگ) و شیمیایی (عدد صابونی، عدد استری، عدد اسیدی، اسیدیته، عدد پراکسید و عدد یدی) روغن های استخراج شده مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که برخی خصوصیات فیزیکوشیمیایی روغن دانه نارنج مانند عدد اسیدی، اسیدیته، عدد پراکسید، عدد یدی، نقطه ذوب، ویسکوزیته و رنگ تحت تأثیر روش استخراج بوده و برخی ویژگی های دیگر مانند عدد صابونی، عدد استری، وزن مخصوص و ضریب شکست آن تحت تأثیر روش استخراج نمی باشند. علاوه بر این، نتایج این پژوهش مشخص کرد که روغن دانه نارنج دارای مزایایی نظیر اسیدهای چرب آزاد، عدد اسیدی، عدد پراکسید و نقطه ذوب پایین و همچنین عدد صابونی و عدد استری بالا می باشد. از این رو، می توان روغن دانه نارنج را به عنوان یک روغن خوراکی مناسب معرفی کرد.

دوره ۱۳، شماره ۵۵ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده در سال های اخیر، پیشرفت هایی در بهینه کردن عملکردهای بیوکاتالیتیکی آنزیم ها صورت گرفته است. واکنش های بین آنزیم ها و ماکروملکول ها نقش مهمی در پایداری ساختار و عملکرد آنزیم ها دارد. لیزوزیم آنزیمی است که هیدرولیز باندهای (۴-۱) ß میان N-استیل مورامیک اسید و N-استیل گلوکز آمین موجود در ساختار دیواره سلولی باکتری ها را کاتالیز می کند. کتیرا به عنوان یکی از پلیمرهای آلی مترشحه از نوعی گیاه تیره گون از جمله ترکیبات مهم در داروسازی و تولید ریز مغذی های غذایی می باشد. این بیوپلیمر از دو جزء محلول و نامحلول به نام های تراگاکانتین و تراگاکانتیک اسید (باسورین) تشکیل شده است.  هدف از این تحقیق اتصال تراگاکانتین (جزء محلول در آب هیدروکلوئید کتیرا) به آنزیم لیزوزیم از طریق واکنش میلارد است. اتصال کووالانسی این هیدروکلوئید به لیزوزیم با روش های الکتروفورز SDS-PAGE و کروماتوگرافی تبادل یون تایید گردید. آنالیزهای بررسی خواص عملکردی کانژوگه ی به دست آمده بهبود حلالیت، فعالیت امولسیون کنندگی و کف کنندگی را نشان داد. همچنین پایداری حرارتی لیزوزیم در این نمونه ها افزایش یافت. بنابر نتایج این تحقیق اتصال لیزوزیم با تراگاکانتین می تواند کاربرد این هیدروکلوئید را به یک ترکیب عملگر و لیزوزیم را به عنوان یک ترکیب ضدمیکروبی طبیعی در صنایع غذایی و دارویی افزایش دهد.

دوره ۱۳، شماره ۵۵ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده آبغوره از آبمیوه های پر مصرف در ایران است، که بیشتر به عنوان چاشنی سالاد مصرف می شود. اما اطلاعات کمی در مورد خواص آن در دست می باشد. هدف از این پژوهش تعیین خصوصیات فیزیکوشیمیایی آبغوره و کنسانتره آن ضمن انبارمانی در دمایC° ۴ می باشد. در ابتدا، خصوصیات مختلف آبغوره تازه شامل pH، اسیدیته، وزن مخصوص، دانسیته، بریکس، ماده خشک کل، میزان قند احیاء کننده، خاکستر، عناصر معدنی کمیاب، ویتامین ث، میزان محتوای فنول و ظرفیت آنتی اکسیدانی آن تعیین شد. در مرحله بعد تغییرات آبغوره تغلیظ و پاستوریزه شده از جنبه اسیدیته، pH، ماده خشک کل، پارامترهای رنگ  ( L، a وb ) و کل محتوای فنول در مدت ۶ ماه نگهداری در دمای °C ۴ مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که آبغوره تازه گذشته از داشتن اسیدیته بالا، منبع مناسبی از ترکیبات مفید مانند ویتامین ث، ترکیبات فنولیک و آنتی اکسیدان می باشد. همچنین در ضمن نگهداری اسیدیته، مقدار کل محتوای فنول، روشنایی و پارامتر b رنگ در نمونه های آبغوره کاهش نشان داد، در حالی که پارامتر a رنگ اندکی افزایش و میزان ماده خشک کل ثابت ماند.

دوره ۱۳، شماره ۵۸ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده در تهیه بیسکوئیت ساکارز یکی از ترکیبات اصلی به شمار می‌رود. کاربرد ساکارز تنها به دلیل ایجاد طعم شیرین نیست بلکه تاثیرات مثبتی بر ویژگی‌های فیزیکی محصول نیز دارد. از آنجا که مصرف ساکارز در دنیا رو به افزایش است یافتن منابع قندی دیگر به جز چغندر قند و نیشکر که منابع اصلی ساکارز به شمار می‌روند ضروری می‌باشد. در این تحقیق ساکارز در تهیه بیسکوئیت با درصدهای ۰، ۲۰، ۴۰، ۶۰، ۸۰ و ۱۰۰% (وزنی) شیره و قند مایع خرما جایگزین شد و اثرات آن بر ویژگی‌های رئولوژیکی خمیر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده از فارینوگراف نشان داد که قوام خمیر و برگشت پذیری آن با افزایش درصد جایگزینی ساکارز کاهش یافت در حالی که تفاوت معنی داری میان نمونه‌های تهیه شده با شیره خرما و قند مایع خرما مشاهده نشد. نتایج بافت سنجی با استفاده از دستگاه بافت سنج نشان داد که با کاهش مقدار ساکارز سفتی، انرژی، فنریت و پیوستگی خمیر کاهش یافت در حالی که چسبندگی آن افزایش یافت. مقدار انرژی، قوام و چسبندگی نمونه‌های حاوی قند مایع خرما بیشتر ولی فنریت آن کمتر از خمیر حاوی شیره خرما بود. با توجه به نتایج، بیشترین درصد جایگزینی ساکارز با قند مایع خرما ۶۰% و  با شیره خرما ۴۰%  بود. در درصدهای بالاتر کیفیت خمیر به طور چشمگیری کاهش نشان داد. 

دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: در این پژوهش در راستای راه‏اندازی یک واکسن جامع براساس واکسن ژنی، دو ژن محافظت شده در سویه‏ها و زیرگونه‏های مختلف ویروس آنفلوانزا (M۱ و نوکلئوپروتئین) در ناقل دوسیسترونی یوکاریوتی بیان شد. مواد و روش‏ها: پلاسمیدهای M۱-pIRES۲-EGFP و pIRES۲-NP به‏ترتیب با کلون کردن محصولات PCR ژن‏های M۱ و نوکلئوپروتئین برگرفته از ویروس آنفلوانزا H۱N۱ سویه A/Peurto Rico/۸/۳۴ در داخل ناقل بیانی pIRES۲-EGFP ساخته شد. به‏منظور ساخت پلاسمید دو سیسترونی M۱-pIRES۲-NP، ژن M۱ از پلاسمید M۱-pIRES۲-EGFP استخراج و در پلاسمید pIRES۲-NP ساب کلون شد. در نهایت بررسی بیان این دو پروتئین در سلول‏های یوکاریوتی با ترانسفکشن کلون ساخته شده به داخل سلول BHK-۲۱ با استفاده از ایمونوفلوئورسنس غیر‏مستقیم انجام شد. نتایج: موفقیت در کلونینگ صحیح ژن‏های مذکور با هضم آنزیمی و تعیین توالی قطعات کلون شده به اثبات رسید. بیان صحیح این دو ژن در سلول‏های یوکاریوتی با ترانسفکشن این کلون در رده سلولی BHK-۲۱ و بررسی با روش ایمونو فلورسنس به اثبات رسید. نتیجه‏گیری: بیان همزمان دو ژن M۱ و نوکلئوپروتیئن ویروس آنفلوانزا در یک سازه ژنی با واسطه توالی IRES ممکن است.

دوره ۱۴، شماره ۶۸ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

 
چکیده
شیر‌خرما یک نوشیدنی لبنی طعم‌دار است که از مخلوط کردن شیره خرما با شیر و افزودنی‌های دیگر تولید می‌شود. در این پژوهش سعی بر‌این بوده است که با جایگزینی شکر با قند‌مایع خرما، یک نوشیدنی لبنی میوه‌ای بر پایه شیره خرما با حداقل مقدار شکر تولید گردد و تأثیر این جایگزینی بر ویژگی‌های محصول مورد بررسی قرار گیرد. هم‌چنین در انتها پودر بازسازی شده از نمونه بهینه در مقایسه با نمونه تازه مورد ارزیابی حسی قرار گرفت. برای این منظور در ابتدا ۱۶ نمونه مخلف شیر‌خرما با درصدهای متفاوت شیره خرما، قند مایع خرما و شکر تولید شدند. سپس بر اساس ارزیابی حسی ۴ نمونه برتر انتخاب شدند و ویژگی‌های فیزیکوشیمیایی آن‌ها مورد ‌بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در نمونه‌های انتخاب شده با میزان ۰، ۲، ۴ و ۶% قند مایع خرما و میزان ثابت شیره خرما، با افزایش قند مایع خرما و کاهش شکر، میزان روشنایی، pH، ماده خشک و ماده جامد محلول کل (بریکس) کاهش و اسیدیته افزایش پیدا کرد. هم‌چنین با افزایش قند مایع خرما در فرمولاسیون رفتار رئولوژیکی نمونه‌ها از نیوتونی به سودوپلاستیک تغییر یافت. در نهایت بر اساس نتایج به دست آمده نمونه بدون شکر و حاوی ۴% شیره خرما و ۶% قند مایع خرما، به عنوان نمونه بهینه انتخاب شد. همچنین در ارزیابی حسی پودر‌های بازسازی شده از این نوشیدنی در مقایسه با نمونه تازه تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد.

دوره ۱۴، شماره ۶۸ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
 انار (.Punica granatum L) به دلیل وجود مقادیر فراوان ترکیبات آنتی­اکسیدانی، دارای خصوصیات تغذیه­ای و درمانی گسترده ای می­باشد. توجه به خصوصیات رئولوژیکی کنسانتره­ آب انار به منظور طراحی شرایط فراوری و تعیین ویژگی­های آن از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. هدف از این پژوهش بررسی اثر دما (۵ و ۱۵، ۲۵ درجه سلسیوس) و غلظت­ مواد جامد محلول مختلف (۵۵، ۶۰ و ۶۵ درجه بریکس) بر خصوصیات رئولوژیکی کنسانتره آب انار رقم رباب تازه و همچنین خصوصیات آنتی اکسیدانی و رئولوژیکی کنسانتره آب انار پس از ۲۰ هفته نگهداری در دماهای مختلف (۸۰- (شاهد)، ۲۰-، ۴، ۲۰ و ۳۵ درجه سلسیوس) می­باشد. اگرچه گرانروی ظاهری کنسانتره آب انار تازه با افزایش سرعت برشی کاهش یافت و رفتار غیر­نیوتنی رقیق­شونده با برش ومنطبق با مدل هرشل بالکلی (به ویژه در بریکس ۶۵ و دمای ۵ درجه سلسیوس) از خود نشان داد، اما پس از نگهداری رفتار غلیظ شونده با برش از خود نشان داد. همچنین، اگرچه پس از ۲۰ هفته نگهداری، شاخص FRAP کاهش و شاخص  DPPH افزایش یافت، اما شاخص­های CUPRAC و FIC ثابت باقی ماندند. شاخص­های نظیر اثر آنتی­اکسیدانی و خصوصیات رئولوژیکی (گرانروی ظاهری و تنش برشی) نمونه­های نگهداری­شده در دمای ۴ درجه سلسیوس طی ۱۴ هفته اول نگهداری مقادیر مشابهی با نمونه­ منجمد (نگهداری ­شده در دمای ۲۰- درجه سلسیوس) داشتند. به شکل کلی، بهترین دمای نگهداری برای حفظ کیفیت و کاهش هزینه­ها دمای ۴ درجه می­باشد.
نسیم صباحی، محمدرضا رازفر، منصور حاجیان، پویا محمدی،
دوره ۱۵، شماره ۱۳ - ( ویژه‌نامه ۱۳۹۴ )
چکیده


پویا محمدی، محمدرضا رازفر، منصور حاجیان، نسیم صباحی،
دوره ۱۵، شماره ۱۳ - ( ویژه‌نامه ۱۳۹۴ )
چکیده



صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱