جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای محمدی نجف آبادی


دوره ۲، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده

قاعده "لامؤثر فی الوجود الا الله" مورد تأکید اشاعره و ملاصدرا است؛ لکن، هر کدام تفسیری متفاوت از این قاعده ارایه کردهاند. اشاعره بر اساس این قاعده، هرگونه علیت و تأثیر و تأثُّر را در میان ممکنات انکار کردهاند و همه افعال را به طور انحصاری و مستقیم به خداوند متعال نسبت می‌دهند. اما ملاصدرا بر اساس مبانی فلسفی خود در حکمت متعالیه، ضمن اثبات فاعلیَّت قریب خداوند برای تمامی افعال، نقشی را نیز برای سایر ممکنات در افعال می‌پذیرد و گونه‌ای از تأثیر و تأثُّر در میان مادون واجب تعالی را اثبات می‌کند. در این مقاله هر دو دیدگاه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت که بر این اساس، هیچ یک از این دو دیدگاه خالی از اشکال نیستند. البته دیدگاه ملاصدرا با تبیینی که ملا علی مدرس از آن ارایه می‌کند، تا حد زیادی پیراسته از اشکالات می‌گردد.

دوره ۴، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده

با تکیه بر آراء علم‌النفسی ابن‌سینا و ملاصدرا در دو مقطع "هنگام تعلق نفس انسانی به بدن طبیعی" و "پس از قطع تعلق از بدن طبیعی"، ضمن اثبات حرکت در نفس مجرد می‌توان بر امکان و تحقق حرکت در سایر موجودات غیرمادی نیز استدلال ارایه کرد. در هنگام تعلق نفس به بدن طبیعی، نفس مجرد انسانی بدون لحاظ قوه و ماده موجود در بدن طبیعی، امکان حرکت و تغیر دارد، پس سایر موجودات غیرمادی نیز می‌توانند بدون لحاظ ماده، حرکت داشته باشند. در هنگام قطع تعلق نفس از بدن مادی، اگرچه ابن‌سینا به امکان حرکت تکاملی نفس تمایل دارد، اما مبانی لازم برای اثبات آن را ندارد. در مقابل، ملاصدرا که صراحتاً تکامل برزخی نفس را انکار می‌کند، مبانی و آرائی در علم‌النفس دارد که بر پایه آنها علاوه بر امکان تکامل برزخی نفس انسانی، حرکت در سایر موجودات غیرمادی را نیز می‌توان اثبات و تبیین کرد.
 
حسین محمدی نجف آبادی، علی اصغر عطایی، مسعود شریفی فر،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده

روش شکل‌دهی تدریجی ورق فلزی از جمله روش‌های نوین و بسیار انعطاف‌پذیر در فناوری شکل‌دهی ورق‌های فلزی است که برای تولید قطعات به تعداد کم و ساخت مدل نمونه‌ی اولیه، مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای تولید قطعات با خواص مطلوب، با بیشترین کیفیت و کمترین هزینه، تعیین میزان بهینه برای پارامترهای فرآیند ضروری می‌باشد. در این تحقیق پس از شبیه‌سازی فرآیند با استفاده از نرم‌افزار ABAQUS، تأثیر سه پارامتر شامل ضریب اصطکاک، قطر ابزار و اندازه‌ی گام عمودی بر سه پارامتر نیروی عمودی ابزار، ضخامت ورق تغییر شکل یافته و مقدار برگشت فنری با استفاده از مدل اجزای محدود در سطوح مختلف بررسی شد. سپس با استفاده از اطلاعات به دست آمده، مدلی توسط شبکه‌ی عصبی مصنوعی در نرم‌افزار MATLAB به دست آمده و سپس این مدل به عنوان تابع ورودی به الگوریتم بهینه‌سازی ژنتیک چند هدفه ارائه گردید تا پارامترهای بهینه‌ی فرآیند جهت به دست آمدن حداقل نیروی عمودی، حداقل برگشت فنری و حداقل کاهش ضخامت به دست آیند و جبهه پارتوی مربوطه حاصل شود.
احمد محمدی نجف آبادی، ایرج ستاریفر، محسن رضاییان اکبرزاده،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

ترک های ناشی از فرایندهای ساخت یا عملکرد قطعات، می توانند رشد نموده و موجب شکست سازه شوند. از این رو، دستیابی به روشی مناسب جهت پیش بینی شروع رشد ترک، همواره مورد توجه بوده است. رویکردهای اصلی در تحلیل شکست سازه ها، شامل دو رویکرد کل‌نگر و موضعی است. در رویکرد کلنگر، مقاومت در برابر شکست، بر حسب مقادیر بحرانی پارامترهایی دور از نوک ترک مثل K یا J تحلیل می‌شود. در پژوهش حاضر، مدل برمین رویکرد موضعی به کار گرفته شده که از آن به منظور پیش‌بینی شکست ترد استفاده می شود و در آن، میدان تنش و کرنش در حوزه نوک ترک مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این مدل پارامترهایی معرفی می‌شوند که باید از طریق داده‌های آزمونهای تجربی کالیبره گردند. هدف از این پژوهش، مقایسه روشهای مرسوم در کالیبراسیون پارامترهای رویکرد موضعی بر روی داده های آزمونهای شکست ترد نمونه های خمش سه نقطه، شناخت محدودیت ها و در نهایت ارائه یک روش جدید کالیبراسیون جهت استخراج پارامترهای مناسب برای پیش‌بینی شکست ترد این نمونه ها با استفاده از رویکرد موضعی مکانیک شکست است. نتایج پژوهش حاضر نشان می‌دهد، روشهای مرسوم در کالیبراسیون پارامترهای رویکرد موضعی با استفاده از آزمایش نمونه های خمش سه نقطه در برخی موارد با محدودیت همراه است. همچنین معرفی پارامتر موقعیت ویبال به عنوان معیاری از سه بعدی شدن تنش‌ها در مدل برمین، روش مستدل جدیدی جهت پیش بینی شکست ترد نمونه های خمش سه نقطه با قیود متفاوت، ارائه شده است.
مهرداد نصرالله زاده، جواد شهبازی کرمی، حسن مسلمی نائینی، سیدجلال هاشمی، حسین محمدی نجف آبادی،
دوره ۱۶، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

شکل‌دهی دمشی فلز در دماهای بالا فرآیندی است برای شکل‌دادن فلزاتی از قبیل آلومینیوم، منیزیم و تیتانیوم که شکل‌پذیری پایین یا استحکام بالایی در دمای اتاق دارند و با افزایش دمای فرآیند تا دماهایی بالاتر از دمای تبلور مجدد فلز، شکل‌پذیری آن‌ها افزایش و استحکامشان کاهش قابل توجهی پیدا می‌کند. در این فرآیند برای تولید قطعاتی با خواص مطلوب، تعیین میزان بهینه برای پارامترها ضروری می‌باشد. در این تحقیق فرآیند شکل‌دهی دمشی در دماهای بالا با استفاده از نرم‌افزار Abaqus شبیه‌سازی شد و توسط نتایج شبیه‌سازی، نحوه تاثیرگذاری پارامترهای ورودی بر خروجی‌های فرآیند مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تأیید آزمایش‌های شبیه‌سازی نیز آزمایش‌های تجربی با استفاده از مجموعه شکل‌دهی دمشی انجام گرفت. با استفاده از اطلاعات به دست آمده از شبیه‌سازی عددی فرآیند، یک شبکه‌ی عصبی مصنوعی در نرم‌افزار Matlab به منظور مدل‌سازی فرآیند شکل‌دهی دمشی در دماهای بالا آموزش داده شد. در شبکه عصبی آموزش داده شده، فشار، تغذیه محوری و زمان به عنوان پارامترهای ورودی و شعاع، کمینه و بیشینه ضخامت به عنوان خروجی‌های مساله درنظر گرفته شد. درمرحله بعد این مدل به عنوان تابع ورودی به الگوریتم بهینه سازی ژنتیک چند هدفه ارائه گردید تا جبهه پارتو و پارامترهای بهینه‌ی فرآیند به دست آیند. پارامترهای بهینه‌ی حاصل شده عبارتند از: فشار داخلی ۱۳,۰۷bar، تغذیه محوری ۰.۷۸mm و زمان ۶۵.۷۳s و مقادیر شعاع گوشه، کمینه و بیشینه ضخامت بدست آمده از پارامترهای بهینه به ترتیب برابر ۵.۴۹mm، ۰.۹۲mm و ۱.۵۷mm می-باشد.

صفحه ۱ از ۱