۱۷۹ نتیجه برای یوسفی
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
مقتلها از جلوههای تاریخی بازتاب واقعۀ عاشورایند و در قالب روایت بیان میشوند. کاربست نظریههای نوین نقد ادبی در تحلیل روایتهای تاریخی، زمینۀ شناخت بهتری از بافت روایی این آثار فراهم میسازد، به طوریکه ساختار روایی این گونه آثار را بهتر نمایان میشود. هدف از این پژوهش، معرفی مقتلی مغفول و روایتشناسی آن از منظر تودوروف است. این نوشتار میکوشد بهشیوۀ توصیفی-تحلیلی سطح نحوی روایت را در مقتل سرالأسرار بررسیکند. برای این منظور از رویکرد روایتشناسی تودوروف بهره گرفته است. تحلیل روایی تودوروف از برجستهترین رویکردهای ساختارگرایی است که به نمودهایی از جمله نمود نحوی میپردازد. بنابر یافتههای پژوهش،روایت با پیرفتها، گزارههایش و....که نمود نحوی روایت را نشان میدهند، طرح روایت را پیشبردهاست. به لحاظ ساختار زبانی؛مقتل مذکور بر محور صفتها و کنشهای شخصیتها شکلگرفتهاست. از دیدگاه نحوی؛ ده پیرفت پایه دارد که یک پیرفت فرعی را در خود جای دادهاست. گزارههای وصفی و فعلی در کنار یکدیگر با وجوه روایتی متعددی بروز یافتهاند. شیوۀ غالب ترکیب پیرفتها زنجیرهسازی است .ترکیب پیرفتها گاه از لحاظ مراحل پنجگانۀ تودورف ساختار منسجمی دارند. با وضعیتی متعادل آغاز میشوند. با کنش پارهای از شخصیتها، توازن از میان میرود؛ اما تعدادی از پیرفتهای پایه، وضعیت تعادل آغازین را ندارند یا نیرویی قادر به برقرار تعادل نیست. ویژگی محتوایی مقتل سبب شده تا برخی پیرفتها با مراحل پنجگانۀ تودوروف همخوانی نداشتهباشد؛ اما در بررسی کلی ساختار روایتهای مقتل مذکور، به این نتیجه میرسیم که بهرغم تفاوتهایی که در تعدادی از پیرفتهای پایۀ مقتل مذکور وجوددارد؛ در نهایت با مراحل پنجگانه در روایتشناسی تودورف منطبق است.
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
این مقاله به مطالعه چندمعنایی واژه "شیرین" در زبان فارسی با رویکرد زبانشناسی اجتماعی شناختی میپردازد. مقاله در چارچوب مدل رابینسون(۲۰۱۰، ۲۰۱۲الف ، ۲۰۱۲ ب، و ۲۰۱۴) نشان میدهد که چندمعنایی واژگانی را نباید به مفهومی ایستا که در میان همه گویشوران زبان ثابت است تقلیل دهیم و اینکه متغیرهای اجتماعی مانند سن و جنسیت در آن تاثیرگذارند. این مقاله به مطالعه تأثیر دو متغیر سن و جنسیت بر تعداد و برجستگی هریک از معانی واژه چندمعنای "شیرین" می پردازد. روش پژوهش، ترکیبی(کمی و کیفی) و روش گردآوری داده ها، اسنادی و میدانی( پرسشنامه ای و مصاحبه) است. جامعه آماری پژوهش، کلیه افراد یک زبانه فارسی زبان تهرانی و نمونه آماری شامل ۲۰۰ آزمودنی، ۱۰۰ مرد و ۱۰۰ زن در ۴ طبقه سنی زیر ۱۸ ، بین ۱۸ تا ۳۰ ، بین ۳۰ تا ۶۰ ، و بالای ۶۰ سال است. نتایج نشان داد که توزیع معانی مختلف واژه چندمعنای مذکور نزد گویشوران زن و مرد متعلق به گروههای سنی متفاوت یکسان نبوده و تصادفی نیست و به میزان زیادی تحت تأثیر سن و جنسیت میباشد. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که زبانشناسی اجتماعی شناختی تبیینهای جامعتری در مورد تنوع معنایی واژههای چندمعنا و تأثیر متغیرهای جنسیت و سن بر تعداد و برجستگی هریک از معانی به دست می دهد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
قوممداری، نوعی تلقی فرهنگی است که براساس آن اعضای یک قوم ارزشها، هنجارها و شیوه زندگی قوم خود را برتر از دیگر اقوام میدانند و براساس دیدگاههای قالبی درباره دیگر اقوام قضاوت میکند. به همین جهت در جوامع چندقومی، قوم مداری، یک مانع فرهنگی برای شکلگیری و گسترش روابط بین قومی است. تحلیل ثانویهی دادههای یک تحقیق در بین هشت قوم ایرانی شامل ترک، کرد، لر، عرب، فارس، بلوچ، ترکمن و طالش نشان میدهد که اولاً قوممداری در نزد همه اقوام ایرانی بالاست، در عین حال کمترین قوم مداری از آن عربها و بیشترین قوممداری از آن قوم بلوچ است. ثانیاً قوممداری از یک سو سبب تضعیف روابط همزیستانهی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از سوی دیگر باعث تشدید روابط تعارضی در بین اقوام میگردد و ثالثاً قوممداری مانع از شکلگیری تنوع هویت جمعی(قومی) در شبکه روابط بین قومی میگرد
دوره ۱، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده
بر اساس نظریه علم ابنسینا، علم عقلانی انسان بر اساس حلول صور معقوله در نفس توضیح داده میشود. در این یادداشت کوتاه، نشان داده خواهد شد که حلول صور معقوله در نفس با تجرد نفس ناسازگار است.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
ادبیات کهن و عامیانه که یکی از بارزترین جلوههای فرهنگ غنی ایران است، سرشار از مضامین بکر و ایدههای ناب برای اقتباس در سینما و تلویزیون است؛ اما با وجود چنین سرمایه عظیم فرهنگی، سینماگران، درامنویسان و سریالسازان ایرانی تاکنون نتوانستهاند بهدرستی از این توان و ظرفیت بالقوه استفاده کنند. مقاله حاضر با تکیه بر جلوههای نمایشی و ظرفیتهای فرهنگی نهفته در مجموعهآثار ادبیات عامیانه و کهن ایران، قابلیتهای آنها را در تولیدات رسانهای معرفی میکند و با روشی توصیفی- تحلیلی و رویکردی آسیبشناسانه به گسستهای تاریخی در روند ارتقاء سطح نمایشی روایتهای کهن فارسی، به ارزیابی کیفی این آثار و اثبات فرضیات تحقیق میپردازد. نگارنده پس از بازنگری مهمترین جلوههای روایی ادب کهن و عامیانه، چالشهای فرارو در روند اقتباس از آنها را به همراه برخی راهکارهای مناسب انطباقسازی در تولیدات رسانهای بیان میکند. در پایان مقاله نیز با نقل و نقدِ نمونههایی از ادب کهن، شیوۀ اقتباس از آنها بیان خواهد شد.
دوره ۱، شماره ۲ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از مهمترین مسائل بخش ارجاع در فلسفه زبان، معنای نامهای خاص است. دو شخصیت اصلی این مبحث فرگه و میل هستند. فرگه علیه دیدگاه میل، چند معما را مطرح کرده است. یکی از این معماها، معمای بافتار باور است. معمای بافتار باور بیانگر آن است که دیدگاه میل نادرست است؛ زیرا مستلزم تقریری از اصل جانشینی (S) است که آن تقریر در بافتار باور منشأ تناقض است. اصل S را به دو تقریر میتوان بیان کرد. فرگه در معمای خود نشان میدهد که S۱ در بافتار باور منشأ تناقض میگردد و از آنجایی که دیدگاه میلی مستلزم S۱ است، با نقض S۱ نقض میشود. در حالی که، اگر دیدگاه فرگه درباره نامهای خاص پذیرفته شود، از آنجا که مرجع نامهای خاص در بافتار باور همان معنای آنها در بافتار معمولی است و معنای آنها در بافتار معمولی متفاوت است، S۲ که شهودیتر از S۱ است، در هیچ بافتاری نقض نمیشود. کریپکی که یکی از مدافعین برجسته دیدگاه میلی است، نشان میدهد که معمای بافتار باور، در صورت پذیرفتن دیدگاه فرگه در باب معنای نامهای خاص نیز قابل بازتولید است. وی با استفاده از دو اصل شهوداً صادقِ رفع نقل قول و ترجمه، معمای اول خود و با کمکگرفتن از فقط اصل رفع نقل قول، معمای دوم خود را طراحی میکند. دیوید سوسا که از مدافعین دیدگاه فرگهای است، مدعی است که معمای فرگه علیه میل را که کریپکی معتقد است، توانسته با دو معمای مشابه، خنثی کند، مجدداً احیاء کرده است. از نظر وی تقریری از اصل هرمنوتیککه دیدگاه میلی مستلزم آن است، در بافتار باور نقض میشود. در این مقاله پس از تبیین پیشنهاد سوسا، نگرانیای درباره آن مطرح میشود؛ نگرانی ناظر به تحلیلیبودن سطر ۷ معمای فرگه، سطر ۸ معمای اول کریپکی و سطر ۷ معمای دوم کریپکی است. سوسا معتقد است که این سطور بدیه-تحلیلی هستند. در حالی که با توجه به سناریوی معماها، تحلیلیبودن این سطور واضح نیست. بهسبب همین عدم وضوح است که برخی مانند استینبرگ منشأ تناقض را در معماهای سهگانه سطور مذکور میداند.
دوره ۳، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
کتاب دیگردوستی مؤثر، کمک به دیگری را هم در حوزه مبانی نظری و هم در حوزه مبانی عملی مورد توجه قرار داده است. در واقع کمک به دیگری شامل کمک به انسانهای دیگر، حیوانات، محیط زیست و هر چیزی است که سبب بهبود شرایط انسانها و جهان میشود و پرداختن به این موضوع سابقهای به قدمت وجود انسان دارد. کتاب دیگردوستی مؤثر، توسط پیتر سینگر از متفکران معاصر در حوزه اخلاق عملی نگاشته شده و شامل چهار بخش و پانزده فصل است. کتاب به شیوه بسیار مناسب و البته مؤثر و کاربردی در زمینه کمک به دیگران سخن گفته است و در این زمینه در حوزه خود کمنظیر است؛ اما مهمترین نقطه ضعف کتاب، عدم توجه به نقش سازمانهای جهانی در پیشگیری از جنگ و ... است که این امر خود میتواند نقش مؤثر و بلکه اساسی در زمینه دیگردوستی ایفا نماید.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
فهم ما از واقعیت تابع روش دانستن ماست و با تغییر روش دانستن، شناخت ما نیز متحول میشود. در شرایط رویا رویی با واقعیتهای چندلایه و پیچیده معنوی، برای فهم واقعیت، ناگزیر از اتخاذ روشهای پدیدارشناختی هستیم که مدعای اصلی آن ها، کشف معانی نهفته و پی بردن به کنه واقعیت است. در مورد فهم تجربه های دینی و عرفانی که بسیار آمیخته به تقدس اند و به تعبیر عرفای اسلام، «اقبال به خدا و اعراض از غیر» هستند، تقلیل پدیده به واقعیت های اجتماعی یا روان شناختی، مانع فهمیدن می شود و این امر بهرهگیری از پدیدارشناسی تجربی برای فهم تجربههای دینی را گریزناپذیر می کند. در این نوشتار با مرور دستاوردهای پژوهش پدیدارشناسی و معرفی اصول و عناصر این نوع تحقیقات، با ارائه مثالی واقعی، پدیدارشناسی تجربی به عنوان سرمشقی برای فهم تجربه های دینی و عرفانی معرفی می شود.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
شاهنامة فردوسی با روایت گذشته ایرانیان بخش زیادی از عناصر هویت ایرانی را به زمان حال انتقال داده است. در این نوشتار به منظور شناخت هویت ایرانی و تقابل آن با غیرایرانی و بستر زمانی و مکانی به وجود آورنده شاهنامه، از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. نتایج واکاوی متن داستان سیاوش نشان می دهد گفتمان هویت ایرانی به واسطه تقابل با گفتمان هویت انیرانی شکل گرفته و در هر دو گفتمان، بعد سیاسی هویت از اهمیت بیشتری برخوردار است. فردوسی نهاد سیاسی را نگهبان آزادی و استقلال ایران زمین می داند. درواقع، او با توجه به شرایط زمان خویش و غلبه عرب ها بر ایران، ایده سیاسی خود را در قالب شاه آرمانی بیان کرده است. شاه آرمانی با ویژگی های فرّ ایزدی، داد و خرد دال مرکزی گفتمان هویت ایرانی بوده است و درمقابل، از شاه انیرانی به عنوان دال مرکزی هویت انیرانی که فاقد فره ایزدی داد و خرد است، مشروعیت زدایی شده است.
دوره ۴، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
قصههای عامه یکی از محبوبترین انواع ادب شفاهی و بستری مناسب برای مطالعۀ فرهنگ هر ملت است. این قصهها دربردارندۀ عناصر جادویی است که از گذشتههای دور، جزئی از باورهای رایج در میان مردم بوده است. عناصر جادویی قصهها را میتوان به سه گروه شخصیتهای دارندۀ قدرت جادویی، اشیای دارندۀ قدرت جادویی و کلام جادویی تقسیم کرد. ترتیب بسامد و فراوانی این عناصر در قصهها عبارتاند از: اشیای برساختۀ بشر، عناصر طبیعت، جادوگران، اشیای خیالی، موجودات خیالی، کلام جادویی، موجودات پیکرگردان، حیوانات جادوگر و شیطان. یافتهها نشان میدهند که عناصر جادویی در ۸۹% جامعۀ آماری، در قصههای دربردارندۀ کهنالگوی سفر دیده میشوند. عناصر جادویی در روساخت قصهها، در تحلیل عمیقتر خود با خویشکاریهای انگارههای
کهنالگویی در ژرفساخت قصه در پیوند هستند. کارکرد دوگانۀ دارندگان قدرت جادویی سبب شده است عناصر جادویی دارای خویشکاری دوگانۀ کهنالگویی، رهاییبخش و خطرناک باشند که جادوی سفید و جادوی سیاه نام گرفته است. بدین سبب در قصهها انگارۀ کهنالگویی سایه با خویشکاری خطرناک و جادوی سیاه، نقش درگیرکردن قهرمان با چالشها را به عهده دارد و انگارۀ کهنالگویی پیرخرد با خویشکاری یاریگری و جادوی سفید، نقش رهانندگی قهرمان از چالشها را به عهده گرفته است.
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( زمستان ۱۳۹۰ )
چکیده
یکی از گونه های ادبی منثور رایج در زبان فارسی، مناظره است. در مناظره¬های منثور، دو یا چند شخصیت به شیوۀ گفت وگونویسی، موضوعات گوناگون را به میان می کشند و در نهایت، نگارنده با نوعی جمع بندی از زبان آن ها به نتیجۀ مورد نظر می رسد. ساختار این نوع مناظرهها بیشتر بر گفت¬وگونویسی استوار بوده و از توصیف و تحلیل های داستان گونه به دور است. در دورۀ مشروطه، به این نوع مناظره ها واژۀ «چیزنویسی» یا شیوه «تئاترنویسی» اطلاق شده است. نزدیکی ساختار ظاهری و اسلوب گفت وگونویسی در این گونۀ ادبی و گونۀ نمایشنامه، این سؤال را به ذهن متبادر می کند که آیا امکان خوانش نمایشی از مناظره¬های منثور وجود دارد؟ لحن و زبان نمایشی، کنش نمایشی گفت¬وگومحور، کشمکش، زمان و مکان از جنبه های نمایشی قابل شناخت از گفت وگوست که در این مقاله بررسی شده¬اند. دستاورد این مقاله، معرفی الگویی گفت وگومحور برای بررسی جنبه¬های نمایشی مناظرههاست. این الگو بر اساس مقایسۀ تطبیقی دیالوگ در نمایشنامه و گفت¬وگو در مناظرۀ منثور و شناخت نقاط مشترک این دو گونه ادبی با یکدیگر پیشنهاد شده است.
دوره ۵، شماره ۱۵ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
مقاله حاضر سعی دارد تا با ردیابی شاخص های فرهنگ عامه در روند تولید متون نمایشی ایران به راهکارهای بومی سازی ادبیات نمایشی توجه نشان دهد. این مطالعه به شیوه میان رشته ای سعی دارد نقش تأثیرگذار فرهنگ عامه را در پردازش الگوهای بومی نگارش خلاق برای هنرهای نمایشی بررسی کند. حمید امجد به عنوان یکی از نمایشنامه نویسان نسل متأخر ایرانی به دلیل بهره گیری از وجوه متنوع فرهنگ عامیانه در خلق و بازنمایی جهان نمایشی آثارش نمونه پژوهشی مناسبی تلقی می شود تا شاخص هایی نظیر زبان گفتار، باورها و آداب و رسوم، رفتارها یا نشانه های رایج در فرهنگ عامیانه ایران مورد تحلیل قرار گیرند.
این تحقیق با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و به شیوه مواجهه مستقیم با متن های نمایشی تدوین شده و با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی تلاش میکند تا ظرفیت های بالقوه فرهنگ عامه ایران را در سازماندهی ایده و تحقق آنها به کمک شگردهای نمایشنامه نویسی را موکد سازد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد پارهای از مهمترین شاخصهای فرهنگ عامه ایران نظیرداستانهای عامیانه، ضیافتهای عامیانه، زبان عامیانه به طرق گوناگون در روند خلق نمایشنامههای حمید امجد مورد توجه واقع شده است. مقایسهای تطبیقی با برخی مفاهیم و عناصر نمایشی نظیر شخصیتپردازی، موضوع نمایشی، خلق فضاهای اقلیمی و نیز لحنی فرهنگی، کاربرد وجوه غالب متفاوتی از این حیث را نشان میدهد. در نهایت این مقاله نشان میدهد که بکارگیری عناصری از فرهنگ عامه در نحوۀ سازماندهی اطلاعات نمایشی به نحو قابل توجهی نشان از تمایل این نویسنده برای خلق یک الگوی درام بومی دارد.
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده
مقاله حاضر سعی دارد با مقایسه الگوی داستانگویی ادبی و نمایشی روضه المجاهدین (واعظ هروی) و سریال مختارنامه (میرباقری)، مسئله اقتباس مستند از اصل یک واقعه مذهبی در تاریخ اسلام و حدود پردازش زیباشناختی آن را برای رسانههای جمعی مورد سنجش قرار دهد. ادبیات عامیانه در زبان فارسی گاه به توصیف و تشریح روایت های تاریخِ دین پرداخته است که همین موجب شده تا روایتی داستان پردازانه و خیال آمیز از وقایع و شخصیت های تاریخی دین در میان عامه رواج پیدا کند. نکتۀ مهم دربارۀ این گونۀ ادبیات فارسی، درآمیختنِ روایتِ تاریخی با تخیل مولف برای رسیدن به تأثیری خاص بر مخاطب است؛ شیوه ای که امروزه با ظهورِ تلویزیون به نحوی متفاوت از سوی درام نویسان برای نمایشی کردنِ متونِ تاریخی دین اسلام مورد استفاده قرار گرفت. سریالِ مختارنامه یکی از آخرین تلاش ها برای استفاده از تخیل در روایتِ متنِ تاریخی است. تلاشی که نمونۀ مشابهِ آن در دوران صفویه و توسط واعظ هروی منجر به خلقِ روضه المجاهدین شده بود. مقایسۀ تطبیقی میانِ این دو اثر، کارکردهای خیال آمیز بودنِ این دو و تفاوت در نحوۀ به کارگیریِ تخیّل برای پرداختِ روایتِ ادبی و نمایشی از متنِ تاریخی را روشن می کند. نمونۀ معاصرِ مختارنامه با به کارگیری تخیل قصد دارد به یک تحلیلِ سیاسی تاریخی برسد در حالی که روایتِ واعظِ هروی بیشتر به دنبال تجسمی از یک جهان آرمانی است که ریشه در نگاهی متفاوت به هستی دارد.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده
بناهای آرامگاهی در عصر اسلامی ایران نقش بسیار مهمی دارد. این بناها بهطور گسترده در تمام نقاط ایران پراکندهاند و از آنها اطلاعات دقیقی درباره سبکهای معماری، تزیینات، مصالح و دیگر ویژگیهای مربوط به ساختار و شکلشان میتوان بهدست آورد. وجود حکومتهای شیعی زیدیه در قرن چهارم هجری قمری و مرعشیان در قرن هشتم هجری قمری و نیز مهاجرت سادات و علویان به داخل فلات ایران و مناطق ری، قصران، دماوند، تبرستان، قومس و خراسان از دلایل گسترش اینگونه بناها بوده است. با مرگ یا شهادت این افراد، مقابرشان کانونی برای رشد افکار شیعی و نیز قیام و خیزشهای عدالتخواهانه میشده است. منطقه لواسانات و رودبار قصران (واقع در شمال تهران) ازنظر اقلیمی، تاریخی و فرهنگی در ارتباط مستقیم با ناحیه دماوند (واقع در حاشیه جنوبی رشتهکوه البرز) بوده است. در این مقاله، بناهای عصر ایلخانی موجود در منطقه لواسانات و رودبار قصران با شماری آثار همعصر در ناحیه دماوند مقایسه و تحلیل شده است. هدف از نگارش این مقاله، مطالعه و مقایسه ساختار معماری بناها، شباهتهای سبکی و تفاوتهای آنها در دو منطقه، نوع مصالح بهکاررفته و تزیینات آرامگاههاست. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات بهروش میدانی و اسنادی با رویکرد نظری مطالعات تاریخ فرهنگی گردآوری شده است.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۹- )
چکیده
ثبت فعالیت های رحمی در خانه به منظور پیش بینی و جلوگیری از زایمان زودرس در بانوان باردار با ریسک بالا، ارزش اطلاعاتی بالایی دارد. در این مقاله دستگاهی با قابلیت بسیار بالا به منظور نمایش و ضبط طولانی مدت و غیر تهاجمی تغییرات و فعالیت های رحمی در بانوان باردار معرفی می شود. این دستگاه جدید به منظور حس و ضبط کردن قابل انعطاف فعالیت های رحمی بر پایه یک اسیلاتور کولپیتز سلفی و نوسانات یک هسته فریتی درون یک سلف پایه ریزی شده است. فرکانس خروجی اسیلاتور متناسب با فشار منتقل شده به سطح شکم تغییر می کند و برای پردازش های بعدی و همچنین ضبط و نمایش انقباضات رحمی، به مانیتور قابل حمل وارد می شود. مانیتور قابل حمل پس از اندازه گیری فرکانس و انجام پردازش های بعدی، یک پایگاه داده با حجم بسیار بالا را برای بیمار پشتیبانی می کند. این دستگاه وزن بسیار کم، پایداری بالا و قیمت پایین داشته و به راحتی قابل به کارگیری برای مانیتورینگ طولانی مدت فعالیت رحمی است. این دستگاه همچنین از قابلیت اتصال به رایانه برخوردار است. از دیگر خصوصیات این دستگاه، امکان کالیبره شدن سنسور توسط نرم افزار است. پارامترهای سنسور این دستگاه عبارتند از: دقت برابر ۰,۱۳ میلیمتر جیوه، تکرار پذیری ۹۶% و محدوده ورودی ۰ تا ۹۵.۳۲ میلیمتر جیوه.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
تأثیر پودر جلبک اسپیرولینا در سطوح ۰ (شاهد)، ۳، ۷ و ۱۰ درصد جیره غذایی بر شاخصهای رشد، بازماندگی و کارتنوئید کل بچه ماهی گورامی کوتوله (Trichogasterlalius) با میانگین وزن ۶/۳ گرم و همچنین پرورش لاروی ماهی بهمدت ۸ هفته بررسی گردید. کاروتنوئید با افزایش پودر اسپیرولینا تا سطح ۷درصد افزایش معنیدار یافت (۰۵/۰>p)، ولی در سطح ۱۰ درصد با سطح ۷درصد اختلاف معنیداری نداشت (۰۵/۰<p). بازماندگی تفاوت معنیداری را نشان نداد (۰۵/۰<p). در لاروها، بازماندگی، کاروتنوئیدکل و طول کل با افزایش پودر اسپیرولینا بهصورت معنیداری افزایش یافت (۰۵/۰>p). بهطورکلی، تیمار ۳ درصد پودر جلبک بهدلیل بهبود شاخصهای رشد و کاروتنوئید کل در مرحله پیشمولدی و تیمار ۱۰درصد برای دوران لاروی بهعنوان بهترین تیمارهای این مطالعه معرفی میشوند.
دوره ۶، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۲۳)- ۱۳۹۴ )
چکیده
ضربانهای گفتوگویی، بهعنوان بنیادیترین واحدهای قابل تشخیص کنشهای زبانی، بخش عمدهای از یک متن نمایشی را تشکیل میدهند. در مقاله حاضر، قصد داریم با مطالعۀ ویژگیهای این تمهیدات زبانی، پاسخی برای سؤال اصلی خود، مبنیبر نحوه عملکرد آنها در توسعه سبک نمایشنامهنویسی تجربی محمد یعقوبی، بیابیم. چارچوب نظری بحث، تلفیقی از مطالعات زبان و سبکشناسی درام «پُل کاستانیو» و «ویمالا هرمان» است. روش انجام این تحقیق از نوع توصیفی– تحلیلی و نمونهکاوی است و با بررسی مستقیم متون، امکان تحلیل کیفی نمونههای مطالعاتی، بهکمک شاخصهای عملیاتی تعریفشده مهیا شده است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که در سبک تجربهگرایانه نمایشنامههای یعقوبی، توجه عمدهای به زبان و کارکردهای متنوع دلالتگرهای زبانی شده است. او با بهرهگیری از تمهیدات متفاوتی در نگارش گفتوگو، ضربانهای گفتوگویی را در سطوح گستردهای از دلالتهای زبانی و فرازبانی بهکار برده و از آنها بهعنوان عاملی برای «تأکید»، «تعلیق»، «انقطاع» و «تأثیر» بر شیوههای پایانبندی آثار خود استفاده کرده است؛ با این تفاوت که رفتهرفته، کارکرد و نحوۀ بهکارگیری این تمهیدات زبانی مشخصتر و با مضمون اثر نیز همسازتر شدهاند.
دوره ۶، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
مهر از دیرینهترین شخصیّتهای اسطورهای، دینی و فرهنگی اقوام هند و آریایی است. این ایزد نمودی از باورهای مشترک خدایانی است که قبل از مهاجرت اقوام هند و اروپایی و بسیار پیشتر از ظهور زرتشت شکل گرفتهاند. متون دینی و سرودهای مقدّس هند و ایران، نمایانگر اندیشهها و باورهای مذهبی این دو سرزمین در هزارههای پیش از میلاد است. ایزد مهر هم یکی از ایزدان و شخصیّتهای مشترک در این دو قوم کهن است که پس از جدایی، جایگاه ویژۀ خود را نزد هر دو حفظ کرده است. پژوهش حاضر میکوشد ایزد مهر را با تکیه بر کهنترین جامعۀ آماری دو قوم هند و ایرانی مطالعه کند و با استناد مستقیم به ریگ ودا و اوستا در پی آن است تا نقش بافت فکری – فرهنگی این اقوام را در تعیین کنشها و ویژگیهای همسان و متفاوت چهرۀ اسطوره-ای مهر بکاود. یافتهها نشان میدهند که کنشها و ویژگیهای مشترک ایزد مهر ریشه در روزگار یگانگی این اقوام دارد و منشأ تفاوتهای این چهرۀ اسطورهای را باید در شاخۀ ایرانی و پس از جدایی فیزیکی و معنوی از شاخۀ هندی جست. بنابراین پس از جدایی اقوام، تفاوتهای فکری و فرهنگی در شخصیتهای اسطورهای مشترک هم نمایان میشود. این ویژگیها وکنشهای متفاوت، تحت تأثیر بافت فرهنگی و عوامل اجتماعی به وجود آمده و یا متحوّل شدند.
دوره ۶، شماره ۶ - ( شماره ۶ (پیاپی ۲۷)، ویژه نامه- ۱۳۹۴ )
چکیده
لیبر (۲۰۰۴ & ۲۰۰۹) نظریهای تجزیهمدار با هفت مؤلفۀ معنایی و یک اصل به نام اصل همنمایگی ارائه کرده است. در این نظریه هر عنصر زبانی یک اسکلت معنایی و یک بدنۀ معنایی دارد. اسکلت از یک یا چند مؤلّفه معنایی و یک یا چند موضوع ساخته میشود. بدنۀ معنایی دو لایه دارد: ۱. لایهای که مانند اسکلت از یک گویشور به گویشوری دیگر نسبتاً ثبات دارد و میتوان آن را نشان داد؛ ۲. لایهای که اطلاعاتِ کلی و دانش فرهنگنامهای دارد و بسیار روان است. اصل همنمایهسازی، موضوعهای دو یا چند عنصر واژگانی را با یکدیگر همنمایه میکند و عنصری دیگر میسازد که به یک مدلول واحد دلالت میکند.
این نوشتار ویژگیهای معنایی حروف اضافۀ زبان فارسی را برپایۀ مؤلفههای معنایی بررسی و سپس دستهبندی میکند. دستاورد این نوشتار این است که حروف اضافه نیز مانند سایر اقسام کلام، نقش معنایی دارند و در نتیجه اسکلت و بدنۀ معنایی آنان ضعیف است. همچنین میتوان بر پایۀ نقش معنایی، آنها را دستهبندی کرد.