۹۱۴۰ نتیجه برای Co
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی مهارت ارتباطی کاربردشناختی در بیماران بزرگسال آسیبدیده نیمکرۀ راست و چپ فارسیزبان با استفاده از نسخه فارسی «پروتکل ارزیابی مهارتهای ارتباطی مونترال (ام. ای. سی.)» بود. ۱۰ بیمار آسیبدیده نیمکرۀ راست و چپ فارسیزبان که دچار سکته مغزی شده بودند، جامعه آماری پژوهش را تشکیل میدادند. دو دسته آزمون در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفتند :آزمونهای غربالگری و خردهآزمونهای مهارت کاربردشناختی پروتکل ارزیابی مهارتهای ارتباطی مونترال (ام. ای. سی). عملکرد بیماران آسیبدیده نیمکره راست و آسیبدیده نیمکره چپ در این خردهآزمونها به صورت انفرادی، درونگروهی و بینگروهی با یکدیگر مقایسه و با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. یافتهها نشان دادند که بین عملکرد دو گروه بیماران آسیبدیده نیمکره راست و آسیبدیده نیمکره چپ در خردهآزمونهای مهارت ارتباطی کاربردشناختی تفاوت وجود دارد، اگرچه بر مبنای تحلیلهای آمار استنباطی این تفاوت عملکرد معنیدار نبود. نتایج حاکی از آن بودند که آسیب به هر دو نیمکره راست و چپ مغز منجر به بروز اختلال در مهارت کاربردشناختی میشود، اما آسیب به نیمکره راست با شدت اختلالات بیشتری همراه است. در رابطه با جایگاه آسیب مغزی و بروز اختلالات کاربرد شناختی نتایج پژوهش این نظر را تأیید مینماید که آسیب به لوب گیجگاهی و نواحی پیرامون آن در نیمکره راست مغز میتواند منجر به بروز اختلال در مهارت کاربردشناختی شود. نتایج کلی پژوهش حاکی از نقش مهم نیمکره راست در پردازش مهارت کاربردشناختی نسبت به دیگر نواحی مغزی در نیمکره چپ است.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
هر روایت یا داستان علاوه بر عناصر اصلی چون زمینه، مضمون، پی رنگ و کشمکشها نیازمند یک عنصر اصلی دیگر به نام شخصیت است. این شخصیت است که به هر یک از این عناصر معنی و جان بخشیده و از روایت، روایت میسازد. شخصیتپردازی در واقع جان بخشیدن و خلق انسان از عناصر گفتمان داستانیست. آفرینش و پرداخت شخصیتها در قلمرو داستان و هنر، امری ظریف و بدیع است که به آن "شخصیتپردازی" اطلاق میگردد. این فرآیند، به خلق کاراکترهایی میانجامد که برای مخاطب، باورپذیر، گیرا و قابل فهم باشند. شخصیتپردازی پلی ارتباطی میان ذهن خواننده یا بیننده و دنیای داستان برقرار میکند و او را قادر میسازد تا با شخصیتها همذات پنداری کرده، احساساتشان را درک نماید و نسبت به اعمال و انگیزههایشان کنجکاو شود که بر جذب مخاطب می افزاید.پیکره پژوهش مجموعۀ داستان کوتاه محمد آصف سلطان زاده نویسنده افغانستانی است. پژوهش حاضر با تکیه بر میزان توانمندی سلطانزاده در راستای استفاده و پرداخت به شخصیت های داستانی و به شیوهی توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و کوشش بر این بوده است که به تحلیل استفاده از عنصر شخصیتپردازی و همچنین به شیوه تعامل دو حوزه کاربردشناسی و سبک شناسی در سه داستان کوتاه از مجموعه ی "نوروز فقط در کابل باصفاست"و با درنظر گرفتن چارچوب نظری کالپپر (۲۰۱۷) بپردازد. نتایج این پژوهش نشان داد که شخصیت پردازی همواره تابع سه عنصر درجه نظارت روایی ، دیالکتیک خود و دیگری و معانی صریح و ضمنی در کلیت گفتمان داستانی است که نویسنده به خوبی از آن ها بهره برده است.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
نیکزیستی، پدیدههایی چون سلامت روان، رضایت از زندگی، نگرش مثبت و احساس خوشبختی را دربر میگیرد. پژوهش حاضر به رابطه زبان و نیکزیستی میپردازد و مدعی است که شاخصهای نیکزیستی در واژههای زبان متجلی میشوند. مثلاً شاخص شادکامی در زبان با واژههای خاصی مانند شاد، خوشحالی و رضایت، نمود مییابد. چارچوب نظری پژوهش حاضر زبانشناسی زیستمحیطی است. روش پیکره بنیاد است. دادههای پیکره از پژوهش دبیرخانه هوش هیجانی آموزش و پرورش منطقه یک تهران در سال ۱۳۹۵ استخراج شده است. در این پژوهش وضعیت نیکزیستی ۱۰۹۵ نفر از دانشآموزان دبیرستانی دوره اول و دوم دخترانه و پسرانه دولتی و غیردولتی منطقه یک تهران مورد سنجش قرار گرفته است. پاسخ دانشآموزان درباره ملاکهای خوشبختی، مبنای پژوهش حاضر قرار گرفته است. پیکره حاضر شامل ۱۱۶۱ نوع واژه است که ۳۵،۴۵۵ نمونه دارد. از این تعداد واژههای محتوایی مربوط به شاخصهای پنجگانه نیکزیستی یعنی مشغولیت (شغل و سرگرمی)، پشتکار، روابط و شادکامی در چارچوب نقشه معنایی جیاکی وو و همکاران(JiaqiWu et al.,۲۰۱۷) به روش بالا به پائین استخراج شد. و با استفاده از نرمافزارهای اکسل ارائه و بهکمک اسپیاس اس تحلیل شد. نمونههایی از واژههای نشاندهنده شاخص نیکزیستی شادکامی عبارتند از: آرامش، امکانات، شاد، سالم، تفریح، سلامتی، شادی، عالی، خوش، لذت، آرام، خوشحال، راضی، ایمان، رضایت، برخوردار، خوشحالی، نشاط، تفریحات. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تعداد ۶۸۴۵ واژه از واژههای پیکره( حدود ۳۵,۷%) مرتبط با نیکزیستی بوده و ثابت میشود که میان شاخصهای نیکزیستی و واژههای تولیدشده رابطه معنیداری وجود دارد.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
نظام معنایی و تعاملی اریک لاندوفسکی بر اساس چهار الگوی «برنامهمداری»؛ «مجاب سازی»؛ «تصادف و تطبیق» بنا شده است که به ترتیب بر اساس اصول «قاعده مندی»، «نیت مندی»، «شانس» و «امر احساسی» تعریف شده است. طبیعتاً امکان پیاده سازی این الگو در حوزه های معرفتی و دینی وجود دارد که در آنها با پراتیکهای تعاملی سوژهها قابل انطباق است و بر این اساس میتوان تنوع و تفاوت پراتیکهای شخصیتی دینی با این الگو مورد خوانش قرار داد. از گفتمانهایی که در قرآن کریم وجود دارد، گفتگوها و پراتیکهای تعاملی حضرت یوسف با دیگر اشخاص سوره است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با با تکیه برچارچوب نظری اریک لاندوفسکی، گفتوگوها و پراتیکهای تعاملی داستان یوسف را مورد بررسی قرار داده و ارتباط میان این الگو و شخصیتهای سوره یوسف را تبیین کرده است. دستآورد کلی پژوهش نشان میدهد که سوژهها و پراتیکهای تعاملی براساس چهار نظام معنایی به صورت بیناتعریفی از یکدیگر تشخیص داده میشوند و هر کدام از شخصیتهای داستان بر اساس یکی از چهار نظام معنایی قابل انطباق و رهگیری است؛ ازجمله: پراتیکهای تعاملی حضرت یوسف(ع) است که بر اساس نوع بینش و ایدئولوژی که به مبدأ و مقصد هستی دارد، در چارچوب نظام معنایی برنامهمدار قرار میگیرد و دیگر شخصیتها نیز بر اساس نوع بینش و اهدافی که دنبال میکنند در یک یا دو نوع از این نظام معنایی قابل بحث و انطباقاند.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
این مقاله به تحلیل تفاوتهای آوایی میان گویشهای عبدالملکی و هورامی با استفاده از نظریۀ بهینگی میپردازد. هدف اصلی این تحقیق بررسی تفاوتهای واجی این دو گویش از نظر طول و کیفیت واکهها و ساختار همخوانها و تحلیل این تفاوتها در چارچوب نظریۀ بهینگی است. در این راستا، با استفاده از قیود مختلف نظریۀ بهینگی مانندMAX-C، DEP-C،IDENT-[vowel height] ،IDENT-[vowel backness] ، ONSET، ALIGN-Morpheme و CODA-COND، به تحلیل دقیق دادههای زبانی از هر دو گویش پرداخته شده است. این تحقیق نشان میدهد که گویشهای عبدالملکی و هورامی الگوهای متفاوتی از بهینهسازی واجی را به نمایش میگذارند، که به نوبه خود منجر به تفاوتهای قابل توجهی در ساختار واجی آنها میشود. تغییرات در طول واکهها، کیفیت واکهها، و ساختار همخوانها بهطور خاص مورد بررسی قرار گرفته و نتایج بهدستآمده با استفاده از نظریۀ بهینگی تبیین میشود. نتایج این مطالعه علاوه بر روشن ساختن تفاوتهای آوایی میان گویشهای عبدالملکی و هورامی، به درک بهتر فرایندهای واجی در این گویشها کمک میکند و مبنای نظری جدیدی برای تحلیلهای مشابه در دیگر گویشهای ایرانی فراهم میآورد. این مقاله همچنین پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده در زمینه تحلیل واجشناختی و کاربردهای گستردهتر نظریۀ بهینگی ارائه میدهد.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
در این مقاله به بررسی پارامترهای نحوی نظام مطابقه/حالت در منتخبی از زبانهای شمال غربی ایران از جمله تاتی، تالشی و وفسی میپردازیم. بیکر (۲۰۰۸) نشان میدهدکه ارتباط تنگاتنگ میان مطابقه و حالت که چامسکی (۲۰۰۰) آنرا در قالب فرآیند تطابق صورت بندی کرده است یک امر پارامتری است و در همه زبانها مطابقه به حالت ساختاری اسم وابسته نیست. وی در این راستا به وجود دو پارامتر یعنی پارامتر (۱) جهت مدار که اساس آن شرط تسلط سازهای است و پارامتر (۲) حالت- وابسته یا همان فرایند تطابق قائل میگردد و معتقد است که این فرآیند تطابق یا پارامتر (۲) تنها یک پارامتر از مطابقه در دستور جهانی میباشد نه یک اصل. همچنین در یک زبان تمام هستههای نقشی در صورت مطابقه با گروه اسمی به صورتی همگن تابعی از پارامتر تثبیت شده در آن زبان هستند. در این مقاله چگونگی تثبیت دو پارامتر مذکور در هستههای نقشی زمان (T)، متمم نما (C) ، حروف تعریف (D) و افعال کمکی (AUX) ارزیابی شده است. نتایج نشان میدهد که در زبانهای ایرانی مورد وصف هسته نقشی زمان (T) در مطابقه فاعلی تابع پارامتر حالت - وابسته است و در این رابطه پارامتر جهت مدار و شرط تسلط سازهای نقش آفرین نیست و نیز سایر هسته های نقشی به صورت همگنی تابع پارامتر حالت-وابسته هستند. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانهای و مصاحبه با سه گویشور بومی زبان بوده است.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
Writing assessment literacy(WAL) for second or foreign language (L۲) teachers, which refers to teachers’ knowledge, conceptions, and practice of writing assessment in L۲ contexts, has lately received attention from scholars. Although there has been significant debate about the impact of contextual and conceptual factors on teachers’ assessment literacy, studies focusing on how such factors influence teachers’ WAL are lacking. The purpose of this qualitative study was to explore the way Iranian English writing teachers' conception of assessment, and macro, meso, and micro contextual variables impact their writing assessment practice. It also looked at how writing teachers make assessment decisions in order to negotiate and find a compromise when their assessment views and beliefs diverge from the assessment policies in their local contexts. The data was collected through semi-structured interviews with ten in-service l۲ writing teachers in Iran. The findings show that participants had positive conceptions about formative writing assessments but they stated that they mostly used summative assessment in writing classes. Macro level contextual factors turned out to mostly impacted teachers’ writing assessment practices and conceptions. The results underscored the role of school and work experience in shaping and changing writing assessment conceptions. The findings of this study contribute to our current understanding of WAL development and provision of more efficient assessment training for language teachers in teacher education programs.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
آموزش و یادگیری زبان عربی از منظر دینی و قانونی در کشور ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. از این رو ضروری است که همواره جایگاه این زبان چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بینالمللی حفظ شود. هدف این مقاله ارائه الگویی برای اصلاح سیستم آموزش و یادگیری زبان عربی به عنوان زبان دوم با تکیه بر شناسایی عوامل پیدا و پنهانِ تأثیرگذار بر آن و نیز شناخت موانع پیشروی این مسأله است. مبنای گردآوری اطلاعات بر روشهای کیفی و بطور ویژه انجام مصاحبههای ساختمند با ۱۰ نفر از اساتید جامعهشناسی زبان استوار بوده است. تجزیه و تحلیل دادههای گردآوری شده با استفاده از فرآیند روش تحلیل محتوای کیفی انجام یافته است. از مدل (AHP) و نرمافزار (Expert Choise) نیز جهت وزنبندی مؤلفههای پژوهش استفاده به عمل آمده است.نتایج حاصل از این مقاله نشان میدهد که گرایش به آموزش و یادگیری زبان عربی به عنوان زبان دوم به شدت تحت تأثیر عوامل مبنایی همچون عوامل اجتماعی، روانی و اقتصادی قرار دارد. مقدار ضریب AHP برای شاخصهای اجتماعی (۰,۴۰۳)، شاخصهای روانی (۰.۳۶۴) و شاخصهای اقتصادی (۰.۲۳۴) بدست آمد.
نتایج همچنین نشان میدهد که موانع و تنگناهای پیشروی فرآیند آموزش و یادگیری زبان دوم در کشور ایران به ترتیب اهمیت در شش حوزه موانع حقوقی، موانع سیاسی، موانع ساختاری، موانع اجتماعی، موانع فرهنگی و موانع اقتصادی شناسایی و طبقهبندی شدند. این نتایج سمت و سوی الگوی بهینه آموزش و یادگیری زبان دوم بویژه زبان عربی را با رفع موانع و تنگناها به ترتیب اولویت و با نگاهی همهجانبه، فراهم کرد.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
همۀ مفسران و متکلّمان مسلمان به خلقت توحیدی یا فطری بودن آن قائل نیستند، بلکه برخی از آنان معتقدند خداوند باور توحیدی را پس از خلقت انسان به او الهام کردهاست. نتایج این تحقیق که با کاربست مدل گفتمانکاوی موضوعی (نک. مزینانی، علیزاده، و آزاد، ۱۳۹۷) بر مجموعه آثار ملاصدرا دربارۀ یکتاپرستی(توحید) صورتگرفت در سه بخش دعاوی، برهانها، لحن کلام و قاطعیت در بیان قابل جمعبندی است. مجموع دعاوی صدرا در این مطلب خلاصه میگردد که او باور به توحید و یگانگی ایزد متعال را نهتنها از ملزومات وجود مخلوقات، بلکه، عین وجود و عین فطرت آنها میداند؛ ملاصدرا اکثر دعاوی خود را با ارجاع بینامتنی و استناد به آیات و روایات طرح کرده بهنحویکه تلمیح، تضمّن، ذکر صریح، شرح و بسط و تفسیر آنها بهوضوح قابل مشاهدهاست. این فیلسوف در پیچ و خم این امر مهم، گهگاهی از مواضععقلی غیرصریح و بعضاًهمطیف - «سودمندی»، «ضرر و زیان»، «نیاز بنیادین»، «ضرورت»، «وفای به عهد»، «امانتداری»، «فشار و اجبار»، و «انتساب» - نیز بهرهبرده که همینها نیز غالباً برگرفته از آیات و روایات هستند؛ البته، اینگونه برهانآوری، پذیرش دعاوی مطرح برای غیرمسلمانان و خردگرایان را با مشکل روبرو میکند. به هر حال، در تمام دادههای مطرح لحن قاطع خبری حاکم است، به نحویکه کاربست استراتژی تخفیف در آنها مشاهده نشده و هیچ کلمهای دال بر شک و تردید به کار نرفته است. علاوه بر کاربست استراتژی تشدید در ۲۰ درصد دادهها، فرایندهای منفیسازی و مجهولسازی با کارکرد خاص خود در ۱۰ درصد دادهها به چشم میخورد.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
ضرورت پرداختن به مهارت خواندن در آموزش زبان از آن جهت حائز اهمیت است که با سه مهارت دیگر(مهارتهای شنیدن، صحبت کردن و نوشتن) در ارتباط بوده و در نهایت بر هدف اصلی آموزش زبان، توانایی ایجاد ارتباط مؤثر تأثیرگذار است. حال با توجه به دسترسی همگانی به تلفن همراه و لپ تاپ، این سؤالها مطرح میشود که قابلیتهای الکترونیکی تا چه اندازه در محتوای آموزشی زبان روسی در ایران جای دارد؟ در پاسخ به این پرسش و با تحلیل پرسشنامهای با یازده سؤال اساسی در خصوص گنجاندن فناوریهای نوین، موضوعات کشورشناسی، بازی با ضربالمثلها و دیگر موارد مطرح شده در محتوای آموزشی درس خواندن و نیز پرسشهایی دربارهی اینکه آیا تا کنون چنین مواردی در کتاب درسی خواندن گنجانده شده است یا خیر؟ به این پاسخ دست یافتیم که جای خالی فناوریهای نوین و نیز دیگر موارد در محتوای آموزشی "درس خواندن" به شدت احساس میشود. از همین رو نگارندگان پژوهش حاضر به منظور مرتفع ساختن چالشهای موجود و بهبود پروسهی یادگیری آموزش خواندن به زبان روسی در مقطع کارشناسی به طرح ایدههای جدیدی در محتوای آموزشی درس خواندن میپردازند.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
هدف این مقاله بررسی گفتمان عاطفی با رویکرد نشانه-معنا شناسی در یک غزل میررضی دانش مشهدی است. شعر، زبان دل و زاییدۀ احساسات آدمی است و شاعر کسی است که این احساسات و عواطف را با زبانی مخیل و موزون در ساختاری مطلوب بیان میکند. نشانهشناسی و تحلیل گفتمان شعر، ابزارهایی جدید و مناسب با کارکردهای متنوع و نو در راستای مطالعات ادبی میباشند که عاطفۀ شاعر را در ابعاد تجربۀ شعری، سطح و نوع عاطفه، زبان و مخاطب مورد نقد و بررسی قرار میدهند. در این بررسی جریان عاطفی گفتمان در شعر، در راستای بررسی شرایط شکلگیری و تولید نظام عاطفی، و چگونگی ایجاد معنا از طریق آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. پرسش اصلی بررسی حاضر این است که شاعر چگونه از عناصر گفتمانی در راستای ایجاد فضای عاطفی استفاده کرده است و الگوی تنشی در شعر بر اساس کدام الگو شکل گرفته است و فرآیند عاطفی در شعر، تابع کدام سازوکار نشانه-معناشناختی است. نتایج نشانگر این است که نظام عاطفی گفتمان در شعر میررضی تابعی از نظام عاطفی گفتمان فرآیندی حسی ادراکی، تنشی و جسمانهای است و بر اساس الگوی رخدادی شوشی (شوشی-رخدادی) شکل گرفته است. همچنین فرآیند طرحوارۀ تنش عاطفی شعر ناهمسو و واگرا میباشد.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
Translated literature almost always involves a degree of manipulation of the source text for a certain purpose. Such manipulations are imposed by the ‘patrons’ who try to regulate the relationship between the literary system and the other systems a society is composed of. Working on this fundamental broadly-acknowledged assumption about translation, the present study aimed at identifying the concepts which are often manipulated in translated literature published in contemporary Iran. It also attempted to spot the manipulative strategies imposed on translations and the counter-manipulative strategies adopted by translators to sidestep those manipulations. Drawing on the findings of the the so-called ‘Manipulation School’ and Dukāte’s typology of manipulation strategies, it did a comparative analysis of the source texts and translated versions of four American novels recently published in Iran. The codification of the data revealed the frowned upon taboo concepts to be descriptions of, or references to, sexual activity, physical contact between the sexes, human body, extramarital relationships, swear words, prostitution, nudity, homoeroticism, alcoholic drinks and dancing. The most frequent manipulation strategies were ۱) deletion of the taboo concepts, ۲) substitution of the concepts with totally different concepts, and ۳) attenuation of the forbidden words, that is to say, expressing them in a more polite, softer language. Although the manipulation mechanism is most effectively in place, the translators seemed to have occasionally applied creative strategies to evade the imposed manipulations. Such counter-manipulative strategies were classified as legitimization, archaism, use of less familiar words, degenderalization, denunciation and borrowing in this study.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی چگونگی مفهومسازیِ استعارههای مفهومی «ترس» در قرآن میپردازد. استعاره مفهومی از مباحث مهم در زبان شناسی شناختی است، در این رویکرد اعتقاد بر این است که استعاره پدیده ای شناختی است و آنچه در زبان ظاهر می شود تنها نمودِ این پدیده شناختی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی حوزههای مبدئی که در قرآن ترس بر مبنای آن مفهومسازی شده اند، میکوشد به نگرش قرآن در خصوص این عاطفه دست یابد. به منظور دستیابی به این هدف پیکرهای متشکل از ۶۰۷ آیه که در بر دارنده مفهومِ ترس بودند جمع آوری شد، سپس از طریق تحلیل شناختی، ۱۸ نام نگاشت شناسایی شد. دو طرحواره نیرو و حرکت به عنوان حوزه مبدأ، در مفهومسازی «ترس» در قرآن نقش عمده ایفا می کنند.در مفهومسازی بر مبنای حرکت، کنش¬های رفتاری و فیزیولوژیک در افراد در مواجهه با نیروی بیرونی بیانگر عدم کنترل ایشان و مغلوب شدن در برابر نیروی بیرونی است که در اکثر موارد از اساسِ مجازی برخوردار است، در مقابل در مفهومسازی ترس بر مبنای طرحواره نیرو، حضور انواع نیرو ها از جمله فشار، انسداد و تغییر مسیر در مواجهه با نیروی بیرونی بیانگر واکنش ارادی افراد در غلبه بر نیروی بیرونی است از این روست که قرآن در راستای هدف هدایتی خود در بسیاری از موارد در قالب امری و ضمن مأمور کردن انبیاء از مخاطبان خود خواسته است که با نیروی برآمده از –ترس- عظمت الهی به مقابله با نیروی های بیرونی غیرالهی بپردازند
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
This study sheds light on Ben Lovatt’s idiosyncratic characterization, cognitive impairment, and peculiar perception of the world through the lens of cognitive and stylistic features such as schema and cognitive theories. It explores Ben’s inability to make meaningful sense of the outside world, his failure to activate adequate schemata when necessary, and his foregrounded conceptual metaphor. Exploring Ben’s foregrounded linguistic and cognitive patterns reveal that Ben, in many aspects, proves the particular belief in the story that he seems to be on the threshold between humanity and animality or a throwback who belongs to centuries ago. However, despite Ben’s human-animal hybridity, the most striking point about the analysis of Ben’s mind style is that Ben seems to be beyond the descriptions of other characters and has a particular way of seeing the world, which makes him seem different from others. This difference, eventually, causes his exclusion from the world and his suicide.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
زاهدان به واسطهی تنوع قومی، مذهبی و فرهنگی دارای بافت جمعیتی ناهمگون و متکثر است و همواره همزیستی مسالمتآمیزی میان گروههای مختلف مذهبی در این شهر برقرار بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم و برجسته شدن تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور، شکافهایی را در گفتمان شهر میان بلوچها و سیستانیها پدید آورد. میتوان بروز عینی این شکافها را در نمادیترین عنصر مذهبی شهر یعنی مسجد مکّی مشاهده نمود. نشانههای مستتر در این مسجد به عنوان عرصهی نمایش قدرت هژمونیک قومی- مذهبی بلوچهای سنی مذهب، با ابعاد و ارتفاع نامتعارف و فرمها و تزیینات ناآشنا، بافت پیرامونی خود را قلمروبندی کرده و قواعد معنایی خاصی را تولید نموده است. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر نقد و واکاوی مسجد مکّی به مثابهی یک متن چندلایه و یافتن ایدئولوژیهای آشکار و پنهان آن از طریق نشانهشناسی انتقادی است و سعی دارد تا دریابد بازنمون گسست معنایی پدید آمده در گفتمان منظر شهری زاهدان چیست؟ و چگونه میتوان گسست معنایی پدید آمده در گفتمان شهر زاهدان را تبدیل به پیوست کرد؟ و بدین طریق تغییرات و یا عدم تغییرات لایههای گوناگون آن را در طی زمانهای مختلف بررسی نماید. نشانهشناسی انتقادی در افراد آگاهی انتقادی نسبت به پدیدهها ایجاد مینماید. چنین آگاهیای از طریق نشانهها سبب میشود که افراد نسبت به کنش گفتمانی پدید آمده و ساختارها و مناسبات مرتبط با آن شناخت حاصل کنند و به آن واکنش نشان دهند.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
Classroom interaction improves the learning process by enhancing opportunities for learning since both instructors and learners are involved in various speech acts. Speech act refers to a functional unit in the form of an act assisting individuals to perceive or promote things with words in interaction. Thus, the current study investigated classroom interaction in terms of types and functions of speech acts performed by Iranian English as a foreign language (EFL) teachers and learners. The data for the study came from audio-recording of twelve ۹۰-minute sessions taught by six experienced Iranian teachers. To analyze the conversational data, Finocchiaro and Brumfit’s (۱۹۸۳) model was used to examine various types of speech acts and Walsh’s (۲۰۰۶) SETT was employed as a framework to explore the functions of speech acts. Following the data analysis, it was unfolded that directives were the most frequent speech acts, including suggestions, requests, warning, and giving instruction, accompanied by interpersonal and personal ones. As to the functions of speech acts, the most frequent mode was the materials mode (۴۲%), followed by skills and systems mode (۳۴%), classroom context mode (۱۶%), and managerial mode (۸%). The overall findings indicate the central role of the teacher in teacher-fronted classes in Iran as the most speech acts, i.e. about ۷۹%, were performed by teachers in the form of requestive, suggestive, and advisory to control and promote the learning process. By carrying out the current study, it is hoped that readers gain more insight regarding the pragmatics territory, most notably speech acts.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
ژرار ژنت با مطرح کردن مقولۀ پیرامتنیت، توانست تا مرزهای تحلیل و مطالعۀ تصویر روی جلد کتاب را به سوی آراء نشانهشناسی بکشاند تا لایههای معنایی طرح روی جلد کتاب را بازشناساند. محمد تیمور، اولین مجموعه داستان کوتاه جامعۀ عرب را با عنوان «ماتراه العیون» نوشت. حال مسأله آن است که ارتباط و انسجام معنایی طرح روی جلد کتاب «ماتراه العیون» با ارزیابی نشانهشناسی تا چه میزان قابلیت پیرامتنی طرح را با درونمتن کتاب هموار میسازد. پژوهش حاضر بر آن است تا لایهها و اجزای نمادین طرح روی جلد کتاب «ماتراه العیون» را به عنوان پیرامتنِ کتاب، مورد هدفِ واکاوی نشانهشناسی قرار دهد تا بتواند به درک لایههای معنایی و ارتباطی طرح روی جلد کتاب با متن داخلی و اهداف ثانوی نویسنده دست یابد و در این راستا از روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد نشانهشناسی دیداری بهره جسته است. نتایج حاکی از آن است که پیرامتن طرح روی جلد کتاب با کاربرد رنگها که برجستهترین جزء کاربردی طرح هستند، کاربرد شکلِ چشم و خطوط شکستۀ پشت چشم و کاربرد حرف «م» و «الف» متصل به «م» قادر بوده تا انعکاسی از عنوان کتاب و تجربیات نویسنده باشد و به طور موازی با متن داخلی ارتباط معنایی داشته باشد.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی تاثیر تماس ترجمهای انگلیسی-فارسی بر کاربرد وجهنمایی معرفتی در متون فارسی تألیفی و ترجمهای در قالب یک پیکره پانصدهزارکلمهای در گونه علمی آموزش و پرورش است. دادهها نشان میدهند که فراوانی و توزیع وجهنماهای معرفتی (بهویژه، تردیدنماها) در یک بازه حدوداً شصتساله تغییر محسوسی کرده و متون فارسی (ترجمهای و تألیفی) ازاینمنظر به متون انگلیسی همگرا شدهاند. همچنین، با بررسی شیوههای ترجمه کاربرد معرفتی افعال وجهنمای انگلیسی (may, must و غیره) به فارسی، مشخص شد که مترجمان دوره ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۵ درمقایسه با مترجمان دوره ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۸ تعداد کمتری از این افعال را در ترجمههای خود حذف یا جایگزین کردهاند. این یافتهها از همگرایی قابلتوجه متون فارسی (ترجمهای و تألیفی) به اولویّتهای ارتباطی انگلیسی و خوانندهمحورترشدن آنها با طولانیشدن تماس ترجمهای حکایت دارند. ویژگیها و اولویّتهای ارتباطی انگلیسی ابتدا مستقیماً بر حوزه وجهنمایی معرفتی در ترجمههای فارسی تاثیر گذاردهاند و سپس بهصورت غیرمستقیم به متون فارسی تألیفی هم تاحدی نفوذ کردهاند. ضعیفشدن پالایش فرهنگی در ترجمهها یکی از عوامل تسهیلکننده این همگرایی و نفوذ است. نوع ترجمه موردانتظار جامعه معاصر (ترجمه دقیق) هم بیشازپیش راه را برای همگرایی ترجمههای فارسی به اولویّتهای ارتباطی متون انگلیسی هموار کرده است.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
در این جستار قصد بر آن است تا براساس مدل انتخابی طرحوارههای تصوّری «ایوانز و گرین» به این موضوع پرداخته شود که آیا میان فضایل و رذایل اخلاقی نهجالبلاغه بهلحاظ نوع مفهومسازی از نظر طرحوارههای تصوّری شباهت یا تفاوتی وجود دارد. روش گردآوری دادهها بهصورت فیشبرداری، کتابخانهای و نرمافزاری است. بهمنظور تحلیل دادههای پژوهش ابتدا آموزههای اخلاقی معناسازیشده در نهجالبلاغه از طریق طرحوارههای تصوّری انتخاب شده و سپس مورد بررسی قرار گرفته است. در حوزههای مفهومی فضایل اخلاقی: تقوا، استقامت، انفاق و در حوزههای مفهومی رذایل اخلاقی: حبّ دنیا، طمع و حسد است. توجّه به محدودیّت حجم مقاله دو مبنا علّت انتخاب را تشکیل داده است: بسامد بالای مفاهیم فضایل اخلاقی انتخابشده نسبت به سایر مفاهیم در نهجالبلاغه و تقابل مفاهیم رذایل اخلاقی با فضایل اخلاقی انتخابشده. برای دستیابی به هدف در پیکره خطبهها و حکمتهای نهجالبلاغه حوزههای مفهومی فضایل و رذایل اخلاقی در چهارچوب نظری طرحوارههای تصوّری مورد بررسی و مقایسه قرارگرفته و تعداد طرحوارههای موجود در هر یک از نمونهها مشخص شده است. آنگاه براساس بسامدگیری نتایج روشن شده است. حاصل تحقیق بیانگر این است که طرحوارههای نیرو با اختلاف زیاد بالاترین درصد فراوانی را نسبت به طرحوارههای دیگر در میان فضایل و رذایل اخلاقی داشتهاند. پس از آن طرحوارههای توازن در رتبه دوم قرارداشتهاند. تشابه فضایل و رذایل اخلاقی نهجالبلاغه در استفاده از طرحوارههای تصوّری بیانگر تمایل ذهنی و روحیّه خِرَدورزی و اعتدالگرای گوینده کلام (حضرت علی(ع)) است. عمده تمایز آنها مربوط به کاربست برخی زیرمجموعههای ارائهشده برای این مقولات کلّی است.