جستجو در مقالات منتشر شده


۸۵ نتیجه برای حساسیت


دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده

شبدرها (Trifolium spp.) یکی از گیاهان علوفه‌ای مهم در مناطق معتدله هستند. در این تحقیق تحمل به تنش آبی در منابع ژنتیکی شبدرهای یک‌ساله وحشی ایران در مناطق اقلیمی مختلف بررسی گردید. هفده توده متعلق به هفت گونه در یک مزرعه آزمایشی در دو منطقه (مشهد و ارومیه) طی دو سال در دو شرایط آبی نرمال و تنش مورد آزمایش قرار گرفتند. تجزیه مرکب، آزمون‌های شفه و دانکن اختلاف معنی داری را برای علوفه خشک در بین توده‌ها و گونه‌ها نشان دادند. همچنین شاخص‌های حساسیت پذیری و تحمل به خشکی در گونه‌ها و توده‌ها محاسبه شدند. سپس این شاخص‌ها در تجزیه به عامل‌ها استفاده شدند. با‌ی‌پلات حاصله یر اساس دو عامل اول، نتایج حاصل از آزمونه‌های دانکن و شفه را تایید نمود. در شرایط تنش آبی، توده‌های زراعی گونه T. resupinatum بیشترین عملکرد را در ارومیه (با mm ۳۴۹ بارش سالانه) داشت در صورتی که در مشهد (با mm ۸/۱۴۹ بارش سالانه) گونه‌های وحشی T. purpureum و T. echinatum بیشترین تولید را داشتند. گونه‌ها و توده‌ها بر اساس تولید علوفه‌شان در مناطق و شرایط تنشی مورد آزمایش رتبه بندی شدند. در نهایت، این تحقیق گونه‌های جدیدی از شبدر همانند T. echinatum، T. diffusum و T. purpureum برای تولید علوفه در سیستم‌های زراعی را معرفی نمود.
 

دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

در موارد زیادی از مسائل مکانیک جامدات، جسم به صورت همزمان تحت تاثیر نیروی مکانیکی و بار حرارتی قرار دارد. یکی از پارامترهای مهم در طراحی بهینه مسائل مهندسی استفاده از مقادیر حساسیت رفتار سازه نسبت به مقادیر متغیرهای طراحی است. مهم­ترین نقص اکثر روش­ها برای محاسبه مقادیر حساسیت، عدم استقلال آن­ها به اندازه طول گام تغییر است که منجر به عدم رسیدن به جواب­های کارا می­شود. روش پیشنهادی حاضر با استفاده از بسط سری تیلور در فضای مختلط، این مشکل را برطرف کرده و می­تواند با انتخاب اندازه گام به دلخواه کوچک به جواب‏های دقیق و مطمئن برسد. علاوه بر این استفاده از روش مذکور محدودیتی نداشته و ایجاد ارتباط بین آن و روش اجزای محدود به راحتی امکان­پذیر است و در خلال تحلیل مسئله فقط نیاز به تغییر در شبکهبندی جسم در طول محور موهومی دارد. در این مقاله برای بررسی کارایی، اعتبار و نحوه عملکرد روش پیشنهادی، حل چندین مثال ترمومکانیکی ارائه­شده است. جواب­های به­دست­آمده به کمک روش متغیرهای مختلط دقیق، پایدار و قابل اطمینان بوده و در مقایسه با دیگر روش­ها دارای کارایی بهتری است و هیچ وابستگی به اندازه گام تغییر ندارد. مقدار خطای نسبی اعداد حساسیت بر اساس تغییر طول گام از ۱-۱۰ تا ۲۰-۱۰ در مسئله اول ۰۱/۰ درصد، در مسئله دوم در حالت اول و دوم به ترتیب ۰۶/۰ و ۰۰۲/۰ درصد و در دو حالت درنظر گرفته شده مسئله سوم ۲۳/۰ و ۶۹/۰ درصد به دست آمده است. روش متغیر مختلط ارائه شده در این تحقیق برای حل گسترده­ای از مسائل مهندسی با حجم محاسبات کم و زیاد و همچنین با متغیرهای ساده و پیچیده می­تواند به کار برده شود

دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

محققین روسازی طی دهه­های اخیر به‌منظور بهبود مشخصات و ویژگی­های رئولوژیکی قیر اقدام به استفاده از افزودنی­های اصلاح­کننده نظیر پودر لاستیک و عملکرد مخلوط آسفالتی  نموده­اند. پودر لاستیک علاوه بر بهبود عملکرد مخلوط­های آسفالتی، همچون افزایش عمر خستگی، مقاومت شیار شدگی و کاهش حساسیت رطوبتی، نقش مؤثری در اهداف محیط­زیستی ایفا دارد. علی­الرغم مزایای ذکر شده، استفاده از پودر لاستیک به روش تر در روساز­ی­های آسفالتی با مشکلاتی نظیر افزایش هزینه تولید، پیرشدگی اولیه و دلمه و دوفازی شدن قیر لاستیکی همراه بوده است.
یکی از روش­های نوین تسهیل در استفاده از پودر لاستیک، فرآوری آن با مواد معدنی فعال­کننده سطحی می­باشد که منجر­ ­به تولید پودرلاستیک فرآوری شده گردیده که به ‌صورت خشک در تهیه مخلوط آسفالتی ­به کار برده می­شود. در این روش پودرلاستیک با افزودنی­های شیمیایی و قیر ترکیب شده و محصولی تولید می­شود که به‌آسانی در دماهای متداول اختلاط با مصالح سنگی مخلوط می­شود. مرکز تحقیقات روسازی دانشگاه تربیت مدرس با همکاری گروه شیمی دانشگاه، نمونه جدید و بومی پودرلاستیک فرآوری­شده با ماده معدنی فعال­کننده سطح تهیه کرده است. با توجه به جدید بودن این ماده، نیاز است تا تحقیقات جامع آزمایشگاهی در راستای ارزیابی مشخصات قیر و عملکرد مخلوط آسفالتی اصلاح­شده با آن انجام گردد. بدین منظور، در این پژوهش با بکارگیری پودرلاستیک فرآوری شده حساسیت رطوبتی و مقاومت خستگی مخلوط آسفالتی با انجام آزمایش­های کشش غیر مستقیم استاتیکی و دینامیکی ( ITS[۱] و۳ ITFT) مورد ارزیابی قرار گرفته و نمونه­های تهیه شده با قیر لاستیکی تولید شده به روش متداول تر مقایسه گردید. نتایج حساسیت رطوبتی نمونه­ها نشان داد که استفاده از هر دو افزودنی پودرلاستیک و پودرلاستیک فرآوری شده مقاومت نمونه­ها را در  شرایط خشک و اشباع بهبود بخشیده است. این در حالی است که پودرلاستیک فرآوری شده  عملکرد به مراتب بهتری نسبت به پودرلاستیک معمولی مخصوصا در شرایط اشباع دارد. از سوی دیگر، نتایج آزمایش خستگی مخلوط نشان داد که مقاومت خستگی نمونه­های حاوی پودرلاستیک فرآوری شده دارای عملکرد بهتری در مقایسه با نمونه­ شاهد و نمونه­های اصلاح­شده با پودرلاستیک دارند.

 
 
۲  Indirect Tensile Strength
  ۳ Indirect Tensile Fatigue Test
 


دوره ۲۱، شماره ۵ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

آگاهی از میزان حساسیت نتایج خروجی مدل­­های شبیه­سازی، نسبت به پارامتر­های ورودی، برای توسعه و بکارگیری این مدل­ها بسیار مهم می­­­باشد و منجر به درک بهتر و تخمین مناسب پارامتر­های ورودی و کاهش عدم قطعیت­­­ها در شبیه­سازی ها می­شود. این پژوهش با هدف بررسی حساسیت نتایج خروجی مدل بارش- رواناب SWMM نسبت به هشت پارامتر­ ورودی انجام شده است. براساس آنالیز حساسیت انجام شده روی پارامتر­های ورودی، مشخص گردید به ترتیب درصد اراضی نفوذناپذیرImp%، ضریب زبری مناطق نفوذ­ناپذیر­Nimp ، عرض معادل W و شیب S۰ زیرحوضه­ها بر نتایج خروجی، بیشترین تاثیر را داشته و کم اثرترین پارامتر­های ورودی، عمق ذخیره نگهداشت مناطق نفوذپذیر Dp­ و ضریب زبری مانینگ Np این مناطق می­باشد. همچنین مشخص گردید تاثیر افزایش چهار پارامتر ورودی، درصد اراضی نفوذناپذیرImp% ، عرض معادلW ، شیب زیرحوضه­ها S۰ و شماره منحنی CN بر نتایج خروجی، روندی افزایشی دارد و عکس العمل نتایج خروجی نسبت به افزایش سایر پارامترها همچون ضریب زبری مانینگ  Nimpو عمق ذخیره نگهداشت مناطق نفوذ­ناپذیر Dimp کاهشی می­­باشد. از طرفی با محاسبه اندیس حساسیت (I)، مشخص گردید، حساسیت دبی بیشینه سیلاب، حجم رواناب و عمق رواناب برای درصد اراضی نفوذناپذیر Imp% ، عرض معادل W زیرحوضه­ها و شماره منحنی CN  تلفات نفوذ درحوضه­های کوهستانی نسبت به حوضه­های شهری منطقه مورد مطالعه بیشتر می­باشد که دلیل آن را می­توان درصد مساحت بیشتر حوضه­­های کوهستانی (۸۴ درصد) نسبت به حوضه­های شهری (۱۶ درصد) در این منطقه دانست. از طرفی دیگر نتایج نشان داد با افزایش ۱۰ درصدی مناطق نفوذناپذیر­Imp% ، ۵ درصد دبی بیشینه رواناب، ۷۹/۷ درصد حجم رواناب و ۵ درصد عمق رواناب، افزایش می­یابد همچنین با کاهش ۱۰ درصدی ضریب زبری مناطق نفوذ­ناپذیرNimp ، ۴ درصد دبی بیشینه رواناب، ۷/۱ درصد حجم رواناب و ۳ درصد عمق رواناب در نقطه خروجی حوضه آبریز، افزایش می­­یابد. با مشخص شدن میزان حساسیت پارامتر­های ورودی، مدل SWMM با کمک داده­های واقعی، ایستگاه هواشناسی شمال تهران و ایستگاه هیدرومتری مقصودبیک، با سه رویداد بارندگی مورد واسنجی و با دو رویداد دیگر مورد صحت سنجی قرار گرفت. در مقایسه نتایج دبی­های مشاهداتی و محاسباتی، هیدروگراف خروجی از حوضه آبریز زرگنده، میزان RMSE برای وقایع اول تا پنجم به ترتیب ۰۵/۰، ۲۲/۰، ۳۹/۰، ۳۷/۰ و ۱۶/۰ و ضریب NSC برابر با ۹۱/۰، ۹۴/۰، ۹۳/۰، ۹/۰ و ۹۴/۰ بدست آمد همچنین میزان درصد خطای نسبی % REبرای اکثر رویداد­ها کمتر از  درصد و میزان درصد خطای نسبی مطلق % ARE کمتر از ۲۰ درصد می­باشد که همه این موارد، نشانگر کالیبراسیون مناسب مدل است. براساس نتایج این تحقیق مشخص شد که گسترش روز افزون مساحت شهرها و افزایش سطوح نفوذناپذیر و کاهش ضریب زبری این اراضی، عامل افزایش بیشینه سیلاب و حجم رواناب­های شهری می­باشد که عدم کنترل و مدیریت آن می­تواند خطرات جانی و مالی را برای ساکنین این مناطق به همراه آورد. نتایج این تحقیق می­­تواند برای مدل­سازی­­های آتی در منطقه شمال شهر تهران و سایر مناطقی که از نظر خصوصیات هیدرولیکی و فیزیوگرافی، مشابه این حوضه آبریز می­­باشند، مفید واقع گردد.

دوره ۲۱، شماره ۱۴۶ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

استفاده از امواج فراصوت برای تغییر ساختار صمغ‌ها، منجر به اصلاح و بهبود ویژگی‌های عملکردی و خواص رئولوژیکی آنها می‌شود. در این پژوهش اثرات شدت فراصوت و زمان تیماردهی بر ویسکوزیته ظاهری، ضریب قوام و شاخص رفتار جریان غلظت‌های مختلف صمغ گزانتان بررسی و مدل‌سازی شد. برای مدل‌سازی فرآیند نیز از روش الگوریتم ژنتیک- شبکه عصبی مصنوعی با سه ورودی (توان فراصوت، زمان تیماردهی و غلظت صمغ) و سه خروجی (ویسکوزیته، ضریب قوام و شاخص رفتار جریان) استفاده گردید. ویسکوزیته ظاهری نمونه شاهد صمغ گزانتان (تیمار نشده) با غلظت‌های ۱/۰، ۱۵/۰ و ۲/۰ درصد به ترتیب برابر ۰/۲۱، ۹/۳۹ و ۵/۶۶ میلی‌پاسکال ثانیه بود. نتایج این پژوهش نشان داد که با افزایش شدت و زمان اعمال فراصوت، ویسکوزیته صمغ کاهش می‌یابد. تیماردهی با امواج فراصوت به مدت ۲۰ دقیقه باعث کاهش معنی‌دار ویسکوزیته ظاهری صمغ گزانتان از ۹/۳۹ به ۲/۲۳ میلی‌پاسکال ثانیه گردید (۰۵/۰>p). نتایج مدل‌سازی به روش الگوریتم ژنتیک- شبکه عصبی مصنوعی نشان داد شبکه‌ای با ساختار ۳-۵-۳ در یک لایه پنهان و با استفاده از تابع فعال‌سازی تانژانت هیپربولیک می‌تواند پارامترهای رئولوژیکی صمغ گزانتان را با ضریب همبستگی بالا و مقدار خطا پایین پیش‌بینی نماید. مقادیر میانگین مربعات خطا (MSE)، میانگین مربعات خطا نرمالیزه شده (NMSE)، میانگین خطا مطلق (MAE) و ضریب همبستگی (r) برای پیش‌بینی ویسکوزیته ظاهری صمغ گزانتان به ترتیب برابر ۱۷/۷۳، ۲۰/۰، ۴۸/۶ و ۹۰/۰ بود. بر اساس نتایج آزمون آنالیز حساسیت، شدت ‌تیماردهی با فراصوت به‌عنوان مؤثرترین عوامل در تغییر ویسکوزیته ظاهری، ضریب قوام و شاخص رفتار جریان صمغ گزانتان بود.

دوره ۲۱، شماره ۱۵۲ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده

افزایش تقاضای مصرف‌کنندگان برای استفاده از مواد غذایی طبیعی و بدون افزودنی و همچنین افزایش ضایعات صنایع غذایی، محرک استفاده از محصولات جانبی کارخانه­های مواد غذایی در دیگر صنایع غذایی است. تفاله گوجه‌فرنگی ازجمله ضایعات کارخانه­های مواد غذایی است که در کارخانه­های تولید رب و سس از گوجه­فرنگی تولید می‌شود.  هدف از این پژوهش بررسی اثر پیش­تیمار مایکروویو و روش استخراج بر ویژگی­های فیزیکی و شیمیایی روغن دانه ­گوجه­فرنگی بود. پیش­تیمار دانه­ها با امواج مایکرویوو (۰، ۲۰۰ و ۵۰۰ وات) طی زمان­های مختلف (۰، ۱، ۳ و ۵ دقیقه) انجام و روغن دانه­ها با روش سوکسله و پرس استخراج گردید. برخی ویژگی­های فیزیکی و شیمیایی روغن استحصالی شامل بازده استخراج، ویسکوزیته، عدد اسیدی، عدد پراکسید، و مؤلفه‌های رنگی شامل روشنایی، قرمزی و زردی ارزیابی گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها بر اساس آزمایش فاکتوریل در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. داده‌های آزمایشگاهی این پژوهش توسط روش الگوریتم ژنتیک- شبکه عصبی مصنوعی با ۳ ورودی (روش استخراج، توان مایکروویو و زمان تیماردهی) و ۷ خروجی (درصد استخراج، عدد اسیدی، عدد پراکسید، ویسکوزیته، روشنایی، قرمزی و زردی) مدل‌سازی شد. نتایج مدل‌سازی به روش الگوریتم ژنتیک- شبکه عصبی مصنوعی نشان داد شبکه‌ای با ساختار ۷-۸-۳ در یک لایه پنهان و با استفاده از تابع فعال‌سازی تانژانت هیپربولیک می‌تواند درصد استخراج، عدد اسیدی، عدد پراکسید، ویسکوزیته، روشنایی، قرمزی و زردی روغن تهیه‌شده از دانه‌های گوجه‌فرنگی را با ضریب همبستگی بالا و مقدار خطا پایین پیش‌بینی نماید. بر اساس نتایج آزمون آنالیز حساسیت، روش استخراج در مقایسه توان و زمان پیش‌تیمار دانه­ها با مایکرویوو، به‌عنوان عامل اصلی تعیین گردید

دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

در تحلیل و طراحی ستون های کوتاه بتن مسلح، پارامترهای گوناگونی از قبیل مشخصات مصالح، خطای مدلسازی و بارهای اعمالی بر ستون وجود دارند که غیرقطعی هستند و عدم قطعیت مرتبط با آن ها می تواند اثر قابل توجهی بر ایمنی ستون داشته باشد، لذا در نظر گرفتن این عدم قطعیت ها در مدلسازی رفتار ستون های کوتاه بتن مسلح الزامی می باشد. در این پژوهش رویکردی کارآمد برای مدلسازی منابع عدم قطعیت در ارزیابی ایمنی ستون های کوتاه بتن مسلح  برمبنای روش قابلیت اعتماد مرتبه اول (FORM) پیشنهاد شده است که در آن تابع حالت حدی  با توجه به اثر متقابل نیروی محوری – لنگر خمشی ستون و با درنظر گرفتن خطای مدلسازی که تابعی از خروج از مرکزیت بار است تعریف شده است. رویکرد پیشنهادی برای محاسبه احتمال خرابی در ستون های کوتاه بتن مسلح با مقاطع مربع و مستطیل بکار گرفته شد. نتایج نشان می دهد که  پارامترهای مختلف از قبیل همبستگی، شکل مقطع، نسبت تسلیح طولی فولاد، نسبت بار، خروج از مرکزیت بار و توزیع آرماتورهای طولی در مقطع بر روی مقادیر شاخص قابلیت اعتماد ستون و در نتیجه احتمال خرابی آن بسیار تأثیرگذار می باشند. در نهایت با توجه به نتایج حاصل،  ضرایب اهمیت برای شناسایی مهمترین پارامترهای موثر  بر روی احتمال خرابی ستون های نمونه در خروج از مرکزیت های مختلف بار ارائه گردید که نشان می دهد مقاومت فشاری بتن، خطای مدلسازی و بار زنده نسبت به سایر متغیرهای موجود از تأثیرگذاری بیشتری برخوردار می باشند که باید در طراحی و اجرا به این نکته حائز اهمیت توجه شود.


دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده

مقاطع لوله فولادی پرشده از بتن (CFST) گونه‌ای از مقاطع مرکب می‌باشند که بیشتر در ساختمان‌های بلندمرتبه مورد استفاده قرار می‌گیرند. رفتار مقاطع CFST در حرارت‌های بالا، به‌دلیل اندرکنش میان لوله فولادی و هسته بتنی پیچیده می‌باشد. از این رو درک صحیح رفتار و همچنین خصوصیات مصالح در ستون‌های CFST به‌منظور مقاصد طراحی و مقاوم‌سازی ضروری می‌باشد. در این پژوهش به‌کمک تکنیک برنامه‌نویسی بیان ژنی (GEP) رابطه‌ای برای پیش‌بینی ظرفیت باربری باقی‌مانده ستون‌های CFST پس از قرارگیری در معرض حرارت‌های بالا ارائه شده است. به این منظور، از نتایج آزمایشگاهی مربوط به ۹۴ گروه نمونه ستون کوتاه CFST بهره گرفته شد. پارامتر‌های ورودی شامل مقاومت فشاری هسته بتنی ( )، مساحت هسته بتنی ( )، تنش تسلیم فولاد ( )، مساحت مقطع لوله فولادی ( )، دمای نرمال‌شده ( ) و شاخص محصورشدگی ( ) بودند. به‌منظور اطمینان از پیش‌بینی صحیح ظرفیت باربری نهایی ستون‌های کوتاه CFST توسط مدل ارائه شده، آنالیز حساسیت و مطالعات پارمتری روی مدل صورت گرفت که نشان از تطابق کامل مدل با واقعیت‌های فیزیکی داشت. عملکرد مدل ارائه شده توسط معیارهای ارزیابی آماری از جمله جذر میانگین مجذور خطا (RMSE)، میانگین خطای مطلق (MAE)، مربعات خطای نسبی (RSE) مورد بررسی قرار گرفت که این مقادیر به‌ترتیب برابر ۱۹/۱۱۴، ۷۱/۸۲ و ۱۱/۰ بود. بیشترین مشارکت نسبی به‌ترتیب متعلق به پارامترهای شاخص محصورشدگی ( )، مقاومت فشاری هسته بتنی ( )، مساحت سطح مقطع بتنی ( )، دمای نرمال‌شده ( )، تنش تسلیم لوله فولادی ( ) و مساحت مقطع لوله فولادی ( ) با ۸۴/۲۳، ۴۱/۱۸، ۷۸/۱۶، ۰۳/۱۶، ۸۰/۱۵ و ۱۴/۹ درصد بود.


دوره ۲۲، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

پی‌های شمعی از سازه‌های مهم در حوزه‌ی ژئوتکنیک هستند که ممکن است تحت بارهای جانبی بزرگی قرارگیرند. تخمین ظرفیت باربری این‌گونه شمع‌ها با استفاده از روش‌های تجربی، همواره با خطا همراه بوده و نتیجه مدل‌سازی را از واقعیت دور می‌سازد. امروزه روش‌های هوشمند، قابلیت بالایی در امر پیش‌بینی و تخمین متغیر مجهول از خود نشان داده‌اند و می‌توانند جایگزین روش‌های تجربی و تحلیلی باشند. در این تحقیق سعی شد با ایجاد یک مدل ترکیبی هوشمند به نام رگرسیون بردار ارتباط بهینه شده با الگوریتم فراابتکاری کلونی زنبور عسل (RVR-ABC) به پیش‌بینی دقیق ظرفیت باربری جانبی شمع‌ها در خاک‌های رسی پرداخته‌ شود. در این روش از رگرسیون بردار ارتباط به عنوان مدل پیش‌بینی‌کننده و از الگوریتم فراابتکاری کلونی زنبور عسل به منظور بهینه‌سازی پارامترهای روش رگرسیون بردار ارتباط استفاده شده است. در این مدلسازی داده‌های به‌کار گرفته‌ شده، مربوط به یک مجموعه داده آزمایشگاهی ظرفیت باربری جانبی شمع در مقیاس کوچک می‌باشد. برای ارزیابی دقت مدلسازی از شاخص‌های مختلف آماری استفاده شد که نهایتا نتایج نشان داد که مدل ترکیبی RVR-ABC برای داده‌های آزمون با R۲=۰,۹۷۵ و RMSE=۰,۰۰۱ ، از توانایی بالایی در پیش‌بینی ظرفیت باربری جانبی شمع‌ها برخوردار است. بعلاوه آنالیز حساسیت انجام شده در این مطالعه نشان داد که متغیرهای خروج از مرکز بار و طول مدفون شمع، در مقایسه با سایر پارامترها بااهمیت‌تر و تأثیرگذارترند.
سینا اخباری، مرتضی فرهید، مسعود دهناد، رضا گلزاریان،
دوره ۲۲، شماره ۹ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

در سال­های اخیر محرک­های الکترومغناطیسی خطی کاربرد ویژه ­ای در ایجاد حرکت ربات­های کوچک و اعمال نیروهای میلی نیوتنی جهت کالیبراسیون استندهای سنجش تراست رانشگرها یافته است. در این مقاله به طراحی و ساخت یک محرک الکترومغناطیسی خطی با بازه نیرویی میلی نیوتنی پرداخته شده است. دراین راستا، ابتدا روابط تحلیلی برای بدست آوردن پارامترهای میدان مغناطیسی و نیروی لورنتس استخراج شده و سپس، بر اساس معیارهای طراحی حساسیت نیرویی بالا، اتلاف حرارتی پایین و حداقل ابعاد و وزن، مناسب­ترین طراحی محرک الکترومغناطیسی مدنظر تعیین شد. بر اساس مدل طراحی شده، حساسسیت نیرویی تقریباً ۱ میلی نیوتن بر آمپر حاصل شده در حالی که اتلاف توان حداکثر ۱ میلی وات بود. همچنین کورس حرکتی قابل دسترسی ۱۰ میلی متر بود. در نهایت، یک نمونه واقعی از محرک الکترومغناطیسی خطی ساخته شده و آزمایش­های عملی به منظور صحه­ گذاری محرک الکترومغناطیسی طراحی شده انجام یافتند. بدین منظور از یک ترازوی دقیق با دقت ۰,۰۱ گرم و منبع تغذیه با رزولوشن ۱ میلی آمپر بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که حداکثر اختلاف بین نیروی محاسبه شده و اندازه­ گیری شده ۲.۵ درصد بود. در نتیجه، مطابقت خوبی بین داده­های تجربی و مقادیر تحلیلی متناظر وجود دارد.


دوره ۲۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده

تجربیات به دست آمده از عملکرد سازه­های مهاربندی شده با مهاربندهای همگرا طی سالیان گذشته محققان را بر آن داشت تا با ایجاد تغییراتی در اعضای مهاربندی به بهبود رفتار لرزه­ای آنها کمک نمایند؛ نصب و استفاده از اعضای جاذب انرژی یک از این راهکارها بوده است که با توجه به تاثیر قابل توجهی که در پاسخ لرزه­ای سازه­ها ایجاد نموده همواره مورد توجه محققین گرفته است. لکن با بررسی تاریخچه تحقیقات انجام شده و با توجه به انعطاف پذیری قابلیت طراحی میراگرها به نظر می­رسد می­توان به طرح­های کارا تری نیز در این زمینه دست یافت. در این مقاله سعی شده است تا ضمن انجام تحلیل­های حساسیت بر روی پارامترهای موثر هندسی میراگرهای تسلیمی فولادی با ورق­های موازی، نوعی میراگر تسلیمی جدید با عملکرد دو مرحله­ای سخت شونده طراحی و ارائه شود. در ادامه با مقایسه نتایج به دست آمده از تحلیل­های تاریخچه زمانی غیرخطی بر روی قاب در نظر گرفته شده، میزان تاثیر این میراگر در بهبود رفتار لرزه­ای قاب­ سه طبقه بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان داد تغییر برخی پارامترهای هندسی تاثیر زیادی در شکل پذیری، تحمل نیرو و میزان جذب انرژی میراگر دارد؛ در عوض تغییر برخی پارامترهای دیگر تاثیر چندانی بر روی مولفه­های ذکر شده نخواهد داشت؛ همچنین مقایسه پاسخ­های لرزه­ای نشان داد، استفاده از میراگر پیشنهادی ضمن جلوگیری از کمانش مهاربندها در محدوده­ی تغییر شکلی تعریف شده، می­تواند کاهش قابل توجهی بر روی پاسخ­های لرزه­ای قاب مورد نظر داشته باشد.

دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده

به جهت برآورد میزان خسارت­ های سیل، آگاهی از مشخصات جریان مانند سرعت و دبی جریان از اهمیت بالایی برخوردار است. امروزه استفاده از روش سرعت­ سنجی تصویری ذرات بزرگ مقیاس جهت برآورد پارامتر­های دبی و میدان جریان در مقیاس آزمایشگاهی و همچنین میدانی مورد استفاده قرار می­گیرد؛ اما پردازش تصاویر به خوبی نسبت به پارامترهای محیطی مهم به خوبی مورد بررسی قرار نگرفته­ است. به بیان دقیق­ تر اثر پارامترهای محیطی همچون؛ موقعیت قرار­گیری دوربین، ضریب سرعت و پنجره کاوش حساسیت­ سنجی نشده­است. اساس این پژوهش که از مبتنی بر روش­های پردازش تصویر است که به واسطه آن دبی و میدان جریان محاسبه می­شود. در این مطالعه قابلیت ­های این روش در مقیاس آزمایشگاهی نسبت به پارامترهای موثر محیطی دقت­ سنجی شده­ است. در این خصوص پنجره کاوش بررسی­ های این مطالعه نشان می­دهد که پنجره ۲۰ پیکسل نتایج بهتری را در عمق­ های مختلف ارائه می­دهد. در ارتباط موقعیت دوربین بررسی­ ها نشان داد که قرارگیری دوربین به­ صورت مایل نتایج مطلوبی را ارائه می­دهد. در خصوص ضریب سرعت نیز بررسی­ ها بیانگر این است که ضریب بین ۸۵/۰ الی ۹/۰ بهترین نتایج را ارائه می­نماید. نتایج پژوهش در شرایط آزمایشگاهی براساس عمق های ۱۲,۵، ۱۵.۵ و ۱۸.۵ سانتی متر نشان­ دهنده این موضوع است که که با استفاده از سیستم سرعت­ سنج سطحی ذرات در مقیاس بزرگ بنا به انتخاب شرایط بهنیه انتخاب شبکه محاسباتی مناسب؛ موقعیت دوربین؛ انتخاب بهنیه پنجره کاوش؛ مشخصات هیدرولیکی و همچنین انتخاب مناسب ضریب سرعت؛ مقادیر دبی و سرعت جریان را با دقت مطلوب برآورد می­کند. مقادیر خطا نسبی دبی و سرعت جریان در این پژوهش براساس روش LSPIV برای عمق­های ۱۲,۵، ۱۵.۵ و ۱۸.۵ سانتی متر به ترتیب معادل ۶.۵ ؛ ۳.۱ و ۲.۱ درصد می­باشد.
 


دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

تحولات فضای کسب کار، ظهور رقبای پرقدرت، تغییرات سریع تکنولوژیکی، تغییر انتظارات مشتریان، الگوهای جدید اجتماعی و... باعث شده تا بنگاهها نیازمند بازنگری‌های مداوم در استراتژی‌های خود باشند. قابلیت یک بنگاه در اجماع روی تغییر، درک فرصتها و بازشکل‌دهی منابع خود می تواند آنرا قادر به تغییر مناسب جهت گیریهای استراتژیک نماید. جهت گیریهای جدید نیازمند تعریف منطق جدید کسب ارزش برای بنگاه می باشد که در سه محور خلق، ارائه و تصرف ارزش خود را نمایان خواهد ساخت. در این تحقیق برآنیم تا با بررسی دقیق تر مفهوم چابکی استراتژیک تاثیر آن بر عملکرد سازمان را مورد توجه قرار دهیم. جامعه آماری این پژوهش بانکهای ایرانی با حداقل سابقه فعالیت پنج سال در این صنعت، هستند. با توجه به ماهیت اکتشافی این تحقیق، پس از مطالعه ادبیات موضوع در حوزه چابکی، عوامل و ابعاد چابکی استراتژیک شناسایی شده و برای سنجش تاثیر آن بر عملکرد سازمانی، با توجه به محدودیتهای نمونه مورد مطالعه از مدلسازی معادلات ساختاری به روش PLS استفاده شد. یافته ها نشان می دهد، چابکی استراتژیک بر عملکرد سازمانی تاثیر مثبت و معنا دار دارد. همچنین در میان عوامل تاثیر گذار بر عملکرد سازمانی با متغیر میانجی چابکی استراتژیک، تعهد جمعی، بیشترین تاثیرگذاری را دارا می‌باشند.

دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

یکی از شیوه‌های کارآمد در بحث ایمنی ترافیک و نگهداری پیشگیرانه رویه‌های آسفالتی، استفاده به‌موقع از اسلاری‌سیل رنگی است. این مطالعه باهدف امکان‌سنجی و تأثیر استفاده از سرباره فولاد-قوس الکتریکی جایگزین مصالح سنگی طبیعی در طرح اختلاط اسلاری‌سیل جهت سنجش عملکرد آن انجام شده است. در این خصوص، در مرحله اول ویژگی‌های مصالح سنگی و سرباره فولاد بررسی گردید. در مرحله بعد جهت تحلیل عملکرد مخلوط‌های اسلاری‌سیل، از ۵ ترکیب متفاوت شامل ۰، ۱۰، ۲۰، ۳۰ و ۴۰ درصد سرباره فولاد بر اساس وزن کل سنگدانه، استفاده گردید. ارزیابی و مقایسه نمونه‌های آسفالتی با آزمایش‌های چسبندگی مرطوب (در زمان‌های ۳۰ و ۶۰ دقیقه)، سایش در شرایط مرطوب (در مدت‌زمان یک ساعت) و چرخ بارگذاری شده-چسبندگی ماسه و چرخ بارگذاری شده-میزان جابه‌جایی مطابق با آیین‌نامه ASTM D۳۹۱۰ صورت گرفت. نتایج نشان داد که نمونه‌های حاوی سرباره فولاد، سبب ارتقاء عملکرد اسلاری‌سیل می‌شوند. همچنین در میان نمونه‌های آسفالتی، مخلوط حاوی ۴۰ درصد سرباره فولاد دارای مناسب‌ترین عملکرد بوده به‌طوری که نسبت به نمونه اصلاح نشده (شاهد) سبب افزایش چسبندگی در مدت‌زمان ۳۰ و ۶۰ دقیقه به ترتیب به میزان ۸/۲۷ و ۳/۳۷ درصد و کاهش حساسیت رطوبتی مخلوط به میزان ۷/۴۷ درصد و کاهش میزان جابه‌جایی عمودی در برابر بارگذاری ترافیکی به میزان ۸/۵۰ درصد گردید. مخلوط حاوی ۴۰ درصد سرباره فولاد در مقایسه با نمونه شاهد دارای ۹/۱ درصد قیر امولسیون بیشتر جهت رسیدن به چسبندگی مناسب در زمان مشخص است.
 

دوره ۲۳، شماره ۵ - ( ۸-۱۴۰۲ )
چکیده

فعالیت صنعت ساخت و ساز، سالانه منجر به تولید مقادیر قابل توجهی نخاله و ضایعات می شود. بازیافت این نخاله‌های ساختمانی در پروژه‌های عمرانی، مزایای قابل توجهی برای محیط زیست دارند، از آن جمله می توان به کاهش استفاده از منابع سنگدانه‏ای طبیعی، کاهش تخریب معادن و زیست بوم‏ها و کاهش دفن نخاله‌ها اشاره نمود. در میان انواع نخاله‌های ساختمانی تراشه‌های بتنی بخش قابل توجهی از نخاله‌ها را تشکیل می‌دهند. به‏طورکلی تراشه‌های بازیافتی بتنی به مراتب کیفیت و مقاومت مکانیکی کمتری نسبت به سنگدانه‌های طبیعی دارند. امروزه تراشه‌های بازیافتی بتنی (RCA) کاربرد های متنوعی در صنعت ساخت پیدا کرده اند. در این مقاله نتایج حاصل از مطالعه‌ی تجربی مخلوط‌های آسفالتی داغ(HMA) حاوی سنگدانه‌های بازیافتی بتنی اصلاح شده مورد بررسی قرار گرفته است. تراشه‌های بتنی بازیافتی در دو حالت اصلاح نشده و اصلاح شده در مخلوط آسفالتی جایگزین سنگدانه‌های طبیعی شده‌اند. به منظور بهبود خواص تراشه‌های بتنی بازیافتی درشت دانه از روش اصلاح یک مرحله‌ای استفاده شد. اصلاح تراشه بتنی بازیافتی به وسیله غرقآب شدن در محلول آهک هیدراته صورت گرفت. در این روش، تراشه‌های بتنی بازیافتی به مدت ۲۸ روز در محلول آهک هیدراته قرار گرفتند و سپس خصوصیات فیزیکی و مکانیکی آن‌ها شامل وزن مخصوص، جذب آب، مقاومت فشاری و خمشی، مقاومت به رفتار خوردگی و همچنین زمان نفوذ آب اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که غرق‌آب شدن تراشه‌های بتنی بازیافتی در محلول آهک هیدراته منجر به افزایش ۶ درصد وزن مخصوص، کاهش ۱۵ درصد جذب آب، افزایش ۱۵ درصد مقاومت های فشاری و خمشی و افزایش حدودا ۱۸ درصدی دوام در آن شد. به طور کلی، می‌توان  نتیجه گرفت که اصلاح تراشه‌های بتنی بازیافتی می‌تواند به بهبود خواص فیزیکی و مکانیکی مخلوط های تهیه شده یا آن‌ها بینجامد. از طرفی نمونه های آسفالتی متعدد با سنگدانه های بازیافتی (اصلاح شده و اصلاح نشده) ساخته شد. حساسیت رطوبتی و خصوصیات مکانیک شکست نمونه‌ها با انجام آزمایش SCB تعیین شد. نتایج نشان داد که گرچه اصلاح تراشه بتنی بازیافتی منجر به افزایش هزینه تولید شود اما مزایای چشمگیری از نظر کاهش حساسیت رطوبتی و افزایش خصوصیات مکانیکی خواهد داشت. به عبارت دیگر، نتایج نشان داد که مخلوط‌های آسفالت حاوی ۵۰٪ مصالح بازیافتی بتنی اصلاح نشده، ۱۵ درصد مقاومت در برابر رطوبت را کاهش داده در حالی که مخلوط‌های آسفالت حاوی ۵۰٪ مصالح بازیافتی بتنی اصلاح شده با محلول آهک هیدراته، در مقایسه با مخلوط شاهد تقریبا مقاومت یکسانی در برابر رطوبت داشتند.به این ترتیب، اصلاح مصالح بازیافتی بتنی با استفاده از محلول آبی آهک هیدراته، می‌تواند بهبود مقاومت به رطوبت را نتیجه شود. همچنین نتایج حاکی از آن است که با جایگزینی مصالح سنگی خام با تراشه بتنی بازیافتی، خصوصیات مربوط به مکانیک شکست مخلوط های آسفالت بهبود می‌یابد.
وحید طهماسبی، محمد حافظ باقی، سپهر آئینه بندی، امین سوسن آبادی فراهانی،
دوره ۲۳، شماره ۷ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

امروزه به علت نیاز روزافزون صنایع مختلف نظامی، هوافضا، خودروسازی و... به مواد با نسبت استحکام به وزن بالا، استفاده از مواد کامپوزیت پایه فلزی، به‌خصوص کامپوزیت‌های پایه آلومینیومی به‌صورت چشمگیری افزایش یافته است. ماشین‌کاری جهت نیل به دقت ابعادی بالا جزء جدایی‌ناپذیر فرآیند تولید محصولات ساخته‌شده با کامپوزیت‌های پایه آلومینیومی می‌باشد. به دلیل وجود ماده تقویت‌کننده همچون کاربید سیلیسیوم و سایر ذرات ساینده با سختی بالا، ماشین‌کاری این دسته از مواد همواره با چالش‌های فراوانی روبه‌رو می‌گردد. لذا مطالعه پارامترهای مؤثر بر ماشین‌کاری کامپوزیت‌های پایه آلومینیومی امری ضروری است. در این مطالعه به اثر سرعت دوران اسپیندل، سرعت پیشروی، عمق برش و درصد ذرات تقویت‌کننده با استفاده از روش‌های آزمایش تجربی و آماری پرداخته شده است و پاسخ‌های زبری سطح و نرخ براده برداری مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. در این مقاله با بهره گیری از یک مطالعه روشمند شامل مدلسازی آماری به روش سطح پاسخ و استخراج معادلات رگرسیون، روش تحلیل حساسیت آماری سوبل و بهینه سازی با استفاده از الگوریتم درینگر، رفتار متغبرهای  ورودی بر روی باسخ های خروجی به صورت کمی و کیفی مورد مطالعه قرار گرفته است.  مطابق با نتایج به‌دست‌آمده سرعت دوران اسپیندل بیشترین تأثیر را بر روی زبری سطح را دارد. همچنین پیشروی ۳۳%، سرعت دوران اسپیندل ۲۸%، عمق برش ۲۶% و درصد ذرات تقویت‌کننده ۱۳% بر روی نرخ براده برداری تأثیرگذار هستند.
 


وحید طهماسبی، سپهر آئینه بندی، محمد حافظ باقی، امین سوسن آبادی فراهانی،
دوره ۲۳، شماره ۸ - ( ۵-۱۴۰۲ )
چکیده

پیشرفت‌های صورت گرفته در بسیاری از زمینه‌های مهندسی مرهون دستیابی به مواد اولیه با ویژگی‌های مطلوب است. استفاده از کامپوزیت‌های زمینه فلزی به دلیل دارا بودن نسبت استحکام به وزن مناسب، مقاومت به سایش و خزش و... به‌عنوان یک جایگزین برای مواد اولیه رایج ازجمله آلیاژهای آهنی در حال رشد سریع می‌باشد. ماشین‌کاری کامپوزیت‌های پایه فلزی به دلیل وجود ذرات تقویت‌کننده بسیار ساینده در زمینه فلزی آن، کاری دشوار و همراه با مشکلات فراوان روبه‌رو است. ازاین‌رو بررسی عوامل اثرگذار بر روی این مواد امری لازم و اجتناب‌ناپذیر است. در این مطالعه سعی بر این شده است مطالعه ای روشمند به منظور بررسی تأثیر پارامترهای سرعت دوران اسپیندل، سرعت پیشروی، عمق برش و درصد ذرات تقویت‌کننده بر روی رفتار نیروی برشی و سایش ابزار با استفاده از روش‌های طراحی ازمایش،  مدلسازی و روش های تحلیل حساسیت آماری صورت گیرد. تحلیل دقیق رفتارها با ارائه معادلات رگرسیون  آماری و بهینه سازی به روش درینگر و تحلیل حساسیت ای - فست انجام شده است. مطابق با نتایج به‌دست‌آمده عمق برش بیشترین تأثیر را بر نیروی ماشین‌کاری را داد. همچنین سرعت برشی با ۷۷%، نرخ پیشروی با ۹% درصد و عمق برش و درصد وزنی ذرات تقویت‌کننده با ۷% درصد سایر پارامترهای اثرگذار بر روی سایش ابزار در فرآیند فرزکاری این کامپوزیت هستند.
احمد همایونی، زهرا سادات اقدامی، مائده ستوده،
دوره ۲۳، شماره ۱۰ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

فرز انگشتی نوعی ابزار ماشینکاری است برای براده برداری سطوح قطعه بوده که به دلیل کاربرد گسترده در صنایعی چون قالب سازی مورد توجه قرار گرفته است. ازاین‌رو امروزه، نیاز صنعت به یافتن پارامترهای بهینه فرآیند احساس می‌شود تا بتوان به کیفیت سطح مورد نظر دست یافت. به طور کلی، انتخاب پارامترهای اثرگذار در هر فرآیند فرزکاری به طور قابل توجهی بر کیفیت سطح یک قطعه تمام شده تأثیر می‌گذارد. در این پژوهش با استفاده از روش آنالیز حساسیت آماری ای-فست به بررسی کمی میزان اثرگذاری همزمان پارامترهای ورودی شامل سرعت اسپیندل، عمق برش، و نرخ پیشروی بر روی پارامتر‌ خروجی زبری سطح برای نمونه‌ها پرداخته‌شده است. آزمایش‌های ماشینکاری تحت پارامترهای مختلف برش همانطور که در شرایط پایدار برای ابزار فرز تعریف شده‌اند، انجام شده است. زبری سطح و میزان ارتعاش ماشین‌کاری با فرم‌های درجه دوم غیرخطی؛ به ترتیب بر اساس پارامترهای برش و برهمکنش‌های آن‌ از طریق چندین روش‌ تحلیل رگرسیون، مدل‌سازی شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که پارامتر زمان سرعت اسپیندل با ۶۷ درصد تأثیر به‌عنوان تأثیرگذارترین پارامتر بر روی زبری سطح شناخته‌شده است. همچنین مشاهده شد که پارامتر نرخ پیشروی با ۳۰ درصد تأثیر عمق برش با ۳ درصد به عنوان دومین و سومین پارامترهای اثرگذار بر زبری سطح شناخته شده‌اند.
 
معین طاهری، محمد جواد محمدی،
دوره ۲۳، شماره ۱۰ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

در علم ارتوپدی، فرآیند سوراخ‌کاری یکی از مهم‌ترین مراحل در تهیه ابزارها و ایمپلانت‌های پزشکی است. بهبود عملکرد ابزارها و ایمپلانت‌های پزشکی از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا این ابزارها و ایمپلانت‌ها در ترمیم آسیب‌های استخوانی و مفصلی استفاده می‌شوند. یکی از روش‌های بهبود کارایی این ابزارها و ایمپلانت‌ها، استفاده از نانو پوشش‌های نیترید تیتانیوم بر روی ابزارهای سوراخ‌کاری است. این مقاله با هدف تحلیل حساسیت و بهینه‌سازی نیروی محوری در فرآیند سوراخ‌کاری ارتوپدی با استفاده از ابزار پوشش‌دهی شده با نانو پوشش نیترید تیتانیوم به روش رسوب‌دهی فیزیکی ارائه می‌شود. هدف از این تحقیق، بهبود عملکرد و کارایی این فرآیند با بهینه‌سازی پارامترهای مختلف شامل سرعت چرخش ابزار، عمق برش و پوشش نیترید تیتانیوم است. برای این منظور، با تجزیه و تحلیل داده‌های آزمایشات، آنالیز حساسیت نیز انجام گردیده است. نتایج نشان داده است که سرعت دورانی به‌عنوان اثرگذارترین پارامتر، در حالت بدون نانوپوشش، تأثیر کمتری (تأثیر ۴۵ درصد) بر نیروی محوری دارد، در حالی که در حالت با نانوپوشش، تأثیر بیشتری (تأثیر ۷۳ درصد) را نشان می‌دهد.

امین سوسن‌آبادی فراهانی، مهدی مدبری فر،
دوره ۲۳، شماره ۱۰ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

خواص مناسب کامپوزیت‌های زمینه فلزی ازجمله نسبت استحکام به وزن بالا، مقاومت خوب نسبت به سایش و خستگی باعث رشد چشمگیر استفاده از این مواد در صنایع هوافضا، خودرو، هواپیماسازی و... شده است. کامپوزیت‌های پایه منیزیمی به دلیل دارا بودن چگالی پایین‌تر نسبت به سایر آلیاژهای کامپوزیت‌های زمینه فلزی از قبیل تیتانیوم، آلومینیوم و... موردتوجه محققان حوزه‌های مختلف، به‌خصوص دانشمندان صنایع هوافضا قرار گرفته است. از طرفی به دلیل وجود ماده تقویت‌کننده بسیار ساینده در این مواد، ماشین‌کاری چنین کامپوزیت‌هایی امری دشوار و با چالش‌های فروان روبه‌رو است. ازاین‌رو مطالعه پارامترهای مؤثر در فرایند ماشین‌کاری این کامپوزیت‌ها لازم و اجتناب‌ناپذیر می‌باشد. مطالعه حاضر به بررسی میزان تأثیر پارامترهای اصلی تراش‌کاری از قبیل سرعت برشی، نرخ پیشروی و عمق برش بر رویی نیروهای ماشین‌کاری و همچنین زبری سطح می‌پردازد. برای این کار از روش آنالیز حساسیت سوبل استفاده شد. با استفاده از این‌ روش مشخص گردید به ترتیب نرخ پیشروی، عمق برش و سرعت برشی بیشترین تأثیر را بر روی نیروهای ماشین‌کاری را دارند. همچنین با اختلاف نسبتاً زیاد نسبت به عمق برش و سرعت برشی، نرخ پیشروی بر روی زبری سطح تأثیرگذار است. با افزایش نرخ پیشروی زبری سطح و نیروهای ماشین‌کاری افزایش می‌یابد.

صفحه ۴ از ۵