جستجو در مقالات منتشر شده


۴۴ نتیجه برای اشباع


دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

مقاومت برشی ازجمله موارد مهم و اساسی جهت تعیین رفتار مکانیکی خاک ها می باشد. در مورد مقاومت برشی خاک های غیر اشباع، بین محققین اختلاف نظر هایی وجود دارد. در این میان دو روش برای تعیین مقاومت برشی خاک های غیر اشباع ارائه شده است. در یکی از روش ها مقاومت برشی خاک با استفاده دو متغیر مستقل تنش مانند تنش خالص و مکش توصیف می گردد؛ در این روش پارامتر های مقاومتی در حالتهای اشباع و غیر اشباع با یکدیگر متفاوت و مستقل از یکدیگر می باشند؛ به عبارت دیگر به محض ایجاد مکش در خاک، زاویه اصطکاک داخلی و چسبندگی اشباع اعتبار خود را از دست می دهند. متقابلاً در دیدگاه مبتنی بر تنش مؤثر، اثرات تنش خالص و مکش در تنش مؤثر ادغام می گردد و پارامتر های مقاومت برشی مستقل از مکش در نظر گرفته می شوند. در این تحقیق با انجام آزمایش های برش مستقیم غیر اشباع و جمع آوری داده های محققین دیگر در این زمینه، مقایسه ای بین روشهای تعیین مقاومت برشی خاک در حالت غیر اشباع انجام گردیده و مزایا و معایب آنها مورد بررسی قرار گرفته شده است. نتایج حاکی از مزیت های استفاده از تنش مؤثر در ساده سازی پیش بینی مقاومت برشی خاک های غیراشباع است و در همین حالت همان پارامترهای مقاومت برشی اشباع برای حالت غیر اشباع نیز قابل تعمیم است.

دوره ۱۷، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

مطالعه پاسخ لرزه ای ساختگاه نیازمند تخمین درست پارامترهای مدول برشی و نسبت میرایی لایه های زیرسطحی می یاشد. باتوجه به طبیعت غیراشباع بخشهای وسیعی از سطح زمین، طبیعتا آزمایشهای لازم برای تعیین صحیح پارامترهای مذکور برای این نواحی بایستی در شرایط غیراشباع انجام گیرد. در سالهای اخیر با توسعه ابزارهای آزمایشگاهی پیشرفته مطالعات در حوزه غیر اشباع توسعه یافته است. در این تحقیق سعی شده است تا برای روشن شدن تغییرات پارامترهای تناوبی آبرفتهای خاکی غیراشباع در سطوح کرنش متوسط تا بزرگ، با استفاده از تجهیزات سه محوری تناوبی با قابلیت کنترل مکش، پارامترهای مدول برشی و نسبت میرایی در سطوح کرنش متوسط تا بزرگ تعیین شده و اثر تغییرات مکش بافتی و تنش میانگین خالص بر پارامترهای مذکور در یک نوع رس با حد خمیری ۲۴ در شرایط غیر اشباع با آهنگ بارگذاری بالا مورد مطالعه قرار گیرد. در این راستا آزمایشهایی بر روی نمونه‌های عادی تحکیم یافته از رس مذکور در مسیرهای بارگذاری متفاوت شامل ۲ سطح مکش یک سطح تنش میانگین خالص سه دامنه تنش انحرافی تناوبی انجام شده است. همچنین جهت بررسی تاثیر پارامتر شاخص خمیری، مقایسه ای بین نتایج حاصل از این تحقیق با نتایج تحقیق دیگر انجام گرفته در شرایط یکسان (نمونه سازی و مسیر تنش)، بر روی مصالحی ریزدانه با شاخص خمیری۱۲ انجام گرفته است. نتایج حاصله نشان می دهد که افزایش مکش موجب افزایش مدول برشی و کاهش نسبت میرایی می شود. همچنین با افزایش شاخص خمیری نیز کاهش قابل توجهی در سختی نمونه های مورد آزمایش مشاهده شده است.

دوره ۱۷، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

بیشتر تحقیقات صورت گرفته در خصوص پدیده روانگرایی معطوف به ماسه های تمیز یا ماسه های دارای سیلت در حالت اشباع بوده و ماسه های رس دار به خصوص در حالت غیر اشباع کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق کوشیده شده است تا با انجام آزمایشات سه محوری سیکلیک بر روی خاک ماسه ای غیر اشباع با درصدهای مختلف کائولن (۰ تا ۳۰ در صد)، مقاومت روانگرایی آن ها ارزیابی شود. آزمایش های آزمایشگاهی با استفاده از سلول سه محوری دو جداره غیر اشباع با قابلیت کنترل مکش در درجه اشباع های ۸۰%، ۸۵%، ۹۰%، ۹۵% ،۱۰۰% و تراکم نسبی ۵۰% صورت گرفته است. تغییرات مکش در حین بارگذاری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که با افزایش درصد ریزدانه رسی تا حدود ۲۰%، مقاومت روانگرایی کاهش داشته و با افزایش درصد ریزدانه از این مقدار به ۳۰% مقاومت کمی افزایش می یابدکه این امر در نمونه های اشباع و غیر اشباع قابل مشاهده است. با کاهش درجه اشباع مقاومت روانگرایی در تمامی نمونه ها افزایش می یابد. مقدار این افزایش در ماسه تمیز نسبت به خاک های دارای ریزدانه رسی بیشتر بوده و در واقع با کاهش درجه اشباع، افزایش مقاومت روانگرایی در خاک های دارای ریزدانه رسی نسبت به ماسه تمیز دارای حساسیت کمتری می باشد.

دوره ۱۷، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

استفاده از خاک مسلح در طراحی شالوده ها و سازه های حائل خاکی، روشی است که در سال های اخیر متداول شده است. در واقع دیوارهای حائل خاک مسلح، خاکریزهایی هستند که به وسیله المان های مسلح کننده از قبیل ژئوگرید، تسمه های فولادی و ... مسلح شده-اند. در این مقاله به بررسی ظرفیت باربری یک پی نواری که در مجاورت دیوار حائل مسلح شده با ژئوگرید در شرایط خاکریز اشباع وخشک تحت بار استاتیکی قائم قرار گرفته، پرداخته شده است و تاثیر پارامترهایی از قبیل فاصله پی نواری از لبه دیوار، تعداد ژئوگریدها، طول ژئوگرید و عمق قرار گیری ژئوگرید بر روی آن مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه در تحقیقات محققین پیشین شرایط اشباع بودن خاکریز درنظر گرفته نشده بود، تاکید این مقاله بر تاثیر شرایط اشباع بر ظرفیت باربری پی نواری که در مجاورت دیوار حائل قرار گرفته می باشد. به منظور انجام آزمایش ها از یک مدل آزمایشگاهی کوچک مقیاس بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بکارگیری خاک مسلح در شرایط خاکریز اشباع و خشک موجب افزایش قابل توجه ظرفیت باربری پی نواری نسبت به شرایط خاک غیر مسلح می گردد.

دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده

یکی از مهم‌ترین مباحث ژئوتکنیک لرزه‌ای مسئله اثرات محلی ساختگاه است که در مناطق پوشیده از خاک‌های مستعد روانگرایی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از راه‌های کاهش خرابی سازه‌ها در این مناطق، استفاده از پی‌های عمیق متکی بر لایه محکم می‌باشد. در چنین مواردی به علت کمبود ظرفیت باربری سطحی از سیستم پی – شمع استفاده می‌شود. بزرگ‌نمایی امواج برای سازه متکی بر پی– شمع به علت اندرکنش‌های موجود بین این سیستم و خاک شرایط پیچیده‌ای داشته و وجود این سیستم می‌تواند بر مشخصات دامنه و محتوای فرکانسی موج تأثیر گذارد. چنین موضوعی در طراحی معمول سازه‌های متکی بر پی- شمع لحاظ نمی‌شود. در این تحقیق با استفاده از تحلیل سه‌بعدی همبسته دینامیکی در حوزه زمان، میزان تأثیر حضور پی – شمع بر بزرگ‌نمایی امواج بررسی شده و نتایج حاصل با نتایج شرایط میدان آزاد مقایسه شده است. بر اساس نتایج کلی حاصل از این تحقیق وجود ماسه اشباع و شرایط روانگرایی سبب کاهش ضریب بزرگ‌نمایی در شرایط میدان آزاد و همچنین ساختگاه با فونداسیون پی- شمع شده است. اما میزان کاهش ضریب بزرگ‌نمایی در فونداسیون پی- شمع در مقایسه با شرایط میدان آزاد کمتر است. همچنین افزایش سختی سیستم پی- شمع متکی بر لایه محکم و قوی‌تر شدن حرکت ورودی (افزایش دامنه و یا پریود حرکت ورودی) سبب افزایش ضریب بزرگ‌نمایی سیستم پی- شمع شده است.

دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده

این مقاله نتایج آزمایش سه نوع خاک ریزدانه غیر اشباع با حد خمیری متفاوت را که با روش تحت- تراکم (under-compaction) ساخته شده‌اند و توسط دستگاه التراسونیک آزمایش شده‌اند را ارائه می‌کند. در هر خاک ۵ نقطه بر روی نمودار تراکم انتخاب شده و از هر نقطه با توجه به درصد رطوبت و نسبت تخلخل اولیه متفاوت چهار نمونه مشابه ساخته شده است. نمونه‌ها متعاقباً مرحله به مرحله تا خشک شدگی کامل در معرض جریان هوا قرار گرفته‌اند. در این آزمایشها اندازه‌گیری سرعت موج فشاری (Vp) با استفاده از التراسونیک و تعیین مکش بافتی نمونه‌های غیر اشباع به وسیله روش کاغذ صافی، به همراه اندازه‌گیری درصد رطوبت نمونه‌ها، مرحله به مرحله در طی فرآیند خشک انجام شده است. نتایج آزماشها نشان می‌دهد که با خشک شدن خاک و افزایش مکش بافتی، سرعت موج فشاری افزایش می‌یابد. نتایج روشن می‌کنند که در پیش‌بینی سرعت موج فشاری در خاک ریزدانه غیر اشباع اثر مکش بافتی و نسبت تخلخل با هم درنظرگرفته شود. در ادامه مقاله یک رابطه تجربی توسعه داده شده است که به کمک آن می‌توان مقدار سرعت موج فشاری(Vp)، را برای خاکهای ریزدانه غیر اشباع در مسیر خشک شدگی با شرایطی شبیه به مصالح مورد آزمایش، به خوبی تخمین زد.

دوره ۱۸، شماره ۱۱۸ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

امروزه اسیدهای چرب اشباع و ترانس یکی از مهم ترین تحدیدهای بلقوه سلامتی  ناشی از مصرف غذاهای آماده می باشند. فست فود ها با توجه به سریع آماده شدن و محبوبیت طعم و مزه، بسیار مورد مصرف بزرگسالان و کودکان قرار می گیرند. در نتیجه  کنترل میزان اسیدهای چرب اشباع و ترانس مضر در فست فود ها بسیار مهم است.شهر تهران به پنج منطقه ی شمال، جنوب، غرب، شرق و مرکزی دسته بندی شد و از هر منطقه سه نوع فست فود شامل پیتزا مخلوط، فلافل و ناگت مرغ، و از هر فست فود سه نمونه (در مجموع ۴۵ نمونه از ۴۵ غذا فروشی مختلف به طور تصادفی) انتخاب شدند. در این مطالعه غلظت اسیدهای چرب ترانس با روش کروماتوگرافی گازی مدل Agilent۷۸۹۰A به صورت درصد محاسبه شدند. میانگین اسید های چرب اشباع در فست فودهای فلافل، پیتزای مخلوط و ناگت مرغ به ترتیب۰۲/۱۸، ۳۵/۳۶ و ۱۱/۱۹ g/۱۰۰g بود. میانگین اسید های ترانس فست فود های ناگت مرغ ، پیتزای مخلوط و فلافل به ترتیب ۳۶/۰، ۷۱/۰ و ۰۶/۰ g/۱۰۰g بود. اختلاف بین مناطق مختلف تهران از نقطه نظر محتوی اسید های چرب اشباع و ترانس معنادار نبود(P>۰,۰۵). وضعیت مصرف اسیدهای چرب ترانس از طریق فست فود در تهران در مقایسه با استانداردهای جهانی مناسب می باشد. کم تر بودن فاکتورهای خطر نسبت به استاندارد های جهانی در این مطالعه به علت کم بودن سرانه مصرف فست فود درایران می باشد (IR = ۴ g/day).
تورج عزیززاده، میرسعید صفی‌زاده،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

روش پالس ادی‌کارنت به‌طور متداول برای تشخیص عیوب زیرسطحی در فلزات رسانا به کار می‌رود. با این حال به‌دلیل عمق نفوذ محدود ادی‌کارنت، کاربرد پالس ادی‌کارنت برای تشخیص عیوب زیرسطحی در فلزات فرومغناطیس محدود است. به‌منظور تعمیم کاربرد پالس ادی‌کارنت برای تشخیص عیوب زیرسطحی در فلزات فرومغناطیس، عمق نفوذ ادی‌کارنت باید افزایش یابد. برای دست‌یابی به عمق نفوذ بالا اشباع مغناطیسی قطعه تحت آزمون راه حل مفیدی است. در حالت اشباع مغناطیسی، پرمابلیته مغناطیسی فلز فرومغناطیس کاهش یافته و یکنواخت می‌شود و در نتیجه عمق نفوذ ادی‌کارنت در ماده افزایش می‌یابد. در این مقاله از طریق مدل‌سازی المان محدود و آزمون‌های آزمایشگاهی، عملکرد روش پالس ادی‌کارنت برای تشخیص عیوب پیتینگ زیرسطحی در قطعه مغناطیس‌شده بررسی می‌شود. قطعه تحت آزمون، یک صفحه فولادی با ضخامت ۱۰میلی‌متر است و در آن عیوب پیتینگ زیرسطحی با عمق‌های متفاوت ایجاد شده‌اند. پروب پالس ادی‌کارنت شامل کویل تحریک، کویل تشخیص و هسته فریتی بوده و برای به‌دست‌آوردن سیگنال‌های زمانی استفاده می‌شود. سپس ویژگی‌های زمانی از سیگنال‌های تفاضلی پالس ادی‌کارنت استخراج شده و برای تشخیص پیتینگ‌های زیرسطحی استفاده می‌شوند. نتایج نشان می‌دهد که روش پالس ادی‌کارنت همراه با اشباع مغناطیسی می‌تواند به‌طور موثری عیوب پیتینگ زیرسطحی را تشخیص دهد.

پوریا نعیمی‌امینی، بهنام معتکف‌ایمانی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده

ارتعاش در ماشین‌کاری یکی از مهم‌ترین محدودیت‌های تولید است. این ارتعاش منجر به افزایش هزینه‌های ماشین‌کاری، کاهش دقت قطعات و کاهش عمر ابزار برشی می‌شود. کنترل فعال یکی از روش‌های مرسوم برای مقابله با ارتعاش در ماشین‌کاری است ولی طراحی یک کنترلر بهینه برای فرآیند ماشین‌کاری به‌دلیل عوامل ناشناخته در سیستم یک مشکل چالش‌برانگیز است. روش کنترلی DVF با حجم محاسباتی پایین و قابلیت بالا در افزایش عملکرد ابزار برشی، روش موثری است ولی به‌دلیل افزایش توان کنترلی می‌تواند موجب اشباع عملگر شود، بنابراین یک روش بهینه کنترلی نیست. هدف این پژوهش پیاده‌سازی کنترل PID غیرخطی برای افزایش کارآیی و بهبود عملکرد کنترل فعال ارتعاش روی یک ابزار داخل‌تراش است. نتایج آزمون‌های کنترل ضربه نشان می‌دهد که الگوریتم کنترلی PID غیرخطی کسری در کاهش ارتعاش و افزایش میرایی سازه دارای عملکرد مطلوبی است. با استفاده از معیارهای عملکرد کنترلر می‌توان توان کسری بهینه برای کنترلر PID غیرخطی را به‌نحوی انتخاب کرد که علاوه‌بر افزایش میرایی ابزار، منجر به کاهش توان مصرفی شده و در نتیجه از اشباع عملگر جلوگیری شود. نتایج آزمون‌های برشی نیز نشان می‌دهد که کنترلر PID غیرخطی با کاهش ولتاژ کنترلی و توان مصرفی عملگر نسبت به کنترلر DVF، منجر به افزایش محدوده ماشین‌کاری پایدار می‌شود. همچنین کنترلر پیشنهادی در هنگام وقوع اغتشاش‌های ضربه‌ای در فرآیند ماشین‌کاری از جمله درگیری اولیه ابزار منجر به کاهش قابل توجه قله ولتاژ کنترلی می‌شود.

ناهید رحیمی، طاهره بینازاده،
دوره ۱۹، شماره ۷ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده

در این مقاله به طراحی کنترل‌کننده‌های توزیع‌شده به‌منظور حل مساله‌ توافق رهبر محور برای یک سامانه‌ چندعاملی متشکل از چند بازوی ربات تک‌لینک پرداخته شده است. در این نگرش هر کدام از بازوها به‌عنوان یک عامل در نظر گرفته می‌شوند. مدل دینامیکی هر بازو شامل ترم‌های غیرخطی معلوم و نامعلوم است. ترم‌های نامعلوم به‌دلیل عدم قطعیت پارامترها یا ساده‌سازی مدل ایجاد می‌شود. همچنین اغتشاشات خارجی نیز در معادلات دینامیکی هر عامل در نظر گرفته شده است. علاوه بر این دامنه‌ سیگنال ورودی برای هر عامل باید محدود باشد که این امر ناشی از قید حد بالای تابع اشباع محرک مربوطه است. در این مقاله برای از بین‌بردن اثر نایقینی‌های سیستم، از رویکرد مقاوم تطبیقی در طراحی قوانین کنترلی استفاده شده است. برای این منظور، حد بالای نایقینی‌های سیستم از طریق قوانین تطبیقی به دست می‌آیند. این رویکرد محافظه‌کاری را به‌شدت کاهش می‌دهد. همچنین قوانین کنترلی توزیع‌شده به نحوی طراحی می‌شود که تمام بازوها، علی‌رغم نایقینی‌های موجود و اشباع محرک به توافق دست یابند. اساس رویکرد مطرح‌شده در این مقاله بر مبنای تئوری مد لغزشی تطبیقی است. برای این منظور سطوح لغزش مناسب پیشنهادشده و کنترل‌کننده‌های مد لغزشی تطبیقی توزیع‌شده طراحی شده‌اند. در انتها شبیه‌سازی‌هایی به‌منظور تایید نتایج تئوری‌ها ارایه شده است.


دوره ۱۹، شماره ۱۳۰ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده

       استفاده از روش های کم انرژی بدلیل عدم نیاز به تجهیزات گران قیمت و سهولت تولید بسیار رواج یافته است. در این پژوهش، نانوامولسیون اسیدهای چرب امگا سه با استفاده از اسانس‌ موسیر ایرانی به روش امولسیفیکاسیون خودبخودی تهیه گردید. هدف از این مطالعه، بررسی شرایط بهینه تولید نانوامولسیون با استفاده از طرح  دی اپتیمال بود و برای این منظور در ابتدا نانوامولسیون های حاوی اسیدهای چرب امگا سه با استفاده از اسانس گیاهی موسیر ایرانی با متغیرهای مستقل غلظت امگا سه ( ۷۵-۲۵ درصد)، نوع سورفاکتانت (توئین ۸۰، توئین ۲۰، توئین ۸۰:۲۰ و کازئینات سدیم)، درصد SOR (نسبت سورفاکتانت به روغن) (۳۰۰-۱۰ درصد) و مدت زمان نگهداری (۶۰-۱روز) تولید گردیدند و تاثیر آنها بر پارامترهایی مانند میانگین قطر ذرات، شاخص کدورت، اندیس خامه ای شدن، خواص آنتی اکسیدانی، اندیس پراکسید، اندیس تیوباربیتوریک اسید و ضریب شکست مورد مطالعه قرار گرفت. اندازه قطرات بسیار تحت تاثیر غلظت سورفاکتانت و نوع سورفاکتانت بود و با افزایش مقدار سورفاکتانت، میانگین قطر قطرات کاهش معنی داری یافت، در واقع افزایش غلظت سورفاکتانت در نانوامولسیون ها در اکثر موارد سبب افزایش میزان جذب سورفاکتانت به سطح W/O گردیده و در نتیجه منجر به کاهش بیشتر کشش سطحی شده و در نهایت سبب کاهش اندازه ذرات، شاخص کدورت و اندیس خامه ای شدن گردید. با استفاده از بهینه سازی عددی مقادیر بهینه متغیرهای مستقل نانو امولسیون اسانس موسیر ایرانی حامل اسیدهای چرب امگا سه به میزان امگا سه (۲۵ درصد)، میزان SOR (۳۹/۲۶۳درصد)، مدت زمان نگهدار (۳۵روز) و نوع سورفاکتانت توئین ۸۰ تعیین شدند.
 

دوره ۱۹، شماره ۱۳۳ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

روغن کاملینا حاوی مقادیر زیادی اسیدهای چرب غیر اشباع و ترکیبات فنولی است که این ترکیبات بر میزان فاکتورهای خونی نظیر چربی خون تاثیر دارند. وجود این ترکیبات باعث کاهش رسوب چربی در رگ ها و کاهش جهش زایی و سرطان زایی عواملی مانند بنزوپیرن می شود. هدف از این پژوهش ارزیابی ایمنی و تاثیر روغن کاملینا به عنوان روغن خوراکی در رشد، بافت و فاکتورهای خونی رت­های نژاد ویستار به منظور امکان بررسی استفاده آن در تغذیه انسان است. در طی این دوره (۹۰ روز) تعداد ۴۰ سر موش ویستار نر در ۴ گروه تحت تجویز روغن کاملینا با دوزهای ۱/۰، ۱ و ۱۰ میلی­لیتر به صورت روزانه در مقایسه با گروه کنترل، در پارامترهای خونی و بیوشیمیایی نظیر فاکتورهای چربی خون، آنزیم ALT، AST، ALP و گلبول های سفید و قرمز خون مورد ارزیابی قرار گرفت. در فاکتورهای ALT ، Cr، LDL، میزان کلسترول کل،WBC، PDW وRBC تفاوت معنی داری بین گروه ها و گروه کنترل مشاهده نشد. اما کاهش میزان اوره، TG، AST ،RDW، MCHCدر گروه های مختلف در مقایسه با گروه کنترل اتفاق افتاد و این میزان کاهش با تفاوت معنی داری همراه بود. میزان گلوکز خون در دو گروه با جیره غذایی۱و۱۰ میلی لیتر تفاوت معنی دار مشاهده گردید. همچنین مواجهه این روغن با دوزهای مورد مطالعه هیچگونه عوارض پاتولوژیک و بالینی در حیوانات مورد مطالعه در مقایسه با حیوانات گروه کنترل در مدت زمان سه ماهه ایجاد نکرد. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد روغن کاملینا با توجه به مقدار بالای اسیدچرب غیراشباع (اسید لینولنیک و اسید لینولئیک)، توکوفرول و سایر آنتی اکسیدان­ها می تواند در افزایش ایمنی سطح سلولی بدن و سلامتی انسان موثر باشد.
 

دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

پیاده سازی موفقیت­آمیز تکنولوژی کنترل فعال، مستلزم وجود یک الگوریتم کنترلی مناسب برای محاسبه نیروی کنترل تطبیقی مورد تقاضای محرک­ها است. مدل ریاضی سیستم تنها می­تواند بیان تخمینی از رفتار دینامیکی واقعی آن باشد. بطور کلی این اختلاف می­تواند تاثیر بسزایی در کارایی و پایداری سیستم کنترلی داشته باشد. یکی از مسائل مهم در الگوریتم­های کنترل فعال ارزیابی مقاوم بودن سیستم کنترلی در برابر نامعینی­های مدل و مشکلات ناشی از اشباع محرک­ها است. در این پژوهش یک کنترل­کننده مقاوم تناسبی، مشتقی و انتگرالی (PID) مبتی بر نرم بینهایت برای کنترل لرزه­ای یک سازه مجهز به میراگر جرمی تنظیم شونده ارائه شده است. نیروی کنترل کننده PID ، بنحوی بدست آورده می­شود که نرم بینهایت تابع تبدیل سیستم حلقه بسته از ورودی اغتشاش به خروجی­های هدف کمینه گردد. برای نمایش کارایی و پایداری مقاوم الگوریتم پیشنهادی، از نتایج شبیه سازی­های عددی بر روی یک سازه ۴ طبقه مجهز به میراگر جرمی تنظیم شونده فعال استفاده می­شود. نتایج بدست آمده نشان­دهنده کارایی و پایداری مقاوم کنترل کننده پیشنهادی در حضور عدم قطعیت های سختی سازه، پدیده ازدیاد نامتعارف انتگرال­گیر ناشی از اشباع محرک و نویز اندازه­گیری می­باشد.


دوره ۲۱، شماره ۱۴۶ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

انرژی نور، به ویژه در ترکیب با اکسیژن  با تولید گونه فعال اکسیژن یکتای(۱O۲)   می تواند با پیوندهای دوگانه اسید های چرب غیراشباع واکنش دهد و کیفیت غذا و چربی ها را کاهش دهد. در مطالعه حاضر اثر اکسیژن یکتایی بر اکسیداسیون اسیدهای چرب مورد بررسی قرار گرفت. تولید اکسیژن یکتایی و محصولات پراکسیدی در حضور کاتالیزگر نوریH۲TPP (مزو-تترا فنیل پورفیرین) و نور به وسیله روش های طیف سنجی روش های طیف سنجی رزونانس مغناطیسی هسته‌ای              (۱H NMR)، طیف‌سنجی مرئی-فرابنفش (UV-Vis) و تیتراسیون یدومتری اثبات شد و مقدار پراکسید شدن به عنوان پارامتر اکسیداسیون در اولئیک اسید بلافاصله پس از اکسیداسیون به صورت (meq/kg) تعین شد. در این مطالعه به مقایسه بررسی اثر عصاره هیدروالکلی برگ گزنه وگل ختمی  به عنوان آنتی اکسیدان گیاهی و طبیعی در مقابل آنتی اکسیدان های سنتزی و مهارکننده های اکسیژن یکتایی پرداختیم. نتایج آنتی اکسیدانی این گیاهان نشان داد که به ترتیب عصاره های هیدرواتانولی برگ گزنه و  گل ختمی  توانستند به میزان۷۹,۴۵ و ۸۱.۰۵ درصد از تبدیل فتواکسیداسیونی اولئیک اسید به پراکسید در مدت زمان ۱۲۰ دقیقه جلوگیری کنند. در حالی که این مقدار برای ویتامین E (به عنوان یک آنتی اکسیدان شیمیایی محلول در چربی)، سدیم آزید (به عنوان مهارکننده بسیار قوی اکسیژن یکتایی) و دی متیل سولفوکساید (به عنوان حلال قوی در  کاهش طول عمر  اکسیژن یکتایی) به ترتیب ۸۳,۳۰، ۹۱.۶۵، ۹۳.۲۵ درصد بود. همچنین عصاره های هیدروالکلی برگ گزنه و ختمی توانستند به ترتیب درصد تبدیل اسید چرب لینولئیک اسید (به عنوان یک اسید چرب با درجه غیر اشباع بالا و اکسید پذیر) به گونه سمی پراکسید را تا ۵۶,۴۳ و۵۹.۰۶ درصد کاهش دهند. این نتایج دلالت بر خاصیت آنتی اکسیدانی بالای  برگ گزنه و گل ختمی در جلوگیری از فتواکسایش اسیدهای چرب دارد. در این مطالعه اثرات حلال، کاتالیزگر نوری، نور و اکسیژن نیز مورد بررسی قرار گرفتند.


دوره ۲۱، شماره ۱۴۹ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده

سنجد با نام علمیElaeagnus angustifolia L. یکی از گیاهان متعلق به خانواده Elaeagnaceae می‌باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تنوع اسیدهای چرب بذر در برخی از جمعیت‌های سنجد، در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۳ تکرار در ده منطقه از استان‌های اصفهان و چهارمحال و بختیاری انجام شد. به‌منظوراستخراج روغن، از دستگاه سوکسله و برای شناسایی ترکیبات اسیدهای چرب، از دستگاه کروماتوگرافی گازی استفاده شد. نتایج نشان داد که جمعیت‌های مورد مطالعه، تفاوت‌های معنی‌داری در سطح احتمال ۱ درصد از نظر درصد و ترکیب اسیدهای چرب دارند. کم‌ترین و بیشترین درصد روغن به‌ترتیب در جمعیت‌های شهرکرد(۰۱/۰±۴۰/۱) و نایین ۱ و سمیرم (۱۵/۰±۳۰/۴) دیده شد. اسیدهای چرب اشباعِ مشاهده شده در جمعیت‌های مورد‌ مطالعه، میریستیک اسید(C۱۴:۰)، پالمتیک اسید(C۱۶:۰)، استئاریک اسید(C۱۸:۰)، آراشیدونیک اسید(C۲۰:۰)، بهنیک اسید(C۲۲:۰) و لیگنوسریک اسید(C۲۴:۰) بودند. بالاترین درصد اسیدهای چرب اشباع در جمعیت شهرکرد(۰/۲±۳۲/۳۱) و کم‌ترین درصد در نمونه سمیرم (۱۵/۰±۷۰/۲) بدون اختلاف معنادار با نمونه‌های میمه، کوهیایه، نایین۱ و ۲، و زرین‌شهر مشاهده‌ شد. اسیدهای چرب غیراشباعِ اندازه‌گیری شده، پنتا دکنوئئیک اسید(C۱۵:۱)، پالمتیولئیک ‌اسید(C۱۶:۱)، اولئیک اسید(C۱۸:۱)، لینولئیک اسید(C۱۸:۲)، و لینولنیک اسید(C۱۸:۳) بودند. جمعیت‌های حبیب‌آباد ۱ (۶۰/۱±۵۴/۵۷) و فرخ‌شهر(۶۰/۱±۴۱/۵۵) از نظر میانگین درصد اسیدهای چرب تک‌غیراشباع، بالاترین درصد و جمعیت میمه(۰۰/۲±۳۰/۲۸) کم‌ترین درصد اسیدهای چرب تک‌غیراشباع و بالاترین درصد اسیدهای چرب چند‌غیر اشباع (۷۰/۱±۵۳/۶۸) را دارا بود. جمعیت شهرکرد کم‌ترین درصد اسیدهای چرب چند غیراشباع بذر را داشت. در تجزیه خوشه‌ای و در فاصله ۲۵، جمعیت شهرکرد از سایر جمعیت‌ها جدا شده و در خوشه جداگانه‌ای قرار گرفت و در فاصله ۵، سه خوشه قابل تفکیک بود که بر اساس تنوع و ترکیب اسیدهای چرب قابل بحث می‌باشند. نتایج این مطالعه تنوع قابل ملاحظه‌ای از نظر درصد و تنوع اسیدهای چرب در بذر سنجد در مناطق مورد بررسی نشان داد که می‌تواند در اهداف خاص مورد استفاده قرار گیرد.
 

دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده
مقادیر مکش خاک‌های فروریزشی غیر اشباع، نقش تعیین کننده‌ی بر رفتار تغییر حجمی خاک رمبنده (فروریزشی) در مدل‌های رفتاری داشته است. در این پژوهش با انجام آزمایش‌های ادئومتریک (تحکیم تک محوری) به بررسی رفتار فروریزشی خاک پرداخته شد. برای بررسی رفتار تغییر حجم خاک رمبنده، نمونه های استوانه‌ای در شرایط ادئومتریک تا میزان تنش مشخصی بارگذاری شدند. با حفظ مقدارتنش، تغییرات حجم در اثر اشباع اندازه‌گیری شد. با افزایش درجه اشباع و پس از فروپاشی نمونه، بارگذاری و افزایش مرحله به مرحله ادامه یافت. برای تعیین مقدار مکش نمونه‌های خاک نیز از روش صفحه فشار استفاده شد. به کمک نتایج حاصل از صفحه فشار، منحنی مشخصه آب-خاک رسم گردید و تغییرات مکش خاک در مسیر فرو ریزش از روی منحنی مشخصه آب-خاک استخراج گردید. به کمک نتایج آزمایشگاهی مدلی بر پایه ترکیب منطقی، بر اساس تابع وابسته به تغییرات مکش که عامل اساسی در تغییر حجم خاک فروریزشی است، ارائه شد. بر اساس مدل  ارائه شده نتایج آزمایشگاهی محققین دیگر بررسی و صحت سنجی شد. مقایسه نتایج مدل ارائه شده با آزمایشات انجام شده در این تحقیق و نتایج ارائه شده توسط محققین دیگر، قابلیت کاربرد این مدل برای بررسی رفتار تراکم پذیری و تغییر حجم خاک‌های غیر اشباع فرو ریزشی را نشان می‌دهد.


دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده

در مقاله حاضر به بررسی کاهش ارتعاشات زمین تحت اثر بارهای دینامیکی با استفاده از موانع موج نرم و سخت پرداخته شده است. برای درنظرگرفتن شرایط واقعی، زمین علاوه بر حالت همگن به صورت لایه‌لایه نیز مدل شده است. یکی از مهم‌ترین مواردی که در ارتعاشات زمین باید لحاظ گردد اثر سطح آب زیرزمینی است. بدین منظور چند تراز مختلف برای سطح آب زیرزمینی در نظر گرفته شده است. برای مدل‌سازی پدیده انتشار امواج در خاک اشباع از تئوری پوروالاستودینامیک بیو (Biot) و مدل‌سازی پیشرفته اجزا محدود استفاده شده است. موانع موج به دو صورت ترانشه­های توخالی به‌عنوان موانع نرم و موانع بتنی به‌عنوان موانع سخت در نظر گرفته شده­اند. باتوجه‌به حالت­های بسیار متعدد، برای تعیین موقعیت و هندسه موانع نرم و سخت از الگوریتم بهینه‌سازی CMA-ES استفاده شده است. برای این منظور و به‌دست‌آوردن تابع بهینه‌سازی، مدل اجزا محدود پوروالاستودینامیک به‌عنوان تابع هدف در الگوریتم بهینه‌سازی گنجانده شده است. نتایج به‌دست‌آمده نشان می­دهند که ترانشه­های توخالی بیشتر از موانع بتنی میزان ارتعاشات را کاهش می­دهند. علاوه ‌برآن در خاک­های همگن، موانع موج بهینه بتنی در برخی حالت­ها به صورت دال افقی قرار می­گیرند درحالی‌که در خاک­های لایه‌لایه این موانع به شکل ستونی قرار گرفته و مرز بین دولایه بالایی را قطع می­کنند.


دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

یکی از راهکارهای مناسب برای بررسی رفتار شمع، مدل سازی فیزیکی آن در آزمایشگاه می باشد. برای مدل سازی فیزیکی می توان از محفظه ساده ، محفظه کالیبراسیون و دستگاه سانتریفیوژ استفاده نمود. محدودیت ها و سختی های موجود در این وسایل باعث شد اخیرا وسیله ای به نام دستگاه فشار همه جانبه مخروطی(FCV) برای مدل سازی فیزیکی پی های عمیق به جهان معرفی گردد. در این دستگاه که به شکل مخروط ناقص می باشد، می توان با اعمال فشار در کف دستگاه یک گرادیان خطی تنش در امتداد محوری مرکزی ایجاد نمود تا با آنچه در واقعیت اتفاق می افتد هم خوانی داشته باشد.علی رغم مزایای زیادی که این دستگاه دارد ولی در آن سیستمی برای سنجش مکش بافتی خاکهای غیر اشباع در نظر گرفته نشده است. لذا در این تحقیق با ابزارگذاری نمونه ساخته شده از این دستگاه در دانشگاه صنعتی امیر کبیر(FCV-AUT) و اجرای شمع درون آن، این امکان فراهم می گردد تا رفتار شمع در خاک غیراشباع و تاثیر مکش بافتی بر نمودار نیرو- تغییر مکان بررسی شود. شمع استفاده شده در این تحقیق یک شمع انتها باز می باشد که با روش کوبشی و در ماسه لای دار فیروزکوه با رطوبت های وزنی  ۰، ۵، ۱۰ ، ۱۵ و ۲۰ درصد اجرا و در هر مورد نمودار نیرو- تغییرمکان ترسیم شده است. نتایج نشان می دهد در این خاک با افزایش درصد رطوبت از حالت خشک( مکش صفر) به رطوبت ۵ درصد (افزایش مکش) با یک افزایش در نقطه اوج نمودار(ظرفیت باربری نهایی) مواجه می شویم سپس از رطوبت ۵ تا ۱۵ درصد با آنکه مکش کاهش می یابد باز هم ظرفیت باربری افزایش می یابد ولی در انتها با افزایش رطوبت از ۱۵ به ۲۰ درصد روند کاهشی می گردد. این روند تغییرات نشان دهنده یک رطوبت بحرانی در این خاک است که در آن رطوبت ظرفیت باربری شمع حداکثر می گردد. مقدار این رطوبت بسته به دانه بندی و تراکم خاک میتواند متفاوت باشد.

دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده

در پژوهش حاضر به کمک نتایج مطالعات آزمایشگاهی و برمبنای روابط پایه تئوری مکانیک خاک های غیراشباع اقدام به ارائه یک مدل تحلیلی جهت برآورد نشست خاک ناشی از بالاآمدن تراز آب زیرزمینی پس از ساخت و بررسی اهمیت آن در برآورد صحیح نشست نهایی خاک در طول بهره برداری سازه شده است. در این تحقیق رفتار خاک سیلتی تحت آزمایش‌های تحکیم همسان در شرایط اشباع و غیراشباع و همچنین تراندازی کنترل شده نمونه های تحکیم یافته در بارگذاری ثابت مورد بررسی قرار گرفت؛ سپس به کمک نتایج مطالعات آزمایشگاهی و ارائه یک مدل محاسباتی بر مبنای روابط پایه مکانیک خاک‌های غیراشباع و تئوری محاسبه نشست تحکیم ترزاقی به بررسی اثر بالاآمدگی تراز آب بر نشست شالوده واقع بر خاک مورد آزمایش تحت بارگذاری ثابت پرداخته شد. نتایج نشان داد میزان نشست خاک ناشی از این پدیده مرتبط با تراکم اولیه و خصوصیات تحکیمی خاک در شرایط غیر اشباع، خصوصیات تغییر حجمی در مسیرهای تراندازی، ابعاد و شدت بارگذاری شالوده، عمق تراز آب زیرزمینی اولیه و میزان صعود آن خواهد بود؛ به نحوی که در مطالعه حاضر برای یک شالوده مربعی به ابعاد ۱۰ تا ۲۰ متر با بارگذاری یکنواخت واقع بر توده خاک سیلتی، عمق تراز آب زیرزمینی اولیه ۲۵ متری و صعود ۱ تا ۱۰ متری آن، میزان نشست از حدود ۵/۵ میلی متر (برای حداقل عرض پی و حداقل صعود تراز آب) تا ۴۹/۵ میلی متر (برای حداکثر عرض پی و حداکثر صعود تراز آب) محاسبه شد. همچنین نتایج نشان می دهد مقادیر نشست ناشی از ترشدگی خاک وابستگی بیشتری به عمق تراز آب زیرزمینی اولیه و میزان صعود آن نسبت به ابعاد و شدت بارگذاری شالوده دارد، که البته وقوع کامل این نشست ها مستلزم تعادل در مکش های بافتی پس از تراندازی توده خاک است.
 

دوره ۲۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده

با توجه به نیاز روزافزون به ساخت­وساز، مسائل مربوط به گودبرداری و پایداری گود مورد اهمیت قرار گرفته است. یکی از عوامل منجر به ناپایداری گود، نفوذ آب به گود می­باشد. نفوذ آب باعث کاهش مکش بافتی و درنتیجه کاهش مقاومت برشی و نیز افزایش حجم خاک در خاک‌های متورم شونده می­شود. در این پژوهش گود مهارشده با دو روش شمع-انکر و شمع به تنهایی، در معرض عوامل تغییردهنده مکش بافتی مانند ترکیدگی لوله، چاه جذبی و شرایط آب­وهوایی قرارگرفته است. با استفاده از نرم‌افزار SIGMA/W و آنالیز کوپل تأثیر هم‌زمان تغییر در مکش بافتی و تغییر در تنش و کرنش مورد بررسی قرارگرفته است. با توجه به رفتار مخرب خاک­های متورم شونده در شرایط غیراشباع، خاک موردمطالعه در این پژوهش از نوع متورم شونده می­باشد. نتایج نشان داد که افزایش رطوبت در خاک و درنتیجه کاهش مکش بافتی در خاک متورم شونده باعث افزایش نیرو در انکرها و لنگر در شمع می‌شود. همچنین میزان افزایش نیرو در انکر­ها در صورت مدل‌سازی ترکیدگی لوله و چاه جذبی بسیار بیشتر از شرایط تأثیر مرز آب و هوایی برای دو ماه پربارش از سال است. با افزایش فاصله‌ی چاه جذبی و ترکیدگی لوله از گود افزایش نیروی ایجادشده در انکر ها کاهش می‌یابد.
 

صفحه ۲ از ۳