۱۸ نتیجه برای میراحمدی
دوره ۱، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: جغرافیای انتخابات بهعنوان یکی از پویاترین و دیرپاترین گرایشهای جغرافیای سیاسی، بیش از دیگر گرایشها با افتوخیز همراه بوده است. هستیشناسی عینی پدیده رای و توزیع فضایی آرا، این گرایش را در پیوند با رویکرد فضایی قرار داده، بهگونهای که درصد بالایی از آثار موجود در گستره جغرافیای انتخابات براساس چنین دیدگاهی نوشته شدهاند. با افت دیدگاه اثباتگرایی، آثار جغرافیای انتخابات نیز رو به کاستی نهادند. چیرگی پژوهشهای توصیفی، مصداقی و کاربردی فاقد بنیان نظری و فلسفی محکم بر نوشتههای بنیادی و نظری، بزرگترین کاستی امروزین جغرافیای انتخابات در سطح بینالملل و نیز در ایران است. هدف پژوهش حاضر که از نوع تحقیقات بنیادی نظری است، تبیین رویکردهای غالب نظری در جغرافیای انتخابات بود.
نتیجهگیری: جغرافیای انتخابات را میتوان در قالب پنج رویکرد نظری واکاوی کرد. رویکرد نخست، رویکرد سنتی است که در قالب مکتب ناحیهای و روابط انسان- محیط به واکاوی الگوهای فضایی رایدهی میپردازد. رویکرد دوم، رویکرد فضایی- رفتاری است که بر پایه مکتب فضایی به بررسی رفتار رایدهی براساس اندازهگیری و تحلیل متغیرهای فضایی کلیدی میپردازد. رویکرد سوم، رویکرد رادیکال است که براساس مکتب جغرافیای رادیکال به مفصلبندی نظری و آشکارکردن مکانیزمهایی میپردازد که به فرآیندهای انتخاباتی شکل میدهند. رویکرد چهارم، رویکرد مکانمحور است که براساس مکتب جغرافیای انسانگرا و نظریه ساختاربندی به بررسی تاثیر متن و زمینه جغرافیایی- تاریخی بر رفتار انتخاباتی میپردازد و رویکرد پنجم، رویکرد انتقادی است که براساس مکاتبی مانند فمینیسم، پساساختارگرایی و پستمدرنیسم به نقد رویکردهای موجود به مطالعه جغرافیای انتخابات و ارایه خوانشهای جایگزین از جغرافیای انتخابات میپردازند.
دوره ۲، شماره ۴ - ( پاییز و زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده
در برخی آیات کلامی قرآنکریم، تعابیری وجود دارد که در آنها خداوند متعال با لحنی عتابآمیز و هشدارگونه، پیامبر اکرم (ص) را مورد خطاب قرار داده است. از برجستهترین گونههای این عتابها میتوان به نهی از شرک، امر به طلب بخشش از خداوند، نهی از شک، نهی از پیروی خواستههای اهل کتاب، تذکّر به، تقدّم ترس از خدا بر ترس از مردم، تأکید بر حفظ الهی و عتاب بر تحریم حلال الهی اشاره کرد. از آنجا که برگرداندن چنین تعابیری به زبان فارسی یا هر زبان دیگری ممکن است شائبه عدم عصمت پیامبر اکرم (ص) را در ذهن خواننده ایجاد و تقویت کند؛ لذا ترجمه این دسته آیات از جایگاه حساس و خطیری برخوردار بوده و مسئولیت مترجم آن را دو چندان میسازد؛ چرا که انتقال صحیح محتوای این گونه آیات، افزون بر حفظ ساختارهای دستوری و بلاغی و نیز همسانی تأثیر متن مبدأ و مقصد بر مخاطبان، توجه و اشراف ویژه مترجم را به مبانی کلامی طلب میکند. این جستار بر آن است ضمن بهرهگیری از آرای مفسّران و محقّقان قرآنی و با تکیه بر پیشفرضهای کلامی، برخی از مهمترین ترجمههای این آیات را مورد بررسی و نقد قرار داده، تا در این رهگذر، پس از بیان ضعف و قوتهای احتمالی این ترجمهها و ارزیابی روشهای گوناگون بهکار گرفته شده در آنها، اعم از لفظی، وفادار، آزاد و تفسیری به معرفی موفقترین روش در تطبیق مراد واقعی این دسته از آیات مبادرت ورزد.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
ژن کلرپلاستیmatK ، که به عنوان ORF۵۰۹ شناخته شده ، دارای سرعت تکاملی بالا در سطوح نوکلئوتیدی و آمینواسیدی است. این ژن در کپی منفرد بزرگ ژنوم کلروپلاست و بین اگزون های ‘۵ و ‘۳ trnK (tRNA-lysine) در درون یک اینترون گروه II واقع شده است. اثر نور و مرحله نموی بر سطوح RNA و پروتئین matK، پیشنهاد کننده نقش کارکردی این ماچوراز مشهور است که به طور غیر مستقیم بر فتوسنتز اثر می گذارد. matK یکی از مناسب ترین ژن های کلروپلاستی برای حل روابط فیلوژنی و تکاملی در گستره ای از سطوح تاکسونومیک از سطح گونه تا جنس، تیره وحتی فرا تیره ای در میان گیاهان خشکی به ویژه نهاندانگان می باشد. این ژن به عنوان DNA بارکد، سطوح بالای تمایز را در میان گونه های نهاندانگان نشان داده است که می تواند به صورت تکی یا همراه با ژنهای دیگر برای شناسایی و معرفی گونه های ناشناخته استفاده شود
دوره ۵، شماره ۹ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده
ژان پل وینه و ژان داربلنه از ایدهپردازان مشهور نقد ترجمه در کتاب خود، "سبک شناسی تطبیقی فرانسوی و انگلیسی: یک روش برای ترجمه" (۱۹۹۵)، روشها و معیارهای هفتگانهای را برای ترجمه معرفی میکنند که هر مترجمی خواه ناخواه از آنها استفاده میکند و بهرهگیری مترجم از هریک از این روشها و بررسی میزان این بهرهگیری، روش ترجمه مترجم اعم از ترجمه مستقیم و غیرمستقیم را آشکار میسازد. این پژوهش در دو بعد نظری و تطبیقی، ابتدا به شرح مؤلفههای وینه و داربلنه پرداخته و سپس با روشی توصیفی- تحلیلی نمونههایی از ترجمه موسوی گرمارودی از نامه امام علی (ع) به مالک اشتر (۱۳۹۴) در نهجالبلاغه را بر پایه روشهای هفتگانه مذکور، مورد بررسی و نقد قرار میدهد تا ارزیابی مثبت و دقیقی از کیفیت و روش ترجمه مترجم ارائه دهد. نتیجه نشان میدهد که گرمارودی از بین روشهای هفتگانه وینه و داربلنه کمتر از رویههای مستقیم که عبارت از؛ قرضگیری، گرتهبرداری و تحتاللفظی است، بهره برده که این موضوع با توجه به مقوله سرهنویسی و زبان آرکائی گرمارودی در ترجمه، قابل توجیه است؛ کما اینکه چهار تکنیک بعدی که مربوط به روش غیرمستقیم است در ترجمه بیشتر بهکار گرفته شده است و این روش به افزایش خوانایی و سلاست ترجمه او کمک کرده است.
دوره ۶، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده
هدف مقاله حاضر مقایسه قوانین تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اندونزی است. مهمترین وجهتشابه ایران و اندونزی این است که دو کشور طی دهههای اخیر شاهد افزایش تعداد استانها و سایر سطوح تقسیمات سیاسی خود بودهاند. در عینحال این کشور واجد برخی تفاوتها با ایران است که مهمترین آن اصلاح پیدرپی نظام تقسیماتی اندونزی بر اساس رویکرد عدمتمرکز است. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که طبق قوانین دو کشور، واحدهای سیاسی طبق چه شاخصها و فرایندی ایجاد میشوند و وظایف و اختیارات چگونه میان سطوح تقسیماتی توزیع میشود. این مقاله از روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد کیفی بهره میگیرد. دادههای پژوهش، متن قانون دو کشور درخصوص نظام تقسیمات سیاسی است. طبق نتایج پژوهش، از منظر شاخصهای ایجاد واحدهای سیاسی، در ایران تأکید عمدتاً بر شاخص جمعیت - با تعریف حدنصاب جمعیتی- است و در کنار آن برخی شاخصهای دیگر بدون تعریف و تعیین معیار سنجش مقرر شدهاست. درمقابل در اندونزی مجموعهای متنوع از شاخصها بههمراه تعاریف و معیارهای سنجش آنها در قانون تعیین شدهاست. از منظر فرایند ایجاد واحدهای سیاسی، در ایران یک فرایند عمدتاً «بالا به پایین»، و در مقابل در اندونزی فرایندی «پایین به بالا» در قانون مقرر شدهاست. درخصوص چگونگی تخصیص وظایف و اختیارات میان سطوح دولت، قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری فاقد احکامی درباره چگونگی تفکیک امور ملی از منطقهای و محلی، وظایف و اختیارات استانداران و سران سایر سطوح تقسیماتی است و رویکردی «مکانمحور» دارد. در مقابل قانون دولت منطقهای اندونزی شرحی دقیق از موارد مذکور ارائه کرده و رویکردی «فضامحور» دارد.
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱- )
چکیده
در بازار های رقابت عمدهفروشی، هر شرکت توزیع بهعنوان یکی از بازیگران بازار، به دنبال حداکثر کردن سود، با بهکارگیری تمامی امکانات خود است. بنابراین تعیین راهکار بهینه تأمین انرژی هر شرکت توزیع برای نیل به این هدف، امری ضروری است؛ اما مشکل اصلی در تعیین این راهکار، پیشبینی رفتار دیگر رقیبان و شرکتهای تولیدی حاضر در بازار بوده و اطلاعات ناقص مربوط به آنها باید به شکل عدمقطعیت در مسأله ملحوظ شود. دراین مقاله، نوعی مدل تأمین انرژی برای شرکتهای توزیع با در نظر گرفتن تولیدهای پراکنده و بارهای قابل قطع متعلق به این شرکت و با ملحوظکردن عدم قطعیتها در بازار برق روز- پیش پیشنهاد شده است. در روش ارائه شده، ابتدا مدل تأمین انرژی بهصورت نوعی مسأله بهینهسازی چندهدفه دوسطحی که با استفاده از روش متمم غیرخطی و L-P متریک قابل حل است، پیشنهاد شده و سپس نامعینیهای موجود در اطلاعات، با استفاده از روش مونتکارلو، به مدل اعمال میشود. یک سیستم ۸ شینه برای تأیید اعتبار الگوریتم و مدل پیشنهادی، مورد استفاده قرار گرفته است.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده
در سالهای اخیر مطالعات فراوانی در جهت ساخت نانو ذرات مغناطیسی بهمنظور کاربرد در زمینههای مختلف علوم صورت گرفته است. طراحی و روش سنتز مناسب این نانو ذرات، بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و کاربردهای متنوع آنها به ویژه در زمینه علوم زیستی بهصورت مستقیم تأثیرگذار است. روشهای مختلفی برای ساخت نانو ذرات مغناطیسی وجود دارد. یکی از سادهترین و کارآمدترین روشهای سنتز نانو ذرات مغناطیسی روش همرسوبی شیمیایی است، ولی توده ای شدن نانوذرات مغناطیسی یکی از مشکلات ساخت نانوذرات مغناطیسی با این روش است. در این پژوهش پروتکلهای مختلف سنتز نانو ذرات مغناطیسی به روش همرسوبی و پوششدار کردن آنها با سیلیکا انجام گرفت و تأثیر عوامل مختلف نظیر نوع ترکیب قلیایی مورداستفاده، استفاده از نمک سیترات، دما و اولتراسونیکاسیون در پراکندگی، میزان تودهای شدن نانو ذرات مغناطیسی و پایداری آنها در محلولهای آبی موردبررسی قرار گرفت. درنهایت یک پروتکل ساده و تکرارپذیر برای ساخت نانو ذرات مغناطیسی با توزیع اندازه مناسب و پراکندگی بالا در محلولهای آبی بهمنظور استفاده در کاربردهای علوم زیستی بهینهسازی و معرفی گردید.
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۸ )
چکیده
رسانهها نمیتوانند مخاطبان خود را وادار سازند که «چگونه» بیندیشند؛ اما میتوانند با بهکارگیری مهارتهایی، آنها را ترغیب کنند که به «چه موضوعی» فکر کنند، به همین منظور با برجستهسازی پیامهایی که در راستای اهداف آنهاست، توجه مخاطبان را به آن موضوع جلب میکنند. برای برجستهسازی پیام در رسانهها، تکنیکهای مختلفی وجود دارد که از جمله آنها، تکنیکهای زبانی است. پژوهش حاضر به تحلیل زبانشناختی خروج امریکا از برجام در گفتمانهای دو شبکۀ «العربیه» عربستان و«المنار» لبنان با استفاده از الگوی وندایک میپردازد. «برجستهسازی» و «حاشیهرانی» تکنیکهایی هستند که این دو شبکه تلاش کردند با بهرهگیری از آن، قوت گفتمان خود را برجسته کنند ودرمقابل قوت غیر (دشمن) را به حاشیه ببرند و ضعف وی را برجسته کنند. داشتن ایدئولوژی متفاوت نسبت به برجام، معیار اصلی انتخاب این دو شبکۀ خبری بوده است. این شبکهها تلاش کردند با استفاده از ابزارهای زبانی چون تکرار، مبالغه، تضاد، قصر و... بهدنبال تأثیرگذاری بر مخاطب و اقناع وی باشند و به همین منظور با انتخاب دقیق حروف و واژگان بهکار رفته در متن اخبار، واقعیتها را به گونهای دیگر نشان دهند و پیام پنهان مورد نظر خود را زیرکانه و غیرمستقیم به مخاطبان منتقل کنند.
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۰ )
چکیده
عناصر چهارگانه در میان اساطیر و باورهای کهن بشر جایگاهی ویژه داشته و آرای فیلسوفان، طبیبان و عارفان زیادی را بهخود اختصاص داده است. در ادبیات نیز این عناصر آشکار بوده است. باشلار تخیلات مادی بشر را براساس عناصر آب، آتش، خاک و باد طبقهبندی میکند و معتقد است برای بازشناسی شاعران اصیل، باید به میزان نزدیکی و دوری آنها از این عناصر توجه کرد. از نظر او اثر هنری پویایی خود را از عمق ارتباط با عناصر چهارگانه میگیرد که این عناصر بهشکل گسترده و هنری در سورۀ قصص آشکار است.
مربع معنایی با فشرده کردن فرایند کلامی، نقطۀ مرکزی و قلب گفتمان را نشانه میرود. فرایند پویای کلام را به تصویر میکشد و بر ارتباط مقولهای استوار است. هدف این مقاله یافتن تأثیر عناصر چهارگانه بر فرایند تحول معنایی است تا اثر آنها را در لایۀ انتزاعی و پنهان متن کشف کند. بدین ترتیب، نگارندگان در این پژوهش کوشیدهاند با استفاده از رویکرد مربع ـ معناشناسی گرمس و نظرات باشلار کارکرد این عناصر طبیعی را در سورۀ قصص با محوریت داستان حضرت موسی(ع) و فرعون بررسی کنند و تضادهای موجود در محور حرکتی دو کنشگر اصلی داستان را براساس مربع ـ معناشناسی گرمس تحلیل کنند.
نتایج مقاله نشان میدهد، عناصر چهارگانه، همگونی زیادی با جامعۀ هدف نبوت حضرت موسی(ع) (جامعۀ مصر) دارند. آب، آغازگر نجاتبخشی بشر است. آتش، نشانۀ تغییر و تولدی دوباره است. بسامد عنصر خاک پررنگتر از بقیۀ عناصر است. هممچنین، در محور معنایی رسالت و هدایت، عناصر چهارگانه محور ارتباطی تقابل تناقضی را شکل میدهند.
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۲ )
چکیده
نشانه- معناشناسی که شکل تکامل یافتۀ نشانهشناسی کلاسیک است، فرصتی فراهم آورده تا مطالعۀ چگونگی تولید، کارکرد و دریافت معنا در نظامی فرآیندی میسر گردد. بر این اساس در روابط نشانهها فقط به نمایش تولید دالها و قدرت مدلولها بسنده نمیشود؛ بلکه علاوه بر آن، شرایط و ماهیت چگونگی شگلگیری گفتمان نیز بررسی میشود. به این ترتیب گفتمان تبدیل به محل ثبت، دگرگونی، تولید، ویرانگری و بازسازی نشانه_معناها میشود و زمینه را برای دستیابی به مفهومی جدید و غیر منتظره ایجاد میکند. در این راستا با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، متن نامه ۳۱ نهج البلاغه با عنوان«وَمِن وَصیَّهٍ لَهُ لِلحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ کَتَبَ إِلَیهِ بِحَاضِرِینَ» به منظور بررسی بُعد شناختی گفتمان از منظر نشانه-معناشناسی انتخاب گردیده است . یافتههای پژوهش حاکی از آن است که گفتمان غالب در متن اصلی ، گفتمان شناختی است، چرا که امام بهعنوان گفتهپرداز در تمام گفتمان از افعال شناختی متعدد بهره گرفته است و برای نیل به آن از ابزار مجاب سازی از نوع گونۀ تشویقی بیش از سایر شیوه ها بهره جستهاند چرا که فرزندشان به عنوان مخاطب مخالف و مقابل گفتمان نیستند .
سید علی میراحمدی گلرودباری، مهدی معرفت، امین حقیقی پشتیری، عسگر مینایی،
دوره ۱۵، شماره ۱۲ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
در تحقیق حاضر یک مدل تحلیلی جدید برای مبدل حرارتی هوا – زمین ارائه شده است. بدین منظور، معادله گذرای انرژی به کمک قضیه دوهامل برای بخش خاک حل شده و توزیع دمای خاک با استفاده از مفهوم تابع جی به دست آمده است، سپس دمای سیال خروجی از مبدل با حل معادله انرژی در راستای طول محاسبه شده است. نتایج مدل حاضر با نتایج تجربی مقایسه شده و نسبت به دیگر مدلهای موجود همخوانی بهتری مشاهده شد. در ادامه با استفاده از مدل جدید به بررسی پارامتری و امکان سنجی استفاده از این سامانه در شهر تهران در دوره عملکرد دائم سه ماهه تابستان با دو دمای ورودی مختلف به مبدل پرداخته شده است. از بررسی پارامتری مشخص گردید که به ازای هر دبی جرمی، قطر بهینه متناظر با آن برای مبدل بدست میآید. همچنین مشاهده شد که قطر بهینه مبدل تابعی از دبی جرمی و زمان عملکرد سامانه میباشد و به دمای خاک و دمای ورودی به مبدل وابسته نیست. پیشنهاد گردید برای تأمین دبی جرمی بزرگ، از چند مبدل با دبی جرمی کوچکتر استفاده شود که در این صورت دمای خروجی از مبدل کاهش مییابد؛ با استفاده از مدل حاضر میتوان عمق و فاصله دفن مبدلها از یکدیگر را محاسبه نمود. همچنین مشخص گردید که این سامانه برای شهرهایی با اقلیم آب و هوایی کوهستانی و متوسط دمای سالیانه محیط پایین، به تنهایی قادر به تأمین آسایش حرارتی در دوره عملکرد دائم سه ماهه تابستان میباشد.
احمدرضا قاسمی، سیدهسارا امیراحمدی، بهزاد اصغری، محمدرضا ساربان،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( اسفند ۱۳۹۷ )
چکیده
در این تحقیق نحوه آزادسازی کرنشهای رهاشده برای محاسبه تنشهای پسماند در روش سوراخکاری مرحلهای مورد توجه قرار گرفته است. برای این منظور یک قطعه ضخیم استوانهای از جنس آلومینیوم با ضخامت ۵میلیمتر مورد بررسی قرار گرفته است. سوراخکاری به روش مرحلهای و با سرعت بالا در چند گام متوالی انجام شده و کرنشهای رهاشده توسط یک کرنشسنج روزت ثبت شده است. برای تبدیل کرنشهای رهاشده به تنشهای پسماند، توزیع کرنشهای رهاشده به سه شکل تابع خطی، تابع درجه دو و تابع درجه سه در عمق سوراخ مورد مطالعه قرار گرفته است. برای هر حالت تنشهای پسماند طولی، محیطی، برشی، تنشهای اصلی و زاویههای اصلی برای هر گام در ضخامت قطعه محاسبه شده و بهوسیله ماتریس تنظیم تیخانوف همگرایی نتایج مورد ارزیابی قرار گرفته است. در پایان نتایج برای سه حالت مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. نتایج حاصل از مقایسه تنشها و درجه منحنیها نشان میدهد که منحنی درجه سه برای ارزیابی کرنشهای رهاشده و تبدیل به تنشهای پسماند مناسبتر بوده و مقدار خطا در منحنی درجه دو از دو حالت دیگر بیشتر است.
جاسم میراحمدی، سیدهادی حسینی کر، محمد صدیقی،
دوره ۱۹، شماره ۹ - ( شهریور ۱۳۹۸ )
چکیده
در این مقاله یک روش نوین تغییر شکل پلاستیک شدید لوله تحت عنوان فرآیند اصطکاکی اصلاحشده تغییر شکل پلاستیک شدید لوله برای تولید لولههایی با ساختار بسیار ریز و خواص مکانیکی مطلوب ارائه شده است. بدین ترتیب با استفاده از چرخش قالب و تغذیه لوله درون کانال انحنادار با تبدیل توان اصطکاک به گرمای ورودی، دما در منطقه تغییر شکل افزایش یافته و باعث ایجاد کرنشهای ترکیبی شدید و کاهش نیروی فشاری شده است. آزمایشهای تجربی برای بررسی امکانپذیری فرآیند روی لولههای برنجی تکرار شد و پارامترهای بهینه برای انجام فرآیند به دست آمد. مقدار پارامترهای بهینه برای سرعت دورانی ۷۱۰دور بر دقیقه و برای نرخ پیشروی ۰۸/۰میلیمتر بر دور انتخاب شد. بررسی میکروساختار نمونههای فرآوریشده کاهش چشمگیر اندازه دانه از مقدار اولیه ۷۶میکرومتر تا ۹ و ۷میکرومتر به ترتیب در راستاهای طولی و محیطی را نشان داده است. استحکام نمونههای فرآوریشده در راستاهای محیطی و طولی از مقدار اولیه ۱۶۰مگاپاسکال بهترتیب تا مقادیر ۲۰۲ و ۳۲۵مگاپاسکال افزایش یافتند. همچنین سختی از مقدار اولیه ۴۸ تا مقدار ۷۲ویکرز افزایش داشته است.
دوره ۲۰، شماره ۱۳۷ - ( تیر ۱۴۰۲ )
چکیده
برچسبگذاری دقیق مواد غذایی برای تجارتی منصفانه و توانمندسازی مصرف کنندگان جهت داشتن انتخابی آگاهانه از اهمیت بالایی برخوردار است. صحهگذاری میزان گوشت بهکار رفته در تهیه فرآوردههای گوشتی از مهمترین فاکتورهای ارزیابی این فرآوردهها میباشد. لذا هدف از این تحقیق، کارایی آزمون استریولوژی در تشخیص مقدار گوشت بکار رفته در فرآوردههای گوشتی خام (همبرگر) و حرارت دیده (سوسیس) بود. سه نمونه همبرگر (حاوی ۳۰، ۶۰ و ۹۰ درصد گوشت) به عنوان فرآورده گوشتی خام و سوسیس (حاوی ۴۰، ۶۰ و ۹۰ درصد گوشت) به عنوان فرآورده گوشتی حرارت دیده تهیه شدند. نمونهبرداری Fractionator برای به دست آوردن بلوکهای تصادفی یکنواخت سیستماتیک استفاده شد. در مجموع از هر نمونه ۱۲ بلوک به دست آمد و هر بلوک در فرمالین خنثی ۱۰ درصد تثبیت و در پارافین بلوکگیری شد. نمونههای به دست آمده، پس از تهیه مقاطع بافتی و رنگآمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین (H&E)، توسط میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. دادهها با روش آمـاریone-way ANOVA آنالیز و جهت مقایسه تفاوتهای آماری بین گروهها، از t-test استفاده شد. آنالیز استریولوژی نشان داد که درصد تعیین شده گوشت در همبرگر در درصدهای مختلف با درصد واقعی دارای اختلاف معنیداری نبوده، اما در مورد سوسیس بین درصد تخمین زده و درصد واقعی گوشت اختلاف معنیدار بوده است. روش استریولوژی میتواند روش مکمل مناسبی برای تشخیص مقدار گوشت اضافه شده به فرآوردههای گوشتی خام باشد.
Systematic uniform random sampling
دوره ۲۱، شماره ۱۴۸ - ( خرداد ۱۴۰۳ )
چکیده
ترکیبات زیستفعال گیاهی، دارای اثرات سلامتبخش برای انسانها و دارای اثرات نگهدارندگی در محصولات غذایی میباشند. شرایط استخراج عصارهها تأثیر قابل توجهی بر میزان ترکیبات زیستفعال آنها دارد از روشهای متداول و هم روشهای جدیدتر برای استخراج ترکیبات زیستفعال از گیاهان استفاده میشود. هدف از این تحقیق، مقایسه روشهای استخراج ترکیبات زیستفعال گلنار فارسی بود. در این تحقیق از سه روش اهمیک (دماهای ۴۵ و ۶۰ درجه سانتیگراد و زمانهای ۴۰ و ۶۰ دقیقه)، اولتراسونیک (دماهای ۴۰، ۵۰ و ۶۰ درجه سانتیگراد و زمانهای ۲۰ و ۴۰ دقیقه) و پرکولاسیون (زمانهای ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت) برای استخراج عصاره گلنار فارسی استفاده شد و بر اساس بازده استخراج، محتوای فنول کل، آنتوسیانین کل و فعالیت آنتی اکسیدانی (مهار رادیکال DPPH) بهترین شرایط استخراج انتخاب گردید. نتایج نشان داد که بین بازده استخراج هر سه روش اختلاف معنیداری وجود نداشت (۰۵/۰<p). روش اهمیک دارای محتوای فنول مشابهی با روش اولتراسونیک بود، ولی محتوای آنتوسیانین کل و فعالیت آنتی اکسیدانی بالاتری نشان داد. تیمار بهینه شامل روش اهمیک، دمای ۶۰ درجه سانتیگراد و زمان استخراج ۴۰ دقیقه بود و عصاره حاصله تحت این شرایط حاوی mg GAE/g ۷۴/۱۰۹ فنول کل، mg/g ۲۶/۳۷۳ آنتوسیانین کل و ۱۱/۸۱ درصد فعالیت آنتی اکسیدانی بود. از عصاره گلنار فارسی در صنایع غذایی و دارویی میتوان استفاده کرد.
دوره ۲۱، شماره ۱۵۱ - ( شهریور ۱۴۰۳ )
چکیده
گیاه کنیوال با نام علمی Allium ampeloprasum از تیره لیلیاسه منبع مهمی از ترکیبات آنتی اکسیدانی هستند. در این پژوهش فعالیت ضد رادیکالی و آنتی اکسیدانی و تعیین ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی عصاره های آبی و الکلی این گیاه مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه آزمایشگاهی ابتدا عصاره آبی و الکلی Allium ampeloprasum را با اضافه کردن ۵۰ گرم از گیاه و مخلوط کردن به نسبت ۱ به ۵ با آب مقطر یا اتانول تهیه کردیم. میزان فنل و فلاونوئید تام به روش اسپکتروفتومتری صورت گرفت و در نهایت فعالیت آنتی اکسیدانی گیاه در غلظت های مختلف با استفاده از روش کوپراک و مهار رادیکال آزاد DPPH و احیای آهن سه ظرفیتی اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SAS و روش آزمون آنالیز واریانس تک عامله انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده میزان فنل کل در عصاره آبی ۹۸/۸۶ و در عصاره الکل ۴/۲۳ میکروگرم اسیدگالیک بر میلی لیتر می باشد و میزان فلاونوئید تام در عصاره آبی ۸۱/۴۲ و در عصاره الکلی ۵۴/۳۶۵ میکروگرم کوئرستین در میلی لیتر گزارش گردید. همچنین ظرفیت آنتی اکسیدانی کل در عصاره آبی ۲۳۶۲/۰ و در نوع الکلی ۳۸۷۶/۰ و ظرفیت آنتی اکسیدانی به روش Cuprac در عصاره آبی ۰۷۶۷/۰ و در عصاره الکلی ۱۹۹۲/۰ گزارش شد. قدرت احیاکنندگی آهن سه ظرفیتی در عصاره آبی ۱۰۴۱/۰ و در عصاره الکلی ۰۲۴۸/۰ و قدرت احیای DPPH در عصاره آبی ۱۸/۷۳ و در نوع الکلی ۹۵/۷۲ بود. باتوجه به نتیجه مطالعه گیاه Allium ampeloprasum منبع خوبی از ترکیبات آنتی اکسیدانی می باشد که مصرف آن سبب کاهش آسیب های اکسیداتیو در بدن و بهبود سلامتی می شود و درصورت استخراج و خالص سازی می تواند در صنایع دارویی و غذایی استفاده گردد.
دوره ۲۶، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۴۱ )
چکیده
تعد قضایا المعاد الجسمانی والروحانی من القضایا الشائکه التی یتناولها علماء المذاهب الکلامیه فی العالم الإسلامی. فی هذا السیاق یعتقد الفخر الرازی والعلامه الطباطبائی بجسمانیه المعاد وروحانیته. فی هذا البحث نسعی اعتماداً علی المنهج التحلیلی والمحتوائی أن نتوقف علی آراء هذین العلمین الإسلامیین حول هذه القضیه والشبهات المثاره حولها. وبمراجعه آراء الفخر الرازی نجد أنه یصرّح أکثر فی حدیثه عن المعاد الجسمانی. وحول شبهه "الآکل والمأکول"، یقول إن الإنسان یصبح معدوماً بالکامل بعد الموت. ونظراً إلی أنه یری جواز إعاده الموتی ویعتقد أن الله عالم وقادر، یستنتج أن إعاده المعدوم لیست ممتنعه. یعتقد الفخر الرازی حول شبهه تجرد النفس أن هناک اختلافاً بین الروح والجسد وأثناء الموت تنفصل الروح عن الجسد وتحلق نحو السماء. کما أن الآیات التی یستند علیها الفخر الرازی حول کون النفس التی لیست الجسم مجرده أو غیر مجرده لا تدل دلاله واضحه علیه. فی المقابل یعتقد العلامه الطباطبائی الامتناع فی شبهه الآکل والمأکول وإعاده المعدوم، فی اعتقاده لا یقع عدم فی الروح والجسد أثناء الموت. لأن الجسد عندئذ یتحول إلی عناصر أخری والروح کذلک مجرده لا تفسد بمجرد الموت. وفی الرد علی شبهه تجرد النفس یعتقد العلامه الطباطبائی أن شیئیه الشیء بصورته وهیئته ولیست الماده حصراً. وفی اعتقاده أن أجسادنا تکون فی یوم القیامه مثل ما هی علیه الیوم. وکذلک یری العینیه فی النفس هی الحافظ لکیان الإنسان وشخصیته
دوره ۲۶، شماره ۳ - ( پائیز ۱۴۰۱ )
چکیده
اثر سینمایی، نوعی اثر هنری است که در بیشتر نظامهای ملی، تابع قواعد ویژهای است که سازگار با ماهیت و نوع این اثر و همچنین صنعت پر رونق آن میباشد. این موضوع در حقوق ملی، با وجود صنعت رو به شکوفایی فیلم در جامعه و علاقهمندان بیشمار به آن، هنوز مورد قانونگذاری قرار نگرفته و دارای مجموعهای از قواعد حاکم بر آن نیست. میتوان یکی از دلایل این خلأ را نبود تعریف دقیقی از این اثر و عدم شناخت ماهیت آن دانست. سؤال اصلی که وجود دارد، این است که در خلأ قانونی موجود، ماهیت اثر سینمایی چیست؟ با توجه به تعریف اثر مشترک در قوانین فعلی مالکیت فکری، اثر سینمایی مطابق قانون فرانسه و ایران، برخلاف انگلستان، هند و ایالات متحده، اثر مشترک محسوب میشود و در بررسی دستهبندیهای دیگر، میتوان گفت اثر سینمایی، یک اثر مشتق، اقتباسی و صوتی تصویری نیز هست. در تمامی قوانین مورد بررسی، اثر سینمایی، اثری اقتباسی است. چرا که استفاده از عناصر اثر اولیه و تغییر در قالب در اثر دوم و یک اصالت نسبی در خلاقیت و نوآوری برای ایجاد اثر اقتباسی در همه قوانین مورد بررسی ذکر گردیده است. پس باید با توجه به حقوق آثار اقتباسی، برای محترم شمردن حقوق مولف اثر اولیه و حمایت از اثر سینمایی در حقوق ملی، قانونگذاری صورت پذیرد. همچنین در حقوق فرانسه مانند حقوق ایران اثر سینمایی اثر مشترک محسوب میگردد پس باید چگونگی بهرهبرداری از این اثر در حقوق فرانسه را در قانونگذاری برای آثار سینمایی در ایران مورد توجه قرار داد.