جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای فرشباف
دوره ۹، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۷ )
چکیده
این مقاله در چارچوب «ردهشناسی نقشگرای نظاممند» و با تکیه بر تعمیمهای ردهشناختی متیسن (۲۰۰۴) کوشیده است، رفتارهای ردهشناختی نظام آغازگر دو زبان فارسی و ترکی آذری را که به لحاظ نَسبی به دو خانواده زبانی متفاوت متعلقاند، توصیف و مقایسه کند. به بیانی مشخصتر، این پژوهش تلاش کرده است به این پرسش اساسی پاسخ دهد که با توجه به تعمیمهای ردهشناختی متیسن، نظام آغازگر و مشخصاً سه زیرنظام «نشانداری آغازگر»، «گزینش آغازگر»، و «نوع آغازگر» در زبان فارسی چه تفاوتها و شباهتهایی با آن نظامها در زبان ترکی آذری دارند.
مطالعه حاضر نشان داد که دو زبان فارسی و ترکی آذری ۱) دارای ساخت آغازگری ـ پایانبخشی تقریباً همانند هستند، ۲) با آغازگرهای بینشان و نشاندار به یک شکل برخورد میکنند، ۳) افزون بر آغازگر ساده، دارای آغازگر چندگانه نیز هستند، ۴) با عناصر سازنده آغازگر چندگانه به یک شکل برخورد میکنند و ۵) دارای نظام آغازگر وجهآزاد هستند. این یافتهها نشان میدهد که دو زبان فارسی و ترکی آذری که به لحاظ نَسبی کاملاً متفاوت هستند، دارای نظام آغازگر و مشخصاً سه زیرنظام «نشانداری آغازگر»، «گزینش آغازگر»، و «نوع آغازگر» مشابهی هستند. این نتیجه با «اصل سازگاری محوری» همسو است. بر اساس این اصل، زبانها با توجه به محور جانشینی/ نظام و نه محور همنشینی/ ساخت، گرایش به سازگاری بیشتر با یکدیگر دارند.
رضا فرشباف زینتی،
دوره ۱۵، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده
در این مطالعه، روش فرآیند اصطکاکی اغتشاشی اصلاح شده ی مبتنی بر ارتعاشات التراسونیک برای توزیع یکنواخت نانولوله های کربنی چند دیواره در ماتریس پلیمری نایلون ۶ ارائه گردیده است. بدین منظور، جهت تسهیل فرآیند اصطکاکی اغتشاشی و افزایش تاثیر و بازدهی آن، از طرح ابزار فرآیند اصطکاکی اغتشاشی اصلاح شده به همراه ارتعاشات التراسونیک استفاده گردید. آزمایشات متعددی برای دستیابی به بازه مناسبی از پارامترهای فرآیند اصطکاکی اغتشاشی (سرعت دورانی و سرعت پیشروی ابزار) صورت گرفت. مشاهدات میکروسکوب الکترونی روبشی و الگوهای پراش اشعه ایکس نشان می دهند که نانولوله های کربنی چند دیواره به شکلی یکنواخت در ماتریس پلیمری نایلون ۶ توزیع شده اند. آزمایشات میکروسختی ویکرز نشان می دهند که توزیع یکنواخت تر نانولوله های کربنی چند دیواره در ماتریس نایلون ۶ می تواند منجر به افزایش سختی آن تا حدود ۳۳% در مقایسه با دیگر نانوکامپوزیت های تولیدی گردد. همچنین، نتایج آزمایشات نشان می دهد که نانوکامپوزیت مورد نظر در فرآیند اصطکاکی اغتشاشی به کمک ارتعاشات التراسونیک با سرعت پیشروی بالاتر از سرعت پیشروی فرآیند اصطکاکی اغتشاشی ساده تولید می گردد، اما افزایش سرعت پیشروی در فرآیند اصطکاکی اغتشاشی به کمک ارتعاشات التراسونیک باعث کاهش اغتشاش نانوکامپوزیت و در نتیجه کاهش توزیع همگن نانوکامپوزیت نمی گردد.
سید محمد رضا سید نورانی، مریم شعاران، سحر فرشباف،
دوره ۱۶، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
تنظیم الگوی حرکتی ربات مطابق با شرایط مسیر یکی از زمینههای مورد توجه در رباتیک میباشد، زیرا موجب افزایش توانایی ربات در عبور از محیطهای ناشناخته میشود. برای این منظور میتوان از سازکار تولید الگوهای حرکتی در انسان و حیوانات، موسوم به «مولد الگوی مرکزی» الهام گرفت. این الگوهای حرکتی را گام و تعویض بین الگوهای حرکتی را گذر گام میگویند. تا کنون مدلهای مختلفی برای مدلسازی عملکرد مولدهای الگوی مرکزی ارائه شده و از آنها برای تولید مسیر در رباتهای سیار مختلفی نیز استفاده شده است. در مقالهی حاضر، یک شبکهی مولد الگوی مرکزی موسوم به «مدل چهار سلولی» مطالعه میشود که برای تولید سیگنالهای ریتمیک مفاصل قوزک پا در سازکار حرکتی دوپایی طراحی شده است. این مدل از چهار سلول یکسان جفتشده تشکیل میشود که دینامیک داخلی آنها از معادلات غیرخطی موریس- لکار تبعیت میکند و پیوند بین سلولها از نوع انتشاری است. تولید گامهای مختلف به تنظیم اختلاف فازهای مناسب بین سیگنالهای ریتمیک تولید شدهی سلولها ربط دارد، که به نوبهی خود با تنظیم وزنهای پیوندی میان سلولها حاصل میشود. در این مقاله، از الگوریتم ژنتیک با مرتبسازی نامغلوب برای یافتن وزنهای پیوندی بهینه جهت دستیابی به اختلاف فازهای مطلوب برای گامهای اولیهی راهرفتن، دویدن، جهـش دوپا و پریدن دوپا استفاده میشود. همچنین، برخی گامهای ثانویه، بهویژه گام راه رفتن آرام، با دوشاخگی حاصل از شکست تقارن در شبکهی مولد گامهای اولیه بهدست میآید. در مرجع [۲۸[ امکان تولید گام راه رفتن آرام توسط شبکه چهار سلولی پیشبینی شده است، ولی موفق به تولید آن نشده بودند
محمود فرشباف، محمدعمار مفید، مجید بلباسی، مصطفی جعفرزادگان، حمید نعیمیان،
دوره ۲۰، شماره ۱۰ - ( مهر ۱۳۹۹ )
چکیده
از آنجایی که پاشش حرارتی، فرآیندی اقتصادی و سریع برای پوششدهی سطح محسوب میشود و میتواند سطحی زبر و تمیز ایجاد نماید، میتوان از آن بهمنظور اعمال لایه واسط در روش اتصالدهی فاز مایع گذرا استفاده نمود. در تحقیق حاضر، اتصال فاز مایع گذرای آلیاژ Al۲۰۲۴ به Ti-۶Al-۴V با استفاده از لایه واسط فویل برنج و نیز پاشش حرارتی برنج بر روی فلز پایه آلومینیوم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با استفاده از لایه واسط اعمالی بهصورت پاششحرارتی، بهدلیل ایجاد عیوب مختلف، مجراهای بیشتری برای نفوذ فراهم شده و به همین علت، پتانسیل نفوذ آلومینیوم و تیتانیم در فصل مشترک اتصال افزایش مییابد. سازوکار ایجاد اتصال، مشتمل بر نفوذ مس به سمت آلومینیوم و تیتانیم و تشکیل ترکیبات بین فلزی نظیر TiAl۳، TiAl، Al۲Cu و AlCuMg و همچنین نفوذ مس از طریق مرزدانههای آلومینیوم و تشکیل فاز یوتکتیک است. تشکیل این ترکیبات بین فلزی با استفاده از طیفسنجی تفکیک انرژی و پراش پرتو ایکس تایید شد. انحلال فلزات پایه در ناحیه اتصال و فرآیند انجماد همدما در حالتی که از لایه واسط پاشش حرارتی استفاده شد، بیشتر و سریعتر از حالتی بود که از فویل بهعنوان لایه واسط استفاده شد. استحکام برشی ایجادشده در حالت استفاده از پوشش برنج پاشش حرارتی، بیشتر (۲۵مگاپاسکال) از حالتی بود که از لایه واسط بهصورت فویل (۱۴/۶مگاپاسکال) استفاده شد. این کاهش استحکام، میتواند بهعلت تجمع و رشد ترکیبات ترد بین فلزی در نزدیکی فصل مشترک اتصال، بهدلیل کاهش پتانسیل نفوذی آلومینیوم و تیتانیم در ناحیه اتصال باشد.