۱۲ نتیجه برای طائی
دوره ۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۱ )
چکیده
چکیده
عنوان تحقیق: در سالهای اخیر چاپگرهای بر پایه تونر به جهت کاربری آسان، صرفه اقتصادی، سرعت و کیفیت بالا کاربردهای فراوانی یافتهاند. ازاینرو تلاشهای زیادی جهت تولید تونر با روشهای متفاوتی ازجمله پلیمریزاسیون سوسپانسیونی و تجمع امولسیونی صورت گرفته است اما در تمامی این روشها علیرغم خواص رنگی و اندازه ذرات مطلوب، درصد تبدیل واکنش کم میباشد.
هدف تحقیق: در مطالعه جاری از روش پلیمریزاسیون امولسیونی درجا بر پایه مونومرهای استایرن و بوتیل اکریلات در حضور دوده برای تولید تونر با درصد تبدیل بالای ۷۵% استفاده شده است. در این راستا تأثیر دمای واکنش پلیمریزاسیون و سرعت همزن بر درصد تبدیل در زمانهای مختلف، اندازه و توزیع اندازه ذرات، خواص حرارتی و رنگی محصول نهایی بررسی شد. آزمون رنگسنجی برای بررسی خواص رنگی انجام شد. همچنین ریزساختار تونرهای سنتزشده با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی ارزیابی شد.
نتایج اصلی: نتایج بیانگر این است که روش پلیمریزاسیون امولسیونی درجا ضمن دارا بودن درصد تبدیل مطلوب واکنش در محدوده ۷۵-۹۰%، بهخوبی قادر است خواص رنگی و توزیع اندازه ذرات مناسب را برای تونر ایجاد کند. تمامی تونرهای تولیدشده توزیع اندازه ذرات باریک و شکلی کروی داشتند که دمای واکنش و سرعت همزن بر آن بیتأثیر بوده است. با افزایش دمای پلیمریزاسیون از ℃۷۰ به ℃۸۰، درصد تبدیل بالاتری حاصل شده ولی افزایش سرعت همزن تأثیر دوگانهای بر درصد تبدیل داشته است. با افزایش دما به ℃۹۰، چسبندگی ذرات کروی به یکدیگر مشاهده شد. افزودن یکباره مونومرها به محیط واکنش و استفاده از فرایند ناپیوسته (batch process) سبب مشاهده دو دمای انتقال شیشهای شد. این نوع شیوه سنتز تونر میتواند راهنمایی برای پژوهشهای آینده جهت تولید تونر با بالاترین درصد تبدیل باشد.
دوره ۸، شماره ۳۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۹ )
چکیده
در تصحیح متون، توجه به منابع جنبی و حتی گاه کتب امثال و حکم امری ضروری است. مصحح با توجه به مضمون و صورتهای اصلی ضربالمثلها میتواند بعضی از ابهامات متون کهن را برطرف کند. دایره کاربرد این مثلها به مرور زمان محدودتر میشوند و برای کاتبان بهصورت عباراتی مبهم درمیآیند و چهبسا دستخوش تغییر و تصرف شوند. برای نمونه، عبارت «شمارِ خانه به بازار راست نیاید» مثلی کهن و معادل است با «حساب و کتابِ آدمی در خانه با آنچه در بازار میبیند مطابقت نمیکند» و به عبارتی دیگر «گمانِ آدمی با واقعیت راست نمیآید». این مثل دستکم از قرن پنجم در نظم و نثر فارسی بهکار رفته است و در روزگار ما نیز در آثار فارسی تاجیکی شواهد فراوان دارد، اما برای کاتبانِ دیوان سعدی ظاهراً عبارت آشنایی نبوده است و از این رو در بیشتر نسخههای خطی و در همۀ چاپهای موجود کلیات و غزلیات او، بهصورت محرّف «عرضِ جامه» بهجای «عرضِ خانه» آمده است و عموم شارحان غزلهای سعدی هم، با اعتماد به متن و بیآنکه به تبدیل و تحریف آن توجه کنند، بیت را به گونهای شرح کردهاند که هیچ رابطهای با اندیشۀ سعدی نیافته است. در این نوشتار با استناد به بعضی از نسخ خطی دیوان سعدی و جستوجو در پیشینه و معنیِ آن، صورت صحیح بیت را پیشنهاد کردهایم.
دوره ۹، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: IP۳ یک مولکول کلیدی تنظیمکننده در مسیر انتقال پیام است و با اتصال به گیرندههای درونسلولی IP۳R روی سطح ذخایر کلسیم داخلسلولی باعث آزادسازی کلسیم به درون سیتوپلاسم میشود. هدف این پژوهش، بیان، تخلیص و تعیین خصوصیات دومین متصلشونده به IP۳ )IP۳BD:۱-۶۰۴ aa( نوع ۲ انسانی بود.
مواد و روشها: در پژوهش تجربی حاضر، پلاسمید pET-۲۸a حامل ژن IP۳BD با روش شیمیایی به داخل باکتریهای بیانی E.coli سویه BL۲۱) DE۳( منتقل شد. برای بهینهسازی بیان در سیستم باکتریایی، بیان در شرایط مختلف مورد بررسی قرار گرفت و دماهای بیان مختلف از جمله ۱۶، ۱۸، ۲۰ و C۲۴º، زمانهای مختلف بعد از القا، نوع القاکننده و غلظتهای مختلف آن بررسی شد. باکتریهای القاشده براساس شوک حرارتی از طریق کروماتوگرافی تمایلی ستون نیکل- سفارز تخلیص و میزان خلوص پروتئین از طریق SDS-PAGE بررسی شد. نشر فلورسانس دومین متصلشونده به IP۳ در حضور و عدم حضور لیگاند IP۳ در طول موج ۲۹۵نانومتر اندازهگیری شد.
یافتهها: پروتئین در محیطهای LB و TB و ۲xYT بیان قابل توجهی نداشت و در زمانهای مختلف تغییری در آن مشاهده نشد. بیان پروتئین باکتری در دمای C۲۰º براساس شوک حرارتی C۴۲º نسبت به تمام حالات بیشتر بود. تخلیص باکتریهای القاشده براساس شوک حرارتی بهسختی تکرار میشد و نمونههای خالصشده نیز غلظت بالایی نداشتند. نشر فلورسانس پروتئین در حضور لیگاند IP۳ کاهش یافت.
نتیجهگیری: بیان باکتریایی دومین متصلشونده به IP۳ از گیرنده نوع ۲ گونه انسانی ضعیف است، ولی با القای شوک C۴۲º بیان پروتئین تا حدود نسبتاً زیادی افزایش مییابد.
دوره ۱۰، شماره ۰ - ( Summer ۲۰۰۸- ۱۳۸۶ )
چکیده
هدف: سلولهای دندریتیک در تنظیم وکنترل پاسخهای ایمنی نقش مهمی به عهده دارند. امروزه نظر بر این است که از این سلولها در درمان بسیاری از بیماریها میتوان استفاده کرد. یکی از راههای ایمونوتراپی ایجاد سلولهای دندریتیک تولروژن از طریق ممانعت از بیان مولکولهای کمک تحریکی است.CD۴۰ یکی از مولکولهای کمک تحریکی بوده که با ممانعت از بیان آن از طریق روشهایی مانند آنتیسنس یا SiRNA میتوان به این مهم (سلولهای دندریتیک تولروژن) دست پیدا کرد. با تولید سلولهای دندریتیکی تولروژن میتوان افقی روشن در درمان بسیاری از بیماریها ایجاد نمود و با طراحی RT-PCR کمی برای اندازهگیری میزان بیان میتوان راه را برای ایجاد این سلولها هموار نمود.
در این تحقیق با طراحی آنتیسنس با استفاده از نرمافزارهای مربوط و منتقل کردن آن به سلولهای دندریتیکی با استفاده از ماده ”لیپوفکتامین ۲۰۰۰“ (Invitrogen) به سلول دندریتیک تولروژن رسیدهایم.
مواد و روشها: در این مــطالعه سـلولهای دندریتیک از طحال موش Balb/c جـدا شد و مــیزان خلوص به وسـیله فـلوسیتومتری بر اساس نشانگر CD۱۱Cتعیین شد. رده سلولیBCL۱ بهعنوان گـروه کنترل، بیانکننده CD۴۰
در مـحیط کـشت FCS ۱۰% RPMI-۱۶۴۰+ کـشت داده شـدند. با اســتفاده نـرمافــزارهای بیوانفورمــاتیک
Beacon Designer و mfold and Blast آغــازگر برای ) GADPHبه عـنوان کـنترل داخـلی) و CD ۴۰ طراحی شد، کیت RNeasy Plus Mini Kit (Qiagen) برای استخراج RNA مورد استفاده قرار گرفت و با تعیین O.D۲۸۰/۲۶۰ و الکترفورز در آگارز مـیزان خلوص تعیین شد. در ادامه کار ابتدا PCR کیفی با استفاده از آنزیم Fast Hot Start Taq (Roche) بهینه شد و سپس بعد از ساخت cDNA با استفاده از کیت IQ sybergreen (Biorad)،RT-PCR کمی برای CD۴۰ بهینه و در نهایت با استفاده از همین کیت منحنی استاندارد پس از تهیه رقتهای مناسب از RNA برای CD۴۰ و کنترل داخلی محاسبه شد. پس از طراحی آنتیسنس با استفاده از نرمافزارهای بیوانفورماتیک با استفاده از ماده ”لیپوفکتامین ۲۰۰۰“ انتقال، انجام و با استفاده از RT-PCR کمی میزان کاهش بیان ژن مشخص شد.
نتایج: دمای بهینه اتصال با استفاده ازشیب Real time PCR و بهترین CT و Rn∆ در ۵/۹۵ درجه سانتیگراد برای هر دو ژن CD۴۰ و GADPH تعیین و همچنین دمای ذوب PCR حدود ۸۴ درجه سانتیگراد مشخص شد.
شیب و بازدهی واکنش PCR برای ژنهای CD۴۰ و GADPH با روش رقت سریال تعیین شد. با استفاده از غلظت نابرابر آغازگرها بازدهی و شیب برابری این دو ژن با دمای اتصال یکسان تعیین شد.
(بازده CD۴۰: ۵/۹۶، شیب: ۴۰۸/۳- ؛ بازده GADPH: ۱/۹۴، شیب: ۴۷۱/۳-)
میزان کاهش بیان ژن پس از انتقال با آنتیسنس ۶۴/۱در سلولهای دندریتیکی و در رده سلولی BCL۱۳۲/۱ تعیین شد.
ماده منتقل شده تأثیری روی بیان ژن ندارد. بهترین زمان برای اندازهگیری کاهش بیان ژن CD۴۰ ۴۸ ساعت پس از انتقال در سلولهای دندریتیکی و رده سلولی BCL۱ است.
نتیجهگیری: در مطالعات مختلف از روشهای متفاوتی مانند RT-PCR نیمه کمی RT-PCR کمی مطلق و RT-PCR کمی نسبی برای تعیین میزان بیان ژنهای مختلف ازجمله CD۴۰ استفاده شده است. بررسیها در این تحقیق نشان داد که استفاده از کیت IQ–sybergreen (Biorad) و الیگومر دیاکسی تیمیدین برای سنتز cDNA برای رسم منحنی استاندارد ژن CD۴۰ بسیار مناسب است (در این مورد GADPH کنترل داخلی مناسبی است) که در مقایسه با RT-PCR نیمه کمی دقیقتر و قابل اعتمادتر است.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده
لوسیفراز حشره شبتاب P. py یک آنزیم پراکسیزومی است که موجب تبدیل سوبسترای هتروسیکلیک لوسیفرین به یک حدواسط اکسیلوسیفرین در حضور Mg+۲–ATP و اکسیژن مولکولی میشود. اکسیلوسیفرین برانگیخته با نشر نور مریی به حالت پایه میرسد. لومینسانس به دلایل متعددی از جمله سرعت سنجش، حساسیت بالا و آسانبودن روش کار، کاربرد وسیعی دارد. برخلاف کاربرد متعدد، لوسیفراز در برابر تغییرات فیزیکی و شیمیایی بسیار حساس است بنابراین حساسیت و دقت آن کاهش مییابد. لوسیفراز در برابر دماهای بالا و هضم پروتئولیتیکی بسیار ناپایدار است. براساس مطالعات قبلی، با پروتئولیز محدود این آنزیم توسط تریپسین، شش جایگاه برش در دو ناحیه سطحی پروتئین واقع در دمین انتهای N شناسایی شد ۲۲۰-۲۰۶ (شامل K۲۰۶، R۲۱۳ و R۲۱۸) و ۳۴۱-۳۲۹ (شامل K۳۲۹، R۳۳۰ و R۳۳۷). در این مطالعه، جهشزایی هدفدار در ناحیه R۳۳۰ صورت گرفت که آرژنین با گلوتامین جایگزین شد و اثر آن بر ساختار و عملکرد لوسیفراز مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج پروتئولیز محدود، این جهش تاثیر قابل توجهی نسبت به نمونه وحشی نداشت اما چندین تغییر مانند تغییر pH اپتیمم از ۵/۷ به ۸ و افزایش غیرفعالشدن حرارتی در خصوصیات آنزیم ایجاد کرد. براساس نتایج، اگرچه آرژنین ۳۳۰ یک رزیدوی حفاظتشده است ولی روی پایداری در برابر هضم پروتئولیتیکی تریپسین تاثیری نداشت.
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده
مهارکننده آپوپتوز (IAP) یک خانواده از پروتئینها هستند که با مهار فعالیت کاسپاز مرگ سلول را متوقف میکنند. Survivin کوچکترین پروتئین شناخته شده از این خانواده است که در سلولهای سرطانی مشاهده میشود اما در بافتهای نرمال بجز بافت جنینی مشاهده نشده است. survivin ممکن است بهعنوان یک مارکر جدید برای شناسایی و درمان سرطان مورد استفاده قرار گیرد. هدف از این پژوهش، کلونینگ ژن survivin در وکتور pET-۲۸a و بیان پروتئین در باکتری E.coli بود.
ژن survivin با روش PCR و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی و الگوی pcDNA-survivin تکثیر شد. محصول PCR و پلاسمید pET-۲۸a با آنزیمهای محدودگر HindIII/NheIبرش داده و survivin درون وکتور برش خورده الحاق شد. سپس محصول الحاق شده به باکتری E.coli DH۵a ترنسفورم و با استفاده از آنتی بیوتیک کانامایسین غربالگری شد. کلونیها با روش PCR ارزیابی شده و پلاسمید کلونی مثبت با روش هضم دوگانه غربالگری شده، در نهایت یک کلونی مثبت با تعیین توالی تایید شد. پلاسمید نوترکیب با روش شیمیایی به باکتری بیانی E.coli (BL۲۱) ترنسفورم شد. بیان survivin در شرایط مختلف انجام و سطح بیان با SDS-PAGE بررسی شد.
اندازه قطعه تکثیرشده توسط PCR با استفاده از ژل آگارز تایید شد. پلاسمید pET-۲۸a برش خورده نیز فعالیت آنزیمی را تایید کرد. قطعه کلون شده پس از توالییابی تشابه ۱۰۰% با survivin انسانی داشت. افزودن IPTG موجب بیان پروتئین survivin در تمام شرایط خصوصا در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد از زمان ۲ ساعت پس از القا شد اما در تمام شرایط، عمده survivin بیان شده در باکتری به صورت تجمعی بود.
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده
SH-SY۵Y رده سلولی نوروبلاستوما است که به عنوان مدلی از سرطان و اختلالات نورودژنراتیو در مطالعات عصبی-تجربی استفاده می شود. یکی از عوامل ایجاد بیماری نقص در مسیر آپوپتوز میباشد. اختلال در پروتئینهای آپوپتوزی بر فرایند درمان و پاسخ به دارو تاثیر دارد. در سلولهای عصبی به دلیل بیان بالای پروتئینهای مهارکننده آپوپتوز، اثرپذیری داروها چندان نیست. درمان ترکیبی یکی از روشهای درمان در حال توسعه است. هدف از این پژوهش، ارزیابی اثرپذیری داروی دوکسوروبیسین بر آپوپتوز در سلول SH-SY۵Y در شرایط بیان بالای کاسپاز۹ است. کاسپاز۹ آنزیم کلیدی و پیش برنده آپوپتوز داخلی است. ابتدا با MTT سطح زندهمانی سلول تحت تاثیر غلظتهای مختلف دارو بدست آمد. سپس در سلول ژن کاسپاز۹ ترانسفکت شد و تحت تاثیر غلظت کمتر از IC۵۰ دارو قرار گرفت و با روشهای مختلف، سطح انرژی و مرگ سلول بررسی شد. نتایج حاصل از سنجش ATP نشان داد با افزایش بیان کاسپاز۹ در حضور دارو، سطح ATP کاهش مییابد. فعالیت کاسپاز۳/۷ که شاخصی از مرگ سلول است بیانگر افزایش مرگ طی اثر دارو بر سلول دریافت کننده کاسپاز است. نشر حاصل از رنگآمیزی پروپیدیوم به هوخست نشان داد بیان کاسپاز۹ در ترکیب با دارو موجب القای بیشتر مرگ خواهد شد برای اطمینان از سطوح بیانی پروتئین القاکننده مرگ سلولی، با وسترن بلات مقدار پروتئین کاسپاز۳ بررسی شد که افزایش معناداری در حالت ترکیب کاسپاز۹ و دارو نشان داد. یافتههای این پژوهش نشان داد القای بیان کاسپاز۹ تاثیر دارو را تشدید می کند و درمان ترکیبی ممکن است بر پاسخ پذیری بیماری های نورونی موثر باشد.
مهران میرشمس، حجت طائی، مهدی قبادی، حسن حقی، قاسم شریفی،
دوره ۱۴، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
ارائه روندنمای طراحی و ساخت شبیه¬ساز دینامیک وضعیت ماهواره که به¬منظور صحت¬سنجی الگوریتم¬های کنترلی موجود، توسعه روش¬های کنترلی جدید، تست زیرسامانه-های ماهواره و آموزش کاربران در حوزه پایداری و کنترل وضعیت سامانه¬های فضایی به¬کار گرفته می¬شود، هدف این پژوهش است. این شبیه¬ساز دمبلی¬شکل، بر پایه یک یاتاقان هوایی تمام¬کروی قرار گرفته و می¬تواند بستر کاملا بدون اصطکاک و گشتاورآزاد را برای شبیه¬سازی محیط عملکردی فضاپیما ایجاد نماید. مجموعه رانشگرهای گاز سرد، حسگر وضعیت، پردازشگر مرکزی، مکانیزم¬های بالانس،واحد تامین انرژی و یاتاقان هوایی زیرسامانه¬های اصلی این شبیه¬ساز هستند که در تعامل با یکدیگر، امکان انجام تستهای عملیاتی بر روی آن را فراهم می¬نمایند. استخراج ساختار طراحی همه¬جانبه این سامانه و کلیه زیرسامانه¬های آن،که قیود ماموریتی، الزامات عملکردی و محدودیت¬های شبیه¬سازی بر روی زمین را لحاظ کرده باشد، امری پیچیده و زمان¬بر بوده و نیازمند درنظرگرفتن ارتباطات گسترده زیرسامانه¬ها است.لذا در این مقاله، ضمن استخراج ماتریس ارتباط متقابل زیرسامانه¬ها، روندنمای طراحی و ساخت هریک از آن¬ها مورد اشاره قرار خواهد گرفت. در ادامه، نحوه مدل¬سازی ریاضی حرکت وضعی شبیه-ساز با استفاده از عملگر رانشگرهای گاز سرد که در مود روشن-خاموش کار می¬کنند، مورد بررسی قرار خواهد گرفت و معادلات استخراج¬شده برای بالانس سامانه به¬کمک خروجی¬های حسگر، ارائه خواهد شد. در انتها نیز نتایج برخی از تست¬های عملیاتی که با استفاده از این شبیه¬ساز انجام پذیرفته است،مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
علی اصغر عطائی، مهدی علیزاده،
دوره ۱۶، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
یکی از ویژگیهای مهم تیرهای قوسی کمعمق تحت بارگذاری جانبی، پدیده فروجهش میباشد که طی آن سازه دچار یک تغییر هندسی ناگهانی بسوی ساختار تعادلی جدیدی میشود. با استفاده از مواد مدرج تابعی در تیرهای قوسی، میتوان سازههایی با مشخصات پایداری مطلوبتری برای شرایط خاص ایجاد کرد. در این تحقیق یک بررسی جامع بصورت تحلیلی بر رفتار دینامیکی تیرهای قوسی کمعمق با مواد مدرج تابعی صورت گرفته است. یک تیر قوسی کمعمق با شکل اولیه سینوسی و دارای تکیهگاههای لولایی فرض شده که تحت تاثیر یک نیروی ضربهای قرار گرفته است و تغییرات مواد مدرج تابعی آن بصورت تابع توانی در راستای ضخامت میباشد. روابط غیر خطی حاکم بر تیر قوسی کمعمق با فرض تیر اویلر برنولی استخراج شده و معادله حرکت آن بفرم یک معادله دیفرانسیلی– انتگرالی غیرخطی بیان شده و با درنظر گرفتن یک پاسخ فوریه به حل معادله حرکت پرداخته شده است. رویکرد اتخاذ شده در تحلیل ناپایداری دینامیکی، استفاده از انرژی کل سیستم و صفحه فازی میباشد. با در نظر گرفتن پارامترهای موثر بر نحوه توزیع ناهمگنی، اثر هریک از آنها بر ناحیه پایدار در مقابل فروجهش دینامیکی و همینطور میزان نیروی ضربه ای اعمالی بر روی تیر قوسی جهت بروز پدیده فروجهش بدست آمده است.
نسترن قیصریه، علی اصغر عطائی، مسعود شریعت پناهی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
سازههای کشبستی، سازههای گسسته با اعضای دونیرویی هستند که علاوه بر کاربردهای معماری، به عنوان یک سازه باربر نیز مورد توجه قرار گرفتهاند. از آنجا که در این سازهها کابلها فقط کشش و میلهها فقط فشار را تحمل میکنند، با داشتن اعضای کمتر در مقایسه با خرپاها و پیشتنیدگی در هنگام برپا شدن، ساختار خود متعادلی را ایجاد مینمایند که هم میتوانند بارگذاری خارجی را تحمل کنند و هم بالقوه جرم کمتری در مقایسه با خرپاها دارا باشند. تعیین چیدمان پایدار سازههای کشبستی (توپولوژی)، موقعیت گرههای آنها (شکل) و ابعاد مقطع این سازهها (تعیین اندازه) به منظور بهینهسازی جرم سازه، با چالش زیادی همراه است چرا که تحلیل این سازهها به صورت ماتریسی ممکن نیست و معادلات حاکم غیرخطی هستند. در این مقاله، با در نظر گرفتن سازهی کشبستی از کلاس یک با تعداد مشخصی کابل و میله، با تکیهگاه مشخص برای تحمل بار معلوم در گرههای معین، جرم سازه بهینه میشود. متغیرهای طراحی شامل نحوهی اتصال اعضا، و چگالی نیرویی و سطح مقطع آنها، و قیود مسئله شامل استحکام اعضا، کمانش میلهها و حداکثر جابجایی گرهی، و مختصات گرههای شناور برای ایجاد تقارن است. قیود مسئله با فرایند غیرخطی شکلیابی ساختار خود متعادل پیشتنیده، و تحلیل خطی سازه بارگذاری شده با فرض جابجاییهای کوچک ارزیابی میشوند. در یک گام ابتکاری، بهینهسازی به طور همزمان در مناطق مختلفی از فضای جواب، که بالقوه ارزشمند هستند صورت میگیرد و پاسخهای متنوعی پدید میآیند. تنوع سازههای بهینه در نتایج ارائه شده مشاهده میشود.
مرتضی سجادی، محمد عطائی، محسن اکرامیان،
دوره ۱۷، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
در سیستمهای کنترل اگر بنا به دلایل مختلف مانند بحث هزینه، شرایط محیطی و سایر موارد نتوان به وسیلهی حسگر حالتهای سیستم را اندازهگیری کرد، از رویتگر برای تخمین حالتها استفاده میشود. در این مقاله، یک رویتگر بهره بالا برای کلاس خاصی از سیستمهای غیرخطی به فرم مثلثی، با تاخیر همزمان و متفاوت در حالت، ورودی و خروجی پیشنهاد داده میشود. با فرض مشخص بودن میزان تاخیرهای زمانی موجود در فرآیند، شرایط مناسب برای تضمین همگرا شدن مجانبی خطای بین حالتهای تخمین زده شده با استفاده از رویتگر پیشنهادی و حالتهای واقعی و نامعلوم سیستم به صفر، با استفاده از قضیهی لیاپانف-کراسفسکی فراهم میشود. شروط لازم برای اثبات پایداری مجانبی رویتگر به این صورت بهدست میآید که میزان تاخیر زمانی در خروجی فرآیند از یک مقدار مشخص کمتر و همچنین پارامتر بهره بالا موجود در ساختار رویتگر از مقادیر مشخصی بزرگتر باشد. برای ارزیابی عملکرد رویتگر پیشنهادی، نتایج شبیهسازی بر روی سیستم پاندول معکوس که با موتور جریان مستقیم کنترل میگردد، نشان داده میشود.
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
روش بیوالکتروسینتیک جهت کاهش محدودیتهای هر یک از فرایندهای بیولوژیکی و الکتروسینتیک تنها در تصفیه آلایندههای آلی از خاکهای ریزدانه، کاربرد دارد. در این روش تلفیقی، فرایند بیولوژیکی در تجزیه آلایندهها و فرایند الکتروسینتیک در تسریع و جهتدهی انتقال آلایندهها و میکروارگانیسمها نقش دارند. هدف از انجام این تحقیق، تعیین معادلات و شرایط حاکم بر فرایند بیوالکتروسینتیک در تصفیه خاک رسی آلوده به نفت خام میباشد. به منظور توسعه و صحت سنجی مدل، ابتدا به راه اندازی سیستم تلفیقی بیوالکتروسینتیک در مقیاس آزمایشگاهی پرداخته شد. آزمایشهای بیوالکتروسینتیک در راکتورهای استوانهای از جنس پلکسی گلاس به طول ۵۵ و قطر ۵ سانتیمتر و با استفاده از خاک آلوده به نفت خام و اعمال میدان الکتریکی با شدت مشخص، در حضور سویه Pseudomonas Putida انجام شدند. از سوی دیگر، پس از تعیین و تلفیق معادلات حاکم بر فرایند الکتروسینتیک و سینتیک تجزیه زیستی، با کدنویسی در نرم افزار متلب حل عددی معادله مورد نظر انجام شد. در ادامه، ضمن مقایسه نتایج حاصل از حل عددی مدل پیشنهادی با نتایج آزمایشگاهی، روند یکسانی در تغییرات غلظت نفت خام بین این دو مشاهده گردید. به علت وجود اختلاف بین نتایج مدل و دادههای آزمایشگاهی و به منظور تطابق بیشتر بین این دو، از ضریب اصلاحی مربوط به فاکتور انتقال میکروارگانیسمها تحت میدان الکتریکی استفاده گردید. بدین صورت تطابق بهتری بین نتایج حل عددی و دادههای آزمایشگاهی روش تلفیقی مشاهده شد. طبق نتایج حاصل مدل پیشنهادی توانسته میزان غلظت باقیمانده نفت خام پس از تصفیه به روش بیوالکتروسینتیک را با تطابق خوبی پیشبینی نماید.