جستجو در مقالات منتشر شده
۲۶۳ نتیجه برای Saeid
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
گفتمان روایی و چینش اجزای آن که جهان روایت را بازنمایی میکند، شرایط دسترسی به جهانبینی و ارزشهای نهفته در متن را فراهم میسازد؛ به همین دلیل در شناخت چندجانبهٔ متن ادبی، اهمیت فراوان دارد. گفتمان روایی، از یک نمونهٔ روایی به نمونهی روایی دیگر تغییر مییابد؛ زیرا تجارب و دریافتهایی که نویسندگان در تعامل با جهان پیرامون خود دارند، تأثیر یکسانی بر شناخت آنها ندارد. در «بیرون از گذشته میان ایوان» اثر «مهری بهرامی» جهانهای مختلف با یکدیگر همزیستی دارند و مرزی میان واقعیت و خیال وجود ندارد. ایدهٔ چندجهانی به فهم گفتمان روایی داستان کمک میکند. هدف اصلی این نوشتار آن است تا با بررسی گفتمان روایی رمان، گزینش عناصری که از طریق آن نویسنده، داستان و جهانبینی حاکم بر متن را میسازد، نشان داده شود. این پژوهش متنمحور است و با روش تحلیل محتوا انجام گرفته است. مسئلهٔ اصلی این نوشتار بررسی مؤلفههایی چون نوع روایت، انواع راوی و پیوند آن با شخصیتها، تجارب بدنمند راوی و شخصیتها و همسو با آن شکلگیری اشیاء زیباییشناختی و نمادین و موقعیتهای مکانی نهفته در روایت است. در این رمان، عملکردهای ذهن راوی و ارتباط او با سایر عناصر سازندهٔ متن، کارکرد هویتی دارند و جهانبینی متن را در راستای به تصویر کشیدن زنی که میخواهد از گذشتهٔ فرهنگی و تاریخیاش عبور کند و خویشتنی تازه از خود بیافریند، بازتاب میدهند.
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
تبیین چیستی استعاره و نقش آن در زبان، همواره جزو مسائل بحثبرانگیز در حوزههای زبانشناسی، فلسفۀ زبان، بلاغت و... بوده است. در تحلیل استعاره، این حوزهها گاه بهطرزی تفکیکناپذیر به یکدیگر نزدیک میشوند. دونالد دیویدسن، فیلسوف قرن بیستم، از نظریهپردازان اثرگذار در حوزۀ فلسفۀ زبان و نظریۀ معناست. آرای او دربارۀ ماهیت و نقش استعاره در زبان، شباهتهای قابل اعتنایی با ایدههای عبدالقاهر جرجانی، زبانشناس و ادیب برجستۀ قرن پنجم هجری دارد. مقالۀ حاضر، در پی آن است که به شیوۀ توصیفی-تحلیلی و با رویکردی تطبیقی، نقاط تلاقی نظریات دیویدسن و جرجانی را، که یکی از منظر فلسفۀ زبان و با تبیینی زبانشناختی و دیگری از موضعی بلاغی به استعاره میپردازند، واکاوی کند. به این منظور، جستار “What Metaphors Mean?” از دیویدسن، مبنای بررسی نظریات او دربارۀ استعاره قرار گرفت. آرای جرجانی دراینباره نیز، با تمرکز بر کتاب دلائل الاعجاز تحلیل شد. این بررسی، دستاوردهایی را در سه حوزه بهدنبال داشت: نخست، یافتن جنبههایی مشابه در دو نظریه، اعم از اینکه دو نظریهپرداز، این ایده را که استعاره، تشبیه کوتاهشده است، رد میکنند. همچنین با درنظرگرفتن نوعی «کاربرد» برای استعاره، مفهومی تحتعنوان «معنای استعاری» را نقد و تاکید میکنند که معنای یک استعاره، با هیچ صورتی غیر از همان صورت استعاری امکان بازتولید ندارد. حوزۀ دوم، یافتن جنبههای مکمل در دو نظریه، با توجه به موضع فلسفی دیویدسن و موضع بلاغی جرجانی. سومین حوزه، تشریح ارتباط آرایی که جرجانی مستقیماً دربارۀ استعاره ارائه داده است با ایدههایی که بهطور غیرمستقیم، از منظومۀ کلی نظریۀ «نظم» استنباط میشوند.
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
در سبکشناسی سبکشناسی پیکرهبنیاد با استفاده از ابزارهای رایانهای به بررسی کیفی و کمی دادههای الکترونیکی (پیکره) آثار ادبی پرداخته میشود و از این رهگذر، مؤلفههای سبکی آثار شناسایی میگردد. در این پژوهش کوشش شد با مقایسۀ تعدادی از آثار سیمین دانشور و ابراهیم گلستان، سبک این دو نویسنده با رویکرد سبکشناسی پیکرهبنیاد مشخص شود. بدین منظور، آثار این نویسندگان با ابزارهای رایانهای بررسی پیکره از جمله کلیدواژگی و واژهنمایی در نرمافزار واژهنمای انتکانک بررسی شد. پس از استخراج کلیدواژههای مثبت در این آثار، هر کلیدواژه در بافت واژهنمایی بررسی شد و باتوجهبه حوزۀ معنایی آنها، دستهبندی معنایی انجام شد. بررسی و مقایسۀ کلیدواژههای مثبت نشان داد که حوزههای معنایی «رفتار اجتماعی، کار و حرفه، حالت و دستور» در آثار هر دو نویسنده مشترک است. این اشتراک از لحاظ سبکشناختی میتواند به معیارها و رفتارهای اجتماعی مشابه و همچنین زمان و مکان زندگی و رشد یکسان دو نویسنده مربوط باشد. آثار گلستان، نویسندهمحور و آثار دانشور، مخاطبمحور است. شخصیتهای داستانهای دانشور بسیار زیاد هستند (۱۴ نام با بسامد ۵۰۴) در حالی که گلستان تنها از ۳ نام با بسامد ۱۰۷ استفاده کرده است. در داستانهای گلستان هیچ اشارهای به زیرمجموعۀ دین نشده است؛ درحالیکه در داستانهای دانشور به این زیرمجموعه پرداخته شده است. دانشور در شخصیتپردازیها، با نام بردن از افراد، ارتباط بیشتری با شخصیتهای داستان برقرار میکند.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۳ )
چکیده
یکی از مهمترین دغدغه های مربوط به صنعتی شدن، آثار و تبعات زیستمحیطی فعالیتهای صنعتی است. استخراج و فرآوری مواد معدنی نقش مهمی در مشکلات زیستمحیطی از قبیل فرسایش خاک، آلودگی هوا و آب ایفا میکند و از طرفی این بخش یکی از بزرگترین مصرفکنندگان انرژی است و باعث آلودگی محیط زیست می شود. این مطالعه به بررسی آثار اقتصادی و زیستمحیطی حاصل از فعالیت معدن گل گهر سیرجان در بازۀ زمانی ۱۳۸۰-۱۴۰۱ با استفاده از روش تابع مسافت نهاده پرداخته است. تولیدات مجموعه سنگ آهن گل گهر سیرجان شامل سنگ آهن دانهبندیشده، کنسانتره سنگ آهن و گندلهسازی میباشد که در روند تولید، بیشترین گازهای گلخانهای و آلایندههای هوا مربوط به گازهای دیاکسید کربن، اکسیدهای گوگرد، اکسیدهای نیتروژن و ذرات ریز معلق در هوا میباشند. طبق نتایج بهدست آمده میانگین قیمت سایهای برای آلایندههای هوا در مجموعه گل گهر برای CO۲، Sox Nox، و SPM به ترتیب برابر با ۱۵/۱۱، ۵/۳۰۷۴، ۶۲/۵۵۲۹ و ۶۲/۱۸۷۵ ریال بهازای هر کیلوگرم محاسبه شد. همچنین میانگین هزینههای کل اجتماعی حاصل از تولید مجموعه با توجه به میزان تولید آلایندهها در دوره مورد نظر مبلغ ۹۲۷۱۰ میلیارد ریال محاسبه شد. لذا به منظور درونیسازی هزینههای زیستمحیطی در راستای تحقق توسعه پایدار، قیمتهای سایهای محاسبهشده میتواند معیاری برای تعیین مالیات سبز برای مجموعههای سنگ آهن باشد و یافتههای چنین مطالعاتی میتواند زمینهای برای برنامهریزی مسئولان اقتصادی ایجاد کند.
دوره ۱، شماره ۱ - ( - )
چکیده
دوره ۱، شماره ۱ - ( - )
چکیده
دوره ۱، شماره ۱ - ( - )
چکیده
دوره ۱، شماره ۱ - ( - )
چکیده
دوره ۱، شماره ۱ - ( پاییز ۱۳۹۶ )
چکیده
در این پژوهش، اسفنجهای سلول بسته لاستیک NR با درصدهای مختلف دوده توسط روش تک مرحلهای و با استفاده از قالبگیری فشاری تولید شده، ریختشناسی، خواص فیزیکی و مکانیکی آنها مورد بررسی قرار گرفت. چگالی اسفنجهای تولید شده در این پژوهش مستقل از درصد دوده به دستآمد که از مزایای تولید اسفنج به روش یک مرحلهای بوده و بر خلاف نتایج سایر مطالعات گزارش شده است. مطالعه رفتار پخت آمیزه اسفنجها نشان داد که افزایش دوده از مقدار ۰ تا phr۳۰ باعث افزایش مقدار پخت از mol/cm۳۵-۱۰ ×۵/۶ به mol/cm۳ ۵-۱۰×۳/۸، افزایش سرعت پخت از (/min%) ۱/۱۶ به (/min%) ۲/۲۳، کاهش زمان پخت از ۲/۹ به ۸/۵ دقیقه و همچنین افزایش گشتاور نهایی از ۸/۵ بهNm ۴/۱۰ شد. نتایج مطالعه ریز ساختار اسفنجها با استفاده از میکروسکوپ نوری روبشی (SEM) نشان داد که دوده به عنوان عامل هستهگذار عمل کرده و چگالی سلولی را از N/cm۳۸به N/cm۳۱۴۰ افزایش داده است. همچنین باعث کاهش اندازه سلولها از µm۵۷۹ به µm۲۵۵ شده است. افزایش درصد دوده در اسفنج تولید شده، باعث کاهش اندازه سلولها و همچنین افزایش خواص ماتریس لاستیکی شد. این امر به افزایش مدول و سختی اسفنج به ترتیب به میزان MPa ۸/۰ و shore A ۴۰ منجر شد. رفتار جذب و انعکاس امواج صدا نشان داد که اسفنجهای لاستیکی بیش از %۹۰ امواج صدا را منعکس کرده و حدود %۱۰ امواج را جذب میکنند.
دوره ۱، شماره ۲ - ( - )
چکیده
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
دوره ۱، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده
دیدگاه نوخاستهگرایی شباهتهایی با دیدگاه حکمت متعالیه در باب رابطه نفس و بدن دارد. در عین حال و علیرغم این شباهتها، به نظر میرسد تفاوتهایی اساسی در تصویر هستیشناسانه حکمت متعالیه و نوخاستهگرایی در این باره در کار باشد. مسأله اصلی مدنظر این مقاله، تشخیص این تفاوتهاست. نتیجه این تلاش را به طور خلاصه میتوان چنین بیان داشت که مبانی هستیشناختی نوخاستهگرایی، سازگار با یافتههای علمی است در حالی که این امر درباره حکمت متعالیه صدق نمیکند و این مهم، تفاوتهایی اساسی را میان تصویر هستیشناختی حکمت متعالیه و نوخاستهگرایی در باب رابطه نفس و بدن رقم میزند؛ تفاوتهایی که ریشه در مغایرت تصویر کلاسیک یا ارسطویی با تصویر جدید علمی از جهان دارند.
دوره ۲، شماره ۱ - ( - )
چکیده
دوره ۲، شماره ۱ - ( - )
چکیده
دوره ۲، شماره ۱ - ( - )
چکیده
دوره ۲، شماره ۱ - ( - )
چکیده
دوره ۲، شماره ۲ - ( - )
چکیده
دوره ۲، شماره ۲ - ( - )
چکیده
دوره ۲، شماره ۲ - ( Special for Virtual Conference of Health Education & Promotion - ۱۳۹۳ )
چکیده