۱۰۹ نتیجه برای عبدالله
دوره ۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۷ )
چکیده
نوشتار حاضر کوششی است برای تحلیل و واکاوی داستانهایی که نویسنده از درگیری در طرح پیگیر داستان طفره رفته و به نقش گزارشدهنده صرف بسنده کرده است. شایعترین روش برای دستیابی به چنین طرحی، بازنویسی واقعهای است که در کتاب یا دفترچه خاطرات ثبت شده و نویسنده وانمود میکند به طور تصادفی به دست او رسیده و به عنوان ناشری امین آن را بیکم و کاست منتشر کرده است. در اندک مواردی نویسنده سهم بیشتری برای خود در نظر گرفته و در مقام مترجمی دقیق متن اصلی را-که عموماً مربوط به دورانی قدیم است- به زبان امروز برگردانده است.
در مواردی دیگر نویسنده نقش فعالتری برای خود قائل میشود. در مجلس نقلِ راوی، شاهد و ناظر بر حادثهای خاص، مینشیند و گاه با پرسشهایی او را به توضیح و تفصیل بیشتر وامیدارد، سپس شنیدههای خود را به طور کامل و با امانتی ستودنی- که مرتب به رخ خواننده کشیده میشود- ثبت میکند و به ظاهر و بیواسطه اظهارنظر شخصی به خواننده انتقال میدهد.
از همین رهگذر نویسنده گاه به نقل داستان یا ماجرایی میپردازد که حول محور شیئی خاص صورت گرفته که وجود آن شیء همچون طلسم با رویکردی تابومانند، زندگی قهرمان داستان را دگرگون کرده است. در مواردی این شیء تأثیرگذار به اتاق، خانه یا محوطهای که ورود به آن برای قهرمان ممنوع بوده است، تحویل و تبدیل میشود. در اینجا نیز نویسنده به جز نقل مو به موی حوادث، نقش دیگری بر عهده نمیگیرد.
استفاده از تکنیکهای یادشده برای تقلیل نقش نویسنده موجب پیامدهایی خاص در داستان میشود؛ از آن جمله است: مستندسازی و بیان داستان در لحظه؛ بهرهمندی از نقش تقدیر و تحمیل امر مقدّری که محتوم بودن آن کاملاً قطعی است، زیرا درگذشته اتفاق افتاده و از این رو امکان هیچ دخل و تصرفی در آن وجود ندارد؛ بهرهمندی از پدیده فرافکنی، به طوریکه نویسنده را قادر میسازد بدون درگیری مستقیم در روایت، سرّ دلبران را در حدیث دیگران بازگوید.
دوره ۱، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۴۱۰ )
چکیده
-
دوره ۲، شماره ۴ - ( پاییز و زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده
در برخی آیات کلامی قرآنکریم، تعابیری وجود دارد که در آنها خداوند متعال با لحنی عتابآمیز و هشدارگونه، پیامبر اکرم (ص) را مورد خطاب قرار داده است. از برجستهترین گونههای این عتابها میتوان به نهی از شرک، امر به طلب بخشش از خداوند، نهی از شک، نهی از پیروی خواستههای اهل کتاب، تذکّر به، تقدّم ترس از خدا بر ترس از مردم، تأکید بر حفظ الهی و عتاب بر تحریم حلال الهی اشاره کرد. از آنجا که برگرداندن چنین تعابیری به زبان فارسی یا هر زبان دیگری ممکن است شائبه عدم عصمت پیامبر اکرم (ص) را در ذهن خواننده ایجاد و تقویت کند؛ لذا ترجمه این دسته آیات از جایگاه حساس و خطیری برخوردار بوده و مسئولیت مترجم آن را دو چندان میسازد؛ چرا که انتقال صحیح محتوای این گونه آیات، افزون بر حفظ ساختارهای دستوری و بلاغی و نیز همسانی تأثیر متن مبدأ و مقصد بر مخاطبان، توجه و اشراف ویژه مترجم را به مبانی کلامی طلب میکند. این جستار بر آن است ضمن بهرهگیری از آرای مفسّران و محقّقان قرآنی و با تکیه بر پیشفرضهای کلامی، برخی از مهمترین ترجمههای این آیات را مورد بررسی و نقد قرار داده، تا در این رهگذر، پس از بیان ضعف و قوتهای احتمالی این ترجمهها و ارزیابی روشهای گوناگون بهکار گرفته شده در آنها، اعم از لفظی، وفادار، آزاد و تفسیری به معرفی موفقترین روش در تطبیق مراد واقعی این دسته از آیات مبادرت ورزد.
دوره ۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
بیان مسئله: درواقع خیابانهای شهری بهعنوان مهمترین بخش از ساختار منظر شهری، منعکسکننده ارزشها و روابط اجتماعی-فرهنگی شهروندان بوده و بهخوبی میتواند بر مبنای آنها امکان زیستن در شهر و برقراری تعاملات اجتماعی را تسهیل و یا بر آنها تأثیر گذارد. از اینرو حرکت بهسوی فضاهای سرزنده شهری با وجود فضاهای عمومی پویا و انسانمحور که زمینه حضور فعال انسانها را در محیط فراهم نماید، در شهرها ضرورت بیشتری مییابد.
هدف: هدف تحقیق حاضر ارزیابی نقش منظر شهری انسانگرا در سرزندگی خیابانهای شهری تبریز از دیدگاه شهروندان میباشد. روشها: تحقیق بهصورت توصیفی-تحلیلی با هدف کاربردی میباشد. برای تعیین حجم نمونه از روش گلوله برفی استفاده شد. در تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و روش ANP استفاده شد.
یافتهها: نتایج به دست آمده از تحلیل نهایی فضاهای انتخابی پژوهش بر مبنای مؤلفههای منظر انسان گرایانه و کیفیت سرزندگی نشان میدهد که محدوده چهارراه شریعتی تا چهارراه قونقا با وزن نرمال ۰,۴۹۸ از انطباق بیشتری با کیفیتهای استخراج شده دارد.
نتیجهگیری: نتایج نهایی اوزان نشان داد که بیشترین میانگین به زیر معیار عناصر شهری بیولوژیکی برمیگردد و مناظر خیابانهای شهر تبریز بر ادراک شهروندان و تفسیر و بازخوانی محیط توسط آنها تأثیر دارد. همچنین نتایج به دست آمده از تحلیل نهایی فضاهای انتخابی پژوهش بر مبنای مؤلفههای منظر انسانگرایانه و کیفیت سرزندگی، انطباق بیشتری با کیفیتهای استخراج شده دارد.
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده
جلال آل احمد و ابراهیم گلستان هر دو از نسل دوم داستان نویسان ایران به شمار می آیند. رفت و آمد نزدیک و تجربه های مشترک این دو نویسنده در دوران جوانی باعث شده است که بین داستانهای آنان بویژه در دوره اولیه زندگیشان، همانندیهای بسیاری دیده شود. آل احمد اندیشه های خود را از نظر زمانی زودتر از گلستان در داستانهایش مطرح کرده، ولی ابراهیم گلستان همان اندیشه ها را دقیقتر و سنجیده تر در قالب داستان در آورده است. آثار دو نویسنده از دو جنبه ۱- محتوا و۲- فنون داستانی مورد بررسی قرار گرفته است. از حیث محتوا در آثار این دو نویسنده- بخصوص در دوره اولیه داستان نویسی- شباهتهای بسیاری می توان دید. این همانندیها در نخستین مجموعه داستان دو نویسنده به اندازه ای است که می توان احتمال داد تحت تأثیر اندیشه های حزبی نوشته شده اند. از نظر محتوا جامعه افراد داستانهای نویسنده، شغل و جنس آنان بررسی شده است. از نظر فنون داستانی، آل احمد در آغاز تحت تأثیر نویسندگان قرن نوزده فرانسه و گلستان بیشتر تحت تأثیر نویسندگان امریکایی- همینگوی و تواین و بک- که نویسندگانی تازه شناخته شده بودند، می نوشت. هرچه فاصله فیزیکی واعتقادی آل احمد و گلستان بیشتر شد، تفاوت در داستانهای آنها هم بیشتر شد.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
نهضت باروک از ایتالیا آغاز شد و تمام اروپا را فراگرفت. مکتب باروک پس از عصر باشکوه رنسانس و سبک هندی پس از دوره عراقی شکل گرفت. این دو رابطه ای استوار با هم دارند. برای مثال، قالب رایج در هر دو مکتب، غزل است و مضامینی چون حرکت و استحاله، تأکید بر صورتهای عینی و تجسمی، تکیه بر زیباییهای جسمی، چگونگی وصف طبیعت، تسلط دکور، آشناییزدایی و... در هر دو مشترک است. در ادبیات باروک عدم تقلید از قدما، ناپایداری جهان، استعارههای حرکت، مرگ، نمایش، اغتنام فرصت لحظههای زودگذر، عصیان هنرمند، پیچیدگی فلسفی، پارادوکس، مطلق نبودن علم بشری، آزادی بیان و... بهوضوح مشاهده میشود؛ این عناصر در شعر بیدل دهلوی هم نمود یافته است. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط مکتب باروک و سبک شعری در هند و ایران با تکیه بر اشعاری از بیدل دهلوی است.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
فرهنگ مدیریت خطا مفهومی نوظهور است که انتقال و تسهیم دانش به دست آمده از خطاهای سازمانی را در بین کارکنان و واحدهای سازمانی تسهیل میکند. استقرار چنین فرهنگی به بهبود فرآیندهای یادگیری در بین واحدهای سازمانی که به مفهوم ظرفیت جذب دانش اشاره دارد، منتهی میشود. دانش به دست آمده از خطاهای سازمانی منجر به بهبود نوآوری در سازمان میشود که ارتقای بلند مدت عملکرد سازمانی را به دنبال دارد. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین فرهنگ مدیریت خطا و عملکرد سازمانی با در نظر گرفتن نقش ظرفیت جذب دانش و عملکرد نوآورانه در این رابطه میپردازد. جامعه آماری پژوهش، کل مدیران شرکتهای داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. تحلیلها براساس ۱۵۳ پرسشنامه جمعآوری شده مبتنی بر مدل معادلات ساختاری و تحلیل رگرسیون انجام شد. یافتههای به دست آمده نشان میدهد که رابطه مثبت و معناداری بین متغیرهای پژوهش وجود داشته و ظرفیت جذب دانش و عملکرد نوآورانه در رابطه بین فرهنگ مدیریت خطا و عملکرد سازمانی نقش متغیرهای میانجی را دارند.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
در این مقاله به بررسی ریخت شناسانۀ شعر «کتیبه» اخوان ثالث پرداخته ایم. به این منظور، نخست به تعریف ریخت شناسی پرداختیم، سپس روایت اسطوره ای «کتیبه» را از منظر این نظریه، مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم و به خویشکاری ها، شخصیت ها و حرکت های روایت تقسیم کردیم. «کتیبه» از شعرهای روایی اخوان است که شکلی نمایشی و دراماتیک دارد. شیوۀ روایت و داستان پردازی در این شعر به گونه ای است که شاعر با توصیف های خود، فضایی می آفریند که خواننده از زاویۀ دید دلخواه او به اجزا و عناصر داستان بنگرد.
از بیست و سه خویشکاری موجود در «کتیبه»، هجده خویشکاری اصلی و پنج خویشکاری، فرعی است. خویشکاری های «خبردهی»، «خبرگیری»، «فریبکاری»، «فریب خوردن» و «غیبت» فرعی و بقیۀ خویشکاری ها اصلی هستند. خویشکاری های «مصیبت» و «عمل قهرمان» در کل روایت تکرار می شوند. در نگاهی کلی می توان جنس شخصیت های «کتیبه» را به دو دستۀ انسانی و طبیعی (تخته سنگ و زنجیر) تقسیم کرد. در شعر روایی «کتیبه»، پنج شخصیت انجام دهندۀ خویشکاری ها هستند. در این شعر روایی، سه حرکت وجود دارد که این حرکت ها با تعادل حکایت ها در پیوند هستند.
دوره ۳، شماره ۱۱ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده
اگرچه ایجاد ارزش ویژه برند در زمینه تیمهای ورزشی حرفهای امری محبوب است، اما فرایند شکلگیری ارزش ویژه برند تیم ورزشی در ادبیات بازاریابی ورزشی هنوز نسبتاً ناشناخته و به طور کامل درک نشده است. این مطالعه یک مدل تعیین هویت دوگانه را برای بررسی چگونگی ساخت ارزش ویژه برند تیم ورزشی ارائه میدهد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیشآیندهای هویت تیمی (ارزشهای بازار ورزش) و هویت برند تیم (محرکهای نمادین) در ساخت ارزش ویژه برند هواداران تیم فوتبال تراکتورسازی است. روش پژوهش توصیفی ـ همبستگی بوده و براساس هدف، کاربردی است. جامعه آماری تمام هواداران تیم تراکتورسازی است. روش نمونهگیری غیراحتمالی و در دسترس هست. حجم نمونه براساس نرمافزار سمپلپاور تعداد ۲۶۴ نفر برآورد شد. روایی صوری و محتوای پرسشنامهها با نظرخواهی از ۵ تن از اساتید مدیریت ورزشی، روایی سازه با استفاده از روایی همگرا و واگرا و پایایی نیز با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شدند. نتایج پژوهش نشان داد ویژگیهای بازار (تجربه اجتماعی، تجربه گروهی برجسته، تاریخچه، آیینهای هواداری) و محرکهای نمادین (تشابه، تمایز، اعتبار برند) به طور قابل توجهی با هویت تیمی و هویت برند تیم مرتبط بودند؛ به علاوه شناسایی با هویت تیم و هویت برند تیم ورزشی، پیشبینیکنندههای معناداری برای ارزش ویژۀ برند تیم ورزشی هستند. این یافتهها، بر اهمیت مطالعه شناسایی دوگانه، به منظور شکلگیری ارزش ویژه برند تیم ورزشی برای مدیران تیم ورزشی تآکید میکند.
دوره ۳، شماره ۳۴ - ( ۱۰-۱۴۱۲ )
چکیده
-
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
زمان، مفهومی انتزاعی است که در کنار مفاهیم دیگر مانند مکان و انسان قرار میگیرد. زمان در تجربهی انسانی، دو بعد دارد: زمان بیرونی و زمان درونی. زمان بیرونی همان زمان واقعی است که انسان از تغییر حوادث آن ناتوان است؛ اما زمان درونی، زمانی است که ساخته و پرداخته ذهن آدمی است. این پژوهش، مفهوم زمان در سرودههای محمود درویش و قیصر امینپور را بررسی میکند تا بهرهمندی این دو شاعر را از عنصر زمان، مشخص کند.
این مقاله در آغاز، به تعریف لغوی زمان و دیدگاههای مهمی که دربارهی زمان، بیان شده است پرداخته است؛ سپس با ارائه تعریفی از زمان بیرونی و زمان درونی، اندیشههای این دو شاعر را در باب عنصر زمان بررسی میکند. این پژوهش نشان میدهد که محمود درویش و قیصر امینپور برای رسیدن به جاودانگی و گریز از مرگ، به شیوههایی مانند بازگشت به گذشته، اسطوره و عشق، پناه بردهاند، که این امر بیانگر نگاه مشترک این دو شاعر به عنصر زمان است.
دوره ۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده
با مطالعه انواع خوردگی در فرآیندهای آمینی و بررسی تاثیر عوامل مختلف بر روی آنها، اثرغالب دما در خوردگی در برج های جذب مشخص شد. کاهش دما منجر به کاهش خوردگی در برج جذب، تاثیر بر روی کشش سطحی آمین و درنتیجه کاهش کفزایی و طغیان در برج و کاهش گازهای ترش CO۲ و H۲S از جریان خروجی گاز طبیعی خواهد شد. در این تحقیق شیوههای مختلف کاهش دما از جمله افزایش دبی آمین در گردش ، باز نمودن عایق دیواره و تزریق آمین به میانه برج مورد بررسی قرار گرفته است. برای بررسی اثرتزریق آمین به میانه برج از نرم افزار Aspen-HYSYS استفاده شد. براساس نتایج شبیهسازی، در برج جذب دوخوراکه دمای بیشینه در برج در حدود ˚C۳ و در حالت سهخوراکه دمای بیشینه حدود ˚C۱۰ کاهش یافت. همچنین با توجه به کاهش غلظت گازهای CO۲ و H۲S از جریان خروجی گاز، میزان سودسوزآور مصرفی در قسمت تحتانی برج نیز کاهش مییابد که در نهایت میزان مصرف کاتالیزور واحد مراکس را پایین خواهد آورد. براساس نتایج حاصله تزریق آمین به میانه برج نسبت به سایر روش های اشاره شده بالاترین بازده را جهت کاهش دمای برج نشان می دهد. گر چه برای کاهش بیشتر دما در برج می توان ترکیبی از روشهای یاد شده را استفاده نمود.
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
تحقیق حاضر بمنظور ارزیابی کارایی روش تغییر pH در دو حالت اسیدی و قلیایی جهت بازیافت پروتئین از ماهی کیلکای کامل و تخلیه شکمی شده و نیز مقایسه ویژگی های سوریمی تولیدی با روش متداول شستشو انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که اگر چه هر دو روش اسیدی و قلیایی موجب کاهش میزان رنگدانه کل در پروتئین ایزوله بازیافتی از ماهی کامل و تخلیه شکمی شده گردید اما کارایی روش قلیایی به مراتب بیشتر بود و کمترین میزان رنگدانه در پروتئین ایزوله قلیایی کیلکای تخلیه شکمی شده مشاهده گردید. ایزوله بازیافتی از ماهی تخلیه شکمی شده به روش قلیایی کمترین میزان پپتیدهای محلول در TCA را نشان دادند که بطور معنی داری از سایر نمونه ها کمتر بود(۰۵/۰>p). همچنین ژل تولیدی از ایزوله قلیایی کیلکای تخلیه شکمی شده بطور معنی داری ظرفیت نگهداری آب (۴۵/۶۳%) و سختی (۵۱/۳ نیوتن) بالاتری نسبت به نمونه های کیلکای کامل و نمونه های اسیدی داشتند(۰۵/۰>p)، اما از سوریمی عضله کیلکا (ظرفیت نگهداری آب ۵۴/۷۴% و سختی ژل ۸۹/۴ نیوتن) ضعیف تر بودند. این نتایج با مشاهده مقادیر نسبی بیشتر اکتومیوزین و اکتین در ساختار ژل سوریمی عضله و ایزوله قلیایی ماهی تخلیه شکمی شده بر اساس الگوی وزن مولکولی حاصل از الکتروفورز پروتئین تایید گردید. با این وجود نمونه های حاصل از روش تغییر pH در مورد هر دو منبع سفیدی بسیار پایین تری نسبت به سوریمی عضله کیلکای معمولی داشتند که لزوم تحقیقات بیشتر در زمینه بهبود خواص آن را آشکار می سازد.
دوره ۴، شماره ۸ - ( پاییز و زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده
واژگان با مرور زمان، تحول مییابند که براساس مطالعات زبانشناسی، مهمترین گونههای این تحول، عبارتند از: تعمیم معنایی، تخصیص معنایی، مجاز، استعاره، تنزُّل معنایی و یا ترفیع معنایی. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و برخی واژههای قرآنی دچار تحول معنایی شدهاند. متأسفانه تعدادی از مترجمان فارسی معاصر قرآن، از این امر غفلت کرده و برخی واژهها را بهمعنای رایج معاصر ترجمه کردهاند که این امر میتواند آسیب جدی به مفاهیم قرآنی وارد سازد. از آنجا که تعالیم اصلی دینی مسلمانان از قرآن، اخذ میشود، باید تلاش گردد که در انتقال مفاهیم آن، کوچکترین خطایی رخ ندهد؛ از اینرو بررسی خطاهای راهیافته به برخی ترجمهها، ضرورت مییابد. در این پژوهش ابتدا با جستجو در منابع لغوی و تفسیری قدیمی و معجمهای معاصر، تغییر معنایی راه یافته به دوازده واژه قرآنی(خَصیم، المُثلی، تَبَرَّجنَ، ساهَم، مَقام، الملَّه، الاسباب، تَنَفَّسَ، جابوا، عائل، قَیِّمه، غُصّه) با رویکرد توصیفی_ تحلیلی نشان داده شده و سپس ترجمه این واژگان در ۲۹ ترجمه رایج فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای تحقیق بیانگر این است که برخی مترجمان از روی سهلانگاری، این واژگان را بهمعنای رایج معاصر ترجمه کردهاند و از معنای عصر نزول واژهها غفلت کردهاند.
دوره ۴، شماره ۱۵ - ( بهار ۱۳۸۶ )
چکیده
ادبیات غنی فارسی هنوز زمینههای ناگفته بسیاری دارد که شایسته است با دقت و نگرشی تازهتر بحث و بررسی شود. داستان بیت یکی از قالبهای داستانی به کار رفته در شعر فارسی از کهنترین دورهها تا دوره معاصر است. تا جایی که نویسنده اطلاع داد تاکنون به این مقوله پرداخته نشده است و شایسته است که به عنوان یک قالب داستانی که ویژگیهای مستقل دارد، مورد عنایت محققان قرار گیرد. همان گونه که از نامش پیداست، داستان بیت داستان کاملی است که در یک بیت نقل شود و عناصر ضروری و بایسته داستان را داشته باشد. با توجه به این که در یک بیت مجال برای داستانپردازی مفصل نیست باید حداقلهایی که برای داستان شدن یک روایت ضرورت دارند، شناسایی شوند. با توجه به منابع عناصر پیرنگ، شخصیت، عمل، زمان و مکان از شرایط لازم برای پیدایش داستان هستند و هر بیتی که این عناصر را داشته باشد، میتواند داستان بیت به شمار آید. نویسنده ۲۲ بیت که به تنهایی داستان مستقلی را نقل میکنند، به عنوان نمونه از نخستین دوره شعر فارسی تا شعر معاصر استخراج کرده تا هم شواهد بحث باشند و هم ویژگیهای آنها بررسی گردد. پس از آن شیوههای گسترش پیرنگ، شخصیتپردازی، عمل، زمان، مکان و فضاسازی در این قالب کوتاه بررسی شده است. داستان بیت از سویی در ایجاز و اختصار شبیه به هایکوهای ژاپنی است و از سوی دیگر از لحاظ مختصرنویسی، ایجاز و پرهیز از توصیف به مکتب مینیمالیسم آمریکایی ماننده است. قالب پیشنهادی این مقاله بیشتر بر اساس ویژگی شکل (form) مشخص و جدا شده است. داستان بیت نقطه اتصال شعر و داستان در کوتاهترین و موجزترین شکلی است که هر دو را در برداشته باشد.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
ادبیات تطبیقی همچون سایر علوم، دارای مبانی نظری، اصطلاح شناسی و روششناسی ویژه خود است. مکتب کلاسیک یا تاریخگرای ادبیات تطبیقی با روشهایی نظیر تأثیر و اقتباس، تصویرشناسی و ترجمهپژوهی کوشیده است متون ادبی را مطالعه و واکاوی نماید. مضمون شناسی و واکاوی کیفیت حضور یک مضمون یا چهرهای تاریخی یا اسطورهای اولیه در متن ادبی یکی از این روشهای پژوهشی است. پژوهش حاضر کوشیده است ضمن معرفی رهیافت مضمونشناسی و تبیین کیفیت کاربست آن در مطالعات تطبیقی، به تفاوتهای ماهوی مضمون شناسی با نقد مضمونی، بینامتنیت و کهنالگو، بپردازد براساس پژوهش حاضر، رجوع به پیش متنها، اثبات وجود پیوند تاریخی میان اساطیر اولیه و روایت های منظوم یا داستانی معاصر، استخراج جوانب مورد توجه از یک اسطوره در روایت معاصر و ابعاد فروگذاشته شده آن و تبیین علل و عوامل این مسئله، ارکان اساسی یک پژوهش مضمون شناسانه را شکل میدهند. در عین حال، این پژوهش با پیشنهاد کردن روشی ترکیبی در مطالعات مضمون شناسانه، بر این باور است که پژوهشگران امروزی با وجود توجه به عوامل برونمتنی و تاریخی موجود در پژوهش مضمون شناسانه، میتوانند به وجه ادبی متن نیر بپردازند و از رهگذر رمزگشایی از رمزگان نهفته در آن، میزان پیوند و ارتباط روایت معاصر را با الگوی اسطورهای نشان دهند. این امر در وهله بعد ضمن زدودن استتیک موجود در چنین پژوهشهایی، جنبهای دینامیکی به آنها خواهد داد.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده دنیای رازآمیز اسطوره در مکان و زمان جاری است و خاستگاهی جز باور مردم ندارد. روایت کاوه در پیوند با اندیشه و آرزوهای مردم، و خواسته سرزمین ما، مردم ما و افسانههای ماست. تاریخ افسانهای ایران اهمیت خاصی دارد و ما در اینجا برای ژرفکاوی بیشتر، روایت کاوه را در تاریخ و افسانه بررسی میکنیم. انتقال افسانه امری فردی نبوده است؛ بلکه در رفتار جمعی ریشه دارد. افسانه کاوه اندیشه قیامی پیروز در تاریخ ملی ایران است. در هیچ جای ادبیات دینی پهلوی از کاوه نامی نیامده است و این شخصیت قدمت اسطورهای ندارد. کاوه آهنگر نخستین بار در شاهنامة فردوسی و آثار تاریخنگاران دوره اسلامی پدیدار شد و احتمال میرود پس از دوره اشکانی بهوجود آمده و در تاریخ افسانهای دوره ساسانی جای گرفته باشد. افسانه کاوه، نماد قیامی پیروز، یادمان آن دسته مردمی است که همواره خواستهاند سرنوشت خود را تغییر دهند.
دوره ۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده
ادبیات تطبیقی در فرایند تکامل خود، روششناسیهای متنوعی را عرضه کرده است. رهیافت نقدبنیاد ادبیات تطبیقی ضمن گسستن قیدوبندهای رهیافت تاریخگرا، بر ضرورت کشف پیوند ادبیات با دیگر هنرها و دانشها برای استخراج و طبقهبندی قوانین عام حاکم بر ادبیات و در نتیجه، درک بهتر و جامعتر آن تأکید ورزیده است. پژوهش حاضر با تکیه بر این دیدگاه، بخشی از روایت لیلی و مجنون نورالدین عبدالرحمن جامی در مثنوی هفت اورنگ را با نگارهای منسوب به مظفرعلی از پیروان مکتب نگارگری تبریز واکاوی کرده است. براساس پژوهش پیشِرو، عناصر زمان، پیرامتنیت، توصیف و دلالتمندی جزو اصول کلی ادبیاتاند؛ این مسئله از رهگذر مقایسه ادبیات با نگارگری بر ما مبرهن میشود و میتوان آن را به نگارگری نیز تعمیم داد. در بخش دیگری از این پژوهش، دلالتهای ضمنی نهفته در نگاره نیز استخراج شده است؛ کشف پیوند ادبیات با نگارگری میتواند میزان التذاذ هنری مخاطب حرفهای را دوچندان سازد و نگرنده در عین قرار گرفتن در برابر یک نگاره، از هر دو لذت هنری حاصل نماید. در عین حال، دریافت مخاطب از متن نوشتاری نسبت به دریافت وی از متن دیداری متمایز است. چه، دریافت یک متن روایی به گونهای استدلالی و در نتیجه غیرمستقیم و تدریجی رخ میدهد اما درباره یک نگاره با نوعی فهم حسی و مستقیم روبهرو هستیم. همچنین پژوهش حاضر نشان میدهد متن ادبی پس از انتقال به یک میدان دلالتگرانه دیگر، به ناگزیر بخشی از عناصر شکلدهنده خود را از دست میدهد یا این عناصر با شکل و شمایل متفاوتی ظاهر میشوند.
دوره ۶، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۲۴)- ۱۳۹۴ )
چکیده
بررسی کنشهای گفتار در متون مذهبی یکی از راههای درک لایههای پنهان کلام و شناخت تأثیر مورد نظر مبدأ کلام است. این پژوهش برای نخستینبار به بررسی و مقایسه کنشهای گفتار در منتخبی از سورههای مکّی و مدنی قرآن کریم میپردازد. در این تحقیق توصیفی با روش تحلیل محتوا، شصت صفحه از قرآن کریم مشتمل بر سی صفحه از سورههای مکّی و سی صفحه از سورههای مدنی به روش تصادفی بهعنوان نمونه انتخاب گردید. براساس نظریه کنش گفتارِ آستین و طبقهبندی پنجگانه سرل در مورد انواع کنشهای گفتار، با درنظرگرفتن محتوا و مفاهیم سورهها و آیات، فراوانی هریک از انواع کنشهای گفتار موجود در آنها بررسی شد. نتایج نشان داد که پراکندگی و فراوانی انواع کنشهای گفتار در سورههای مکّی و مدنی تفاوت قابل توجّهی دارد. بر این اساس، در سورههای مکّی کنش اظهاری بیشترین فراوانی را دارد و کنشهای عاطفی، ترغیبی، تعهّدی و اعلامی در رتبههای بعد قرار دارند. امّا در سورههای مدنی، فراوانی کنش اظهاری بهنفع سایر کنشها کاهش یافته و در مقابل، کنشهای ترغیبی و عاطفی و کنشهای تعهّدی و اعلامی افزایش یافتهاند. این آمار میتواند در مقایسه این دو نوع از سورهها دارای پیامدهای تفسیری مهمّی باشد؛ از جمله اینکه بیان اخبار و معارف الهی و اسلامی در قالب کنش اظهاری در سورههای مکّی و در آغاز اسلام، حجم بیشتری از آیات را به خود اختصاص داده است؛ درحالیکه کنشهای گفتاری مربوط به اوامر ونواهی تشویقی و ترغیبی و تبشیر و انذار، در سورههای مدنی اولویت بیشتری دارد.
دوره ۶، شماره ۱۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
در دوره معاصر، با شکلگیری ترجمههای متعدد از قرآن و نظر به اهمیت و نقش بنیادی ترجمه در ارتباط عموم مردم با معارف قرآن کریم، مطالعات علمی نقد ترجمههای قرآن کریم به عنوان یکی از حوزههای مطالعات قرآنی شکل گرفته است. ضرورت پژوهش در این عرصه، زمانی ملموس میگردد که با تفاوت برداشت از قرآن به جهت خطاهای ترجمهای مواجه میشویم. مطالعات نقد ترجمههای قرآن، به دنبال ایجاد یک دستگاه انتقادی برای ارزیابی ترجمههای قرآن بوده و از این رو به معرفی لغزشگاههای پیش پای مترجمان میپردازد. پژوهش حاضر در این راستا، با روش توصیفی و تحلیل انتقادی، "برابرانگاریهای ناشی از تسامح" را به عنوان یکی از لغزشگاههای مترجمان فارسی قران کریم مورد بررسی قرار داده وضمن برشمردن گونههای مختلف برابرانگاری تسامحی، به دو گونه "تسامح در تشخیص ریشه واژگان" و " تسامح در توجه کردن به تفاوت ساختهای صرفی شبیه به هم" پرداخته و ۱۲ نمونه برای آنها بیان کرده است. گزارشهای آماری عملکرد مترجمان در نمونه های مورد بررسی، بیانگر این است که که ترجمههای انصاریان، بهرامپور، صفوی، موسوی گرمارودی و علی اکبر طاهری، در تشخیص ریشه و ساخت صرفی کمترین میزان لغزش و تسامح را دارند و با یک لغزش، ترجمههای موفق در این زمینه هستند. از آن سوی ترجمههای محمد ابراهیم بروجردی (۹ لغزش)، محمد کاظم ارفع (۷ لغزش)، ابراهیم عاملی (۶ لغزش)، محمد کاظم معزی (۶ لغزش) توفیق کمتری در دوری جستن از برابرانگاری تسامحی داشتهاند.