جستجو در مقالات منتشر شده


۱۴ نتیجه برای هدایت الکتریکی


دوره ۳، شماره ۱۰ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده

   به رسانایی یک ماده خاص در برابر جریان الکتریکی، هدایت الکتریکی گفته می شود که با واحد میکرو زیمنس[۱] بر سانتیمتر  بیان می گردد. هدایت الکتریکی یا رسانش شیر عمدتاً مربوط به املاح موجود در آن به ویژه یونهای سدیم، پتاسیم و کلر است. نظر به اینکه سنجش هدایت الکتریکی یک روش ساده و سریع  می باشد، لذا در این پژوهش جهت تعیین کیفیت شیر از نظر تازگی و کهنگی، همبستگی این ویژگی با عواملی مانند pH، اسیدیته   و شمارش کلی میکروبی مورد مطالعه قرار گرفت. ابتدا با تغییر دادن شاخص هائی نظیرpH، اسیدیته و شمارش کلی میکروبی در شیر خام بدون چربی میزان نوسانات هدایت الکتریکی در یک دمای ثابت (ºc۲۵)  محاسبه گردید. سپس ۲۰۰ نمونه شیر خام به روش تصادفی از محل دریافت شیر، دریکی از کارخانه های شیر پاستوریزه تهران، نمونه گیری و در شرایط دمای پایین ( ºc۳) به آزمایشگاه منتقل شد. در ۱۰۰ نمونه شیر کامل شاخص های مورد نظر در این مطالعه آزمایش و سپس هدایت الکتریکی بدون توجه به دما مورد سنجش قرار گرفت و در ۱۰۰ نمونه دیگر همین آزمایشها با ثابت نگه داشتن دمای شیر(ºc ۲۵) انجام شد. زمانی که هدایت الکتریکی شیر خام بدون چربی در دمای ثابت اندازه گیری شد، نتایج با۱۰ تکرار، نشان داد که با افزایش pH و کاهش اسیدیته، هدایت الکتریکی بصورت خطی افزایش می یابد (P۰,۰۵) در سایرآزمایشها، رابطه معناداری بین قابلیت هدایت الکتریکی، pH، اسیدیته وشمارش کلی میکروبی مشاهده نگردید.(P>۰.۰۵) لذا به نظر می رسد که عوامل زیادی در تغییرات هدایت الکتریکی شیر خام موثر می باشند و نمی توان تنها با سنجش هدایت الکتریکی کیفیت شیر خام را ارزیابی نمود.  
 

دوره ۹، شماره ۳۶ - ( ۸-۱۳۹۱ )
چکیده

چکیده هدف کلی از این مطالعه طراحی، ساخت و بررسی عملکرد یک سیستم اهمیک می باشد. حرارت دهی اهمیک تکنیکی برای گرم کردن مستقیم مواد غذایی با استفاده از انرژی الکتریکی است. در این پژوهش ابتدا سیستم اهمیکی با محفظه تیمار استوانه ای شکل از جنس تفلون به قطر و  طول۲۰۰ و ۹۴ میلی متر طراحی و ساخته شد. سپس مواد غذایی مورد آزمایش با اعمال ولتاژ ۱۵ ولت بر سانتی متر گرم گردید. در این تحقیق از سیستم های غذایی مختلفی شامل محلول نمک در غلظت های بین ۲/۰ تا ۶/۰ درصد (وزنی/ حجمی (یعنی نسبت وزن ماده حل شده به حجم آب))، محلول نشاسته با غلظتی بین ۲ تا ۵ درصد (وزنی/ حجمی) در حضور ۵/۰ درصد نمک و سیستم دو فاز حاوی ۵ درصد نشاسته، ۵/۰ درصد نمک و ۱ تا ۱۰ درصد روغن (وزنی/ حجمی) استفاده گردید. سرعت گرم شدن سیستم های غذایی مختلف از طریق ثبت دما در فاصله های زمانی معین بدست آمد و از آن برای مطالعه تاثیر غلظت نمک، نشاسته و روغن بر سرعت گرم کردن استفاده گردید. نتایج نشان داد که این میزان با افزایش غلظت نشاسته و نمک افزایش یافته (با R۲ بیشتر از ۹۹%) در حالیکه افزایش در مقدار روغن، سرعت حرارت دهی را کاهش می دهد (با R۲ بیشتر از ۹۸%).   

دوره ۱۴، شماره ۶۸ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده میکروامولسیون‏ها سامانه­های شفاف نوری و پایدار ترمودینامیکی هستند که قادر به استخراج انتخابی و ایمن ترکیبات مختلف (نظیر غذاداروها) از بافت­های متفاوت (مانند بافت­های گیاهی) می‏باشند. در ضمن، شناسایی نانوساختار میکروامولسیون (میسل نرمال، میسل معکوس و دوپیوسته) اطلاعات با ارزشی را در زمینه­ی کاربرد این سامانه­ها فراهم می­کند. بنابراین، در مطالعه‏ی حاضر استخراج لیکوپن از پسماندهای صنعتی کارخانه­های رب گوجه‏فرنگی با استفاده از سامانه‏ی میکروامولسیون تهیه شده با استفاده از سورفاکتانت طبیعی ساپونین و کمک­سورفاکتانت پروپیلن گلیکول، صورت گرفت و انواع نانوساختارهای موجود در ناحیه­ی تک فاز میکروامولسیون توسط هدایت­سنجی الکتریکی و اندازه­گیری ویژگی­های جریانی تعیین شدند. نتایج نشان داد که روش تیتراسیون با آب و اندازه­گیری هدایت الکتریکی و ویژگی­های جریانی در راستای خطوط رقیق­سازی در نمودار شبه-سه-فازی می­توانند به عنوان روش­های ساده و سریع برای تعیین نانوساختارهای گوناگون و مرز بین این ساختارها در ناحیه­ی میکروامولسیون مورد استفاده قرار گیرند. همچنین مدل هرشل-بالکلی بهترین برازش را با داده­های حالت بالا رونده­ی تنش برشی-سرعت برشی حاصل از تمامی نمونه­ها نشان داد.
موسی محمدپور فرد،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

در این مطالعه، رفتار حرارتی و هیدرودینامیکی یک نانوسیال غیرنیوتونی مغناطیس شونده (با فرض سیال پایه غیرنیوتونی بعلاوه ۴% اکسید آهن) در یک کانال مستطیلی عمودی و در حضور میدانهای مغناطیسی مختلف، به صورت عددی با استفاده از مدل دوفازی مخلوط، مدل قانون توانی و روش حجم محدود مورد بررسی قرار گرفته است. با در نظر گرفتن هدایت الکتریکی برای سیال پایه، علاوه بر اصول فرهیدرودینامیک، اصول مگنتوهیدرودینامیک نیز در نظر گرفته شده است. تاثیر غیر نیوتونی بودن سیال با استفاده از مدل قانون توانی، با فرض برابر بودن شاخص سازگاری در این مدل با لزجت در حالت نیوتونی، برای دو مقدار متفاوت شاخص قانون توانی، یعنی ۶/۰ و ۸/۰ بررسی و نتایج بدست آمده با نتایج حالت نیوتونی مقایسه شده است. سه حالت مختلف میدان مغناطیسی برای بررسی انتخاب شده است: میدان محوری غیر یکنواخت، متقاطع یکنواخت و حالتی که هر دو میدان مذکور به صورت همزمان اعمال شدهاند. با توجه به نتایج بدست آمده روند کلی تغییرات برای عدد نوسلت و ضریب اصطکاک برای سیال غیرنیوتونی همانند حالت نیوتونی است با این تفاوت که در حالت غیر نیوتونی و با کاهش شاخص توانی، تاثیر پذیری پروفیل سرعت، عدد نوسلت، ضریب اصطکاک از میدان محوری، بیشتر میشود. همچنین نتایج نشان میدهند که هدایت الکتریکی تاثیرات قابل ملاحظهای بر رفتار فروسیال دارد و قابل صرفنظر نیست و میدان محوری با گرادیان منفی و میدان متقاطع اثرات مشابهی بر افزایش عدد نوسلت و ضریب اصطکاک دارند، در حالیکه میدان محوری با گرادیان مثبت آنها را کاهش میدهد.

دوره ۱۵، شماره ۷۶ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

شکر با قیمت ارزان در مقایسه با میزان کالری که تولید می‏کنند به‏عنوان یکی از مواد غذایی مهم در جیره روزانه افراد به خصوص جوامع فقیر مطرح است. از سوی دیگر در صنعت قند به دلیل نیاز مصرف‏کننده به محصولی با کیفیت و متنوع از تکنیک تبادل یونی استفاده می‏شود که این امر خصوصیات شیمیایی نمونه را تحت تأثیر قرار می‏دهد. از این‏رو هدف از انجام این پژوهش بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی (بریکس، pH، رنگ و هدایت الکتریکی) محلول شکر خام و سفید تحت تأثیر رزین کاتیونی، دمای ۷۰ درجه سانتی‏گراد به مدت دو ساعت و رزین آنیونی بود. نتایج نشان داد که با استفاده از رزین میزان بریکس نمونه‏های تولیدی کاهش یافت. هم‏چنین براساس نتایج مشخص گردید که رزین کاتیونی و اعمال دمای ۷۰ درجه سانتی‏گراد در افزایش میزان pH مؤثر بود و کاربرد رزین آنیونی موجبات کاهش این پارامتر را مهیا ساخت. علاوه بر این نتایج بدست آمده کاهش رنگ هر دو محلول قندی را در حضور رزین نشان داد که در مورد شکر سفید کاهش رنگ در ارتباط مستقیم با pH بود اما در مورد شکر خام بعد از استفاده از رزین آنیونی اندکی افزایش رنگ مشاهده شد. از سوی دیگر نتایج بیانگر افزایش هدایت الکتریکی با استفاده از رزین کاتیونی و اعمال درجه حرارت ۷۰ درجه سانتی‏گراد بود. به گونه‏ای که نمونه تحت تیمار رزین کاتیونی و دمای ۷۰ درجه سانتی‏گراد دارای بیش‏ترین هدایت الکتریکی بود.

دوره ۱۵، شماره ۸۵ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

مرحله‌ی غوطه‌وری از مهم‌ترین مراحل فرآیند نیم‌جوش کردن برنج است. غوطه‌وری گرم نیازمند کنترل دقیق می‌باشد زیرا ذرات نشاسته، طی غوطه‌وری ژلاتینه می‌گردد. مقادیر ژلاتینه شدن نشاسته برنج با استفاده از کالری متر تفاضلی اندازه‌گیری می-شود. این روش دارای هزینه بالایی بوده و داده‌های آن به‌صورت بی‌درنگ قابل استفاده نیست؛ بنابراین در مطالعه حاضر یک رابطه‌ی ریاضی بین درجه ژلاتینه شدن نشاسته برنج با خواص فیزیکی (رطوبت شلتوک) – الکتریکی (هدایت الکتریکی و ولتاژ خروجی حسگر خازنی آب شلتوک) طی مرحله‌ی غوطه‌وری فرآیند نیم جوش کردن تدوین شد. برای اندازه‌گیری خواص الکتریکی آب شلتوک، یک سامانه آزمایشگاهی گرمایش اهمی و حسگر خازنی به ترتیب برای اندازه‌گیری هدایت الکتریکی و ولتاژ طراحی و ساخته شد. برای اجرای آزمایش، شلتوک (رقم شیرودی) با غوطه‌وری در دمای ۶۰، ۶۵ و OC۷۰ نیم جوش شده بود. در هر دما، نمونه‌ی شلتوک و آب شلتوک در ۵ زمان غوطه‌وری متفاوت برداشته شد. نتایج آزمایش نشان داد که مقادیر رطوبت شلتوک (۱۸/۲۱ تا ۱/۳۵% بر پایه تر)، هدایت الکتریکی (۶۳/۰ تا mS/cm ۶/۱) و ولتاژ خروجی حسگر خازنی (۲۱۶ تا mV ۵۹۵) آب شلتوک و درصد ژلاتینه شدن نشاسته برنج (۵/۵ تا ۷/۳۱%) به‌طور معنی‌دار (P<۰,۰۵) و به ترتیب با معادله‌ی نمایی (R۲>۰.۹۸)، نمایی (R۲>۰.۹۳)، درجه دوم (R۲>۰.۹۵) و نمایی (R۲>۰.۹۶) طی غوطه‌وری افزایش یافت. یک رابطه خطی بین درجه ژلاتینه شدن نشاسته برنج و خواص فیزیکی- الکتریکی آب شلتوک برازش گردید. نتایج نشان داد ‌که هدایت الکتریکی آب شلتوک توانست با کمترین خطای رگرسیونی، مقدار ژلاتینه شدن نشاسته برنج طی غوطه‌وری را پیش‌بینی کند.

دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

وجود خاک‌های واگرا در محل اجرای سازه‌های مهندسی به‌عنوان یکی از مشکلات ژئوتکنیکی شناخته شده‌است. هدف اصلی این تحقیق، تعیین نرخ رشد و پیشرفت واکنش‌های پوزولانی خاک واگرا و آهک در کوتاه‌مدت و بلندمدت از منظر ریزساختاری و درشت ساختاری و همچنین تعیین میزان آهک مصرفی در طی زمان و تأثیر آن بر پارامترهای مکانیکی بوده‌است. در این راستا آزمایش‌ها با درصدهای مختلف آهک هیدراته (۰ تا ۱۰ درصد) انجام شد. از مهم‌ترین نتایج این پژوهش می‌توان به ارائه یک معیار ساده برای شروع واکنش‌های پوزولانی و تعیین میزان آهک مصرف‌شده در طی واکنش‌های پوزولانی بر اساس pH و ضریب هدایت الکتریکی (EC) اشاره نمود. بر اساس نتایج آزمایش‌های pH و ضریب هدایت الکتریکی (EC)، پراش پرتو ایکس (XRD) و مقاومت فشاری محدود نشده (UCS) در مقادیر mS/cm ۴ ≤ EC واکنش‌های پوزولانی صورت می‌پذیرد و تشکیل ترکیبات جدیدی مانند ساختار هیدرات سیلیکات کلسیم (CSH) و هیدرات آلومینات کلسیم (CAH) موجب افزایش خصوصیات مقاومتی خاک می‌شود. در طی زمان با کاهش mS/cm ۴ ≥ EC و ۱۲,۴ ≥ pH نرخ واکنش‌های پوزولانی و افزایش مقاومت خاک محدود می‌شود. در خاک واگرای مورد مطالعه حدود ۳ تا ۴% آهک برای واکنش کوتاه‌مدت که شامل تبادل کاتیونی است، کافی است. بر اساس نتایج، افزایش ۶% آهک در طی ۱۴ روز اول (mS/cm ۴ ≤ EC و pH ≥ ۱۲) مقاومت فشاری نمونه تثبیت‌شده را حدود ۱۰ برابر افزایش می‌دهد این در حالی است که پس از ۱۴ روز (mS/cm ۴ ≥ EC و pH ≥ ۱۲) افزایش مقاومت تنها حدود ۵% است.

دوره ۱۶، شماره ۸۷ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

در پژوهش حاضر صمغ برگ گیاه آزی‌وش (Corchorus olitorius L) برای نخستین بار با کمک روش الکتروریسی در حضور پلی‌وینیل الکل به‌صورت نانوالیاف طبیعی مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا اثر نسبت­های مختلف اختلاط محلول آبی صمغ آزی‌وش (G) در غلظت‌های مختلف (۲، ۵/۲ و ۳ گرم بر لیتر) با پلی‌وینیل الکل (P۷۰:G۳۰،P۶۰:G۴۰، P۵۰:G۵۰ و P۰:G۱۰۰) بر ویسکوزیته و هدایت الکتریکی به عنوان اصلی­ترین پارامتر­های محلول بررسی شد. نتایج نشان داد با افزایش غلظت صمغ و نسبت حجمی پلی‌وینیل الکل ویسکوزیته افزایش معنی­داری یافت (۰۱/۰p<). همچنین صرف ‌نظر از میزان غلظت صمغ آزی‌وش با افزایش نسبت صمغ به پلی‌وینیل الکل هدایت الکتریکی افزایش معنی­داری نشان داد (۰۵/۰p<). در بررسی تغییرات تنش برشی- نرخ برشی محلول‌های صمغ آزی‌وش و پلی‌وینیل الکل رفتار سودوپلاستیک تأیید شد. بررسی برازش داده‌های رئولوژیکی با مدل‌های هرشل بالکلی، قانون توان و کاسون نشان داد مدل هرشل بالکلی با بیش­ترین میزان R۲/RMSE به شکل مطلوبی توصیف کننده رفتار جریان است و مقادیر اندیس جریان و ضریب قوام با مدل مذکورتعیین شدند. پس از الکتروریسی محلول­ صمغ آزی­وش-پلی‌وینیل الکل در شرایط ثابت دستگاهی (ولتاژ ۱۸ کیلوولت، شدت جریان حجمی ۷/۰ میلی­لیتر بر ساعت و فاصله­ی سوزن تا صفحه جمع‌کننده ۱۲ سانتی­متر) ، با بررسی ریزساختار و بر مبنای مورفولوژی فاقد گویچه فرمولاسیون صمغ آزی‌وش در غلظت ۲ گرم بر لیتر و نسبت اختلاط ۷۰:۳۰ با پلی­وینیل الکل (P۷۰:G۳۰-C۲) به‌عنوان مناسب‌ترین فرمولاسیون با میانگین قطر نانوالیاف۹۰ نانومترانتخاب شد. بر اساس نتایج FTIR افزودن صمغ به پلی‌وینیل الکل سبب افزایش شدت باندها به دلیل ارتعاشات گلیکوزیدی گروه‌های کربونیل و هیدروکسیل گردید. همچنین پایداری حرارتی نانوالیاف صمغ‌ گیاه آزی‌وش در حضور پلی‌وینیل الکل افزایش یافت.

دوره ۱۶، شماره ۹۶ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

در این تحقیق هدایت الکتریکی شیر بازساخته با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی مل­سازی و پیش­بینی گردید. پروتئین (۱، ۲، ۳و ۴%)، لاکتوز (۴، ۶، ۸ و ۱۰%)، چربی (۳ و ۶%) و دما (۵۰، ۵۵، ۶۰ و ۶۵ درجه سلسیوس) به عنوان پارامترهای مستقل ورودی و هدایت الکتریکی شیر بازساخته به عنوان متغیر وابسته خروجی تعریف شدند. داده های به دست آمده از دستگاه سنجش هدایت الکتریکی به منظور آموزش و آزمون شبکه استفاده گردید. به منظور توسعه مدلهای شبکه عصبی مصنوعی ابتدا داد­ ها به سه بخش آموزشی (۷۰%)، اعتبارسنجی (۱۵%) و آزمون (۱۵%) مدل­ها تقسیم شدند. شبکه ها با ساختار پرسپترون چند لایه به صورت دو، سه و چهار لایه آموزش داده شدند.  تعداد لایه های مخفی و تعداد نرون ها در هر لایه به روش سعی و خطا به دست آمد. بهترین الگوریتم آموزشی، لونبرگ- مارکوارت با کمترین میزان میانگین مربعات خطا بود. معیار انتخاب بهترین شبکه، بیشترین ضریب تبیین (R۲) و کمترین مقدار متوسط مربع خطا (MSE) بود. در پیش بینی هدایت الکتریکی شیر بازساخته شبکه با ساختار ۱-۴-۴ بهترین نتیجه را داد. این شبکه در لایه پنهان ۴ نرون دارد. مقادیر ضریب تبیین و خطای آن به ترتیب ۹۹۲/۰ و ۰۱۱/۰ بود. از این نتایج در کارخانجات فراوری شیر می­توان بهره گرفت. همبستگی میان مقادیر آزمایشی و پیش بینی شده در ساختارهای مطلوب بیشتر از ۹۹% به دست آمد.
 

دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

فرآیند لجن فعال یکی از فرآیندهای اصلی موجود در تصفیه خانه‌های فاضلاب شهری است. لجن مازاد بیولوژیکی محصول جانبی تصفیه فاضلاب با استفاده از این فرآیند است و هزینه تصفیه و دفع آن تقریبا ۶۰% کل مخارج تصفیه خانه می‌باشد. یکی از مراحل تصفیه لجن مازاد بیولوژیکی، هضم بیهوازی می‌باشد ولی به دلیل ساختار لجن مازاد بیولوژیکی، ناکارآمد است. روش‌های مختلفی برای بهبود بهره‌وری هضم بیهوازی لجن مازاد بیولوژیکی به کار رفته است. یکی از این روش‌ها پیش تصفیه با استفاده از امواج اولتراسونیک می‌باشد. در این پژوهش برای نخستین بار لجن مازاد بیولوژیکی با استفاده از حمام اولتراسونیک با فرکانس kHz۴۰، توان الکتریکی ۲۶۵ وات و سطح مقطع مبدل صوت برابر با ۱۳۷×۲۴۰ میلیمتر مربع مورد پیش تصفیه قرار گرفت و اثر دو فاکتور چگالی صوت و زمان تابش امواج بر محلول سازی لجن بررسی شد. افزایش غلظت COD محلول و پلی ساکارید محلول و همچنین کاهش میزان جامدات فرار معلق نشان داد پیش تصفیه باعث محلول سازی لجن شده است. پیش تصفیه با چگالی W/mL ۵۳/۰ به مدت بیست دقیقه موجب افزایش ۲۰ درصدی تولید بیوگاز نسبت به نمونه شاهد شد. با پیش تصفیه با کمترین میزان انرژی در محدوده آزمایشها، شاخصDSVI در حدود ۱۰ درصد نسبت به نمونه شاهد کاهش یافت و با افزایش میزان انرژی، این کاهش ادامه پیدا کرد. علاوه بر آن برای نخستین بار اثر پیش تصفیه بر شاخص هدایت الکتریکی نیز بررسی شد. نتایج نشان داد که از شاخص هدایت الکتریکی می‌توان برای ارزیابی میزان محلول سازی لجن استفاده نمود.
حامد سالاری، مسعود محمودی، احسان برهانی،
دوره ۱۹، شماره ۹ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

پیوند نورد سرد یک نوع فرآیند اتصال‌دهی مابین فلزات مشابه یا غیرمشابه است که پیوند بین فلزات از طریق اعمال تغییر شکل پلاستیک توسط فرآیند نورد در دمای اتاق برقرار می‌شود. از طرفی، فرآیند پیوند نورد تجمعی به‌عنوان یکی از روش‌های اعمال تغییر شکل پلاستیک شدید با امکان دستیابی به ساختار فوق ریزدانه و خواص مکانیکی بهبودیافته مطرح است. در این پژوهش یک روش ترکیبی متشکل از فرآیندهای پیوند نورد تجمعی و پیوند نورد سرد به‌منظور ساخت ورق مسی فوق ریزدانه با افزایش هم‌زمان استحکام و هدایت الکتریکی پیشنهاد شد. ریزساختار خواص مکانیکی و هدایت الکتریکی نمونه تولیدشده با روش ترکیبی و نمونه‌های حاصل از سیکل‌های مختلف فرآیند پیوند نورد تجمعی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از بررسی ریزساختار ماده توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی نشان داد که در ساختار کریستالی نمونه تولیدشده به‌روش ترکیبی، طیف گسترده‌ای از دانه‌های بسیار ریز در محدوده چندصدنانومتر با توزیع یکنواخت دیده می‌شوند. همچنین نتایج حاصل از آزمون کشش و سختی حاکی از افزایش پیوسته مقدار استحکام و سختی با افزایش تعداد پاس‌های نورد بود. در نهایت، بررسی هدایت الکتریکی توسط آزمون پروب چهار نقطه نشان داد که با افزایش تعداد سیکل‌های فرآیند پیوند نورد تجمعی، هدایت الکتریکی کاهش می‌یابد، در حالی که در نمونه تولیدشده به‌روش ترکیبی افزایش همزمان استحکام، سختی و هدایت الکتریکی مشاهده شد.


دوره ۱۹، شماره ۱۲۳ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده

در این پژوهش با استفاده از گیاه دارویی آویشن بدون استفاده از حرارت به روش اسمزی، محلول قندی با حداکثر ترکیبات موثره تولید شد. اثرات دما (۲۵، ۳۵ و ۴۵ درجه سلسیوس)، غلظت محلول اسمزی ساکارز (۴۰، ۵۰ و ۶۰ درصد) و زمان نمونه­برداری (۱۵، ۳۰، ۶۰، ۹۰، ۱۲۰، ۱۸۰، ۲۴۰ و ۳۶۰ دقیقه)، بر میزان خروج مواد موثره از گیاه و ایجاد تغییر در مقادیر pH و ضریب هدایت­الکتریکی (EC) مطالعه شدند. سپس تاثیر پیش­تیمارهای آنزیم­زدایی با آب­گرم (۳۰، ۶۰، ۱۲۰ و ۱۸۰ ثانیه) و فراصوت در (صفر، ۱۵ و۳۰ دقیقه) بر فرآیند اسمزی به صورت مجزا بررسی شدند. بیشترین EC مربوط به محلول اسمزی با غلظت ۴۰ درصد ساکارز و دمای ۴۵ درجه سلسیوس و کمترین آن متعلق به محلول اسمزی با غلظت ۶۰ درصد و دمای ۴۵ درجه سلسیوس بود. انجام فرایند آنزیم­زدایی قبل از اسمز منجر به افزایش پارامتر‌های pH  و EC گردید. آنزیم­زدایی ۳۰ ثانیه، بیشترین افزایش را بر EC داشت. فرآصوت باعث افزایش مقادیرpH  و EC در نمونه‌های تیمار شده با ۳۰ دقیقه فراصوت نسبت به ۱۵ دقیقه بود. مقایسه نتایج کروماتوگرافی نمونه‌های شاهد و نمونه حاوی عصاره گیاه آویشن در محلول ساکارز، نشان‌دهنده خروج مواد موثره قطبی و غیر‌قطبی در محلول اسمزی به طور هم­زمان بود. خروج ترکیبات مختلف در طول زمان نشان‌دهنده تفاوت در سرعت خروج آنها در طی فرآیند اسمز بود. جمع بندی نتایج نشان می‌دهد که استخراج مواد موثره گیاهان دارویی با فرآیند اسمز امکان­پذیر بوده به طوری که،pH   و EC را در طول زمان تغییر می­دهد. محصول این روش می تواند در تولید شربت های نوشیدنی و مواد غذایی مورد استفاده قرار گیرد. در این روش آسیب‌های سایر روش های استخراج مواد موثره مانند استخراج با حلال، استفاده از حرارت در استخراج و خشک کردن گیاهان دارویی و همچنین روش های تقطیر و اسانس گیری به حداقل می رسد.
علی‌اکبر رستم‌نژادچراتی، حسن عبدوس، احسان برهانی، مجید ناصری،
دوره ۲۰، شماره ۵ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده

در مقاله حاضر نانوکامپوزیت‌های چندلایه با استفاده از ورق‌های آلومینیوم- مس (با دو ضخامت ۰/۱ و ۰/۳میلی‌متر) و نانولوله‌های کربنی از طریق فرآیند نورد تجمعی تهیه شدند. فرآیند نورد تجمعی برای تولید نمونه‌های نانوکامپوزیتی تا پنج سیکل ادامه یافت. سپس آزمون‌های بررسی ساختار، سختی، کشش و اندازه‌گیری هدایت الکتریکی به منظور ارزیابی خصوصیات نمونه‌ها انجام پذیرفت. گلویی‌شدن و شکست دو سازوکار مهم در ارتباط با نحوه توزیع فلز مس در زمینه آلومینیم حین نورد تشخیص داده شدند. همچنین افزایش تعداد پاس‌ها ضمن بهبود پیوند لایه‌ها موجب از هم‌پاشیدن خوشه‌های نانولوله‌های‌کربنی و بهبود توزیع آنها در ساختار می‌شود. نتایج نشان می‌دهند که مقدار سختی آلومینیوم با افزایش ضخامت لایه مس برای کامپوزیت بدون نانولوله‌کربنی و نانوکامپوزیت محتوی نانولوله‌کربنی به ترتیب حدود ۳۰ و ۳۲% به ازای اعمال پنج پاس، افزایش یافته است. بیشترین میزان سختی، معادل ۱۴۷ویکرز، متعلق به نمونه حاوی نانولوله‌کربنی و تهیه‌شده از ورق مس با ضخامت ۰/۳میلی‌متر و پس از اعمال پنج پاس نورد است (۴۴۶% افزایش در مقایسه با آلومینیم). نتایج آزمون استحکام‌سنجی تاثیر ضخامت لایه مسی و نانولوله‌های کربنی را در افزایش استحکام تا پاس چهارم تایید می‌کند. بیشترین استحکام و تغییر طول تا شکست مربوط به نمونه نانوکامپوزیت چندلایه آلومینیم- مس- نانولوله‌کربنی در پاس چهارم است. همچنین نتایج آزمون‌ها مشخص می‌سازد که افزودن مس و نانولوله‌های کربنی به طور همزمان می‌تواند موجب افزایش استحکام و هدایت الکتریکی کامپوزیت‌های مورد مطالعه شود. 

سامان محمدنبی، خسرو رحمانی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

در این پژوهش، مدلی برای هدایت الکتریکی نانوکامپوزیت سیلیکون رابر - نانولوله کربنی، بر اساس قانون توانی و رابطه هالپین-تسای، توسعه داده شده است. مدل‌هایی که عموما در مقالات استخراج شده‌اند اثرات پارامترهای مختلف نانوذره و فاز میانی را در نظر نگرفته‌اند. مدل هالپین-تسای به منظور محاسبه مدول کششی کامپوزیت‌ها ارائه شده که با جای‌گذاری پارامترهای الکتریکی، می‌توان آن را با هدف تخمین هدایت الکتریکی، اصلاح کرد. در این مقاله ماهیت فیزیکی توان b در قانون توانی بر اساس پارامترهای مختلف نانوذرات و فاز میانی تعریف شده و تاثیر آنها بر b و هدایت الکتریکی نانوکامپوزیت، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. مدل توسعه داده شده نشان می­دهد هرچه غلظت، طول و هدایت الکتریکی نانولوله و ضخامت فاز میانی افزایش یابد، هدایت الکتریکی نانوکامپوزیت نیز افزایش خواهد یافت. همچنین کاهش قطر و اعوجاج نانولوله نیز باعث افزایش هدایت الکتریکی نانوکامپوزیت زمینه پلیمری می‌شود. به منظور صحتسنجی رابطه توسعهیافته، نمونههای نانوکامپوزیت با درصدهای حجمی مختلف با روش اختلاط ذوبی حالت جامد ساخته شده و مورد آزمون هدایت الکتریکی قرار گرفته‌اند. نتایج محاسبات و آزمایش تجربی اختلاف شش درصدی را نشان می­دهد.

صفحه ۱ از ۱