جستجو در مقالات منتشر شده


۵۲ نتیجه برای یعقوبی


دوره ۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده

بیان مسئله: بازارها یکی از مهم‌ترین فضاها در کالبد شهرها محسوب می‌شوند و علاوه بر جلوه‌های بصری دارای ویژگی‌های محسوس دیگری نیز هستند که می‌توانند با تحریک حواس مخاطب، منشأ برانگیختگی احساسات گردند و به‌عنوان کانون هویت‌بخش شهرها در شکل‌گیری حس تعلق به مکان مؤثر باشند؛ در این میان بازار تاریخی تهران با ویژگی‌های منحصربه‌فرد از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است که از دیرباز دارای محوری پویا، سرزنده و کیفیت‌های فضایی و نسبتاً پاسخگو به نیازها و حواس مختلف افراد بوده است.
هدف: این مقاله شناسایی شاخصه‌هایی است که میزان وجود هویت و حس مکان در بازار تهران را مورد بررسی قرار می‌دهد.
روش: این مقاله با روش همبستگی به تحلیل مشاهدات منفعل اولیه به کمک نقشه‌برداری رفتاری در گام نخست و در گام دوم با مصاحبه و سنجش وابستگی متغیرها به کمک طیف هفت گزینه‌ای لیکرت پرداخته است.
یافته و نتایج: شناخت کیفی ابعاد حسی فضا در این تحقیق مشخص کرد که منظر بصری بیشترین نقش را در ادراک محیط داشته و به همراه مناظر بساوایی در طول روز تقریباً ثابت می‌باشند. از سوی دیگر منظر صوتی و منظر شیمیایی به‌عنوان دو محرک تأثیرگذار در غنای حسی محیط مطرح هستند که نسبت به سایر محرکه‌ای محیطی تغییرات بیشتری در طول روز دارند. همچنین وجود ابنیه تاریخی به‌رغم علاقه‌مندی افراد، به‌خودی‌خود موجب تقویت حس مکان نمی‌گردند، و توجه به مؤلفه‌های هویت مکانی و میزان تأثیرگذاری هریک بر حس تعلق به مکان در بازار ضمن ارتقای کیفیت بازار، موجبات تداوم حیات و ماندگاری این میراث ارزشمند معماری می‌شود.



دوره ۲، شماره ۶ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده

هدف اصلی این پژوهش شناسایی ﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ جذب خیران در ورزش دانشجویی کشور است. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و به روش آمیخته اجرا شده است. نحوۀ جمع‌آوری داده‌ها به‌شکل میدانی بوده و با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای، تحلیل محتوای ۲۶ پژوهش و مصاحبه با ۲۳ نفر خبره و صاحب‌نظر، فرصت‌ها و چالش‌های ﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ جذب خیران در ورزش دانشجویی کشور شناسایی شد. به‌منظور بررسی گویه‏ها از روش کیفی با تشکیل گروه دلفی در دو مرحله استفاده شد. در بخش کمی پرسش‌نامۀ محقق‌ساخته‌ای (۸۴۷/۰=α) در مقیاس پنج ارزشی لیکرت به‌صورت برخط در میان نمونۀ آماری (۱۲۵ نفر) توزیع شد. یافته‌های حاصل از توزیع پرسش‌نامه در نرم‌افزارهای اس.پی.اس.اس. نسخۀ ۲۲ و پی.ال.اس. موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد رابطۀ معناداری بین افزایش مشارکت و کارکرد اجتماعی (۲۹۱/۰=β؛ ۰۲۳/۱۲=t) وجود دارد (رتبۀ اولرابطۀ معناداری بین خدمات‌رسانی به جامعۀ دانشجویی و کارکرد اجتماعی (۳۰۶/۰β=؛ ۲۸۹/۱۱=t) وجود دارد (رتبۀ دوم)؛ رابطۀ معناداری بین مالکیت عموم و کارکرد اجتماعی (۲۳۱/۰=β؛ ۵۹۳/۱۰=t) وجود دارد (رتبۀ سوم) ، رابطۀ معناداری بین کمک به اقشار آسیب‌پذیر و کارکرد اجتماعی (۲۰۶/.=β؛ ۴۲۱/۱۰=t) (رتبۀ چهارم) رابطۀ معناداری بین گسترش روحیۀ تعاون و همکاری و کارکرد اجتماعی (۳۶۹/۰=β؛ ۰۲۴/۱۰=t) وجود دارد (رتبۀ پنجم). همچنین رابطۀ معناداری بین افزایش کیفیت ورزش دانشجویی و کارکرد اجتماعی (۳۹۱/۰β=؛ ۸۱۶/۸=t) وجود دارد (رتبۀ ششم). با توجه به نتایج به‌دست‌آمده باید از ظرفیت کارکردهای اجتماعی وقف به‌عنوان پشتیبانی مهم برای توسعۀ فعالیت‏های ورزشی و تأمین منابع لازم برای ورزش دانشجویی در کشور استفاده کرد.

دوره ۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده

طرح مسئله: چگونه مکان فراتر از یک فضای فیزیکی، بر شکل‌گیری هویت، شناخت و تجربه انسان تأثیرگذار است؟ این مقاله با هدف بررسی این پرسش بنیادین، به تبیین تعامل پیچیده میان انسان و محیط ساخته پرداخته است.
هدف: ارائه مدلی جامع از فرایند تجربه حسی-حرکتی انسان و ایجاد ارتباط غیرکلامی مؤثر با محیط، به منظور تسهیل امکان طراحی فضاهای با کیفیت‌تر و انسانی‌تر است.
روش: با اتکا بر روشی توصیفی-تحلیلی و بررسی عمیق ادبیات موضوع، این مقاله به‌دنبال تبیین الگوهای پنهان بین فضا، تجربه و معنا است. تحلیل کیفی متون، ابزاری کلیدی برای دستیابی به این هدف بوده است.
یافته‌ها: مکان، صرفاً یک بستر فیزیکی نیست، بلکه یک بستر معنایی است که در آن، هویت فردی و جمعی شکل می‌گیرد. نمادها و عناصر بصری فضایی، به عنوان زبانی مشترک، امکان برقراری ارتباط با محیط اطراف و معنایابی را فراهم می‌کند. ذهن انسان به شدت تحت تأثیر ساختارهای فضایی قرار دارد و فضاها می‌توانند بر ادراک، احساسات و رفتارها تأثیر بگذارند.
نتیجه‌گیری: با درک عمیق از رابطه انسان و مکان، می‌توان به طراحی فضاهایی پرداخت که نه تنها پاسخگوی نیازهای فیزیکی انسان باشند، بلکه به ارتقای کیفیت زندگی، تقویت حس تعلق و شکل‌دهی به هویت جمعی نیز کمک کنند. ذهن، بدن و محیط به طور جدایی‌ناپذیری با هم مرتبط هستند و درک این رابطه پیچیده، برای ایجاد محیط‌های انسانی پایدار و پویا ضروری است. مدل ارائه شده، می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای طراحان و برنامه‌ریزان شهری مورد استفاده قرار گیرد.
 

دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

امروزه توجه کشورهای توسعه‌یافته و در حال ‌توسعه بیش ‌از پیش بر مسائل زیست‌محیطی و توسعه متمرکز شده است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی استقرار مدیریت منابع انسانی سبز در اکوسیستم کارآفرینی است. این پژوهش از نظر هدف در حوزه تحقیقات توسعه‌ای قرار می‌گیرد و از آنجا که به توصیف متغیرها و روابط بین آنها، شناخت وضعیت موجود و در‌نهایت ارائه الگوی استقرار می‌پردازد، از لحاظ روش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان مرتبط با موضوع می‌باشد که به‌ منظور رسیدن به اجماع نظری تعداد ۲۷ نفر با روش مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفتند و اطلاعات مورد نیاز جمع‌آوری شد. برای تجزیه ‌‌و تحلیل داده‌های کیفی و استخراج عوامل تأثیرگذار بر مدیریت منابع انسانی و عوامل تأثیرپذیر از آن، از روش تجزیه‌ و تحلیل مضمون (تحلیل تم) استفاده شد. برای شناسایی روابط بین متغیرها و استقرار منابع انسانی سبز در اکوسیستم کارآفرینی، از مدل‌سازی ساختاری- تفسیری استفاده شده است. یافته‌های پژوهش شامل تشریح الگوی مدیریت منابع

 انسانی سبز در اکوسیستم کارآفرینی و تحلیل نتایج نفوذ- همبستگی است. مدل موجود، الگویی برای کسب‌وکارهای مختلف با هدف استقرار مدیریت منابع انسانی سبز در اکوسیستم کارآفرینی است. یافته‌های پژوهش نشان‌دهنده ۱۸ بعد برای الگوی استقرار مدیریت منابع انسانی سبز است. نتایج پژوهش حاکی از تأثیرگذاری مدیریت منابع انسانی سبز بر اکوسیستم کارآفرینی، تفکر سبز، توسعه پایدار و در‌نهایت جهانی‌شدن دارد.

دوره ۸، شماره ۶ - ( شماره ۶ (پیاپی ۴۱)- ۱۳۹۶ )
چکیده

انگیزش لازم برای یادگیری یک زبان جدید تأثیری صفر و صدی ندارد. این انگیزش در طول زمان
به­تدریج شکل می­گیرد و مدام تغییر می­یابد و هریک از بازه­های زمانی دارای سطوح مختلفی از تأثیرگذاری بر روی تلاش فرد برای یادگیری یک زبان است. در زمان حاضر، اندیشمندان بر این باورند که بازه­های زمانی مختلف در جریان شکل­گیری زبان دوم با یکدیگر تعامل دارند و چنین تعاملی ماهیتاً غیرخطی، پیچیده و پویاست (دی بات۱، ۲۰۱۵). هدف از انجام این تحقیق بررسی پویایی انگیزشی موجود در گروهی از فراگیران زبانی در جریان بازه‌های زمانی طولانی است، که خود این بازه‌ها متشکل از تعدادی از تکالیف هستند که در بازه‌های زمانی کوتا­ه­تر انجام می­گیرند. به منظور یافتن تعامل موجود میان عناصر انگیزشی مختلف، تعداد ده نفر شرکت­کننده در آغاز دورۀ آموزشی، در حین انجام تکالیف و در پایان دورۀ مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته­ها حاکی از وجود نوسانات مقطعی در میزان انگیزش شرکت­کنندگان بود. به­علاوه، نتایج تحقیق از این حقیقت پرده برداشت که عناصر انگیزشی در جریان دوره و در هنگام انجام تکالیف به یک اندازه کارآمد نبودند. برای مثال،  عوامل بیرونی و سطح مهارت زبانی به­عنوان دو عامل انگیزشی آغازین به­تدریج و در طول ترم با عوامل درونی و لذت یادگیری زبان جایگزین شدند. در عین حال، اهداف شخصی در یادگیری زبان دوم در طول این بازه‌های زمانی به یک اندازه تأثیرگذار بودند. علاوه­بر این،  انگیزش شرکت کنندگان متشکل از مجموعه­ای از عوامل پویا و
به­هم­وابسته بود که طی بازه‌های زمانی مختلف نوسان داشتند. در پایان، تلویحاتی تحقیقی از یافته­های این مطالعه حاصل شدند.  

دوره ۹، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: هپاتیت B عفونت ویروسی است که می‌تواند منجر به مشکلات جدی کبدی شود. برای تولید واکسن هپاتیت B از آنتی‌‌ژن سطحی ویروس هپاتیت B (HBsAg) که به‌صورت نوترکیب تولید می‌شود، استفاده می‌شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی آپتامر DNAای با تمایل بالا علیه آنتی‌ژن سطحی هپاتیت B با روش تکامل سیستماتیک لیگاند با استفاده از غنی‌سازی نمایی بود.
مواد و روش‌ها: در پژوهش تجربی حاضر با استفاده از روش تکامل سیستماتیک لیگاند از طریق غنی‌سازی نمایی (​
SELEX( قطعه DNAای با قدرت اتصال بالا علیه HBsAg، جداسازی و توالی‌یابی شد. تمایل این توالی نوکلئوتیدی تک‌رشته‌ای با روش فلوریمتری محاسبه شد. اختلاف جذب اولیه و مقدار باقی‌مانده به‌عنوان معیاری از میزان توالی‌های متصل‌شده با کمک نرم‌افزار Prism ۵ به روش رگرسیون غیرخطی، محاسبه Binding-saturation و مدل one site-total انجام و میزان میل ترکیبی (Kd) تعیین شد.
یافته‌ها: نتایج بعد از انجام رویه SELEX و ارزیابی توالی تکثیریافته با ژل آگارز، نمونه کنترل مثبت دارای باندی در محدوده ۷۲نوکلئوتید بود که نشان‌دهنده تکثیر موفق توالی گزینش‌شده با استفاده از آغازگزهای انتخابی بود. میل ترکیبی محاسبه‌شده ۸۱/۵۳نانومولار بود. طی مراحل همسانه‌سازی از روی کلنی‌های موجود واکنش PCR با آغازگرهای اختصاصی آپتامر، حضور قطعه آپتامر در باکتری اشریشیا کلی تایید شد. آپتامر گزارش‌شده دارای ساختار ثانویه پایدار با داشتن انرژی آزاد GΔ کمتر از ۹/۶-کیلوژول و Tm بالاتر از C°۴۵  بود.
نتیجه‌گیری: آپتامر DNAای گزینش‌شده دارای قدرت اتصال بالا به پروتئین هدف (
HbsAg) است و می‌تواند به‌عنوان جایگزینی برای پادتن‌ها، در ستون‌های کروماتوگرافی تمایلی تخلیص HBsAg مورد توجه قرار بگیرد.
 


دوره ۹، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده

یکی از محورهای نقشه راه اصلاح نظام اداری ایران و سیاست‌های کلان اداری، موضوع توسعه دولت الکترونیک و هوشمند‌سازی اداری در راستای تسهیل خدمت‌رسانی به مردم است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جامع برای معرفی سازمان هوشمند است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و به‌روش داده‌بنیـاد انجـام شد. نخست با انتخاب ۱۷ نفر از اعضای هیأت ‌علمی و کارشناسان حوزه سازمان و مدیریت به‌روش نمونه‌گیری نظری، مصاحبه‌های عمیق و نیمه‌ساختار یافته‌ای انجام شد و داده‌های حاصل از آنها در سـه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه‌ و تحلیل شدند و ۲۳۰ کد اولیه استخراج و ۷۲ مفهوم و ۱۷ مقوله احصا گردید. به‌‌منظور اعتبارسنجی مدل، از روش دلفی استفاده شد و به‌روش نمونه‌گیری گلوله برفی و باتوجه‌به سوابق تحصیلی، پژوهشی یا اجرایی در حوزه سازمان و مدیریت ۳۱ نفر به‌‌عنوان اعضای پانل خبرگان انتخاب شدند و پرسشنامه‌ تنظیم‌ شده بر‌اساس مؤلفه‌های مدل در اختیار ایشان قرار گرفت. بر‌اساس نتایج حاصل از روش دلفی، میزان شاخص‌ اجماع در دورههای سه‌گانه افزایش پیدا کرد، به‌این‌‌ترتیب ‌که مقدار ضریب هماهنگی کندال در دور سوم بالاتر از ۷/۰ بود که نشان‌ از اجماع قوی در بین خبرگان در خصوص مؤلفه‌های مدل داشت. به‌این‌ترتیب مدل سازمان هوشمند با دو عامل علّی درون و برونسازمانی، عوامل زمینه‌ایِ فناوری اطلاعات، مدیریت هوشمند، مدیریت دانش، سرمایه انسانی، تجهیزات و زیرساخت‌ها، ساختار سازمانی و سازمان یادگیرنده، عوامل مداخله‌گرِ فرهنگ توسعه‌گرا، اعتماد، تعهد و عدالت سازمانی، راهبردهای حاکمیت فناوری اطلاعات و مدیریت دانش و پیامدهای درونسازمانی و برونسازمانی شکل گرفت.
 

دوره ۹، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۷ )
چکیده

بنا به پس­زدگی فردیت در جهان قدیم،  بدن و امر بدنی به­مثابۀ عنصری هویت­ساز در نظم نشانگانی متون ادبی کلاسیک فارسی نقش چندانی ندارد؛ در مقابل با فراهم آمدن پشتوانه­های اجتماعی و­ فرهنگی در جهان معاصر،  بازنمایی هویت سوژه­های ادبی با تکیه بر بدن و ملزومات آن رایج شد. در این نوشتار بازنمایی بدن­محورانۀ هویت سوژه­- ابژه­های داستانی مجموعۀ یکی بود و یکی نبود جما­ل­زاده از منظر«بدن به­مثابۀ موضوعی نمادین- جامعه­شناختی»، با تکیه بر آرای تورستین وبلن۱ و پی­یر بوردیو۲ دلالت­یابی، تحلیل و تفسیر شده است. نتایج نشان می­دهد که در روایت­پردازی رئالیستی راویِ جما­ل­زاده از سوژه- ابژه­های مذکور، سه طبقه بازنمایی شده است: الف) طبقۀ بالا­دستی که با انواع سرمایۀ ­فرهنگی همچون سواد، زبان، لباس و فاصلۀ بدنی نیز انواع مصرف نمایشی، اقتدار خود را به نمایش می­گذارد و هم­زمان با انواع طنز و گروتسک از آن­ها اقتدارزدایی می­شود. ب) طبقۀ فرودست با سرمایۀ فرهنگی دریغ­شده و غیرمتظاهرانه­ای که در زبان،  لباس نیز خود کم­بینی­ای در فاصلۀ بدنی آنان با دیگران مشاهده می­شود. ج) دسته­ای دیگر به­مثابۀ طبقۀ محذوف یا خاموش، خلاف دو طبقۀ قبلی، بیشتر از سامان­یابی بر مبنای سرمایۀ فرهنگی و انواع سلیقه و مصرف، بر اساس جنسیت طبقه­بندی شده است. همین طبقه­­بندی، سلیقه و مصرف آن­ها را متأثر کرده است. چنین روایت­پردازی­ای ضمن هم­سویی با بافت اجتماعی-  فرهنگی و بازنمایی ­فردیت سوژه­ها بر مبنای امر بدنی، از یک سو از تشخّصِ متورم گفتمان­های غالب،­ اقتدارزدایی می­کند واز سویی دیگر تشخص بدنیِ به حاشیه­ رفتۀ صداهای خاموش را یادآوری می­کند.
 
 

دوره ۱۰، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر شناسایی ویژگی‌های سرمایه انسانی سازمان هوشمند به روش آمیخته بود. در بخش کیفی با انتخاب ۱۷ نفر از اساتید و خبرگان دانشگاهی حوزه سازمان و مدیریت، به روش نمونه‌گیری نظری، مصاحبه‌های عمیق و نیمه‌ساختار یافته‌ای انجام و از طریق تحلیل محتوا در نرم‌افزار مکس‌کیو‌دی‌ای تحلیل شد. اعضای نمونه بخش کمی ۲۰۰ نفر از کارکنان شهرداری زاهدان، مناطق و سازمان‌های وابسته بودند که به روش نمونه‌گیری طبقه‌ای- تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کمی پرسشنامه‌ای محقق‌ساخته با پایایی قابل قبول بود که روایی آن با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی در نرم‌افزار لیزرل تأیید شد. وضعیت مؤلفه‌‌های شناسایی‌شده به‌وسیله آزمون تی تک‌نمونه‌ای و نرم‌افزار اس‌پی‌اس‌اس ارزیابی شد. قابلیت‌های فردی، مهارت‌ها، دانش، هوش عاطفی، هوش فرهنگی و سازمانی به‌عنوان ویژگی‌های سرمایه انسانی سازمان هوشمند شناسایی شدند. به‌علاوه، مشخص‌ شد در نمونه مورد‌مطالعه، وضعیت مهارت‌ها در حد متوسط و وضعیت دانش، هوش عاطفی، هوش فرهنگی و هوش سازمانی در حد مطلوبی است، اما قابلیت‌های فردی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست.


دوره ۱۰، شماره ۴۲ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

کتاب کلیله‌و‌دمنه از جمله متون سیاسی است که زبان ادبی- تمثیلی و زمینه اخلاقی داستانهای آن، مخاطب را از درک شفاف نزاع قدرت باز می‌دارد. یکی از این داستانها، روایت شیر و گاو است که جنبۀ تمثیلی و زمینه اخلاقی آن نه تنهاسبب شده است نزاع قدرت میان دو جناح، یکی مدافع مفهوم عدالت منطبق با‌اندیشه سیاسی ایرانشهری و دیگری طرفدار فردگرایی، پوشیده بماند، منطق گفتگوی سیاسی را نیز تحت تأثیر زاویه دید غالب متن با لایه‌ای اخلاقی تحریف کرده است. نتیجه چنین نگاهی، حذف و منفی‌نمایی باور و شخصیت یکی از طرفین نزاع قدرت است که در مقام مشارک گفتگو، نظم موجود را که از نوع سلسله مراتبیِ موروثی ست، بر نمی‌تابد و در نهایت نگاه کلان حاکم بر متن، وی را قربانی می‌کند. از آنجا که نزاع قدرت، نوعی موضعگیری فضایی است که فاصله طرفین متخاصم را به گونه‌های متفاوت تنظیم می‌کند در این نوشتار نزاع قدرت مندرج در داستان شیر و گاو، نیز شیوه‌های تحریف آن بر مبنای دلالتهای فضایی تبیین و تحلیل شده است. مبنای تحقیق نوبت‌گیری و کیفیت روایتگری راوی – کنشگران داستان در مقام مشارکین گفتگوست.

دوره ۱۱، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۹ )
چکیده

جایگیری سوژه­ها در متن­های ادبی، حاصل انواع مفصل­بندی گفتمانی است که بنا به الگوهای معرفتی حاکم بر هر دوره شکل می­گیرد. برای درک بهتر این نکته می­توان به حکایت­هایی رجوع کرد که در چند دوره با جهان­های معرفتی متمایز به روایت یا تمثیل در آمده­اند؛ یکی از این موارد، حکایت «ماهیان و آبگیر» است که در کلیله و دمنه و مثنوی مولوی به­مثابۀ خرده­روایت و در داستان ماهی سیاه کوچولو به­شکلی مستقل بازنمایی شده است. در این نوشتار چگونگی تأثیر پارادایم­ها بر جایگیری سوژه­های داستانی از منظر کیستی و چرایی قهرمان نیز شکل و میزان اظهار هویت/ فردیت آن­ها به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی تبیین شده است. نتیجه حاکی از وجود دو الگوی معرفتی ـ هستی­شناختی است: الگوی اول همان فردیت­ستیزی/ گریزی جهان کلاسیک است که متن کلیله و دمنه و مثنوی را در بر گرفته است. بر همین اساس قهرمانان اصلی هر دو تمثیل آن ماهیان­اند که خود را به مردگی، به­شکلی نمادین هویت/ فردیت خود را پس می­زنند. منتهی مرده­نمایی ماهیِ کلیله و دمنه به­مثابۀ شکلی از حزم و فردیت­گرایی ضمنی، او را در ساختار کاست­بنیاد جهان متن، چونان رخدادی خطرناک جلوه داده است؛ ولی در مثنوی مولوی در مقام نوعی عاملیت­گریزی برای تأیید یا وانمایی تجربۀ حالِ حضور آمده است. با وجود موارد قبلی، قهرمان تمثیل ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی، بنا به الگوی معرفتی فردگرایانۀ جهان معاصر، آن ماهی­ای است که عاملیت و فردیت وی به­شکلی نشان­دار و نمادین از رنگ سیاه و خنجری بر کمر تا انواع پرسش­های هستی ـ معرفت­شناختی و رویارویی فیزیکی، برجسته و تحسین شده است.
 

دوره ۱۱، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده

نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن یکی از نانو حامل­هایی است که به سبب ویژگی­هایی همچون سمیت پایین، زیست سازگاری، قابلیت بارگیری و انتقال کنترل شده­ی دارو به سلول­های سرطانی، گزینه مناسبی در دارورسانی نوین محسوب می­شوند. هدف از این پژوهش سنتز نانوذرات اکسیدآهن پوشش­دار بمنظور تحویل داروی دوکسوروبیسین (DOX) و بررسی تأثیرات آن بر روی سلول­های سرطانی می باشد.
در این پژوهش نانوذرات مغناطیسی Fe۳O۴ به روش Polyol سنتز گردید و سپس دوکسوروبیسین بر روی نانوذرات اکسیدآهن پگیله شده بارگذاری شد. برای اطمینان از اتصال PEG به نانوذرات و بارگیری دارو روی نانوذرات از تکنیک FT-IR استفاده شد. مقایسه اندازه متوسط و ساختار بلوری نانوذرات توسط میکروسکوپ الکترونی عبوری و الگوی پراش X انجام شد. سپس اثر سمیت سلولی آن­ها بر روی سلول­های سرطانی AGS و MCF-۷توسط سنجش MTT مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج FT-IR حضور باندهای O-H و  C-Hدر پیک ۳۳۹۲ cm و ۲۹۲۷ cm  اتصال PEG به نانوذرات را تأیید کرد. الگوی XRD ساختار اسپینل مکعبی نانوذرات مگنتیت پگیله شده حامل دارو با متوسط اندازه ۱۴ نانومتر را نمایش داد. ۶۷/۲۱ درصد دوکسوروبیسین در نانوذرات Fe۳O۴-PEG بارگذاری شد که در ۲۴ ساعت اول  بیشترین مقدار رهایش دارو ثبت شد. آزمون MTT در تیمارهای ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت نشان داد با افزایش غلظت نانوذرات پوشش­دار حامل دارو از ۰ به ۵۰ میکرومولار اثرات سیتوتوکسیتی دارو به تدریج افزایش می­یابد.
نتایج نشان داد پگیله کردن نانوذرات اکسیدآهن در فرایند دارورسانی برای افزایش اثر داروی دوکسوروبیسین بر سلول های سرطانیAGS  و MCF-۷ می­تواند مفید باشد.
 

دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده


گزارش­های تذکره­ای شکلی از روایت­پردازی عرفانی است که با قصد مشروعیت­­بخشی یا مشروعیت­زدایی، سوژه­ها را فرامی‌خواند و واقعیت یا واقعیت­هایی را به نفع یا علیه آن‌ها سامان می­دهد. درک بهتر این واقعیت­های برساخته نیازمند تبیین شیوه­های پی‌رنگ­سازیِ گزارش­های مذکور از منظر گفتمانی است. در این نوشتار، برساخت گفتمانی پی‌رنگ درباب حلاج به‌مثابۀ نمونه­ای شاخص در دو سطح مشروعیت­بخشی و مشروعیت­زدایی در گزارش تذکره­ای پانزده کتاب عرفانی طبقه­بندی و تحلیل شده است. برای دلالت­یابی و تفسیر در سطح مشروعیت­بخشی به برخی از مفاهیم ماکس وبر و تئو ون­لیوون و در سطح مشروعیت­زدایی به بعضی از سخنان فوکو و مری داگلاس استناد شده است. نتیجه نشان می­دهد که دسته­ای با گرایش عاشقانه ـ قلندری سعی کرده­اند تا با انتساب اَشکالی از اقتدار به‌همراه ارزیابی اخلاقی مثبت و اسطوره‌سازی، به حلاج مشروعیت ببخشند. دسته­ای دیگر با تمایلات زهدانه ـ شریعت­محور و ذکر نمونه­هایی از نظم­شکنی دینی ـ شرعی و فرهنگی ـ عرفی منتسب به حلاج یا بازنمایی مبتنی بر حذف و پوشیده­گویی، در خدمت گفتمان طرد و مشروعیت­زدایی از وی قرار گرفته­اند. دسته­ای هم در مقامی بینابین، بااینکه اغلب از حلاج دفاع کرده‌اند، در مواردی هم برخی از ابعاد منفی زندگی‌اش را بدون دفاع از او بازگفته‌اند. با نگاهی به موضع­گیری­های مذکور می­توان چنین پنداشت که نوع این نگرش‌ها مبتنی بر جهان معرفتی ـ ایدئولوژیک گزارش­نویسان بوده است. از طرف دیگر، ضمن غلبه گفتمان قبول بر گفتمان طرد درباب حلاج، طرد مذکور بنابه جهت و شدت موضع­گیری­ها به‌معنای مصطحِ طرد نیست.
 


دوره ۱۱، شماره ۴۴ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده

گفتمان­های اعتقادی-اجتماعی بنا معرفت­شناسی قطبی­گرایانه، جهان معرفتی را در قالب نظام تقابلیِ متن و حاشیه سامان داده؛ سپس حاشیه را سرکوب و به غیاب می­فرستند. این رویه به اغلب نظام­های دِلالی از جمله به ژانرهای ادبی نیز تسرّی یافته است. از میان ژانرهای ادبی بخشی از کلان ژانر عرفان ایرانی-اسلامی ذیل عنوان عرفان عاشقانه مواجهۀ دیگری با برساخت حاشیه و نظام تقابلی حاکم بر آن در پیش گرفته است. در این نوشتار ضمن معرفی برساخت حاشیه و مصداق-های آن در گفتمان­های اعتقادی-اجتماعی رایج، قرائت­های متمایز عرفا از آنها به همراه دلایل هرکدام طبقه­بندی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می­دهد که عرفا در یک سطح با قرائتی واسازانه سه دسته از حاشیه­های تثبیت شده، شامل انسان در معنای عام، سجده­گریزان و عقل­گریزان را ذیل گفتمان وحدت­انگارانۀ عرفان عاشقانه و با دلایلی همچون الزام هستی­شناختی وجود و حضور حاشیه­ها، ضرورت­های رابطۀ عاشقانه همچون واسطه­ستیزی و مواردی مشابه از وضعیت حاشیگی خارج و به هم­نشینی با متن می­رساند؛ سپس در سطحی دیگر با خوانشی مکالمه­ای و تعلیق کنش ابژه­سازی؛ از بازی تقابلی متن و حاشیه در می­گذرد. مبنای تعلیق ابژه­سازی در بازنمایی­های عرفا بر یکسان­انگاری مصداق­های متن و حاشیه همچون برابری کفر و دین، دنیا و آخرت و غیره استوار است. اگرچه کارکرد خوانش­های مذکور در بافت اجتماعی تغییر نوع و جهت رابطه با دیگری به عبارتی دیگر ایجاد هم­حضوری هستی­شناختی انسان­ها یا همترازی اجتماعی طرفین تعامل است، در تلقی عرفا به مثابۀ کنش­هایی نمادین است که به قصد صفر کردن فاصلۀ انسان با معشوق یا رسیدن به حال حضور انجام می­شود.


دوره ۱۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۱ ۱۴۰۱ )
چکیده

هدف: قراردادهای روان‌شناختی باور و درک کارکنان نسبت به تعهدات ضمنی و صریح در روابط کاری با سازمان تعریف شده است. هدف مطالعه حاضر کشف محتوای قراردادهای روان‌شناختی پرستاران بیمارستان‌های دولتی است.
روش: برای درک مناسب محتوای قراردادهای روان‌شناختی پرستاران انجام یک مطالعه کیفی موردنیاز است. جمع‌آوری اﻃﻼﻋﺎت موردنیاز از راه مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته و ﺑﺎ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺑﺮ بیان ﺗﺠﺮﺑﻪ زﻳﺴﺘﻪ پرستاران بیمارستان‌های دولتی انجام شد. انتخاب نمونه‌ها با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند و با فن گلوله برفی انجام گرفت و برای اطمینان از اشباع نظری ۱۹ مصاحبه‌ انجام شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که قراردادهای روان‌شناختی در پرستاران شامل ۳ مضمون اصلی (معامله‌محور، رابطه‌محور و ارزش‌محور) و ۱۴ مضمون فرعی بود. قراردادهای معامله‌محور شامل ۵
مضمون فرعی جو کاری خوب، پرداخت منصفانه، رفع مشکلات غیرکاری، ایمنی در محیط کار و محیط مسالمت‌آمیز و آرام بود. قراردادهای رابطه‌محور شامل ۵ مضمون فرعی اجازه مشارکت در تصمیم‌گیری، حمایت مقام بالاتر، چالش‌برانگیز‌بودن کار، فرصت ارتقا و امنیت شغلی بود. قراردادهای ارزش‌محور شامل ۴ مضمون فرعی ارزش‌های فردی، ارزش‌های جمعی، ارزش‌های آموزشی و ارزش‌های اخلاقی بود.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد قراردادهای روان‌شناختی پرستاران با دو مضمون (معامله‌ای و رابطه‌ای) جامع نیست و پرستاران فراتر از منافع فردی و سازمانی، ارزش‌های بسیار مهمی دارند که مربوط به ماهیت حرفه پرستاری می‌باشد و این ارزش‌ها در قراردادهای روان‌شناختی ارزش‌محور ظهور پیدا می‌کنند. درنتیجه برای افزایش تعهد سازمانی، رضایت شغلی و کاهش ترک خدمت پرستاران توجه به هر سه مضمون قرارداد روان‌شناختی لازم است.

دوره ۱۲، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۰ )
چکیده

هدف این پژوهش به‏طور خاص افزایش درک و آگاهی ما از رابطۀ بین عوامل مربوط به تفاوت‏های فردی در آموزش زبان به‏و‏یژه عوامل تمایل به برقرای ارتباط، هوش اجتماعی و انگیزش است. دو متغیر جنس و سطح دانش زبانی نیز در این پژوهش موردبررسی قرار گرفته است. برای پاسخ به سه پرسش و بررسی فرضیه‏ها‏ی پژوهش ۱۶۸ نفر از فارسی‏آموزان بزرگ‌سال سطوح مختلف زبانی (۷۹ زن و ۸۹ مرد) در دانشگاه‏های مختلف، به پرسش‌نامۀ ۴۴ گویه‏ای پاسخ دادند. نتیجۀ تحلیل آماری و آزمون‏های مختلف برای بررسی داده‏های مربوط به متغیرهای تمایل به برقراری ارتباط WTC و مؤلفه‏های انگیزش و هوش اجتماعی نشان داد که روابط این سه متغیر با یکدیگر کاملاً معنادار است و فقط رابطۀ تمایل به برقراری ارتباط و خودبایدی در فارسی‏آموزان دختر معنادار نیست. روابط بین متغیر تمایل به برقراری ارتباط با چهار متغیر خودآرمانی، تجربۀ یادگیری، انگیزش کلی و هوش اجتماعی در فارسی‏آموزان پسر قوی‏تر از دختران است و رابطۀ بین متغیرهای هوش اجتماعی و انگیزش در فارسی‏آموزان دختر از پسران قوی‏تر است. تحلیل داده‏ها براساس سطوح زبانی نشان داد در سطح مقدماتی روابط بین متغیر تمایل به برقراری با سه متغیر خودآرمانی، تجربۀ یادگیری و انگیزش کلی و نیز رابطۀ متغیر هوش اجتماعی و انگیزش قوی‏تر از سایر سطوح زبانی است. در سطح میانی افزایش متغیر تمایل به برقراری ارتباط موجب کاهش معنادار متغیر خودبایدی می‏شود و رابطۀ متغیر تمایل به برقراری ارتباط و هوش اجتماعی در سطح میانی بیشتر از سطوح دیگر است.

دوره ۱۲، شماره ۴۹ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

چکیده روش اصلی مورد استفاده در این مطالعه تکنیک دلفای بود. در متداول­تین شکل، دلفای حداقل شامل سه ابزار مختلف است که در مطالعه حاضر در قالب سه دور جداگانه انجام گرفته است. بروکس (۱۹۷۲) اظهار می­دارد که تعداد مراحل دلفای   می­تواند توسط محقق از پیش تعیین شده باشد یا اینکه تا زمانی که گروه به اجماع برسد ادامه یابد. هدف اصلی این تحقیق شناسایی راهبردهای تجاری­سازی یافته­های تحقیقات دانشگاهی در صنایع غذایی کشاورزی بود. هفتاد و چهار عضو هیأت علمی گروه صنایع غذایی کشاورزی که در دانشگاه­های دولتی مشغول به کار بودند به عنوان پانل متخصصان در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت، ۲۵ عضو هیأت علمی پرسشنامه­های هر سه دور را تکمیل نمودند. اولین دور پرسشنامه از طریق انجام مرور ادبیات با یک سؤال باز پاسخ تدوین گردید. روایی محتوایی این پرسشنامه با کمک اساتید گروه­های ترویج و آموزش کشاورزی و صنایع غذایی دانشگاه تربیت مدرس مورد تأیید قرار گرفت. اعضای پانل ۱۷ راهبرد مربوط به تجاری­سازی یافته­های تحقیقات دانشگاهی صنایع غذایی را در دور اول شناسایی نمودند. شایان ذکر است که در مورد ۱۵ راهبرد در مرحل سوم پانل متخصصان به اجماع رسیدند. داده­های جدول ۳ نشان می­دهد که  سطح موافقت اعضای پانل در رابطه با تجاری سازی نتایج تحقیقات دانشگاهی بیش از ۸۰ درصد بوده است.

دوره ۱۲، شماره ۴۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

تناقض، همپوشانی نشانه‌ها و مفاهیم بدیل در محور جانشینی زبان است. در هر روایتی اعم از توضیحی یا داستانی؛ راوی برای معرفی کنش یا وضعیتی می‌تواند از میان چند امکانِ نشانه‌ای، فقط یک مورد را انتخاب کرده؛ به کار گیرد که آن نشانه سبب می‌شود کنش یا وضعیت مذکور با مرزبندی نسبتاً دقیق و قطعی معرفی شود. هرگاه مرزبندی مذکور به دلیل همپوشانی و تداخل نشانه‌های بدیل، قطعیت خود را از دست بدهد، تناقض اتفاق افتاده است. البته درجه تباین یا تقابل نشانه‌های بدیل گاهی بسیار شدید و گاه آنقدر کمرنگ است که گویی تناقض نیست. در همه انواع ادبی صورتهایی از تناقض به چشم می‌خورد. منتهی در برخی از مکاتب یا ژانرهای ادبی به دلیل پشتوانه فکری یا ویژگی سبکی به شکلی فراگیر و گسترده وجود دارد. در ادبیاتِ مشهور به پسامدرن، بنا به ویژگی عدم قطعیت، تناقض با وجوهی متنوع و در مقام عنصر سبکی غالب نمود می‌یابد و ابهام برآمده از آن، خواننده را به شکل افراطی دچار سردرگمی می‌کند. بر همین اساس در این نوشتار از میان دو شکل کلان تناقض صوری و معنایی؛ وجوه نوع اخیر در آثار چهار نویسنده برجستۀ دهه‌های هفتاد و هشتاد شمسی به شیوه توصیفی- تحلیلی تعیین، طبقه‌بندی و تحلیل شده است. نتیجه نشان می‌دهد که از میان  وجوه تناقض معنایی، سه  شکل «شخصیت‌پردازی متناقض»، «تداخل ساحت دنیای داستانی و واقعی» و «پایانبندی حلقوی و چندگانه» همراه با فروعات  عمده ترین دلیل اصلی ابهام در آثار بررسی شده است.

دوره ۱۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده

در چند دهه گذشته، حوزه دولت سیار در سراسر جهان توجه زیادی را به‌خود جلب کرده است. دولتها برای دستیابی به سطح مطلوب رضایت، درصدد ارائه خدمات با کیفیت به شهروندان هستند. پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری دادهها از نوع پژوهشهای کیفی به‌شمار میرود. در این پژوهش از روش فراترکیب (باروسو و ساندلوسکی) با رویکرد تحلیل مضمون برای بررسی ادبیات پژوهش استفاده شده است. ابزار گردآوری دادهها، کدگذاری باز برای شناسایی مضامین و مؤلفه پیشرانهای کیفیت خدمات دولت سیار می‌باشد. اعتبار تحلیل نیز با ضریب کاپای کوهن ۷۷۱/۰ شد. در این مطالعه برای شناسایی مؤلفههای پیشرانهای کیفیت خدمات، ۳۹ کد بهعنوان مضامین پایه شناسایی شدند. از این بین ۲۱ کد بهعنوان مضامین فرعی انتخاب شدند و ۷ کد با عنوان مضامین اصلی با عنوانهای «کیفیتگرایی، شایستهسالاری، حفظ حریم شخصی، تعهد، اقدامهای زیرساختی، عملگرایی و مدیریت کارآمد» شناسایی و تشکیل شدند.


صفحه ۱ از ۳    
اولین
قبلی
۱