۲۲ نتیجه برای وحدتی
دوره ۶، شماره ۳ - ( شماره ۳ (ویژهنامه)- ۱۳۹۳ )
چکیده
چگونگی ولیعهدگزینی و انتخاب جانشین شاهنشاه از مسائل ابهامآلود ساختار حکومتی ساسانیان است؛ بهگونهایکه در تاریخ چهارصدسالهی ساسانیان، سرنوشت جانشینی شاهنشاه را جدال میان دودمان سلطنت، روحانیان قدرتمند مَزدیسنی و خاندانهای بزرگ فئودال رقم میزد. طبق قانون مرسوم ساسانیان، بهطور معمول حق سلطنت از آن "نخستزادگان" بود؛ هر چند در مواردی شاهنشاه به صلاحدید خود حکم به جانشینی فرزند کوچکتر میداد. یکی از جنجالیترین رقابتها بر سر تصاحب تاج و تخت، نبرد میان نرسه و بهرامها (بهرام یکم، بهرام دوم و بهرام سوم) است که به مدت سه نسل، داغ نفاق را بر تارک خاندان سلطنت نهاد. این درگیری با چنان شدت و حدتی تداوم یافت و چنان بازتاب گستردهای بر شواهد کتیبهای، سکهشناختی و نگارکندهای صخرهای بر جای نهاد که نمیتوان از آن همچون جدالهای مرسوم میان درباریان یا حرص و آزی صِرف برای نیل به سلطنت یاد کرد.
در این جستار بر آنیم تا دریابیم که چرا شاهزاده نرسه، پسر شاپور اول با تخطی از قوانین "حق نخستزادگی" و "انتقال سلطنت از پدر به پسر"، مصرانه بر طبل مخالفت کوبید و طی کشاکش با سه نسل از رقبای خود داعیهی حق سلطنت سر داد. چه چیز او را چنین محق سلطنت مینمود؟ راز پایداری و سماجت نرسه تا نیل به پادشاهی چه بود؟ نظر به این که اهتمام در پاکی خون و نسب در خانواده، صفت بارز جامعهی ساسانی است، نمیتوان تنها به حق پدرتباری شاهزادگان اکتفا کرده و از حق مادرتباری آنان گذشت. "ازدواج با محارم سلطنتی (پادشاهتباری)" در عصر ساسانی، خود شاهدی است معتبر بر صدق این گفتار. از آنجاکه جستار تاریخی ما رویکردی انسانشناسانه دارد و "جامعهشناسی خانواده" نقطهی تلاقی تاریخ و انسانشناسی است، به منظور پاسخگویی به پرسشهای یادشده، ناگزیر از تفحص در تبارشناسی پادشاهان مورد بحث، حق تباری از منظر انسانشناسی فرهنگی و مقولهی "ازدواج با محارم" از دریچهی جامعهشناسی تاریخی هستیم. روش پژوهش، مطالعهی تطبیقی میان منابع تاریخی، مطالعات قومنگاری و شواهد باستانشناختی با رویکردی روان- انسانشناختی است. ماحصل این جستار، پی بردن به حق "دوسر شاهتباری" در امر ولیعهدی است که گویی بر حق "نخستزادگی" شاهزادگان ارجحیت داشته است.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده
هدف: نظر به نوظهوربودن مفهوم رویکرد ناب درزمینه منابع انسانی، پژوهش بالا با هدف واکاوی مبحث زنجیره تأمین منابع انسانی ناب انجام گرفت.
روش: این پژوهش با تکیه بر مبانی فلسفی مکتب تفسیرگرایی، پژوهشی کیفی مبتنی بر نظریه دادهبنیاد است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران ارشد، میانی و کارشناسان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و خبرگان دانشگاهی بود که تعداد ۱۹ نفر با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان اعضای نمونه آماری انتخاب شدند. شناسههای مدل زنجیره تأمین منابع انسانی ناب با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته جمعآوری شدند و با استفاده از روش کدگذاری سه مرحلهای استراوس و کوربین تحلیل شدند (۲۵۲ مفهوم کلیدی،۴۳ زیرمقوله و ۲۵ مقوله اصلی).
یافتهها: براساس یافتههای پژوهش، مفهوم منابع انسانی ناب بهعنوان پدیده محوری انتخاب شد. شرایط علّی در قالب دو دسته عوامل محیطی و سازمانی جای گرفتند و پنج مقوله اصلی برنامهریزی پیشگیرانه مدیریت تقاضا، کارامدی منابع جستجو، کارامدی ارزیابی و غربالگری، آمادهسازی بدو استخدام و کارآمدی نظام جانشینپروری بهعنوان راهبرد انتخاب شدند. ویژگیهای شخصی مدیران، ارزیابی اثربخشی منابع انسانی جذبشده، قابلیت استخدامپذیری کاندیدا بهعنوان مداخلهگر تقویتکننده و روابط غیرقانونی، عدم اطمینان محیطی، فشار زمانی جهت استخدام، ناکارآمدیهای نظام مدیریت دولتی بهعنوان مداخلهگر تضعیفکننده شناسایی شدند. درجه نابی فرهنگ سازمانی، ایفای نقش استراتژیک واحد منابع انسانی، قابلیت انعطاف و انطباقپذیری مدیران، ثبات مدیریت، مدیریت کارراهه شغلی و دسترسی و محدودیت منابع سازمان بهعنوان عوامل زمینه و بسترساز زنجیره تأمین منابع انسانی ناب تعیین شدند. درنهایت پیامدهای دستیابی به زنجیره تأمین منابع انسانی ناب در سه سطح خرد، میانی و کلان تعیین شدند.
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده
باشد.یاهداف: گرافن کوانتوم دات ها ) (GQDبا داشتن ویژگی های منحصر به فرد مانند قابلیت حل شدن در آب، ویژگی فتولومینسانس،
زی ست سازگاری خوب، ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و الکترونیکی توجه زیادی را به خود جلب کرده ا ست. باتوجه به ویژگی
های ذکر شده، GQDها از قابلیت استفاده در انواع کاربردهای زیستی، سنسور، فتوکاتالیست ها و جاذب برخوردار می باشند. هدف از انجام این پژوهش سنتز و انجام اصلاحات شیمیایی GQD به منظور افزایش ویژگی سطحی
مواد و روش ها: در این مطالعه از سیتریک اسید به عنوان پیش ماده کربن و همچنین اوره استفاده گردید و سیتریک اسید با روش هیدروترمال در دمای ۱۶۰ °Cبه مدت ۴ساعت طی فرآیند خودآرایی به ساختار گرافن تبدیل شد. سپس GQDسنتز شده کربونیزه شده و به صورت شیمیایی با روش KOHفعال سازی شد. ناحیه سطحی و ساختار حفره ها با ایزوترم های جذب/ واجذب موردبررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج این تحقیق ن شان داد که ناحیه سطح ویژه گرافن کوانتوم دات کربونیزه و فعال شده ) (CA-GQDاز ۰/۰۶ m۲/gبه
۱۲۰۴۳ m۲/gافزایش یافت و ساااختار حفره ها به طور قابل مظح ه ای تقویت شااد. الگوی XRDمربوط به GQDساااختار پایه
مربوط به لایه گرافیت را تایید کرد. عکس های TEMمورفولوژی یکنواخت GQDرا نشاان داد و اندازه GQDکمتر از ۵بدست آمد.
نتیجه گیری: روش به کار گرفته شااده در این تحقیق، روش موثری برای ایجاد GQDهای کارآمد با سااطح BETوساایو و توزیو باریکی از ساختار حفره -ها می باشد که می تواند برای مقاصد زیست پزشکی مورد استفاده قرار گیرد.
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( پائیز و زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده
امروزه برخی پژوهشگران بر این باورند که در یک ساختار مادرسالار، جانشینیِ ارثی در یک خطِ مادرتباری ردیابی میشود. محل سکونت، مادرمکانی است و همۀ موارد ضروری در دست زنان است.ولی ما امروزه در جوامعی با ساختار پدرسالار و مردمحور زندگی میکنیم. برخی از پژوهشگران فمینیست بر این باورند که اگر جامعۀ مادرسالاری در پیش از تاریخ وجود داشته باشد، چهبسا بتوان به پایان یافتنِ ساختار پدرسالار امروزین نیز امیدوار بود.۲ برای جستوجوی زنان، چگونگیِ زیست و جایگاه آنان در گذشته، میتوان از مواد و انباشتههای گوناگونی همچون دادههای اسکلتی و کالاهای گور بهره برد. با کمک پژوهشهایی دربارۀ خاکسپاری زنان و چگونگی آن در یک محوطۀ تدفینی و با کمک یافتههای گورها، میتوان انگارههایی برای بود یا نبودِ یک ساختار مادرسالار در آن جامعه ارائه کرد. در این نوشته با کمک پژوهشهای کتابخانهای پیشینهای کوتاه از پدیداری انگارۀ جوامع مادرسالار و برخی ویژگیهای آن میگوییم. سپس با روشی توصیفی ـ تحلیلی و با بهرهمندی از پژوهشهای میدانی انجامشده به بیان تفسیرهای برآمده از یافتهها در برخی از محوطههای تدفینی در جنوب غرب آسیا میپردازیم. دریافتها نشان از آن دارد که نباید تنها یک نوع ساختار برای همۀ جوامع پیش از تاریخ این پهنه درنظر گرفت، و از سویی با همۀ پژوهشهای انجامگرفته در این زمینه، هنوز یافتههای محکم و قطعی دربارۀ حضور جوامع مادرسالار در گسترۀ پیش از تاریخ جنوب غرب آسیا وجود ندارد.
مهدی وحدتی، رمضانعلی مهدوی نژاد، سعید امینی، امیر عبدالله، کارن ابری نیا،
دوره ۱۴، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۳ )
چکیده
مکانیزم فرآیند شکلدهی تدریجی بر اساس تغییرشکل پلاستیکی و موضعی ورق فلزی، میباشد. در این فرآیند، ورق فلزی با استفاده از ابزار سَرنیمکروی واقع بر روی اسپیندل ماشین فرز CNC و مطابق مسیر تعریف شده، شکلدهی خواهد شد. مطالعهی رفتار نیروی اِعمالی به ابزار شکلدهی، به عنوان یکی از مهمترین موضوعات تحقیقاتی در این فرآیند میباشد. افزایش اندازهی گام عمودی ابزار، قطر ابزار، زاویهی دیواره و ضخامت ورق به همراه کاربرد ورقهای فلزی و آلیاژی سبک وزن با استحکام بالا، منجر به افزایش نیروی اِعمالی به ابزار شکلدهی، خواهد شد. در این مقاله، روند طراحی، ساخت و تست ابزار شکلدهی مرتعش به منظور توسعهی فرآیند "شکلدهی تدریجی ورق فلزی به کمک ارتعاش اولتراسونیک"، ارائه شده است. نتایج حاصل از تحلیل مودال و آنالیز تجربی فرکانس طبیعی ابزار مرتعش، مویّد ظهور مود طولی ارتعاش و وقوع پدیده-ی رزونانس در ابزار شکلدهی، میباشد. در ادامه، تأثیر اِعمال ارتعاش اولتراسونیک بر مولفهی عمودی نیروی شکلدهی و پدیده برگشت فنری، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. نتایج تجربی حاصل از آزمون شیار مستقیم بر روی ورق فلزی Al ۱۰۵۰-O، نشان داد که انتقال و اِعمال ارتعاش اولتراسونیک به ابزار شکلدهی در مقایسه با فرآیند متداول شکلدهی تدریجی، موجب کاهش میانگین نیروی اِعمالی به محور ابزار شکلدهی و کاهش میزان برگشت فنری نمونه شکلدهی شده، خواهد شد.
رضا تیکنی، سعید ضیائی راد، نادر وحدتی، سمیه حیدری،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
دسته موتورهای هیدرولیکی به طور گسترده در صنایع هوایی و خودرویی برای جداسازی ارتعاشات و راحتی بیشتر مسافران مورد استفاده قرار میگیرند. در این پژوهش دسته موتور هیدرولیکی فعالی ارائه گردیده است که علاوه بر قابلیت جداسازی ارتعاشات در گستره وسیعی از فرکانسها، قابلیت تبدیلشدن به یک مستهلک کننده و همچنین قابلیت تبدیلشدن به یک دسته موتور شبه فعال را دارا میباشد. طراحی جدید شامل یک دسته موتور هیدرولیکی غیرفعال، یک عملگر الکترومغناطیسی و یک مدار الکتریکی شامل خازن و کلیدهای قطع و وصل میباشد. عملگر الکترومغناطیسی در محفظه پایینی قرار گرفته است و وظیفه تغییر در سختی حجمی آن محفظه و در نتیجه تأثیر بر سختی دینامیکی دسته موتور را بر عهده دارد. مدار الکتریکی یک خازن را به صورت موازی با سیمپیچ مغناطیسی قرار میدهد و در هنگام اعمال بارهای ضربهای امکان تغییر در ویژگیهای دسته موتور از جداساز ارتعاشات به مستهلک کننده را فراهم میآورد. مدل فیزیکی و روابط ریاضی مربوط به این دسته موتور به طور کامل ارائه گردیده است. در انتها با به کارگیری الگوریتم کنترل وفقی FXLMS کارایی دسته موتور در حالت فعال نشان داده شده و با حالت غیر فعال مقایسه گردیده است.
بهرنگ حسینی اقدم، مهرداد وحدتی، مرتضی همایون صادقی،
دوره ۱۵، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
در این مقاله، سیگنال های ارتعاش ابزار به دست آمده از یک فرایند تراش کاری برای تخمین سایش ابزار به کار می رود. در حین فرایند برش، سیگنال های شتاب ابزار به کمک یک شتاب سنج که بر روی نگهدارنده نصب شده، در مقادیر مختلف سایش اندازه گیری می شود. به دلیل این که سیگنال های شتاب اندازه گیری شده، دارای واریانس متغیر با زمان و غیر ایستا هستند، برای مدل سازی آن ها از سری زمانی با ضرایب وابسته به زمان استفاده شد و ویژگی های حساس به سایش به کمک مدل ها، استخراج گردید. ویژگی های حساس به سایش استخراج شده، واریانس باقی مانده سیگنال های مختلف می باشد و به عنوان فاصله ی سیگنال های ساییده شده از مدل مبنا به کار می رود. بر اساس تحلیل فاصله ی سیگنال های مربوط به ابزارهای ساییده شده از ابزار سالم در جهت های برشی مختلف، هم بستگی بین سایش ابزار و فاصله ی سیگنال ها به دست آمد. با بهره گیری از این رابطه، معیاری برای تخمین زمان تعویض ابزار حاصل گردید، به این صورت که منحنی های فاصله در جهت های برش اصلی و پیش روی بر حسب سایش، در محدوده ی سایش بحرانی ابزار به مقدار کمینه می رسند. بررسی نتایج نشان می دهد که منحنی های به دست آمده برای تخمین سایش در این روش دقت بیش تری نسبت به روش مدل-سازی ایستا دارند و می توانند در الگوریتم های تخمین سایش برخط زمان واقعی ابزار به کار بروند.
جلال ترابی، مجید بازدید وحدتی، رضا انصاری خلخالی،
دوره ۱۵، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
در این مقاله کمانش حرارتی پوستههای مخروطی ساخته شده از کامپوزیتهای تقویت شده با توزیع هدفمند نانو لولههای کربنی مورد مطالعه قرار گرفته است. خواص مکانیکی موثر ماده نانو کامپوزیت با استفاده از قانون ترکیب اصلاح شده ارائه گردیده است. روابط حاکم بر اساس تئوری تغییر شکل برشی مرتبه اول و روابط کرنش-تغییر مکان غیرخطی دانل و با استفاده از اصل همیلتون استخراج شده است. با در نظر گرفتن حل غشایی معادلات تعادل در حالت خطی نیروهای پیشکمانش بدست آمده است. با بکارگیری روش تفاضل مربعات تعمیم یافته در راستای محوری و عملگر مشتقگیر متناوب در راستای محیطی معادلات پایداری گسستهسازی شده و دمای بحرانی کمانش محاسبه گردیده است. نتایج تحقیق حاضر با نتایج موجود در مقالات دیگر اعتبار سنجی شده و سپس تاثیر عوامل مختلف از جمله مقادیر کسر حجمی و نوع توزیع نانو لولههای کربنی، شرایط مرزی و پارامترهای هندسی بر کمانش حرارتی پوسته مخروطی نانو کامپوزیت بررسی شده است. نتایج نشان میدهد که مقادیر کسر حجمی و نوع توزیع نانو لولههای کربنی در راستای ضخامت تاثیر قابل توجهی بر پایداری حرارتی پوسته مخروطی ساخته شده از مواد نانو کامپوزیت دارد.
مهرداد وحدتی، سیدعلیرضا رسولی،
دوره ۱۵، شماره ۱۳ - ( ویژهنامه ۱۳۹۴ )
چکیده
مهرداد وحدتی، سیدعلیرضا رسولی،
دوره ۱۵، شماره ۱۳ - ( ویژهنامه ۱۳۹۴ )
چکیده
سید علیرضا رسولی، مهرداد وحدتی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده
تلاش محققین در صنایع برای به دست آوردن سطوح دقیق و باکیفیت بالا منجر به ابداع روشهای جدید پرداختکاری شده است. پرداختکاری سایشی مغناطیسی نوع نسبتاً جدیدی از پرداختکاری است که در آن از میدان مغناطیسی برای کنترل ابزار ساینده استفاده میشود. ازجمله قطعاتی که نیاز به صافی سطح بسیار بالایی دارند سطوح قالب میباشد. معمولاً این نوع قطعات دارای سطوح آزاد میباشند. در مقاله حاضر به بررسی پارامترهای فرآیند سایشی مغناطیسی من جمله میزان گپ، سرعت دورانی کلگی، نرخ پیشروی و مقدار پودر بر روی سطوح آزاد قطعاتی از جنس آلومینیوم پرداختهشده است. این روش از ترکیب فرآیند سایشی مغناطیسی با برنامهنویسی کنترل عددی به دست میآید. استفاده از نیمکره جهت نصب بر سطح تخت آهنربا و همچنین اسپارک آهنربا بهصورت منحنی ازجمله اقداماتی است که در طی فرآیند انجام آزمایشها صورت گرفته است. طراحی آزمایشها مبتنی بر روش سطح پاسخ میباشد. میزان گپ، سرعت دورانی و نرخ پیشروی مؤثر شناخته شده و معادله رگرسیون حاکم بر فرآیند نیز استخراج گردیده است. نحوه تأثیر شدت میدان مغناطیسی نیز توسط نرمافزار المان محدود ماکسول بهدستآمده است. در سطوح مقعر قطعه کار زبری سطح از mµ۱,۳ به mµ ۲.۰ رسیده است. البته در بعضی نقاط زبری mµ۰.۰۸ نیز اندازهگیری شده است.
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۳- )
چکیده
بیش از چهار دهه از زمانی که فرنک هول و کنت فلنری گزارش مقدماتی خود در خصوص پیدا نمودن محوطه های پارینه سنگی در زاگرس مرکزی را به چاپ رسانده اند می گذرد. از آن زمان تا کنون بررسی ها و کاوشهای متعددی در ناحیه مذکور انجام شده که نتایج برخی از آنان برخی داده های گزارش سال ۱۹۶۷ را به چالش کشیده اند. هدف عمده این مقاله به هیچ روی انتقاد از گزارش مذکور نبوده و تنها سعی بر این بوده است تا داده ها و یافته های جدید در آن گنجانیده شود. بهعنوان نمونه نگارنده معتقد است که برخی محوطه هایی که در سال ۱۹۶۳ توسط هول و فلنری ثبت ولی هرگز معرفی نگشته بودند را توانسته در بررسی های مجدد خود و همکاران پیدا نماید. همچنین کشفیات اخیر در خصوص حضور تکنیک لوآلوآ حاکی از این است که برخلاف ادعای نویسندگان گزارش سال ۱۹۶۷، حضور این تکنیک در صنایع پارینه سنگی میانی زاگرس چشمگیر است.
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
فوتبال صنعتی است که برندینگ و اساس آن یعنی هویت برند، اهمیت فوق العاده ای در آن دارد. بطوریکه محققان، در کشورهای صاحب فوتبال الگوهای برند خاصی در ارتباط با آن ارائه داده اند. در این تحقیق با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با هدف کاربردی، اطلاعات در دو فاز کیفی و کمی گرد آوری گردید. جامعه آماری، شامل ۱۰ نفر از خبرگان مرتبط و کارشناس در زمینه تحقیق، و تماشاگران ۶ تیم لیگ برتری که در ورزشگاه حاضر شدند، می باشد. حجم نمونه در فاز اول ۳۰۰ و فاز دوم ۷۲۰ نفر بود که با روش تصادفی ساده و با نسبت برابر، از هواداران تیم ها انتخاب شد. بر این اساس پژوهشگران ضروری دیدند که بر پایه دیدگاههای نوین تئوری هویت برند (کو ۲۰۰۹، شیلهانک ۲۰۰۸، کلمن ۲۰۱۱، زوچرماگلیو ۲۰۱۱، سیلوریا ۲۰۱۱، ریچلیو۲۰۱۱) و با در نظر گرفتن الگوهای هویت برند چند کشور دارای برند فوتبال (آلمان، اسپانیا، فرانسه، کره جنوبی) به همراه استفاده از نظرات خبرگان و هواداران، الگوی عوامل هویت برند تیم های حاضر در لیگ برتر فوتبال کشور در فصل ۹۲/۹۱ را ارائه نمایند و در نهایت با استفاده تحلیل عاملی و الگوی معادلات ساختاری دیدگاهی نوین در مورد ابعاد هویت برند فوتبال کشور ارائه شدکه به ترتیب بار عاملی عبارتند از: موفقیت (۹۷/.)، تحویل کالا (۹۲/.)، منطقه بومی تیم(۸۹/.)، بازیکنان ستاره(۸۸/.)، لوگو، هواداران، سابقه، رقیب سنتی(۸۷/.)، سنت(۸۵/.)، عملکرد تیم(۸۲/.)، استادیوم(۷۲/.) و پرسنل غیر بازیکن(۵۱/.).
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۱- )
چکیده
گرچه از شروع مطالعات باستان شناسی پارینه سنگی در ایران نزدیک به یک صده می گذرد، کماکان اطلاعات ناچیزی از این گستره فرهنگی در ایران در دست است. دلایل متعددی برای وضع موجود پیشنهاد گردیده که از مهمترین آنها می توان به فقدان علاقه در نزد بدنه باستان شناسی ایران اشاره نمود. پژوهشهای باستان شناسی پارینه سنگی در ایران را می توان به سه فاز اصلی تقسیم نمود: فاز یک که از ابتدای قرن بیستم و با فعالیتهای دمورگان آغاز گشته و تا ۱۹۸۰ میلادی امتددا می یابد. در این مقطع تمامی مطالعات، کاوشها و بررسی ها توسط هیئت های غیر ایرانی انجام شده است. فاز دوم که شاهد یک فترت بیست ساله در باستان شناسی پارینه سنگی ایران بوده و به جز معدود بررسی ها و یک کاوش، پژوهش دیگری انجام نپذیرفته و نهایتا با ورود به قرن بیست و یکم و آغاز دوباره مطالعات پارینه سنگی فاز سوم شروع می گردد که اینبار نقش باستان شناسان ایرانی در کنار متخصصین غیر ایرانی پر رنگ تر شده است.
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۱- )
چکیده
فصل نخست بررسی و شناسایی باستان¬شناختی جزیره¬ی قشم در زمستان ۱۳۸۴ انجام شد که طی این بررسی ۹ محوطه مربوط به دوره¬ی اشکانی و ساسانی شناسایی شد.
مطالعه سفالهای سطحی به دست آمده از محوطه¬های اشکانی و ساسانی قشم نشان دهنده ارتباط فرهنگی و تجاری بین این محوطه¬ها با محوطه¬های همزمان در سواحل جنوبی خلیج فارس و دیگر نواحی است. برای مثال گونه¬ی لعاب¬دار اشکانی و ساسانی که از محوطه¬های قشم به دست آمده¬ شباهت زیادی با گونه¬ی لعابدار محوطه¬های خوزستان، سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس از جمله اددور، کوش و ملیحا در امارات، سوهار در عمان، فیلکه در کویت و قلات در بحرین دارند.
سفال منقوش دوره¬ی اشکانی نیز شباهتهای نزدیکی با سفال منقوش یک رنگ و دو رنگ جنوب شرق ایران، سواحل عمان و جنوب خلیج فارس به خصوص اددور، ملیحا و تل ابراک دارد.
گونه شاخص دیگر، سفال معروف به قرمز صیقلی هندی (Indian Red Polish Ware) است که استفاده از آنها از اواسط دوره اشکانی تا سده¬های اولیه اسلام در سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس رایج شد. این گونه به طور گسترده در منطقه¬ای در هند (گجرات) و سند تولید شده و به مناطق مختلف سواحل خلیج فارس صادر می¬شده است.
سفال سیاه و خشن با نوارهای برجسته¬ی تزئینی به دست آمده از محوطه¬های قشم مشابه به سفالهای سیاه و خشن حوزه جنوبی خلیج فارس است که از محوطه¬هایی همچون اددور، جزایر ابوظبی در امارات متحده عربی نیز گزارش شده است.
سفال ساده و معمولی اشکانی و ساسانی محوطه¬های قشم نیز شباهتهایی با سفالهای شناخته شده این دوران در سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس دارد.
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده
در جامعه ما کم نیستند کودکانی که حاصل ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی و فاقد تابعیت ایرانی و امتیازات مربوط به آن هستند. اگرچه قانونگذار در بند ۵ ماده ۹۷۶ قانون مدنی درباره امکان کسب تابعیت ایرانی تعیین قاعده کرده، اما درباره وضعیت این کودکان قبل از رسیدن به ۱۸ سال تمام تعیین تکلیف نکرده است. ماده واحده تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی ۱۳۸۵ نیز از قانون مدنی در این باره رفع اجمال نکرده و طرح اصلاح قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی نیز از سال ۱۳۹۱ در مجلس مسکوت مانده است. لذا تعیین راهکاری برای اعطای تابعیت ایرانی از طریق تفسیر بند ۴ ماده ۹۷۶، اصلاح بندهای ۲ و ۶ ویا لااقل اعطای برخی امتیازات ضروری، مانند برخورداری از یارانه، تحصیل رایگان و داشتن شناسنامه ایرانی پیش از حصول ۱۸ سال تمام میتواند به حل مسأله کمک قابل توجهی کند.
*نویسنده مسؤول مقاله: E-mail: vahdati۱۱@gmail.com
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۴- )
چکیده
این مقاله می کوشد تا با تلفیق زبان شناسی اسطوره ای با قطعه سفالی خاص به دست آمده از تپه قبرستان به معرفی یکی از قدیمی ترین شواهد روایت یک اسطوره بپردازد. شاید پر بیراه نباشد که عنوان نمود که قدیمی ترین حکاکی ها بر روی استخوانها، سنگها و دیواره های غارهای پیش ازتاریخ خود به نوعی متاثر از بیان اسطوره های انسان هوشمند بوده اند، هرچند با گذشت هزاره ها تقریباً روایت داستانِ در پس این نقوش تقریباً غیرممکن می نماید. متأسفانه ناگزیر از اعتراف به این مهم هستیم که با روش شناسی های امروزین نمی توان به روایت اصلی نهفته شده در پشت این نقوش پی برد. این نوشتار می کوشد تا با استفاده از مفاهیم اسطوره شناسی و با به عقب بردن مفاهیم آن در بُعد زمان به روایت صحیحی از آنچه در مرور زمان مدفون گردیده دست یابد. شاید این روایت اسطوره ای یکی از شناخته شده ترین ها در اعصار گذشته بوده که در مراسم مذهبی و آئینی مورد استفاده قرار می گرفته است.
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۴- )
چکیده
صخرههای منقوش را شاید بتوان به عنوان قدیمترین جلوه های هنری جامعه انسانی در نظر گرفت. سابقه این هنر را بیش از ۳۰ هزار سال تخمین می زنند؛ این هنر در ایران نیز سابقه طولانی دارد.
این مقاله به معرفی یکی از این آثار (هنر صخرهای) میپردازد. این اثر (نقوش صخرهای قلات نیلو) در شهرستان کازرون و در جنوب شرقی روستای قلات نیلو واقع شده است. هدف از این پژوهش- شناسایی و تعیین موقعیت جغرافیایی، بررسی مفاهیم و کارکرد، تعیین قدمت، طبقه بندی و بررسی ارتباط این نقوش با نمونههای مشابه در دیگر مناطق است. این نقوش بصورت کنده کاری بر دیوار غار حک شدهاند و شامل موضوعات شکار و تصاویر انسان سوار بر اسب با کمانی در دست، تصاویر حیوانی، اغلب بز و در یک مورد سگ هستند که قدمت آنها احتمالاً به هزاره اول ق.م می رسد
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۵ )
چکیده
تعیین قانون حاکم بر قراردادها در نظامهای حقوقی مختلف با استفاده از یکی از دو ضابطه عمده عینی (نوعی) و ذهنی (شخصی) انجام میشود. در حالی که مبنای ضابطه شخصی، اصل حاکمیت اراده است، مبنای ضابطه نوعی، اقتدار دولتها در ایجاد و برقراری نظم اجتماعی است. لکن در دکترین حقوقی عصر حاضر، ما شاهد تغییر مفاهیم دو ضابطه عینی و شخصی هستیم. در واقع امروزه با پذیرش فراگیر اصل حاکمیت اراده در تعیین قانون حاکم بر قرارداد، این اصل با اعمال دو ضابطه عینی و شخصی، قلمرو متفاوتی پیدا میکند. حقوقدانانی که قائل به حداکثر آزادی برای متعاملین در انتخاب قانون حاکم بر قرارداد هستند، ضابطه شخصی را برای تفسیر موسّع اصل آزادی اراده متعاملین به کار میبرند. از طرف دیگر مخالفان آزادی بی حد و حصر اراده متعاملین، در پی ارائه تفسیری مضیق از این اصل بوده و حق انتخاب متعاملین را در قلمرو محدودی به رسمیت میشناسند. در حقوق اکثر کشورها، علمای حقوق و دادگاهها اصول مختلفی را در جهت تحدید اصل حاکمیت اراده، با اعمال معیار عینی ارائه دادهاند. این اصول عبارتند از: نظریه ی جلوگیری از تقلب نسبت به قانون، لزوم رعایت شرط ارتباط عینی قرارداد با نظام حقوقی منتخب، و نیز رد قانون منتخب در موقع تعارض این قانون با قواعد آمره ی قانون کشوری که ممکن است از جهات دیگری نسبت به قرارداد لازم الاجرا شود. لذا پیشنهاد میشود که ماده ی ۹۶۸ قانون مدنی با ملحوظ کردن هر دو ضابطه، در جهت همگام شدن با تحولات کنونی، اصلاح شود.
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
با توجه به اهمیت اخلاق در موفقیت کسبوکارها، دانشجویان مدیریت امروز نیازمند درک صحیح از اخلاق و قضاوت اخلاقی در مواجه با مسائل اخلاقی بوده و باید با عوامل فردی و سازمانی موثر بر آن آشنا باشند. جو اخلاقی و ایدئولوژی اخلاقی از جمله عواملی هستند که میتوانند بر قضاوت اخلاقی تأثیر گذاشته و آن را دستخوش تغییر کنند. درواقع اصول و قواعد اخلاقی سازمان سنگ بنایی برای سبک زندگی افراد هستند که استدلال و قضاوت اخلاقی آنها را در موقعیتهای چالشبرانگیز تحت تأثیر قرار میدهند ولی این تأثیر میتواند با توجه به ایدئولوژی اخلاقی افراد متفاوت باشد. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر جو اخلاقی بر قضاوت اخلاقی و بررسی نقش واسط ایدئولوژی اخلاقی (آرمانگرایی، نسبیگرایی) در این تأثیرگذاری است که در میان ۳۰۹ دانشجوی مدیریت گروه بازرگانی دانشگاه لرستان مورد پیمایش قرار گرفته است. دادههای گردآوریشده از پرسشنامه و سناریوی فروش با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری تحلیلشده و نتایج حاکی از آن است که جو اخلاقی علاوه بر تأثیرگذاری مستقیم و مثبت بر قضاوت اخلاقی، به صورت غیرمستقیم از طریق آرمانگرایی نیز تأثیر مثبتی دارد ولی این تأثیر از طریق نسبیگرایی معنادار نمیباشد. همچنین جو اخلاقی بر آرمانگرایی تأثیر مثبت و بر نسبیگرایی تأثیر منفی دارد. آرمانگرایی و نسبیگرایی نیز بهترتیب از تأثیر مثبت و منفی بر قضاوت اخلاقی برخوردارند. پژوهش حاضر با تمرکز بر نقش متفاوت ایدئولوژی اخلاقی در قضاوتهای اخلاقی بهویژه در بین دانشجویان مدیریت که تاکنون از چشم پژوهشگران نادیده گرفته شده است، نوآور بوده و میتواند نقش بهسزایی در حوزه مدیریت ایفا کند.