جستجو در مقالات منتشر شده
۸ نتیجه برای غلامپور
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
تغذیه دافنی (Daphnia magna) از دو جلبک سبز (Ankistrodesmus falcatusو Scenedesmus obliquus) در سه تکرار و شرایط یک سان برای هر دو (محیط کشت Z-۸ و رژیم نوری ۱۴ ساعت روشنایی و ۱۰ ساعت تاریکی) بررسی شد. با افزایش غلظت جلبک میزان فیلتر کردن دافنی کاهش یافت، ولی بین تیمارها اختلاف معنی داری مشاهده نشد (۰۵/۰p>). با افزایش غلظت جلبک، میزان بلع و تغذیه دافنی افزایش معنی داری یافت (۰۵/۰p<). نرخ رشد ویژه دافنی تغذیه شده با S. obliquus به طور معنی داری بیش از تغذیه با A. falcatus. بود (۰۵/۰p<). بیشینه رشد ویژه دافنی در تغذیه با S. obliquus در غلظت ۶ میلی گرم در لیتر مشاهده شد، ولی اختلاف معنی داری در میزان بازماندگی دافنی در بین تیمارها مشاهده نشد (۰۵/۰p>). بر اساس این یافته ها، تغذیه D. magna با جلبک S. obliquus عملکرد بهتری داشت.
دوره ۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده
موضوع و مفهوم اعیان ثابته و وحدت وجود، اندیشههای محوری عرفان عطار و ابن عربی را تشکیل میدهند. این نوشتار بر آن است تا بر اساس مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، وجوه تشابه اندیشههای مذکور را از منظر کهنالگوها بررسی نماید. مطابق نتایج، عطار و ابن عربی در مقولههای اعیان ثابته و وحدت وجود اشتراک دارند. ﻻﻳﻪﻫﺎﻯ ﺯﻳﺮﻳﻦ این تشابه را میتوان در ضمیر ناخودآگاه جمعی و کهنالگوی خویشتن دانست. سیمرغ یا اعیان ثابته همان نمونه خداگونه و آغازین در آفرینش موجودات هستند که بیانگر نخستین تجلی و مظهر اسماء الهیاند و به همین جهت ارزشمندند و یگانگی با آن بیانگر غایت رشد انسان است. اما به تناسب تفاوت در محیط فرهنگی، هر یک از شخصیت های مذکور ابتکاراتی داشتهاند: ابتکار ابن عربی را میتوان در وضع اصطلاح اعیان ثابته با دو تجلی فیض اقدس و فیض مقدس دانست و ابتکار عطار آن است که در تناظر انسان و جهان از جنبه جزئی تمثیل ابتکاری "ذره و خورشید" و "ذره و عالم" را در مقابل تمثیل تکراری فلسفی اندام وارگی جهان ابن عربی ابداع کرده است و از جنبه کلی هم تمثیل جامع تناظر سیمرغ با سیمرغ را خلق نموده است که حاوی اندیشه عرفانی وحدت وجود با زیر مجموعههایی چون وحدت در کثرت، تفاوت جزئی جهان سایهای و مثالی، تناظر جهان سایهای و مثالی، کمال گروهی سالکان و شعور کیهانی است و همه زیر مجموعههای مذکور در عرفان ابن عربی نیز وجود دارند که بیانگر یگانگی اندیشه های بشری است.
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
تاکنون تحقیقات اندکی در زمینه مطالعه تجربی اثر میزان سفتشدگی پیچ های اتصالات پیچی سازه های فضاکار بر رفتاراتصالات و پاسخ سازه انجام شده است. در این مطالعه، آثار میزان سفتشدگی پیچ ها بر شرایط سرحدی انتهائی و طول مؤثر کمانش اعضای فشاری به طور تجربی مطالعه شده است. بیش از چهل آزمایش بر مدول های هرمی شکل متشکل از هشت عضو لوله ای با انجام شده است. این آزمایشها با میزان متفاوت سفتشدگی پیچ های اتصالات تکرار شده اند (MeRo) اتصال پیچی از نوع سیستم مروو حاکی از تأثیر قابل ملاحظه میزان سفت شدگی پیچها بر طول موثر کمانش و ظرفیت باربری اعضا در نمونههای آزمایش بوده اند .در این مقاله، ضمن تشریح و تفسیر نتایج آزمایشها، توصیه های اجرایی جهت ارتقاء ظرفیت باربری و اعتمادپذیری سازه های فضاکار شبکهای ارائه شده است.
ناصر فتورائی، سیف الله غلامپور، امیرسعید صدیقی،
دوره ۱۴، شماره ۱۳ - ( ويژهنامه اول ۱۳۹۳ )
چکیده
گرفتگی مسیر مایع مغزی نخاعی باعث افزایش فشار اعمالی از سوی این مایع بر دیواره های بطن ها و در نهایت بروز بیماری هیدروسفالی می گردد. این پژوهش به بررسی شاخصی عددی جهت تشخیص بیماری هیدروسفالی غیر¬ارتباطی پرداخته است. در ابتدا نمودار سرعت در مجرای سیلویوس نمونه سالم به صورت سه بعدی و با استفاده از روش برهمکنش سیال و جامد به دست آمد. این نتیجه با نمودار سرعت مشابه¬ی که از تصویربرداری CINE-PC-MRI همان نمونه استخراج شده بود مقایسه شد. پس از تایید انطباق دو نمودار، از صحت روش حل و فرضیات به کار گرفته شده اطمینان حاصل شد. عدد رینولدز در مجرای سیلویوس نمونه سالم کمتر از ۷/۲۷۵ و حداکثر فشار مایع مغزی نخاعی نیز ۳/۶۱۶ پاسکال بود. در ادامه شرایط سیستم بطنی برای بیمار هیدروسفالی غیرارتباطی مدلسازی گردید. حداکثر فشار به ۵/۲۹۵۸ پاسکال افزایش یافت. با توجه به عامل بیماری، حداکثر فشار مایع مغزی نخاعی بر بافت مغز در مجرای سیلویوس به عنوان شاخصی جهت ارزیابی بیماری هیدروسفالی غیرارتباطی معرفی گردید. در پایان مقادیر فشار محاسبه شده برای مایع مغزی نخاعی و مقادیر فشار اندازه¬گیرری شده از تست سوزن کمری برای مایع نخاعی مورد مقایسه قرار گرفت. مشخص شد این اعداد با هم متناسب هستند. بر این اساس فشار مایع نخاعی حاصل از تست سوزن کمری به عنوان شاخصی عددی و کاربردی برای تشخیص بیماری معرفی گردید.
احسان شکوری، حسین حقیقی حسنعلی ده، سیف الله غلامپور،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
استخوانها بر اثر سانحه، کهولت سن و بیماری دچار شکستگی میشوند. برای درمان شکستگی استخوان ضروری است استخوان در محل مناسب ثابت نگه داشته شود. در شکستگیهای پیچیده، برای ثابت نگه داشتن موضع شکستگی از ابزار و تجهیزات ثابتسازی داخلی و خارجی استفاده میشود. به منظور اتصال تجهیزات نگهدارنده، سوراخکاری استخوان الزامی میباشد. در حین سورخکاری استخوان، نیروهای لازم جهت تشکیل براده، باعث افزایش دما میگردند. اگر دما تولید شده از ۴۷ درجه سانتیگراد فراتر رود، باعث پدیده نکروز حرارتی در استخوان میشود. نکروز حرارتی سبب عدم ثابتسازی و در نتیجه جوشخوردگی نادرست استخوان میگردد. در تحقیق حاضر سعی گردیده است تا تاثیر خنککار گاز بر کاهش دمای موضع سوراخکاری بررسی شود و همچنین تحلیل آماری این فرآیند مطالعه گردد. آزمونها با استفاده از تزریق مستقیم گاز نیتروژن به وسیله مته اینترنال کولانت انجام پذیرفته است. نتایج حاصله نشان دادند که بکارگیری خنککار گاز، ازدیاد دمای سوراخکاری را تا ۱۵ درجه سانتیگراد کاهش داده و از وقوع نکروز حرارتی جلوگیری شده است. حداکثر ازدیاد دمای سوراخکاری معمولی ۵۶ درجه سانتیگراد بوده، در حالی که با استفاده از خنککار گاز میزان ازدیاد دما ۴۳ درجه سانتیگراد بدست آمده است. همین امر سبب شده تا احتمال وقوع نکروز حرارتی در سوراخکاری استخوان با خنککاری مستقیم گاز نیتروژن از بین رود. تحلیل آماری نیز نشاندهنده آن است که در سوراخکاری با خنککاری مستقیم گاز نیتروژن، تغییرات دما تقریبا مستقل از سرعت چرخشی میباشد.
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
طبیعتِ نوعاً پوشیده و دور از دیدِ عموم ِزندان و بازداشتگاه از سویی و در نگاهِ مقاماتِ این مکانها، بی (یا دستکم، کم) اهمیتیِ افرادی که در آنها نگهداری میشوند؛ موجدِ گونهای احساسِ مصونیت و ناپاسخگویی است که حقوق ابتداییِ محبوسین را در معرضِ خطری گاه غیرقابلِ جبران قرار میدهد. نبودِ سازوکاری مستقل و واقعی برای نظارت و بازرسی از بازداشتگاه و زندان و رسیدگی به شکایاتِ محبوسین، به توسعه گرایشِ طبیعیِ این محیطها به ماندن در وضعیتِ ناشناختگی[۱] و ابهام، و پرهیز از شفافیت میانجامد. برعکس، سعی در ایجاد شفافیت و پاسخگو نمودنِ مقاماتِ زندان از مجرای نظارت و بازرسیهایِ منظم و مستقل بر طرز سلوک آنها با افرادِ دربند و رسیدگیِ منصفانه به شکایتهای آنها، همسو با اهداف درنظرگرفتهشده برای مجازات حبس یا قرارِ بازداشتِ موقت، ریسکِ سوءاستفاده از قدرت در این محیطها، توسل به زور در آنها، بیتوجهی به دادخواهی بازداشتشدگان و زندانیان، احساس مصونیت و بیکیفرمانیِ ناشی از آن را کاسته و حقوق بنیادین افراد بازداشتشده یا زندانی را از تضمینی قویتر برخوردار میسازد.
مقاله پیشرو، با بهرهگیری از ادبیات موجود در بحثهای نظارت و بازرسی از بازداشتگاه و زندان، ضمن نمایاندن استاندارهای بینالمللی موجود در این موارد میکوشد با تحلیلِ اسناد و مدارک و گفتمانِ رسمیِ موجود در این زمینه، به این پرسش پاسخ دهد که سازوکارهای نظارت بر بازداشتگاه و زندان از چه ویژگیهایی برخورداند.
در نظام عدالت کیفری ایران به رغمِ تلاشهایی برای نظارتپذیر کردنِ محیطهای حبس، بیشترِ اقدامات در سطحی از نظارتِ درون سیستمی باقی مانده است که آن نیز در عمل، به صورت موردی/واکنشی و نه دائمی/کنشی و منظم، نوعاً پس از رسانهای شدنِ وقوع اتفاقی در این محیطها، در پاسخ به افکار عمومی و با طیِ تشریفاتی متعدد و اعمالِ بیشترین سطح از محدودیت صورت پذیرفته است. وجود برخی بازداشتگاههای خارج از نظارت سازمان زندانها دستکم در برهههایی از زمان، عدم پذیرش نظام نظارت مستقل بر بازداشتگاه و زندانها و ایجاد چالشهایی در مسیر اعمال نظارتهای موردیِ خارج از نظام قضایی، سازوکارهای نظارت بر این محیطها را فاقد اثر بخشی لازم کرده است.
دوره ۲۴، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
دوره ۲۵، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
کیفرشناسان معتقدند طبقهبندی زندانیان در صورتی که براساس نظریه بازپروری صورت گیرد، میتواند با کاهش خشونت، امنیت زندان را تامین و بهواسطه دسترسی زندانیان به برنامههای بازپرورانه، اصلاح و درمان را محقق و در نهایت مشکل تورم جمعیت کیفری را برطرف کند. ایالات متحده امریکا و کشورهای حوزه اسکاندیناوی از جمله کشورهایی هستند که با توسعه مدلهای مختلف زندان به ظرفیت طرحهای طبقهبندی و ارزیابی و اجرای درست آنها به منظور کنترل جرایم تمرکز کردهاند. به موازات اهمیت این مساله در مطالعات اخیر، پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی فرایند طبقهبندی زندانیان در نظام عدالت کیفری ایران با جهتگیری تطبیقی بپردازد. برای انجام این امر از دو روش تحقیق تحلیل اسناد و مدارک و مصاحبه عمیق (با زندانیان و کارکنان زندان ها) استفاده شد. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که به رغم تحولات موجود در آییننامه سازمان زندانها (مصوب ۱۴۰۰)، آزادی عمل قابل توجهی در چگونگی توزیع زندانیان وجود دارد و حتی رویههای موجود وضعیت بازطبقهبندی زندانیان را تعیین میکند. علاوه بر این، تورم جمعیت کیفری بر چگونگی طبقهبندی بزهکاران سایه انداخته و حتی موجب تغییر کارکرد زندانهای باز و نیمهباز شده است.