جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای ماشینکاری تخلیه الکتریکی
محمدرضا شبگرد، احد قلی پور، موسی محمدپورفرد،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
در این مطالعه تکجرقه فرآیند ماشینکاری تخلیه الکتریکی بههمراه میدان مغناطیسی خارجی و ارتعاشات التراسونیک ابزار با استفاده از روش اجزای محدود، مدلسازی شد. با توجه به همخوانی خوب ضخامت لایه دوباره منجمد شده تئوری بهدستآمده از مدلسازی عددی و ضخامت لایه دوباره منجمد شده تجربی بهدستآمده از آزمایشها با بیشترین خطای ۸/۶%، از مدلسازی عددی انجامشده برای بهدستآوردن توزیع دما در سطح قطعه کار و پیشبینی ابعاد حفرههای تشکیلشده روی سطوح ماشینکاریشده استفاده شد. با استفاده از آنالیز عددی و تجربی انجام شده، تاثیر اعمال همزمان میدان مغناطیسی خارجی حول فاصله گپ و ارتعاشات التراسونیک به ابزار در فرآیند ماشینکاری تخلیه الکتریکی بر درصد بهرهوری دفع مواد مذاب از چاله مذاب توسط کانال پلاسما، ضخامت لایه دوباره منجمد شده تشکیلشده روی سطح قطعه کار و ابعاد حفرههای تشکیلشده روی سطوح ماشینکاریشده مطالعه شد. نتایج عددی و تجربی نشان دادند که اعمال همزمان میدان مغناطیسی خارجی حول فاصله گپ و ارتعاشات التراسونیک به ابزار در فرآیند ماشینکاری تخلیه الکتریکی درصد بهرهوری دفع مواد مذاب از چاله مذاب توسط کانال پلاسما را افزایش داده و ضخامت لایه دوباره منجمد شده را کاهش می دهد. همچنین اعمال همزمان میدان مغناطیسی خارجی حول فاصله گپ و ارتعاشات التراسونیک به ابزار در فرآیند ماشینکاری تخلیه الکتریکی موجب افزایش عمق و حجم حفرهها و کاهش شعاع حفرههای تشکیلشده روی سطح قطعه کار میشود.
مهران نصری، احسان روحانیاصفهانی،
دوره ۱۹، شماره ۶ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
ماشینکاری تخلیه الکتریکی نیمهخشک یکی از روشهای نوین برادهبرداری سازگار با محیط زیست است. با ترکیب روش حداقل مقدار روانکار و روغن گیاهی علاوه بر کاهش مضرات سلامتی و کاهش هزینهها به بهبود فرآیند منجر میشود. این تحقیق روی فولاد Mo۴۰ صورت گرفت و از ترکیب روغن گیاهی و هوا بهعنوان دیالکتریک استفاده شد. اثر متغیرهای جریان الکتریکی، ولتاژ مدار باز، زمان روشنی پالس، زمان خاموشی پالس و فشار هوا بر نرخ برادهبرداری، نرخ سایش ابزار و زبری سطح و با استفاده از روش طراحی ترکیب مرکزی سطح پاسخ مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج نشان داد که افزایش آمپر، زمان روشنی پالس، ولتاژ مدار باز موجب دوام کانال پلاسما و افزایش نرخ برادهبرداری شده و زمان خاموشی پالس با شستوشوی بهتر محیط از ذرات اتصال کوتاه را کمتر کرده و همگی منجر به تاثیر بر نرخ برادهبرداری شدهاند. همچنین افزایش متغیرهای آمپر و ولتاژ مدار باز منجر به افزایش سایش الکترود ابزار شده و افزایش زمان روشنی پالس و نیز افزایش زمان خاموشی پالس، کاهش نرخ سایش ابزار را به همراه دارد. افزایش فشار هوا موجب کاهش تراکم دیالکتریک و افزایش نرخ سایش ابزار شد. از طرف دیگر افزایش آمپر و زمان روشنی پالس و همچنین ولتاژ مدار باز موجب افزایش زبری سطح، افزایش زمان خاموشی پالس و فشار هوا بهعلت شستوشوی بهتر موجب کاهش زبری سطح شدند. انتخاب این روش منجر به افزایش ۲۰۰% میزان نرخ برادهبرداری و کاهش ۳۰% نرخ سایش ابزار و کاهش ۶۰% زبری سطح نسبت به روش غوطهوری نفت سفید شده است.
سعید اسکوئیان، وحید عابدینی، علیرضا حاجیعلیمحمدی،
دوره ۲۰، شماره ۶ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
در این پژوهش، اثر استفاده از دو نانوذره اکسید آلومینیوم و اکسید سیلیسیم بهصورت همزمان با دیالکتریک در فرآیند ماشینکاری تخلیه الکتریکی آلیاژ تیتانیوم Ti-۶Al-۴V بررسی شد. پس از بررسی پارامترهای تاثیرگذار در فرآیند ماشینکاری تخلیه الکتریکی به کمک نانوذرات، ۴ پارامتر شدت جریان، غلظت، زمان روشنی پالس و ترکیب نسبی ذرات بهعنوان پارامترهای ورودی در نظر گرفته شدند. اثر هر یک از این پارامترها در سه سطح بر نرخ برادهبرداری، سایش نسبی ابزار و صافی سطح نهایی قطعه بررسی شد. با توجه به پیشرفت صنعت در زمینه مصرف دیالکتریکهای زیستمحیطی، در این مطالعه آب دیونیزهشده، دیالکتریک ماشینکاری تخلیه الکتریکی بود. همچنین برای طراحی آزمونها، تحلیل نتایج و بهینهسازی پارامترها از نرمافزار Design Expert استفاده شد. نتایج نشان داد، بهترین کیفیت سطح ماشینکاری، با افزودن نانوذرات در ترکیب نسبی ۵۰% بهدست میآید. در این درصد از ترکیب، سطح دارای کمترین ترک و لایه ذوبشده مجدد است. همچنین در شرایط شدت جریان ۱۲آمپر، زمان روشنی پالس ۱۰۰میکروثانیه و ترکیب ۷۵% از نانوذرات بیشترین میزان نرخ برادهبرداری و حداقل سایش ابزار حاصل میشود.
سعید دیناروند، بهزاد جباریپور،
دوره ۲۰، شماره ۷ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
ترکیب بین فلزی مدرن تیتانیوم آلومیناید گاما (γ-TiAl) بهعلت چگالی پایین، مدول الاستیسیته بالا، مقاومت زیاد در برابر اکسیداسیون، خوردگی و احتراق، اخیراً در صنایع هوافضا و خودروسازی مورد توجه قرار گرفته است. ماشینکاری این آلیاژ به روشهای سنتی بسیار دشوار است. در مطالعه حاضر، با استفاده از انواع الکترودهای ابزار گرافیت، مس و آلومینیوم به ماشینکاری تخلیه الکتریکی نمونههای γ-TiAl پرداخته میشود. نتایج نشان میدهد که در هنگام استفاده از الکترودهای آلومینیومی، نرخ سایش ابزار بهطور متوسط ۲/۳ برابر بیشتر از ابزارهای مسی و ۵/۸ برابر بیشتر از گرافیت است. در هنگام استفاده از گرافیت، نرخ برادهبرداری بهطور متوسط ۴/۲ برابر بیشتر از مس و ۷/۷ برابر بیشتر از ابزارهای آلومینیومی است. ماشینکاری با آلومینیوم منجر به شکلگیری ترکیبات اکسیدی Al۲O۳ و TiO۲ روی سطح قطعهکار میشود، ولی در ماشینکاری با گرافیت، فازهای کاربیدی TiC، Ti۸O۵ روی سطح تشکیل میشود. در ماشینکاری با گرافیت بهدلیل شکلگیری ترکیبات سخت کاربیدی در لایه انجماد مجدد، میکروسختی بیشتر از نمونه ماشینکاریشده توسط ابزار آلومینیومی است که ترکیبات اکسیدی روی سطح وجود دارند و سختی لایه انجماد مجدد در نمونه ماشینکاریشده با ابزار مسی کمتر از دو ابزار دیگر است و دلیل آن وجود فازهایی با سختی کمتر همچون اکسید مس است. بیشترین مقاومت به خوردگی الکتروشیمیایی متعلق به نمونه ماشینکاریشده توسط گرافیت و کمترین مقاومت به خوردگی برای نمونه ماشینکاریشده توسط آلومینیوم است. کاهش ترکیبات اکسیدی و آلومینیومی و افزایش فازهای کاربیدی منجر به افزایش مقاومت به خوردگی نمونههای ماشینکاریشده γ-TiAl میشود.
مهدی برغمدی، پیام سرائیان، صادق رحمتی، احسان شکوری،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
امروزه انواع ایمپلنت ها با کاربردهای مختلف، جهت جایگزینی و یا حمایت از یک ساختار زیستی آسیبدیده مورد استفاده قرار میگیرند که از رایجترین آنها میتوان به ایمپلنت های دندانی و ارتوپدی اشاره نمود. با توجه به کاربرد گسترده فولاد زنگ نزن L۳۱۶ در ساخت انواع ایمپلنت ها و بروز ترک و تنش های پسماند طی استفاده از فرآیند ماشین کاری تخلیه الکتریکی برای تولید این محصولات، بکارگیری روش های پرداخت مؤثر و با صرفه اقتصادی نظیر برنیشینگ، بر افزایش خواص سطحی و سازگاری این محصولات با بافت زنده تأثیرگذار است. در این پژوهش، پس از انجام فرآیند ماشینکاری تخلیه الکتریکی روی سطح نمونه و ساخت ابزار برنیشینگ ساچمه ای، عملیات برنیشینگ با تغییر پارامترهای ورودی و مطابق با آزمایش های طراحی شده با استفاده از نرم افزار مینی تب انجام شد و به این ترتیب، تأثیر متغیرهای نیروی برنیشینگ، سرعت پیشروی و تعداد عبور ابزار، بر خواص زبری سطح، میکروسختی و مقاومت به خوردگی سطح پایانی قطعه کار مورد بررسی قرار گرفت. طی بهینه سازی انجام شده به روش سطح پاسخ، مقدار بهینه برای زبری سطح، میکروسختی و نرخ خوردگی نمونه ها، به ترتیب، ۰/۱۰۸ میکرومتر، ۴۳۵/۳۴ ویکرز و ۱۰۵×۲/۱۸ اهم، بدست آمد که در مقایسه با نمونه شاهد، زبری سطح نمونه ها در حدود ۹۷% کاهش یافته و میکروسختی و مقاومت نمونه ها در برابر خوردگی به ترتیب، در حدود ۲ و ۱۱ برابر افزایش یافته است.