جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای آزمون کشش

خلیل خلیلی، امیر اشرفی،
دوره ۱۴، شماره ۱۳ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده

در فرآیند هیدروفرمینگ اعمال همزمان فشار هیدرولیکی به سطح داخلی لوله و نیروی محوری به دو انتهای لوله، باعث تبدیل یک لوله به شکل قالب مورد نظر می‌شود. استفاده از شبیه‌سازی اجزاء محدود برای پیش‌بینی ابعاد هندسی قطعات تولیدی و پیش‌گیری از عیوب احتمالی متداول است. برای شبیه‌سازی اجزاء محدود خواص مکانیکی دقیق ماده لوله مورد نیاز است. بدست آوردن خواص مکانیکی ماده لوله از آزمایش‌های مشابه با فرآیند هیدروفرمینگ مطلوب می‌باشد. در این تحقیق آزمون بالج هیدرولیکی با استفاده از قالب T شکل برای بدست آوردن منحنی تنش-کرنش ماده لوله معرفی گردیده است. برای این منظور با استفاده از یک سیستم هیدروفرمینگ، آزمایشاتی بر روی لوله‌های مشابه از جنس آلیاژ مس C۱۲۲۰۰ انجام شده است. مقادیر پارامترهای هندسی مورد نیاز برای استفاده در روابط تحلیلی استخراج شده‌اند و منحنی تنش-کرنش رسم گردیده است. نتایج روش ارائه شده با نتایج آزمایش کشش مقایسه شده است. همچنین اثر ناهمسانگردی بر روی منحنی‌های تنش-کرنش بدست آمده از هر دو آزمون مورد بررسی قرار گرفته است. منحنی تنش-کرنش بدست آمده برای رسم منحنی حد شکل‌دهی استفاده شده است. خواص مکانیکی بدست آمده از آزمون بالج و منحنی حد شکل‌دهی، برای شبیه‌سازی ترکیدگی لوله و پیش‌بینی ابعاد هندسی قطعه نهایی در فرآیند هیدروفرمینگ سه‌راهی Tشکل بکار رفته است و با نتایج قطعه آزمایش هیدروفرمینگ مقایسه گشته‌اند. نتایج نشان می‌دهد که قطعه هیدروفرمینگ شبیه‌سازی شده به کمک منحنی تنش-کرنش بدست آمده از روش ارائه شده، با دقت مناسبی به قطعه هیدروفرمینگ واقعی منطبق بوده است.
ربیع بهروز، سمیه قاسمی، رضا شهبازیان یسار، اسماعیل قاسمی،
دوره ۱۵، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

در این تحقیق، مدول الاستیک نانوکامپوزیت‌های نانوسلولز/پلی لاکتیک اسید به دست آمده توسط دو روش آزمون کشش استاندارد (ASTM) و آزمون نانوسختی سنجی با استفاده از میکروسکوپ نیروی اتمی مورد بررسی قرار گرفت. نانوسلولز بکار رفته، با استفاده از روش مکانیکی از الیاف لینتر پنبه تهیه گردید و به نسبت وزنی ۳ و ۵% به دو روش افزودن مستقیم و تکنیک مستربچ مورد استفاده قرار گرفت. سپس ویژگی‌‌های کششی نانوکامپوزیت‌های ساخته شده با استفاده از مستربچ و بدون آن، مطالعه گردید. نتایج آزمون کشش نشان داد که استفاده از مستربچ، سبب بهبود مدول کششی، استحکام کششی و کرنش در شکست خواهد شد. همچنین افزایش نانوسلولز از ۳ به ۵% در نانوکامپوزیت‌های حاوی مستربچ، سبب افزایش استحکام کششی و کرنش در شکست گردید. اما افزایش نانوسلولز در نانوکامپوزیت‌های بدون استفاده از مستربچ، تاثیر معنی‌داری روی بهبود این ویژگی‌ها نداشته است. نتایج آزمون نانوسختی سنجی با میکروسکوپ نیروی اتمی نیز روند مشابه آزمون کشش را نشان دادند که بر این اساس، استفاده از مستربچ در نانوکامپوزیت‌ها سبب افزایش مدول الاستیک گردیده است. سپس نتایج مربوط به این دو آزمون مورد مقایسه قرار گرفت و نتایج نشان داد که مدول به دست آمده از آزمون کشش استاندارد در مقایسه با نانوسختی سنجی، مقادیر کمتری را دارا هستند.
مهدی صادقی، عباس ذوالفقاری، حمید باصری،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

مسئله مهم در طراحی قالبهای چند حفره ای، بالانس جریان بین حفره ها است. هر انحراف در پر شدن نابالانس حفره ها مشکلاتی را در فرآیند تزریق و کیفیت قطعات تزریق پلاستیک ایجاد می کند. در این مقاله، بالانس جریان در یک قالب تزریق پلاستیک دو حفره ای با حجمهای نابرابر (به اصطلاح قالبهای خانوادگی معروف هستند) بررسی شده است. نرم افزار مولدفلو برای پیش بینی فاز پر شدن قالب بکار گرفته شد. قطرهای راهگاه های مربوط به هر حفره برای دست یابی به یک جریان بالانس تنظیم شد. بالانس جریان بوسیله قالبگیری تزریقی با شات کوتاه و اندازه گیری وزن هر حفره ارزیابی شد. پلی اتیلن سنگین بعنوان ماده پلاستیکی در این تحقیق استفاده شد. نتایج نشان داد که انطباق خوبی بین شبیه سازی و تجربی وجود دارد. همچنین، در این مقاله قطر یکی از راهگاه ها در حین قالبگیری تزریقی می تواند بوسیله قرار گیری یک اینزرت در راهگاه مورد نظر تغییر یابد. اثر بالانس جریان روی خواص کششی قطعات تزریق شده بررسی شد. نتایج آزمون کششی نشان داد که قطعات به دست آمده از قالب بالانس استحکام کششی و تغییر طول تا نقطه شکست بالاتری به ترتیب %۱۴ و %۱۸ نسبت به قالب نابالانس دارند. اندازه های قطعات تزریق شده اندازه گیری شد. این نتیجه به دست آمد که اختلافی بین انقباض نمونه های به دست آمده از قالب بالانس و نابالانس مشاهده نشد.
عباس حسن نیاه، مجتبی موحدی،
دوره ۱۷، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

ورق‌های آلیاژ آلومینیم H۳۴-۵۰۵۲ و ورق‌های فولاد ۱۲-St روکش‌شده با آلومینیم ۱۰۵۰ (با ضخامت پوشش ۱mm) به روش جوشکاری قوسی الکترود تنگستنی-گاز (GTAW) با طرح اتصال لبه ‌روی ‌هم در سه جریان جوشکاری ۸۰، ۱۰۰ و ۱۲۰ آمپر با استفاده از فلز پرکننده ۴۰۴۷-ER (Al-Si) متصل شدند. اثر جریان جوشکاری بر ریزساختار جوش، لایه‌ی ترکیبات بین‌فلزی و استحکام کششی اتصالات بررسی شد. برای مطالعات ریزساختاری از میکروسکوپ‌های نوری و الکترونی روبشی (SEM) مجهز به آنالیز طیف سنجی تفرق انرژی (EDS) استفاده شد و استحکام کششی اتصالات از آزمون‌ کشش-برش بدست آمد. نتایج نشان داد که در تمام نمونه‌ها یک لایه‌ی واکنشی شامل دو فاز بین‌فلزی Al۵Fe۲ و Al۳Fe در فصل‌مشترک فلز پایه فولاد ۱۲-St با لایه پوشش آلومینیم ۱۰۵۰ در زیر محل جوش به‌صورت پیوسته تشکیل شده است. حداکثر میانگین ضخامت لایه‌ی واکنشی mµ ۵/۳~ بدست آمد که به‌نظر می‌رسد حضور لایه پوشش آلومینیم ۱۰۵۰ مانع رشد بیش از حد لایه ترکیبات بین‌فلزی Al-Fe شده ‌است. با افزایش جریان جوشکاری، استحکام کششی اتصال به‌صورت تقریبا خطی کاهش می‌یابد و فاصله بازوهای اولیه دندریتی α-Al افزایش یافته و توزیع فازهای یوتکتیک‌های Al-Si غیریکنواخت شده ‌است. در نتیجه رشد ترک را تسهیل کرده و نیروی شکست کاهش می‌یابد. حداکثر استحکام کششی در اتصالات معادل ۱۹۰MPa ~ بدست آمد که %۸۰~ استحکام کششی فلز پایه آلیاژ آلومینیم ۳۴H-۵۰۵۲ می‌باشد. درحین آزمون کشش-برش شکست همه نمونه‌ها با زاویه °۷۰~ از سطح آلومینیم ۱۰۵۰ گسترش یافت. تجزیه و تحلیل تنش در جوش نشان داد که شکست در جوش عمدتا با حداکثر تنش نرمال کنترل می‌شود.
علیرضا باقری‌بمی، سعید امینی، رضا تیموری،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

فرآیند غلطک‌کاری ساچمه‌ای با قابلیت دورانی برای بهبود خواص سطحی قطعه کار استفاده می‌شود. در این تحقیق با استفاده از طراحی آزمایش تجربی و برای بهبود خواصی شامل سختی و زبری حالت بهینه مشخص شد. در سرعت ۱۰۰۰میلی‌متر بر دقیقه، ۳ پاس و نوع فرآیند سنتی و التراسونیک و مدل پیشنهادی رگرسیون را معین کرد. در این حالت سختی ۱۳۱میکرو ویکرز را نشان داده و نیز زبری کمینه را در زبری میانگین به ۰/۱۷۹میکرون و زبری بیشینه ۱/۰۱میکرون را مشخص نموده است. از نمونه بهینه و نسبت به نمونه مرجع توپوگرافی سطح، ریزساختار و آزمون کشش را مورد بررسی قرار داده است. ریزساختار با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی از حدود ۳۰ تا ۵۰میکرون به حدود ۳۰۰نانومتر کاهش در ضخامت حدود ۵۰میکرون زیر سطح را نشان داده است. آزمون کشش استحکام، تنش تسلیم و درصد افزایش طول را به ترتیب حدود ۱۰ و ۲۹% افزایش را مشخص کرد. توپوگرافی نیز کاهش زبری را ۴۰% کاهش نشان داده است. سختی زیر سطح در ضخامت قطعه مورد بررسی قرار گرفت و نسبت به نمونه مشابه بهینه سنتی و نوین نشان از تاثیر افزایش سختی متاثر از ریزشدن ساختار و نرخ کرنش داشته است.

ارمیا غلامزاده، ولی اله پناهی زاده، محمد حسین پور، مرتضی علیزاد کامران،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

نمودار‌های حد شکل‌پذیری در پیش‌بینی رفتار ورق از اهمیت بالایی برخوردار است لذا، پیش‌بینی و ترسیم این نمودار‌ها به روش تئوری و تجربی یکی از اصلی‌ترین اهداف مقاله حاضر بوده است. در این مقاله رفتار شکل‌پذیری ورق آلومینیوم ۵۰۸۳، با درنظر گرفتن رفتار کرنش‌-سختی برای ورق مورد بررسی قرار گرفت. جهت به‌دست آوردن و کالیبره نمودن ضرایب معیار‌ تسلیم پیشرفته‌ی BBC۲۰۰۸، آزمون کشش در ۷ راستا با زوایای ۰، ۱۵، ۳۰، ۴۵، ۶۰، ۷۵ و ۹۰ درجه نسبت به جهت نورد انجام شد. تنش‌های تسلیم در حالت کرنش صفحه‌ای محاسبه و ضرایب ناهمسانگردی استخراج شده و تابع خطای مناسب تعریف گردید؛ سپس روابط مربوط به محاسبه تنش تسلیم کرنش صفحه‌ای به تابع خطا افزوده شد. تابع خطا با استفاده از الگوریتم ژنتیک بهینه‌سازی شد و با استفاده از ضرایب معیار تسلیم به‌دست آمده، کرنش‌های حدی محاسبه گردید. نتایج نشان دادند که با افزایش ۱/۰ توان کرنش سختی، کرنش‌های حدی بین ۳۰ تا ۴۰ درصد افزایش می‌یابند. همچنین نتایج نشان دادند که ضریب ناهمگنی اولیه ( ) در تعیین نمودار حد شکل‌دهی تأثیر زیادی دارد و با تغییر بسیار جزی، تأثیر به سزایی در نمودار حد شکل‌دهی می‌گذارد؛ به‌گونه‌ای که با افزایش این ضریب در حدود ۰۱۶/۰ مقادیر کرنش‌های حدی تقریباً دو برابر می‌شوند. با استفاده از نتایج این مقاله، می‌توان با داشتن خواص ورق ازجمله استحکام‌های تسلیم و ضرایب ناهمسانگردی و انتخاب مناسب معیار تسلیم، منحنی حد شکل‌پذیری ورق‌های مختلف را به‌صورت تئوری با دقت قابل قبولی تعیین کرد.
حمیدرضا عزت پور، غلامرضا ابراهیمی، جواد محمدپور،
دوره ۲۳، شماره ۷ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

در پژوهش حاضر، رفتار کششی گرم و مورفولوژی شکست فولاد ۴۱۰ در محدوده دمایی C° ۱۱۰۰-۹۵۰ و نرخ های کرنش s ۰۵/۰ و s ۵/۰ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تنش سیلان فولاد مورد مطالعه با افزایش دما کاهش یافتن که تایید کننده کاهش استحکام فولاد در برابر تغییر شکل بود. در نرخ کرنش s ۰۵/۰ با افزایش دما کرنش بیشینه به طور محسوس کاهش یافت در حالی که در نرخ کرنش s ۵/۰ به دلیل رقابت پدیده های متالوژیکی مانند کارسختی و کارنرمی (بازیابی دینامیکی و تبلور مجدد دینامیکی) رخ داده در طول فرایند بعد از یک کاهش اولیه یک روند افزایشی در کرنش پیک با افزایش دما مشاهده شد. نتایج سطح شکست نشان داد که در دمای C° ۹۵۰ مکانیزم شکست ترد سهم بالایی در هر دو نرخ کرنش را داشت و مورفولوژی سطح شکست نرم (افزایش دیمپل ها و کاهش صفحات کلیواژ) با افزایش دما غالب بود. در نرخ کرنش s ۰۵/۰ ابعاد حفره­ها و ترک­های تشکیل شده به مراتب بزرگ­تر از ترک­های ایجاد شده در نرخ کرنش s ۵/۰ بودند که نشان دهنده از هم گسیختگی بالا و کاهش تغییرات طول تا شکست نمونه های تغییرشکل یافته در نرخ کرنش پایین بود که با نتایج نمودارهای تنش-کرنش مطابقت داشت.

صفحه ۱ از ۱