۸ نتیجه برای کریمی فیروزجایی
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
هدف رویکرد نشانهمعناشناختی گفتمانی برقراری ارتباط بین لایه های معنایی و واحدهای تمایزدهندۀ بافت زبانی، اجتماعی و گفتمان در سطح کلان است تا با کمک ابزارهای شناختی متن و گفتمان، به معنا دست یابد. این پژوهش، در چارچوب رویکرد نشانه معناشناسی گفتمانی چگونگی تولید، درک و دریافت معنا در بستر نظام های گفتمانی را در رمان «بلندی های بادگیر» مورد تفسیر و تبیین قرارمی دهد. نظام های گفتمانی شامل دو دسته می شوند یا مبتنی بر کنش-گفتار و کنش-حرکت (رفتار) هستند که نظام های گفتمانی شناختی را به وجود می آورند و یا مبتنی بر کنش-حس می باشند که به وجود آورنده نظامهای گفتمانی احساسی هستند. در این تحقیق، به بازنمائی کنش-گفتار، کنش-حرکت (رفتار) و کنش حس و بازخورد آنها در مشارکتکنندگان درون متن و گفتمان رمان پرداخته شده است. تحلیل گفتمان در متن و بافت موقعیتی رمان با استناد بر رویکرد نشانه-معناشناختی گرماس، ریشه در دیدگاههای شناختی دارد؛ زیرا کنشگفتار و کنشحرکت، زیرساخت و بستری برای انگیزۀ کنشحس در مخاطب بافت گفتمان پیریزی میکنند. هیتکلیف و کاترین دو شخصیت اصلی رمان هستند که در لایههای معنائی متنی و بینامتنی، کنشحس عشق به همراه رفتار و کنشگفتار انتقام را ترسیم میکنند. هیتکلیف با طیکردن مرحله نخست کنشحس، توانشهای روحی، جسمی و مالی لازم را کسب و کنش را اجرا میکند. هدف اصلی این مقاله، بررسی و تحلیل شرایط شکلگیری نظامهای گفتمانی کنشگفتار، کنشحرکت (رفتار) و کنش حس از دیدگاه نشانه-معناشناختی گفتمانی، جهت تبیین نظریۀ گفتمانی شناختی و احساسی است تا گفتمان غالب در متن و بافت موقعیتی رمان مشخص گردد.
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( آذر و دی ۱۳۹۷ )
چکیده
داستانهای عامیانه بازتاب هویت فرهنگی هر ملت هستند که ایدئولوژی حاکم و پسزمینههای ذهنی آن جامعه را منعکس میکنند. مطالعۀ حاضر با استفاده از دیدگاه نشانهمعناشناسی گفتمانی به لایههای زیرساختی نظام روایی در داستان عامیانۀ «کرهاسب سیاه» نفوذ کرده و عوامل گفتمانی کنش و شوش را در شش مرحله در فرایند معناسازی تحلیل کرده است. شوش و کنش متقابل بین شاهزاده و کرهاسب و تعامل بین این دو نظام حسی ـ ادراکی و هوشمند، مهمترین عامل شکلگیری و ایجاد تغییر از وضعیتی به وضعیت دیگر و حالتهای پس از تغییر در این داستان هستند. در این نظام روایی گاهی احساس و ادراک با تأثیر بر عوامل معنایی، معنا را بهوجود میآورد و گاهی نیز کنش، شوشزا میشود. همچنین، در این پژوهش مراحل ارتقای توانشهای مادی و معنوی اسب بهعنوان موجودی غریزی و مادی به موجودی اسطورهای و کنشگری آسمانی و بهعبارتی سازوکار استعلایافتگی کرهاسب تبیین میشود.
دوره ۸، شماره ۶ - ( شماره ۶ (پیاپی ۴۱)- ۱۳۹۶ )
چکیده
اسب بهدلیل خصوصیات و ویژگیهای منحصربهفرد خود ازجمله فراست و هوشمندی، تند و تیزی و نجابت و وفاداری در بین حیوانات موضوع روایتهای اسطورهای ملتهای مختلف بوده است. پژوهش حاضر با استفاده از دیدگاه نشانهمعناشناسی گفتمانی به بررسی و تحلیل جایگاه و نقش اسب در روایات تمدنهای چین، ژاپن و ایران پرداخته است تا نشان دهد چه ساختارها و یا فرایندهای مبتنی بر کارکرد روایی اسب در این تمدنها صورت گرفته و اسب چگونه در شکلگیری و تحول این روایتها، ایفای نقش کرده است. تحلیل روایی متون داستانی مربوط به اسب از نظر سطوح عینی و انتزاعی، حاکی از وجود نوعی نوسان معنایی است که آن را در نظامهای روایی، از یک موجود حیوانی و زمینی به موجودی استعلایافته ارتقا داده است و نشان میدهد که چگونه روایتپردازی با تکیه بر اسب بهعنوان موجود اسطورهای و ایفای نقشِ گفتهپردازی تحت تاثیر این نوسان معنایی قرار دارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل نظام گفتهپردازی مبتنی بر کارکرد روایی اسب در تمدنهای چین، ژاپن و ایران جهت پاسخ به این پرسش است که جایگاه اسب در ارتقای توانشهای مادی و معنوی، چگونه و بر اساس چه معیارهایی قابل تبیین است. یافتههای متنی این پژوهش حکایت از وجود دو دیدگاه اقتصادی و اخلاقی در متون روایی مورد تحلیل دارد.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۸ )
چکیده
اسپونریزم نوع خاصی از لغزشهای سهوی زبان است. هدف از پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل ساختار اسپونریزمهای تولیدشده توسط کودکان جهت تعیین نقش نظم حاکم بر این لغزش زبانی در پیشبینی عملکرد نظام ذهنی کودکان در فرایند تولید آنهاست. پژوهش حاضر توصیفی ـ تحلیلی است. نمونههای تحقیق شامل ۳۳ مورد اسپونریزم است که از روش نمونهگیری غیراحتمالی دردسترس از گفتار عادی کودکان ۴ تا ۶ سالۀ فارسیزبانِ ۴ مهدکودک شهر تهران گردآوری شده است. گفتنی است وضعیت زبانی تمام کودکان که اسپونریزمها را تولید کرده بودند به کمک آزمون رشد زبان نیوشا ارزیابی شد و فقط اسپونریزمهایی مورد بررسی قرار گرفتند که کودک روند رشد کلامی طبیعی داشت، درنتیجه از ۴۰ مورد اسپونریزم جمعآوریشده ۳۳ مورد در پژوهش بررسی شد. بهمنظور بررسی دادهها از آزمون دو جملهای استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهند که آغازۀ هجا در کلام کودکان فارسیزبان آسیبپذیرتر است. همچنین، درصد خطا در برنامهریزی صدا در مغز کودکان فارسیزبان بیشتر از درصد خطا در برنامهریزی لغات است.
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از مراحل شناخت ویژگیهای فکری، فرهنگی و عاطفی ملل صاحب فرهنگ و ادب، تطبیق آثار ادبی آنهاست. رویکرد نشانهمعناشناسی روایت از طریق برش متن ادبی به معنا دست مییابد و در این فرایند معناسازی، نظامهای گفتمانی بهمنزلۀ عوامل اصلی گفتمان باعث شکلگیری روایت و ایجاد تغییر از وضعیتی به وضعیتی دیگر میشود. این پژوهش با استفاده از مدل نشانهمعناشناسی گرمس به تحلیل روایی داستانهای ثواب یا گناه جمالزاده و ذرتکاری اندرسن از دو نویسندۀ ایرانی و امریکایی و تبیین انواع نظامهای گفتمانی میپردازد. سؤال اساسی این پژوهش این است که نحوۀ شکلگیری فرایند روایی تغییر معنا چگونه است و مهمتر نظامهای گفتمانی دخیل در تولید معنا کداماند؟ نتایج حاکی است هردو نویسنده در پیکرۀ حاضر از انواع نظامهای گفتمانی روایت در داستان خود بهره گرفتهاند، اما نظامهای گفتمانی کنش و شوش بهمنزلۀ گفتمانهای غالب در شکلگیری روایت نقش داشتهاند بهگونهای که روایت با گفتمان شوشی به گفتمان کنشی روی میآورد و مجدداً به نظام گفتمان شوشی دگردیسی مییابد که جنس آن از نوع زیباییشناختی و اسطورهای است و ما با فرایند شکلگیری ارزشهای والای معنوی مواجه میشویم و شخصیتهای داستان حضور اسطورهای خود را بر مخاطب هویدا میسازند. اما آنچه به تفاوت مضامین دو داستان منجر میشود نوع نگرش کنشگران و جهانبینی ارزشی در این دو فرهنگ است؛ بهگونهای که در داستان ثواب یا گناه، کنشگر اصلی در قالب رمزگان مذهبی قصاص و آشتی با مرگ به جایگاه اسطورهای ارتقا یافته است، اما در داستان ذرتکاری، کنشگران اصلی درقالب رمزگان نشانهای بومزیست، مرگ فرزند را در انتهای روایت با رویآوردن به طبیعت و دستیابی به مقام اسطوره پیوند زدند.
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ )
چکیده
با توجه به ضرورت در انتخاب راهبردها و شیوههای کارآمد جهت طراحیهای آموزشی برای کودکان فارسیزبان در یادگیری زبان انگلیسی، در پژوهش کاربردی نظری حاضر، نظریۀ دستور شناختی لنگاکر بهعنوان یک روش خلاق در آموزش زبان انگلیسی مورداستفاده قرار گرفت. هدف از تحقیق حاضر کاربرد خلاق دستور شناختی در آموزش است که سبب سادهسازی، یادگیری بهتر و توانمندی زبانی میشود که برای رسیدن به آن پرسشهای زیر موردتوجه قرار گرفته است: ۱. بعد از گذراندن «دورۀ خلاق شیوۀ یادگیری توصیف کردن واژه در جمله»، افزایش تعداد واژگانی که با استفاده از ویژگی «مشخصبودگی» در بافت متنی معنادار توسط گروههای کنترل و آزمایش به کاربرده شدند، به چه میزان میشود؟ ۲. چگونه میتوان از ویژگی «ترکیبهای همنشینی» جهت آسانسازی آموزش ساخت «واحدهای پیچیده زبانی» درجملهها استفاده کرد؟ در این راستا، بعد از آموزش خلاق به شیوۀ شناختی از بین ۱۶۰ نفر، متن ۴۶ نفر از فارسیزبانان به کمک نرمافزار اس.پی.اس.اس. توصیف کیفی و کمی شدند. درنتیجه با کاربرد دورههای خلاق دستور شناختی لنگاکر، زبانآموزان توانستند با روش صحیح ترکیب و همنشینی واژگان، به ساخت جملات خوشساخت زبانی اقدام کنند. گروه آزمایش بعد از گذراندن دورۀ خلاق شیوۀ یادگیری توصیف کردن واژه در جمله، توانست از تعداد کل واژگان کتاب درسی ۹۸ درصد واژگان را گسترش دهد و در متون خود بگنجاند. گروه کنترل نیز بدون گذراندن دورۀ خلاق توانست ۴۴ درصد از کل واژگان را در متون خود به روش صحیح ترکیب و همنشین کند. از نمودارهای شبهشناختی نیز جهت آسانسازی آموزش استفاده شد.
مهدی کریمی فیروزجایی، حسن مسلمی نایینی، حمیدرضا فرهمند، بهنام عباس زاده، محمدمهدی کسائی،
دوره ۱۷، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
در این مقاله، فرآیند شکلدهی غلتکی سرد لوله فولادی با استحکام بالا با استفاده از چهار نوع الگوی گل دایرهای، لبهای، دو شعاعی و خمش معکوس به روش اجزای محدود در نرمافزار مارک منتات شبیهسازی شده است. با توجه به اهمیت کیفیت لوله نهایی و به منظور دستیابی به هندسه مطلوب در لولههای فولادی با استحکام بالا، انتخاب الگوی گل مناسب جهت طراحی خط تولید شکلدهی غلتکی لوله مد نظر قرار گرفته است. با استفاده از نتایج شبیهسازی اجزای محدود، تغییر شکل ورق در این فرآیند مورد مطالعه قرار گرفته و تاثیر نوع الگوی گل روی هندسه محصول نهایی که شامل توزیع انحنا، برگشت فنری و توزیع ضخامت لوله میباشد، بررسی شده است. نتایج نشان میدهد که استفاده از الگوی گل خمش معکوس منجر به کاهش انحراف از انحنای میانگین در ناحیه لبه ورق تا حدود ۶۵ درصد میگردد. بررسی توزیع ضخامت نشان میدهد که الگوی گل دایرهای و لبهای به ترتیب موجب لهشدگی و نازکشدگی لبه ورق تا میزان ۰,۲ میلیمتر میشوند. اما استفاده از الگوهای دو شعاعی و خمش معکوس موجب میشوند تا میانگین ضخامت ناحیه لبه به خوبی اصلاح شده و به ۲.۸ میلیمتر برسد. همچنین الگوی گل دایرهای، کمترین مقدار برگشت فنری از لحاظ تغییر میانگین انحنای نسبی به میزان ۰.۶۹ درصد و انحراف لبه به میزان ۰.۱۵ میلیمتر را دارد. به منظور صحتسنجی شبیهسازی اجزای محدود، آزمایشهای تجربی برای یک ایستگاه شکلدهی طراحی و انجام شد. با مقایسه دادههای حاصل از آزمایشهای تجربی با نتایج شبیهسازی، صحت شبیهسازی اجزای محدود تایید شد.